امر به معروف دخالت در امور خود یا دیگران

۱۴۰۰-۱۲-۲۵

239 بازدید

شخصیت انسان در گرو جامعه او است. انسان از جامعه متأثر می‌شود و در جامعه تأثیر می‌گذارد. اگر در جامعه‌ای سالم و به دور از پلیدی زندگی کند راه کمال را مطمئن‌تر می‌پیماید. امر به معروف  ونهی از منکر دخالت در امور دیگران نیست بلکه  دخالت در سرنوشت خویش و جلوگیری از تضییع حقوق خود و کمک برای حفظ محیط سالم برای زندگی است. مثلا اگر شخصی به دیگری که در محیط سرپوشیده عمومی مشغول به کشیدن سیگار است بگوید در این مکان سیگار نکش آیا این دخالت در امور دیگران است یا جلوگیری از تضییع حقوق خود؟

ضمن اینکه آنچه قرآن از آن نهی کرده تجسس در اموری است که مردم می خواهند پنهان بماند.

ضرورت زندگی انسان در محیط اجتماعی سالم

انسان موجودی است که به تنهائی نمی‌تواند نیازهای خود را برآورده کند به همین جهت زندگی اجتماعی را برگزیده و بالطبع شخصیت او در گرو جامعه او است از جامعه متأثر می‌شود و در جامعه تأثیر می‌گذارد.

بسیاری از صفات انسانی در خلال زندگی اجتماعی فعلیت می‌یابد، تکامل انسان تنها فردی نیست بلکه بُعد اجتماعی نیز دارد اگر در جامعه‌ای سالم و به دور از پلیدی زندگی کند راه کمال را مطمئن‌تر می‌پیماید.

کمال و سعادت آدمی در آخرت محصول حیات طیب او در دنیا است. دنیا و اجتماع نقش اساسی را در پرورش آدمی ایفا می‌کند و لذا از آنجائی که قرآن برای کمال و سعادت انسان آمده نمی‌تواند درباره دنیا و اجتماع آدمی سکوت اختیار کند، بر همین اساس است که قرآن کریم یکی از مسئولیت‌های مهم انبیاء ـ علیهم السلام ـ را برپائی عدالت اجتماعی ذکر فرموده و بیان داشته است که پیامبران مأموریت داشته‌اند تا با مفاسد اجتماعی مبارزه کرده عدل و قسط را در جامعه حاکم کنند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛[۱] ما رسولان خود را با معجزات آشکار فرستادیم و بر آنها کتاب نازل کردیم تا برای برپایی عدالت قیام کنند.

معنای امر به معروف و نهی از منکر

معروف در لغت به معنی شناخته شده از ماده عرف و منکر به معنی ناشناس از ماده انکار است و به این ترتیب کارهای نیک، اموری شناخته شده و کارهای زشت و ناپسند، اموری ناشناس معرفی شده اند چه این که فطرت پاک انسانی با دسته اول آشنا و با دوم ناآشناست.[۲] هر کار نیک و پسندیده و به نفع جامعه باشد در جزء معروف قرار می گیرد و هر کاری که به ضرر جامعه و از بین رفتن منابع عمومی باشد جزء منکر قرار می گیرد.

پس می توان امر به معروف و نهی از منکر را در اصطلاح چنین تعریف نمود که: امر به معروف یعنی امر نمودن و واداشتن مردم به وسیله زبان یا عمل به سوی واجبات و اوامر الهی و نهی از منکر یعنی باز داشتن و مانع شدن مردم به وسیله زبان یا عمل از ارتکاب گناهان و محرمات الهی. امّا امر به مستحب و نهی از مکروه واجب نیست بلکه مستحب است.[۳]

آنچه قرآن از آن نهی کرده تجسس در کار دیگران است. خداوند در آیه ۱۲ سوره حجرات می فرمایند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا …؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمان بپرهیزید همانا برخی از گمان ها گناه است و تجسس نکنید.»

تجسس به معنای پی­گیری و تفحص از امور مردم است، اموری که مردم می­خواهند پنهان بماند و تو آنها را پی گیری کنی تا خبر دار شوی به همین جهت بعضی گفته اند معنای آیه این است که دنبال عیوب مسلمانان را نگیرید و در این مقام برنیایید که اموری را که صاحبانش می خواهند پوشیده بماند، آنها را بخواهید که فاش سازید.[۴] قرائن موجود در آیه و غیر این آیه نشان می دهد این قسم تجسس که گناه می باشد مربوط به زندگی شخصی و خصوصی افراد است ولی روشن است هر گاه مصالح جامعه یا حکومت اسلامی در میان باشد حکم مختلف است.[۵]

در حقیقت گمان بد، عاملی است برای جستجوگری و جستجوگری عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم و اسلام هرگز اجازه نمی دهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود و به تعبیر دیگر اسلام می خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند، بدیهی است اگر اجازه داده شود، هر کس به جستجو گری درباره دیگران برخیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود و جهنمی به وجود می آید که همه افراد در آن معذب خواهند بود.[۶]

در تجسّس، هدف فرد، آشکار کردن عیب مردم است؛ بنابراین، اگر هدفمان آشکار ساختن عیوب مردم است این کار تجسّس محسوب شده و از نظر اسلام جایز نیست. اما در امر به معروف و نهی از منکر ، هدف اصلاح جامعه است. بنابراین، امر به معروف  ونهی از منکر در صدد اصلاح جامعه و جلوگیری از آشکار شدن گناهان و تظاهر و تجاهر به گناه در جامعه است؛ گناهانی که با فراوانی آنها آثار شوم آن دامنگیر کل جامعه می­شود نه فقط فرد گناهکار. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر دخالت در سرنوشت خویش است نه در امور دیگران؛ زیرا رفتارهای اجتماعی انسان بر دیگران تأثیرگذار است.

هر انسان مومنی حق دارد در جامعه اسلامی از محیط زندگی سالم برخوردار باشد و با آسایش روحی و روانی  در جامعه به فعالیت بپردازد و بتواند دین خویش را حفظ نماید. زیرا در بینش الهی زندگی انسان منحصر به زندگی دنیا نیست و رفتار انسان در دنیا سرنوشت اخروی او را رقم می­زند؛ از این رو انسان مومن نمی­تواند نسبت به سرنوشت اخروی خود و خانواده خود بی تفاوت بماند.

امام حسین علیه السلام نیز یکی از اهداف قیام خویش را امر به معروف و نهی از منکر معرفی می­کند و می فرماید: … أرید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر.

حال با آشکار شدن معنای معروف و منکر به این پرسش می رسیم که آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلیل عقلانی دارد یا خیر؟

 امر به معروف و نهی از منکر از طریق دلیل نقلی قطعی ثابت است. اختلاف در عقلائی بودن آن است. جمعی از دانشمندان اسلامی معتقدند که وجوب امر به معروف و نهی از منکر تنها با دلیل نقلی ثابت شده است و عقل فرمان نمی دهد که انسان دیگری را از کار بدی که زیانش متوجه خود اوست باز دارد ولی با توجه به پیوندهای اجتماعی و این که هیچ کار بدی در اجتماع انسانی در نقطه خاصی محدود نمی­شود بلکه هر چه باشد همانند آتشی، ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند عقلی بودن این دو وظیفه مشخص می­شود. به عبارت دیگر، در اجتماع چیزی به عنوان «ضرر فردی» وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک زیان اجتماعی در آید، و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هر گونه تلاش و کوششی خودداری نکنند.

به دیگر سخن، آثار اعمال هر شخص فقط متوجه خود او نیست بلکه در بسیاری از موارد ترک واجب و انجام حرام بر خانواده و نزدیکان شخص و نیز جامعه آثار سوء دارد.  اتفاقا در بعضی از احادیث نیز به این موضوع اشاره شده است.

 از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چنین نقل شده که فرمود: «یک فرد گنه کار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود، و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد و هر گاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید که من در سهم خود تصرف می کنم! اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده و یکباره همگی در دریا غرق می شوند» پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت هاست می داند.[۷]

شهید ثانی در کتاب شرح لمعه باب امر به معروف و نهی از منکر آورده است که، امر به معروف و نهی از منکر بنا بر صحیح­ترین نظریه هم به حکم عقل و هم به دلیل اجماع فقیهان شرعاً واجب است. دلیل عقلی بودن وجوب آنها این است که: واجب کردن امر به معروف و نهی از منکر از طرف خداوند، لطف و محبت است و بر طبق قواعد عدل، لطف بر خداوند واجب است.

بنابراین آنچه در حق خداوند متعال واجب است، ترساندن از مخالفت تکلیف است، نه اجبار کردن بندگان بر انجام تکلیف تا تکلیف کردن بندگان باطل نشود و خداوند نیز این کار یعنی انذار و تخویف را کرده است.[۸]

تمام عقلای عالم (عقلا به معنای صحیح) وقتی به یک حکم و دستوری برسند که در آن مصلحت نوعیه اجتماعی وجود داشته باشد مانند عدالت برای حفظ نظام و بقاء نوع انسانی قطعا انسان را دعوت به اقامه این حکم و دستور می کنند و فاعل این کار را مدح و ستایش می نمایند.[۹] امر به معروف و نهی از منکر نیز خارج از این مسئله نیست؛ زیرا، تمام عقلای عالم به معنای واقعی همیشه انسان ها را به نیکی و دوری از زشتی دعوت می­نمایند. منشأ دعوت به خوبی­ها و ترک بدی ها قوه عقل می باشد که عقل، پیامبر باطنی است. در روایات دینی نیز آمده است که، اگر پیامبر نیز نمی آمد عقل سلیم و پاک و دور از خیال و وهم، انسان را از زشتی نهی می کرد.

براین بنیاد می­توان نتیجه گرفت که، تمام انسان ها نسبت به همدیگر مسئول می­باشند و آثار کارها و افعالی که انجام می دهند نسبت به دیگران نیز اثرگذار است و کارهای زشت و ناپسند مانند آتشی است که محدود به یک نقطه خاص نیست بلکه فراگیر است و بر دیگران لازم است که جلوی این آتش را بگیرند و جامعه را سالم و پاک نگه دارند. خود امر به معروف و نهی از منکر نشانه محبت و دوست داشتن خداوند نسبت به بندگان است که خداوند دوست ندارد که بندگانش در محیط ناسالم زندگی نمایند.

پی نوشت:

[۱]. سوره حدید، آیه ۲۵.

[۲]. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه، ج۳، ص۴۹.

[۳]. ترجمه شرح لمعه، ترجمه علی شیروانی، قم، انتشارات دارالعلم، ج۵، ص۷۸.

[۴]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۸۴.

[۵]. مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۵۵۴.

[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۱۸۲.

[۷]. تفسیر نمونه، همان، ج۳، ص۵۰.

[۸]. ترجمه شرح لمعه، همان، ج۵، ص۷۲.

[۹]. مرحوم مظفر، اصول فقه، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج۲، ص۱۹۵.

منبع: سایت اندیشه قم

https://www.pasokh.org/fa/Article/View/11645/%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81-%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%8A%D8%A7-%D8%AF%D9%8A%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86?CID=2199

  • هدف امر به معروف طبق متن، اصلاح جامعه است, آیا همین توجیه کافی نیست که ستاد امر به معروف تحت نظر وزارت آموزش و پرورش برود؟ تا بجای اعمال زور به مردم با آموزش معایب مسئله ای مثل حجاب برطرف شود؟ آیا استفاده از قوه ی قهریه هیچگاه مد نظر امر به معروف بوده است؟

    • با سلام و احترام به شما دوست گرامی؛ یکی از بحث های بسیار مهم و زیربنایی در موضوع امر به معروف و نهی از منکر، مساله آموزش، آن هم از دوره کودکی و نوجوانی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ اگر امر به معروف و نهی از منکر با روشی اصولی به نسل جوان آموزش داده و در آنان نهادینه شود، استفاده از قوه قهریه به حداقل ممکن خواهد رسید و چه بسا لازم نخواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *