امام مهدی (عج) در روایات

۱۴۰۱-۰۱-۰۹

997 بازدید

اشاره:

روایات فراوانی درباره حضرت مهدی (علیه السلام) در مجامع حدیثی و روایی شیعه و اهل‌سنت وجود دارد که در آن علاوه بر نام و مشخصات مهدی علیه السلام، برخی از ویژگی‌های ایشان نیز بیان شده است. این روایات به شیعه یا مذهب خاصی از مسلمانان اختصاص ندارد و در زمره اخبار مشترک همه فرق اسلامی محسوب می‌شود. بی‌شک بسیاری از این اخبار در کمال صحت و اطمینان قرار دارند. در ادامه این نوشتار درباره صحت روایات مهدی و معیارهایی که در این زمینه وجود دارد، سخن خواهیم گفت.

راویان احادیث مهدی (ع) در میان اهل‌سنت

بسیارى از صحابه و تابعان، روایات مربوط به امام مهدی (ع) را روایت کرده‏اند. شیخ عبدالمحسن العباد از نویسندگان معاصر اهل‌سنت و استاد دانشگاه مدینه منوره، در ضمن مقاله‏اى مفصل با عنوان «عقیده اهل‌السنه و الاثر فى المهدى المنتظر» اسامى ۲۶ نفر از صحابه روایتگر احادیث امام مهدى (ع) را جمع‏آورى کرده است: على بن ابى طالب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسن بن على، ام‌سلمه، ام‌حبیبه، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو عاص، ابو سعید الخدرى، جابر بن عبدالله و از تابعین نیز محمد بن حنفیّه، قتاده، مکحول، سعید بن جبیر و … .[۱]

یکی دیگر از محققان تعداد کسانی که از صحابه و تابعین احادیث مهدی را روایت کرده‌اند، ۳۳ نفر ذکر کرده که علاوه بر افرادی که در بالا از آن‌ها نام بردیم به نام کسانی مانند: طلحه بن عبدالله، عبدالله بن عباس، عماربن یاسر، ثوبان، قره بن ایاس مزنی، عبدالله بن حارث، ابوهریره، حذیفه بن یمان، جابر بن عبد الله انصاری، ابو امامه، جابر بن ماجه، انس بن مالک، عمران بن حصین اشاره کرده است.[۲]

مسأله مهدویت به طور عموم در میان مسلمانان، مورد پذیرش قرار گرفته است. علاوه بر کتاب‌ها و منابع شیعه که این موضوع در آن به نحو تواتر مسلم، مورد قبول قرار گرفته، دانشمندان بزرگ اهل‌سنت نیز اخبار مهدویت را نقل کرده‌اند. عالمانی چون ابوداود، احمدبن حنبل، ترمذی، ابن ماجه، حاکم، نسائی، طبرانی، رویانی، ابونعیم اصفهانی، دیلمی، بیهقی، ثعلبی، حموینی، مناوی، ابن مغازلی، محمدالصبان، ماوردی، گنجی شافعی، سمعانی، خوارزمی، شعرانی، دارقطنی، ابن صباغ مالکی، شبلنجی، محب الدین طبری، ابن حجر هیتمی، شیخ منصور علی ناصف، محمد بن طلحه، جلال‌الدین سیوطی، شیخ سلیمان حنفی، قرطبی، بغوی … .[۳]

پاره‌ای از این روایات درباره نَسَب امام مهدی، برخى در مورد شیوه حکومت‌دارى و عدالت‏گسترى او و برخى دیگر در مورد علائم و حوادث قبل از ظهور و غیراین‌ها از مسائل مربوط به آن حضرت است. فراوانی روایت درباره‌ی امام مهدی آنگونه است که «این سخن گزافه‌ای نیست که هیچ محدثی از محدثان مسلمان نیست مگر آن که بعضی از احادیث نوید دهنده‌ای ظهور امام مهدی (ع) در آخرالزمان را روایت کرده است».[۴]

العمیدی فهرست کاملی از علماء و محدثان اهل سنت ارائه کرده که احادیث و روایات امام مهدی (ع) را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند.[۵]

تأیید روایات مهدی(ع) توسط بزرگان اهل‌سنت

نکته مهم این است که بنابر تحقیقات انجام شده صحت احادیث مهدی (ع) توسط بیش‌تر بزرگان اهل‌سنت مورد تأیید قرار گرفته و آن‌ها به صحت این احادیث تصریح کرده‌اند. بنابر تحقیق مفصل آقای العمیدی تعداد عالمان اهل‌سنت که در این خصوص اظهارنظر کرده‌اند، بالغ بر ۶۰ نفر است و ما تنها به ذکر نام برخی از آن‌ها اکتفا می‌کنیم: امام ترمذی (م ۲۷۹ ق) که این روایات را حسن و صحیح دانسته‌، حافظ ابوجعفر عقیلی (م ۳۲۲ ق)، حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ ق)، امام بیهقی (م ۴۵۸ ق)، امام بغوی (م ۵۱۰ ق)، قرطبی مالکی (م ۶۷۱ ق)، ابن تیمیه (م ۷۲۸ ق)، (وی می‌گوید: احادیثی که وی – یعنی علامه حلی (ره) – برای اثبات قیام مهدی به آن‌ها استناد می‌کند، احادیث صحیحی هستند)، حافظ ذهبی (م ۷۴۸ ق)، حافظ ابن‌قیم (م ۷۵۱ ق)، تفتازانی (م ۷۹۳ ق)، نورالدین هیثمی (م ۸۰۷ ق)، سیوطی (م ۹۱۱ ق) و شوکانی (م ۱۲۵۰ ق).[۶]

جالب‌تر اینکه عالمان بزرگ و معاصر فعلی از اهل‌سنت مانند شیخ عبدالعزیز بن باز نیز روایات مهدی را پذیرفته‌اند. آنچنان که استاد خسروشاهی نقل کرده این عالم وهابی در سخنرانی خود، درباره «مهدى»، چنین می‌گوید: «من بر بسیارى از این احادیث آگاهى دارم و در میان آن‌ها همچنان که الشوکانى و ابن القیم و دیگران گفته‌اند، صحیح و حسن (نیکو) و ضعیف منجبر و اخبار جعلى یافته‌ام. اما از این میان آنچه سند آن محکم است، ما را بس!، حال چه خود «صحیح» باشد یا براى اسناد حدیث دیگرى صحّت مى‌یابد و چه خود حسن باشد، یا براى اسناد حدیث دیگرى حُسن مى‌یابد، و به همین ترتیب احادیث ضعیف اگر منجبر گردد و یکدیگر را استحکام بخشد، نزد اهل علم حجت است. بنابراین تواتر آن از جهت گوناگونى الفاظ، معانى، کثرت طرق و تعدد مخارج، مقبول مى‌گردد و اهل علم مورد اعتماد، بر ثبوت و تواتر آن، نظر داده‌اند. ما دیده‌ایم که اهل علم، چیزهاى فراوانى را با کم‌تر از این ثابت کرده‌اند و حق این است که جمهور اهل علم بر سر ثبوت مسئله مهدى اتفاق نظر دارند؛ اینکه او حق است و در آخرالزمان ظهور خواهد نمود. از اهل علم اگر کسى نظرى خلاف این گفته باشد، سخن او مورد اعتنا نیست».[۷]

شیخ عبدالمحسن العباد از عالمان معاصر سعودی که تحقیق مفصلی در زمینه مهدی (ع) انجام داده، در این‌باره و انگیزه کار خود می‌گوید: «من براى نمایاندن اوهام و اشتباهات وى (یکی از علمای قطر) در آن رساله، به نوشتن این سطور مبادرت ورزیده‌ام، تا روشن شود که احادیث صحیح بسیارى، بر ظهور مهدى در آخرالزمان دلالت دارد و علماى پیشین و معاصر اهل‌سنت در این مورد اتفاق نظر دارند؛ مگر آ‌ن‌هایى که از راه حق دور شده و به شذوذ پیوسته‌اند».[۸]

از این‌رو باید گفت در منابع مهم و کتاب‌های معتبر اهل‌سنت روایات مربوط به مهدی (عج) فراوان آمده و البته صحت آن‌ها نیز مورد تأیید قرار گرفته است.

