انواع دوستان در روایات و احادیث اهل بیت

۱۳۹۴-۱۲-۲۲

1266 بازدید

 در بـیـان انـواع دوسـتـان و اقـسـام بـرادران، روایـات چندى از اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده که صفات وویژگی‌هاى هر دسته از آنها را روشن ساخته است تا آدمى در این راه با آگاهى گام بردارد.

چـه کـسـى اسـت کـه در روزگـار زنـدگـى خود، اقسامى از دوستان را ندیده و انواعى از یاران را مشاهده نکرده باشد؟
در مـیان آنها کسانى وجود داشته‌اند که بر آنها اعتماد کرده و به آنها اطمینان یافته؛ و از مصاحبت آنها شاد و از دیدار آنها چشمش روشن گردیده است.
نـیـز در جرگه آنها افرادى بوده‌اند که جز بر غم و اندوه همنشین خود نیفزوده‌اند؛ اینان در ظاهر دوستان و در نهان، دشمنانند؛ مکر و کید خود را براى دوست خود در دل پنهان مى‌دارند و حوادث نـاگوار را براى او انتظار دارند.
از این رو باید بسیار برحذر بود که مبادا آدمى، در دام این چاپلوسان گـرفـتار شود چه اینان براى انسان از دشمنانى که آشکارا اظهار خصومت مى‌کنند، خطرناکترند.

اولئک شر مکانا و اضل سبیلا؛(۱)

آنان بدترین مکان را دارند و منحرف‏ترین راه را مى‌روند.

شاعر گفته است:

و صاحب لى کداء البطن صحبته     یودنى کوداد الذئب للراعى  

یثنى على جزاه اللّه مکرمه          ثناء هند على روح بن زنباع(۲)

اکـنـون بـراى آن کـه بـر اقـسـام دوسـتـان طـبق آنچه اهل بیت(علیهم السلام) روشن کرده‌اند آگاه شویم توجه خواننده را به احادیث زیر معطوف مى‌داریم:

امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: دوستان دو نوعند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خنده رو. اما دوستان مورد اعتماد مانند کف و بال و خانواده و مالند؛ هرگاه بر دوستت اعتماد دارى، مال و تلاش خود را در راه او صرف کن؛ با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش؛ راز او را پوشیده بدار و یاور او باش و محاسن او را ظاهر گردان؛ و ‌اى پرسش‌کننده! بدان وجود این گونه دوستان، نایاب‌تر از کبریت احمر است.
امـا دوسـتـان خنده رو، از آنها به تو لذت و خوشى مى‌رسد؛ این را از آنها قطع مکن و بیش از این، از وجـدان آنـها انتظار نداشته باش و به اندازه‌اى که با تو گشاده‌رویى و شیرین‌زبانى مى‌کنند با آنها رفتار کن.(۳)

سرور شهیدان حسین بن على(علیه السلام) فرموده است: برادران چهار گونه‌اند: برادرى که براى توست و تو براى اویى؛ برادرى که براى توست؛ برادرى که ضد توست و برادرى که نه براى اویى و نه او براى تـوسـت.

از آن حـضـرت دربـاره معناى این سخن پرسش شد فرمود: برادرى که براى تو و براى خـودش اسـت، بـرادرى اسـت کـه بـا دوستى خود، بقاى برادرى را خواهان است و با دوستى خود، خـواهـان مـرگ برادرى نیست. و این براى توست و به سود خودش است؛ چه هرگاه برادرى کامل شـود، زنـدگـانـى هر دو خوش و گوارا خواهد شد؛ و هرگاه برادرى یک طرفه و در تناقض باشد، برادرى هر دو طرف نادرست خواهد بود.

بـرادرى کـه او بـراى تـوسـت، کـسى است که نفس خویش را از طمع رهایى داده و به حال رغبت درآورده است؛ از این رو، هرگاه رغبت به برادرى داشته باشد، در امور دنیا طمع ندارد؛ و این به طور کامل و با تمام وجود براى توست.

برادرى که بر ضد توست، برادرى است که پیشامدهاى ناگوار را برایت انتظار مى‌کشد و اسرارت را فـاش مـى‌کـنـد و در میان خانواده‌ها، بر تو دروغ مى‌بندد؛ و به تو، با نظر حسادت مى‌نگرد؛ و لعنت خداوند یگانه بر او باد.
برادرى که نه براى توست و نه تو براى اویى؛ کسى است که خداوند او را پر از حماقت کرده و او را از رحمت خود دور ساخته است؛ او را مى‌بینى که خودش را بر تو ترجیح مى‌دهد و به سبب حرصى که دارد، آنچه را در اختیار توست، مى‌طلبد.(۴)

امـام جعفر بن محمد صادق(علیه السلام) فرموده است: دوستان سه گونه‌اند:

یکى مانند غذاست که در هر زمـان بدان نیاز دارى و آن، دوست خردمند است.
دوم به منزله درد است و آن، دوست احمق است.
سوم در حکم داروست و آن، دوست هشیار و زیرک است.(۵)

نیز فرموده است: دوستان سه گونه‌اند: دوستى که با جان خویش با تو مواسات و همیارى مى‌کند؛ دیگر دوستى است که با مال خویش با تو مواسات و همیارى دارد؛ سومى کسى است که کفاف خود را از تـو مى‌گیرد و تو را براى برخى لذت‌ها مى‌خواهد بنابراین نباید او را از دوستان مورد اعتماد به شمار آورى.(۶)

پی‌نوشت‌‌ها

۱-فرقان،۳۴.

۲-وفیات الاعیان، ج۳، ص۹۵.

۳-اصول کافی، ج۲، ص۲۴۸.

۴-مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۳.

۵-بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۸.

۶-همان، ص۲۳۹.

منبع: روش دوستیابی؛ نویسنده: محمد الحیدری؛ ترجمه محمد صادق عارف؛ ص۶۰-۶۲.تبیان