امام علی علیه السلام و تربیت فرزند-۱

۱۳۹۴-۱۱-۲۸

650 بازدید

مقوله تربیت، از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی‌ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوه‌ای از آن است.

انسان، تنها در پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه‌ورز به اهداف و آرمان‌های خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح می‌نماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان، تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال را بر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی، به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی‌آید.

از سویی دیگر، چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب العین قراردادن دیدگاه‌ها و سیره عملی آنان، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید.

از این رو معصومین (علیهم السلام) ـ که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند.ـ بهترین و مطمئن‌ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاه‌ها و کشف و عرضه سیره تربیتی آنان، یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه‌ها و سیره تربیتی امام علی (علیه السلام) ـ که خود “اَب الائمه” و سرسلسله جانشینان به حق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین (علیهم السلام) و نخستین تشکیل‌دهنده حکومت اسلامی علوی است. ـ بر ضرورت این کار می‌افزاید.

مبحث اول: اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن

الف) اهمیت تربیت فرزندان

تربیت، از حیاتی‌ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن، انسان به سعادت مطلوب نائل می‌آید. بزرگ مربی اسلام، علی (علیه السلام) در سخنان دربار خود، بارها و بارها، از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‌توجهی به آن را بیان داشته‌اند. امّا پیش از بیان دیدگاه‌های حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم.

بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند، بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته می‌شود، امام علی (علیه السلام) به فرزند، بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیه‌ای الهی بر شمرده‌اند که در پرتو توجه و تربیت والدین، به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر می‌آید.

در نهج البلاغه آمده است که: “در حضور امام علی (علیه السلام) مردی به دیگری، تولد پسرش را این چنین تبریک گفت: “گوارایت باد رزمجویی سوارکار!” آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین را به او توصیه نمود:” امید که بخشنده‌اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تو نیز از نیکی و خیرش بهره‌مند شوی.”(۱)

پس از آن که از نگرش علی (علیه السلام) نسبت به فرزند، آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره می‌کنیم؛ آن حضرت در سخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادب آموزی را میراثی بی‌مانند تلقی نموده‌اند.

معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه می‌نماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی (علیه السلام)، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد “لامیراث کالادب”(۲) و هرگز املاک و دارایی‌های باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست؛ و از این روست که در سخنی دیگر، آن حضرت فرمود: “گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‌گذارند، ادب است.”(۳)

علی (علیه السلام) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‌توجهی به امر خطیر تربیت را “رشد یافتن فرزند ناصالح ” برشمرده و برای هر یک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نموده‌اند. از دیدگاه آن حضرت، فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‌فرماید: “انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد.”(۴)

همچنین در سخن دیگری، فرزند صالح را، نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی می‌نماید: “الولد الصالح، احد الذِکرین” مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر “غررالحکم و دررالکلم” ذیل این حدیث می‌گوید: “فرزند صالح، نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا این که فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است”(۵)

از سویی دیگر، آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان صدیق خود را از بی‌توجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی، فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی می‌نماید.(۶) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح، به آلوده کننده پیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد می‌کنند.(۷) همچنین در سخنی دیگر، او را مایه محنت و شومی دانسته(۸) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را، شدیدترین مصیبت‌ها معرفی نموده‌اند(۹).

فرزند ناصالح، نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‌دهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی (علیه السلام) درباره زبیر فرمود: ” پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت (علیهم السلام) بود تا این که فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد( و او را از ما جدا کرد.”(۱۰)

ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند، معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسب‌ترین رشد خود می‌رسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی می‌یابد، گلها در موسم بهار می‌رویند، چشمه‌ها در فصل زمستان جاری می‌شوند. ابرها در زمستان بارور می‌گردند و قطرات بارانش میهمان زمین می‌گردند و… تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسانتر به بار می‌نشیند.

موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بی‌آلایش دارد، آنگاه که هنوز هواهای نفسانی و خواهش‌های غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده، آنگاه که هنوز پلیدی‌ها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است.

از سوی دیگر، والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ که امری ظریف و در عین حال پیچیده است.ـ را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظه‌شان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرایید، توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان، عاجز می‌گردند.

علی (علیه السلام)، مربی بزرگ بشریت، در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی (علیه السلام)، به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرموده‌اند: “فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتاده‌ام، بدین وصیت برای تو مبادرت نموده‌ام و خصلت‌هایی رادر آن بر شمردم پیش از آن که مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشه‌ام همچون تنم، نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من، پاره‌ای خواهش‌های نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگی‌های دنیا، تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و به درستی که دل جوان، همچون زمین ناکشته است، هر چه در آن افکنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت، پرداختم پیش از آن که دلت، سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد…”(۱۱)

و در قسمت دیگر آن، می‌فرماید:”… چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت، همت گماشتم، چنان دیدم که این عنایت در عنفوان جوانی‌ات به کار رود و در بهار زندگانی که نیتی پاک داری و نفسی صاف و بی‌آلایش…”(۱۲)

ج) هدف نهایی از تربیت فرزند

در نظام تربیتی اسلام، بحث اهداف، از کلیدی‌ترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد؛ چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه‌ریزی و نیز ارزیابی فعالیت‌های تربیتی به آسانی ممکن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است.

اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام، هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف، صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف، صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف، تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا این که علاوه بر این ها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی (علیه السلام) هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟

با نگاهی به دیدگاه‌ها و سیره تربیتی علی (علیه السلام)، آشکار می‌شود که در نظام تربیت اسلامی، هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت و عبودیت الهی است. هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم در آستان او باشد.

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در ضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به طور غیر مستقیم بیان نموده و به راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش، بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نموده‌اند. مرحوم ابن شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می‌کند که فرمود:”من از خداوند خویش، طلب فرزندان زیبا چهره و نیکو قامت ننموده‌ام، بلکه از پروردگارم خواسته‌ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم، مایه چشم روشنی من باشند.”(۱۳)

مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی (علیه السلام)

انسان، موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن، تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم می‌گردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی و… در سیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل و بلکه یک کتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله، عام بوده و امکان بررسی مفصل هر کدام در این مقاله وجود ندارد، به ناچار به صورت اشاره و گذرا، بدان نظر می‌افکنیم.

ادامه دارد…