متواتر بودن احادیث مهدی (ع) از منظر علمای اهل‌سنت

با مراجعه به کتاب‌های محدثان بزرگ اهل‌سنت می‌توان دید که آن‌ها در کتاب‏هاى خود به طور فراوان روایات مربوط به حضرت مهدى (ع) را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‏اند.[۹]در حقیقت عالمان حدیث اهل‌سنت، از ابتدا تاکنون، نسبت به احادیث مربوط به‏ امام مهدی (ع) بسیار توجه نشان داده و آن را در ضمن دیگر احادیث یا جداگانه جمع‏آورى کرده‏اند. از جمله محدثان مشهور اهل‌سنت، که نسبت به نقل احادیث مهدى (ع) کوشیده‏اند، مى‏توان از: ابو داود، ترمذى، ابن ماجه و نسایى در کتاب‏هاى «سنن» خودشان، احمد بن حنبل در «مسند» و حاکم نیشابورى در کتاب «المستدرک على الصحیحین» نام برد که البته برخى دیگر از محدثان و عالمان اهل‌سنت از جمله سیوطى، ابن کثیر، ابن‌حجر و صاحب کنزالعمال نیز آثار خاص و جداگانه‏اى درباره امام مهدی (ع) دارند.[۱۰]

براساس یک بررسی اجمالی تعداد ۱۷ نفر از دانشمندان بزرگ اهل‌سنت، به متواتر بودن احادیث مهدی در کتاب‌های خود، تصریح کرده‌اند.[۱۱] العمیدی می‌نویسد: «علمای علم درایه و عده‌ای از کسانی که در امر تدریس یا تحقیق علوم حدیث از تخصص برخوردارند، به متواتربودن احادیث واردشده درباره‌ی مهدی در کتب اهل‌سنت مانند صحاح و مسانید تصریح کرده‌اند».[۱۲]سپس به صورت تفصیلی به ذکر نام و تصریحات آن‌ها می‌پردازد که در میان آن‌ها این اسامی دیده می‌شود: بر بهاری حنبلی (م۳۲۹ق)، محمد بن حسین ابری شافعی (م۳۶۳ق)، قرطبی مالکی (م۷۶۱ق)، حافظ جمال الدین المزی (م۷۴۲ق)، ابن قیم جوزی (م۷۵۱ق)، شمس الدین سخاوی (م۹۰۲ق)، سیوطی (م۹۱۱ق)، ابن حجر هیتمی (م۹۷۴ق)، و متقی هندی (م۹۷۵ق) و … .[۱۳]

لازم به ذکر است حدیث متواتر به حدیثی گفته می‌شود که به خاطر کثرت راویان، به طور عادی علم‌آور باشد و تبانی بر کذب از نظر عقلی در آن محال باشد؛ در مقابل، خبر واحد است که بیش از ظنّ افاده نمی‌کند.[۱۴]

به عنوان نمونه به چند مورد از سخنان علماء اهل سنت درباره متواتر بودن این احادیث توجه نماید:

حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی (متوفای ۶۵۸ق) در کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» می‌نویسد: «احادیث پیامبر اکرم (ص) درباره مهدی، به دلیل راویان بسیاری که دارد، به حد تواتر رسیده است».[۱۵]
حافظ مشهور، ابن حجر عسقلانی شافعی (متوفای ۸۵۲ ق)، در کتاب فتح الباری که در شرح صحیح بخاری نوشته است، می‌گوید: «احادیث متواتری وجود دارد، حاکی از اینکه مهدی (ع) از این امت است و عیسی (ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر وی نماز خواهد گزارد».[۱۶]
شیخ منصور علی ناصف از علمای بزرگ و معاصر الازهر و مؤلف کتاب «التاج الجامع للاصول» می‌نویسد: «در میان دانشمندان گذشته و امروز مشهور است، که درآخر الزمان به حتم و یقین مردی از اهل بیت پیامبر، که نام او مهدی است، ظهور خواهد کرد. او بر همه کشورهای اسلامی تسلط خواهد یافت. مسلمانان، همه پیرو او خواهند شد، او در میان آنان به عدالت رفتار می‌کند و دین را قوت می‌بخشد. آنگاه دجّال پیدا می‌شود و عیسای مسیح، از آسمان فرود می‌آید و دجال را می‌کشد، یا با او مهدی درکشتن دجال همکاری می‌کند. سخنان و احادیث پیامبر را درباره مهدی، جماعتی از نیکان اصحاب پیامبر روایت کرده‌اند. محدثان بزرگی مانند ابوداود، ترمذی، ابن ماجه، طبرانی، ابویعلی، بزاز، امام احمد بن حنبل و حاکم نیشابوری آن احادیث را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند».[۱۷]

با توجه به این موارد باید اذعان کرد که احادیث شیعه درباره حضرت مهدی (ع) از سوی علمای اهل‌سنت مورد پذیرش قرار گرفته و به جهت تواتر احادیث شیعی و موثق بودن راویان آن‌ها و سایر قرائن صدق این احادیث، جمع کثیری از علمای اهل‌سنت آن‌ها را پذیرفته و در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند.

چند نمونه از روایات مهدی(ع) در منابع اهل‌سنت

در روایتی به نقل از ام سلمه آمده است: «از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: مهدی موعود از عترت من و اولاد فاطمه (س) است».[۱۸]
از امام علی بن ابی طالب (ع) از پیامبر (ص) روایت کرده‌اند که فرمود: «اگر از عالم جز روزی باقی نمانده باشد، خدا مردی از اهل بیت مرا بر خواهد انگیخت، تا دنیا را پر از عدل و داد کند، چنانکه از ستم پر شده است».[۱۹]
ابوسعید خدری می‌گوید: «پیامبر (ص) فرمود: مهدی ما بلندپیشانی و باریک‌بینی است؛ زمین را پر از عدل و داد می‌کند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده است. مدت هفت سال حکومت می‌کند».[۲۰]

علاوه بر این تعدادی از علمای بزرگ اهل سنت، احادیث اسماء دوازده امام را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند که ما در اینجا چند مورد از احادیث نقل شده در کتاب‌های آنان را ذکر می‌کنیم:

ابوالفتح محمد بن الفوارس در کتاب «اربعین» از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است: «وقتی که خدای تعالی حضرت ابراهیم (ع) را آفرید پرده را از جلوی چشم او کنار زد. در این هنگام او نگریست و نوری را دید و از خدای تعالی پرسید که این نور چیست؟‌ خدای تعالی فرمود: این نور محمد (ص) برگزیده‌ام است. باز پرسید، در کنار آن نور دیگری می‌بینم؟ فرمود: ای ابراهیم! این نور علی (ع) یاور دینم است. باز پرسید: در کنار آن دو، نور دیگری می‌بینم؟ فرمود: این نور فاطمه (س) است که بعد از پدر و شوهرش است؛ به سبب او دوستدارانش آزاد شده‌اند. باز ابراهیم پرسید: دو نور دیگر در کنار نورهای سه گانه می‌بینم؟ فرمود: ای ابراهیم! این دو حسن و حسین‌اند، که بعد از نور پدر، مادر و جدشان قرار دارند. ابراهیم عرض کرد: بار خدایا نه نور دیگر می‌بینم که نورهای پنجگانه را احاط کرده‌اند. فرمود: ای ابراهیم! اینان امامان از فرزندان آنها هستند. پرسید چگونه شناخته می‌شوند؟ فرمود: ای ابراهیم! اولشان علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن عسکری و مهدی محمد بن الحسن صاحب الزمان».[۲۱]
ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند: «که مردی یهودی که به او نعثل می‌گفتند، خدمت پیامبر رسید و گفت مسائلی در سینه‌ام خلجان می‌کند، که می‌خواهم بپرسم. در ضمن گفتگو از پیامبر پرسید وصی تو کیست؟ حضرت فرمود: وصی من علی بن ابی طالب است. بعد از او دو سبطم حسن و حسین (ع) هستند و بعد از آن‌ها نه امام از صلب حسین (ع). یهودی گفت:‌ ای محمد! آن‌ها را برایم نام ببر. حضرت فرمود: بعد از حسین پسرش علی، بعد از علی پسرش محمد، بعد از محمد پسرش جعفر، بعد از جعفر پسرش موسی، بعد از موسی پسرش علی، بعد از علی پسرش محمد، بعد از محمد پسرش علی، بعد از علی پسرش حسن، بعد از حسن پسرش، حجت محمد مهدی است. اینها دوازده نفرند».[۲۲]
ابن عباس نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: «من، علی، حسن، حسین و نه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم. عبایه بن ربعی به طور مرفوع از پیامبر نقل کرده که پیامبر فرمود: من سید پیامبران، علی سید اوصیا است. اوصیای من بعد از من دوازده نفرند. اولشان علی و آخرشان قائم مهدی است».[۲۳]

چنانکه ملاحظه شد روایات مربوط به مهدی (ع) اختصاص به مذهب خاصی ندارد و علاوه بر آن که این اندیشه مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است، روایات مربوط به آن حضرت در تمام منابع مذاهب اسلامی به وفور دیده می‌شود.

چکیده‌ی سخن

علی رغم ادعای که برخی از وهابیان وجود و صحت روایات مهدی (ع) از منظر اهل سنت امر قابل انکاری نیست؛ چرا که راویان احادیث مهدی (ع) از اهل‌سنت بسیارند و روایاتی که در آن به وجود حضرت مهدی (ع) تصریح شده است، توسط بزرگان اهل‌سنت مورد تأیید قرار گرفته و حتی علمای اهل سنت بر متواتر بودن آن اذعان کرده‌اند.

پی‌نوشت‌:

[۱]. على رضا على نورى، شناخت حضرت مهدى(عج)، قم، زمزم هدایت، چ سوم، ۱۳۸۵ش، ص ۲۸٫‏

[۲]. غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، قم، پرتو ولایت، چ دوم، ۱۳۹۲ش، ص۴۲٫

[۳] . ر.ک: آیهالله صافی گلپایگانی، نوید امن و امان، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، ص۹۱-۹۲٫

[۴]. سید ثامر هاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، موسسه امام خمینی، چ اول، ۱۳۷۹ش، ص۶۶٫

[۵]. ر.ک: العمیدی، ص۶۶-۶۸٫

[۶]. العمیدی، پیشین، ص۷۲-۷۶٫

[۷]. سیدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى و مهدى موعود، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، ۱۳۷۴ش، ص ۱۰۶٫

[۸]. همان، ص ۱۱۳٫

[۹]. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص ۶۹٫

[۱۰]. علی نوری، پیشین، ص۲۸٫

[۱۱]. ر. ک: مهدی پیشوائی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چ هشتم، ۱۳۷۸ش، ص ۶۹۸٫

[۱۲]. العمیدی، پیشین، ص۷۶٫

[۱۳]. همان، ص ۷۶-۸۰٫

[۱۴]. شیخ عبدالله مامقانی، مقیاس الهدایه فی علم الدرایه، قم، موسسه آل بیت لاحیاء التراث، چ اول، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص ۱۰۸-۱۱۲٫

[۱۵]. البیان فی اخبار صاحب الزمان، قم موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، چ ششم، ۱۴۱۷ق، ص۱۲۴٫

[۱۶]. فتح الباری بشرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه، ج۶، ص۴۹۳ -۴۹۴٫

[۱۷]. التاج الجامع للاصول، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، چ دوم، ج۵، ص۳۱۰٫

[۱۸]. ابی داود، سنن، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چ اول، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۳۱۰٫

[۱۹] . همان.

[۲۰]. همان، ص۲۰۸

[۲۱]. ابوالفتح، محمد بن ابی الفوارس، الاربعون، خطی، ص۳۸؛ به نقل از محرمی، پیشین، ص۹۴٫

[۲۲]. ابراهیم بن سعد الدین شافعی، ‏فرائد السمطین، بیروت، مؤسسه المحمود، چ اول، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص ۱۳۲؛ قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، قم، اسوه، چ دوم، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۲۸۱٫

[۲۳]. شافعی، پیشین، ج۲، ص ۱۳۳؛ قندوزی، پیشین، ح۳، ص۳۹۱٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *