در دیدگاه سنتی، عموماً برداشت از تربیت عبارت بود از رام کردن، عادت دادن، مطیع بیچون و چرا بار آوردن، بردن و شکوفا کردن استعدادها؛ ولی در دیدگاه مطلوب امروزی، تربیت به منزله رها کردن آگاهانه، ترک عادت دادن، رفتن و زمینهسازی شکوفایی استعدادهاست.
همواره نهادهایی وجود داشتهاند و دارند که هر عضو جامعه، به ویژه نسلهای نورس ارزشها، باورها، مهارتها، دانشها را از آنها فرا میگیرند و تحت تأثیر فرآیند آن نهادها، تربیت میپذیرند که آن نهادها عبارتاند از:
۱ – نهاد خانواده که از قدیمیترین نهادهای بشری است و مهمترین هدف و کارکردش تربیت فرزندان است.
۲ – دین که مجموعه برنامهها و رهنمودهای الهی است برای چگونه زیستن آدمی.
۳ – آموزش و پرورش که با پیچیده شدن مشاغل و حرفهها در جوامع به وجود آمده است.
۴ – سازمانهای رسانهای که با پیشرفت فنون و علوم در چند دهه اخیر پا به عرصه وجود گذاشته و با پدیدههایی همچون ماهواره و اینترنت از شتاب بیشتری برخوردار شده است.
هر نهاد جدید با رشد و توسعه خود، سعی کرده است کارکردهای نهادهای قبل از خود را به نحوی تحت الشعاع قرار دهد و از متن به حاشیه براند، ولی دید امروز دنیا به خانواده، «دید به مرکز تربیت» است؛ و اتفاقاً امروز شاهدیم جوامعی که در دهههای گذشته با ایجاد مراکز نگهداری کودک بسیار پیشرفته، تخصصی و لوکس، فرزندان را از دامن خانواده جدا کردند، اکنون با دادن امتیازات گوناگون به والدین آنها را تشویق به ماندن در خانه و در کنار فرزندان، به ویژه در هنگام تولد میکنند.
از منظر تربیت اسلامی اگر خانواده نباشد، دین هم نیست. اگر خانواده را بپاشانند، بعد فرزندان را ببرند در مراکز علمیه آموزش دینی هم بدهند، دیندار نخواهند شد، چون اثر دینداری درونی است و بین «دینداری» و «دیندانی» تفاوت وجود دارد!
اگر فرد در خانواده اصیل تربیت نشده باشد، به دست بهترین مربی و معلم و متخصص هم بسپارندش، تربیت مطلوب حاصل نخواهد شد. تربیت بایستی هدفمند و با برنامه باشد و در پیمودن مسیر تربیت، توجه به اصول تربیت نیز امری اجتنابناپذیر است که آن اصول عبارتاند از:
۱- تدریجی بودن
هیچ فردی نمیتواند در مدت کوتاهی، دوران کودکی را سپری کند؛ به نوجوانی قدم بگذارد و به طور جهشی به مراحل بعدی برسد. پختگی در هر مرحله، ضمانت تربیت صحیح در مرحله بعدی است.
۲ -مستمر بودن
انسان تا پایان عمر رشد میکند و با این که رشد طبیعی در دوره جوانی به پایان میرسد، ولی رشد اکتسابی یا تربیت تا آخر زندگی ادامه مییابد. در تربیت تعطیلی و توقف روا نیست و فراغت از تربیت، معنا ندارد.
۳ – مسئله نگر بودن
هر دوره سنی، مسائل مربوط به خود را دارد. مثلاً گرایش به گروه همسالان و سستی پیوند ارزشی با خانواده، از مسائل دوره نوجوانی است که اگر مربی نتواند با ظرافت و زیرکی با مسائل هر دوره برخورد نماید و همدلی ایجاد کند، مشکلات تربیتی زیادی به وجود میآید.
۴ – همه جانبه بودن
انسان کامل، انسان جامعالاطراف است، انسانی که در ابعاد گوناگون عقلانی، اجتماعی، سیاسی، عاطفی، جسمانی و معنوی تربیت شده باشد. در تربیت انسان، بایستی افق دید خود را وسعت بخشیم و تک بعدی و گلخانهای فکر نکنیم، چرا که در خارج از گلخانه پژمرده میشویم و از بین میرویم.
۵ – تفاوتهای فردی
انسانها از نظر وراثت، نوع خانواده، نوع ارتباطات، وضع اقتصادی، تواناییها و تجربیات، متفاوت از یکدیگرند و کار مربی توجه به تفاوتهای فردی است، همان توجهی که بزرگترین مربی بشریت نبی مکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) در انجام رسالت خود در نظر داشتند. خداوند در سوره حدید میفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان…»
چرا خداوند به همراه قرآن که به تعبیر خدای منان «تبیانا لکل شیء» یعنی تبیین کننده و روشنکننده همه چیز و «هدی للناس» یعنی هدایت کننده همه مردم است، رسول عظیم الشأن خویش را میفرستد؟
اگر قرآن، خودش کتاب هدایت و روشن کننده همه چیز است (که هست) پس نقش پیامبر چیست؟ آیا غیر از این است که او ظرفیت انسانها را بشناسد و بداند که از این منبع و جام پرمایه وحی الهی به ابوذر چقدر، به سلمان چقدر، به بلال چقدر و به دیگری چقدر باید بنوشاند تا تربیت صورت پذیرد و این، دقیقاً همان توجه به تفاوتهای فردی است.
ایفای نقش متربی نیز به هدایت و پیگیری مربی نیاز دارد و مربی برای توفیق در ایفای نقش متربی، نیازمند توجه به یافتههای علمی و آموزشی و هنجارهای مربیگری است. پس مربی نیز باید دائم در توسعه خود و دانش خود کوشش کند تا هنجارها را بشناسد و رعایت نماید.
۶ – نقادی فرهنگی
انتقال میراث فرهنگی به متربیان نیز، از جمله وظایف مربیان است؛ اما این انتقال، به تنهایی کافی نیست و آموزش فرهنگی، باید نقادی فرهنگی را نیز در برداشته باشد. منظور از نقادی، بررسی فرهنگ و تعیین و تفکیک عناصر مطلوب از نامطلوب است.
۷ – رعایت هنجارها
ایفای نقش متربی نیز به هدایت و پیگیری مربی نیاز دارد و مربی برای توفیق در ایفای نقش متربی، نیازمند توجه به یافتههای علمی و آموزشی و هنجارهای مربیگری است. پس مربی نیز باید دائم در توسعه خود و دانش خود کوشش کند تا هنجارها را بشناسد و رعایت نماید.
– هدف غایی از تربیت اسلامی، ساختن انسانی است متعادل، انسانی به دور از افراط و تفریط و انسانی با فضیلت؛ همانگونه که علمای اخلاق بیان میدارند هر آنچه که در حد اعتدال باشد، فضیلت است و هر چه که از حد وسط و اعتدال خارج شود (خواه به افراط کشیده شود، خواه به تفریط) هر دو رذیلت است.
– در تربیت، امروز، هدف تشنه کردن است، نه سیراب کردن؛ هدف پروراندن است، نه بار آوردن؛ دید به تربیت، کاستنی (پیرایش) است، نه افزودنی (آرایش).
– روشهای تربیتی در دیدگاه سنتی عموماً مستقیم، کلامی، استفاده از نصایح، وعظ و خطابه و امری اکتسابی بوده است و مربی القاء کننده محسوب میشده و تربیت را از آنجایی شروع میکردند که مربی دوست دارد؛ در صورتی که در دیدگاه امروزین، تربیت مؤثر غیرمستقیم، عملی و در حین کار و بازی است. امروزه تربیت، امری اکتشافی است و مربی باید خلاق و ابداعکننده باشد و تربیت را از آنجایی شروع کند که متربی دوست دارد و به جایی ختم کند که مربی دوست دارد.
– الگوی خانواده در اسلام، خانواده مولی الموحدین علی(علیه السلام) است. این انسان بزرگ همانطور که خود در همه ابعاد و خصوصیات انسانی اش برجسته و ممتاز و الهام بخش است، همسر و فرزندانش نیز چنین هستند.
زندگی کردنش، شکست و پیروزیش، جنگ هایش، تحمل و سکوتش، سخن و ایمانش، همه خاص خود اوست، بینظیر و بیشبیه؛ و این خانواده، خانواده کاملی است که تنها متعلق به شیعه و مسلمانان نیست، بلکه متعلق به همه انسانهاست، به طوری که یک نویسنده اروپایی گفته است: «علی هزار سال زودتر از زمان واقعی خود متولد شده است.» و آن نویسنده توانای مسیحی میگوید: «کمالات علی بن ابی طالب، در کلمات بشری نمیگنجد» و از نامیدن او به عنوان «صوت العداله الانسانیه، علی آوای عدالت انسانی» چندان راضی نیست.
در دیدگاه امروزین، تربیت مؤثر غیرمستقیم، عملی و در حین کار و بازی است. امروزه تربیت، امری اکتشافی است و مربی باید خلاق و ابداع کننده باشد و تربیت را از آنجایی شروع کند که متربی دوست دارد و به جایی ختم کند که مربی دوست دارد.
این خانواده که مردش این چنین الگوی خاص و عام است و زنش حضرت فاطمه(سلام الله علیها) که الگوی زنان عالم است، زنی است که به نقل از مرحوم دکتر علی شریعتی «بهترین زن است برای همسرش، بهترین مادر است برای فرزندانش، بهترین دختر است برای پدرش، و نمونه بهترین زن است برای مسئولیتهای اجتماعیاش»، فرزندانش نیز آئینه الهام بخش آرزوها و حرکتهای حساب شده رهبران بزرگ بشری بوده اند. گاندی میگوید: «من آزادی کشور خود را از پرچمدار کربلا، حسین بن علی(علیه السلام)، الهام گرفتم.»
امید است تمامی اندیشمندان و صاحبنظران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت با یافتن راهکارهای اجرایی در تبلیغ و توسعه علمی تربیت اسلامی در خانواده، توفیق مصونیت سازی نسلهای نورس را بیش از پیش فراهم آورند.
حسن زارعیان؛ کارشناس تعلیم و تربیت
منابع
۱- قرآن مجید
۲- تفسیر سوره «هل اتی»، نوشته: ابوالفضل بهرامپور
۳- «تربیت چه چیزی نیست»، نوشته: دکتر عبدالعظیم کریمی
منبع: تبیان