امام حسین علیه السلام و تربیت فرزند-بخش یک-

۱۳۹۳-۰۳-۲۸

244 بازدید

زمان تحقق حادثه کربلا، نکات تربیتی بیشتری در دسترس داریم. سبب این امر، دو چیز می‌تواند باشد: نخست آن که حادثه کربلا به خاطر بی‌نظیر بودن آن، بیش از سایر حوادث، مورد توجه سیره‌نویسان و مورخان واقع گردید و بنابراین، اسناد بیشتری از آن در دسترس است که می‌توان از لابلای آن نکات تربیتی بیشتری کشف کرد.

تربیت صحیح فرزندان، از ضروری‌ترین وظایف والدین به شمار می‌آید. انجام دادن این وظیفه مهم، حساس و ظریف بدون تکیه بر دیدگاه‌های صاحب نظران آگاه و مطمئن ممکن نیست. ما معتقدیم که معصومان (علیهم السلام) در همه ابعاد هدایتی و تربیتی الگوهایی کامل و مطمئن به شمار می‌آیند و تکیه بر دیدگاه‌ها و رفتارهای تربیتی آنان در مسیر تحقق وظیفه خطیر تربیت فرزندان، بهترین ره توشه است.

معصومان (علیهم السلام) همه نور واحد بوده، هدف مشترک داشتند؛ ولی به اقتضای گوناگونی موقعیت‌ها در سیره تربیتی آنان دیدگاه‌ها و رفتارهای تربیتی گوناگون به چشم می‌خورد.

کنار هم نهادن مجموعه دیدگاه‌ها و رفتارهای تربیتی آنان الگویی کامل از نظام تربیتی اسلام عرضه می‌کند. در میان معصومان (علیهم السلام) امام حسین (علیه السلام) از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است و این موقعیت به زندگی و سیره تربیتی آن حضرت برجستگی خاصی بخشیده است. این مقاله بر آن است تا نکاتی از سیره تربیتی آن حضرت را در دو بخش ارائه کند.

بخش اول برخی نکات تربیتی است که تا پیش از حادثه کربلا تحقق یافته و به ما رسیده است و بخش دوم نگاهی مستقل به حادثه عظیم کربلا و بیان نکات تربیتی آن.

ذکر این نکته مفید می‌نماید که از بخش پایانی عمر شریف حضرت یعنی زمان تحقق حادثه کربلا، نکات تربیتی بیشتری در دسترس داریم. سبب این امر دو چیز می‌تواند باشد:

نخست آن که حادثه کربلا به خاطر بی‌نظیر بودن آن بیش از سایرحوادث مورد توجه سیره‌نویسان و مورخان واقع گردید و بنابراین، اسناد بیشتری از آن در دسترس است که می‌توان از لابلای آن نکات تربیتی بیشتری کشف کرد؛ و دیگر آن که در این مقطع از عمر شریف حضرت، فرزندان و اهل بیت او (علیهم السلام) به طور مستقیم همراهش بودند و در نتیجه زمینه بروز نکات تربیتی بیشتری فراهم بوده است؛ و شاید این امر، یکی از اسرار پای فشاری امام بر حضور اهل بیت (علیهم السلام) در کربلا بوده است.

از این رو، شایسته است پژوهشگران عرصه تربیت اسلامی، فرصت را غنیمت شمرده، حادثه کربلا را با توجهی عمیق‌تر از منظر تربیت بنگرند و نکات تربیتی سودمندی را از آن استخراج کنند.

بخش اول زمینه‌سازی تربیت

در مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده، بلکه به زمینه‌های تربیت و شرایط قبل از تولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. از این رو در روایات معصومان (علیهم السلام)، زمینه‌ها و شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید.

از جمله این نکات، پرهیزکردن از همبستری در شبی است که انسان قصد مسافرت دارد. امام حسین (علیه السلام) خطاب به اصحابش فرمود: «اجتنبوا الغشیان فی اللیله التی تریدون فیها السفر فان من فعل ذالک ثم رزق ولدا کان احولا»؛ از همبستر شدن با همسرانتان، در شبی که قصد مسافرت دارید، بپرهیزید؛ (زیرا) اگر در اثر آن فرزندی روزی شود، احول(لوچ) خواهدبود».(۱)

اظهار محبت به فرزندان

محبت به فرزندان، امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین، به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم می‌نماید و آثار تربیتی در پی دارد، ابراز آن است. این، امری اختیاری است و والدین و مربیان می‌توانند در پرتو آن، زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود، محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی‌کنند در حالی که محبت، وقتی سازنده و تاثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.

امام حسین (علیه السلام) به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل، محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، در قالب‌های گوناگون، به ابراز آن می‌پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز.

عبیدالله بن عتبه چنین می‌گوید: «کنت عندالحسین بن علی (علیهماالسلام) اذ دخل علی بن الحسین الاصغر فدعاه الحسین (علیه السلام)و ضمه الیه ضما و قبل ما بین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک…».(۲)

«نزد حسین بن علی(علیه السلام) بودم که علی بن حسین (علیه السلام) وارد شد. حسین (علیه السلام)، او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»

تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان

یکی از شیوه‌های تربیتی مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، به تکرار و تقویت رفتار می‌انجامد.

چه بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندی‌های ثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. از این رو والدین و مربیان باید ویژگی‌های مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند؛ مورد ستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است.

بر تشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی و معنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: ما تشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لا اقترح(۳) علی الله ربی ما یدبره لی، فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل (صلوات الله علیه) حیث قال جبرئیل (علیه السلام): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل».(۴)

چه خواسته‌ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم. پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی؛ به هنگام گرفتاری، جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می‌خواهی؟ او در جواب فرمود: (درباره آنچه پیش آمده) از خداوند سؤال نمی‌کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.

در این حدیث ملاحظه می‌شود که امام حسین (علیه السلام)، در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشین فرزندش که بر اساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی هم نداشت. جمله «احسنت» را به کار برد و او را به «ابراهیم خلیل» تشبیه کرد.

اهمیت آموزش‌های دینی فرزندان و قدردانی از معلمان و مربیان

در اسلام، دانش آموزی مورد اهتمام شدید بوده و رهبران دینی، پیروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ویژه معارف دینی، تشویق کرده اند.

بر اساس سخنان معصومان (علیهم السلام)، معلمان و مربیان، به خصوص آنان که در تعلیم آموزه‌های دینی می‌کوشند، حق بزرگی بر جامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانی و سپاسگزاری قرار گیرد تا رغبت و انگیزه بیشتری بیابند. مرحوم بحرانی در حلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفی که از فضلا و زهاد بود، چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه، معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین(علیه السلام) به نام «جعفر» نزدش آموزش می‌دید.

معلم جمله «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت، معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله… به او هدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود: «و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمه الحمدلله رب العالمین». هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین» است.(۵)

احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج

جوانان به سبب کمی تجربه، به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، اما آنان، دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سرگذاشته و به حدی از رشد رسیده اند که خود، حق انتخاب داشته، برای خود تصمیم بگیرند. از این رو، شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیم گیری آنها را فراهم آورده، آنان را چنان تربیت کنند که سمت انتخاب‌های معقول و تصمیم‌هایی منطقی پیش روند و مصالح واقعیشان را بر منافع آنی و زودگذر ترجیح دهند.

اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیم‌ها و انتخاب‌هایشان احترام نهاد. جوان در طول زندگی با انتخاب‌های گوناگون رو به روست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسر است.

در این مساله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواج‌های تحمیلی پرهیز کرد. حسن(۶)، فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام)، یکی از دختران امام حسین (علیه السلام) را خواستگاری کرد. امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «اختر یا بنی اجتهما الیک». فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری، انتخاب کن.

فرزند امام مجتبی (علیه السلام) شرم کرد و جوابی نداد. آنگاه امام حسین (علیه السلام) فرمود: من، دخترم فاطمه را برایت انتخاب کرده ام؛ زیرا او به مادرم فاطمه، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیه‌تر است».(۷) ملاحظه می‌شود با این که فرزند امام مجتبی (علیه السلام) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصی خواستگاری نکرد و امر را به عمویش وانهاد؛ امام حسین (علیه السلام) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش، اهمیت داد و از او خواست، خودش آن را که بیشتر دوست دارد، به همسری برگزیند.

تربیت عملی

بی‌تردید مؤثرترین عامل در تربیت اخلاقی و دینی فرزندان، رفتارهای درست والدین است. پرواضح است که زبان رفتار از زبان گفتار، بسی نافذتر است و در عمل، آثاری نهفته است که هرگز از گفتار برنمی‌آید. کودک و نوجوانی که پیوسته شاهد اعمال نیک والدین است، به طور غیر مستقیم سرمشق می‌گیرد و به انجام کارهای نیک تشویق می‌گردد. در سیره تربیتی ائمه اطهار (علیهم السلام) تربیت با رفتار و عمل بارزترین بعد تربیت است.

فرزندان ائمه (علیهم السلام) با دیدن رفتار آنان، سرمشق گرفته، عمل می‌کردند. شعیب بن عبدالرحمن خزائی می‌گوید: هنگامی که امام حسین (علیه السلام) در کربلا به شهادت رسید بر دوشش نشانه‌ای وجود داشت. از امام سجاد(علیه السلام) درباره آن پرسیدند، امام سجاد (علیه السلام) بسیار گریست و فرمود: «این، اثر بارهای غذایی است که پدرم بر دوشش حمل می‌کرد و به خانه‌های تهیدستان می‌برد».(۸)

آری، امام سجاد (علیه السلام) پیوسته این رفتار را از پدرش مشاهده کرد و سرمشق گرفت و عمل کرد. بدین سبب، امام باقر (علیه السلام) فرمود: «(پدرم) علی بن الحسین (علیه السلام)، شبها کیسه نان بر دوش حمل می‌کرد و (به مستمندان) صدقه می‌داد».(۹)

از جلوه‏‌‌های تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین(علیه السلام) با این که در کربلا به شدت نیازمند داشتن یاور بودند، با کمال صداقت و راستی، فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد می‌گذارد.

حادثه کربلا از منظر تربیت فرزندان

حادثه کربلا، جاودانه‌ترین رویدادی است که زمانه در بستر خود مانند آنرا ندیده است. حادثه‌ای که آثارش در حصار مرزهای اسلامی محدود نگشته و خورشید فروزانش همه گیتی را تا ابد درخشان گردانید. همه کسانی که پیرامون این حادثه به تامل نشسته اند، به فراخور شناخت خویش از آن درس گرفته، مبارزان درس مبارزه، آزادگان درس آزادگی، شهادت طلبان درس شهادت و مصلحان اجتماعی درس اصلاح گرفته اند.

این واقعه بی‌نظیر زوایای بی‌انتهایی دارد که تنها اندکی از آنها شناخته شده و زوایای ناشناخته اش بسی بیش از شناخته شده است. بی‌گمان با گسترش دانش بشری در حوزه علوم انسانی، امید کشف آنها دور از انتظار نیست، از جمله زوایای این واقعه عظیم تامل از منظر روانشناسی و تربیت است.

نگارنده معتقد است هدف سیره و سنت ائمه اطهار(علیهم السلام) قبل از هر چیز، هدایت و تربیت است، زیرا آنان بزرگترین مربیان بشریت‌اند و باید تفسیر تربیتی از حوادث زندگی آنان ارائه شود.

ذکر این نکته مفید است که گوناگونی شرایط زمانی ائمه اطهار(علیهم السلام) باعث گشته تا آنان با وجود آرمان مشترک، در عرصه دعوت و تربیت شیوه‌های گوناگون داشته باشند. در میان امامان شیعه، امام حسین(علیه السلام) شرایط ویژه خود را داشت.

بنابراین ضمن آنکه همه زندگی و سیره حضرت سرمشقی کامل، از حیات طیبه، برای پیروانش است سیره تربیتی آن حضرت در حادثه کربلا هم برای کسانی که زندگیشان به شرایط زمانی آن حضرت شباهت بیشتری دارد و می‌خواهند حسینی باشند، اهمیت بیشتری دارد.

توجه به نیازهای فرزندان

موجودات عالم برای ادامه حیات نیازهایی دارند که بدون برآوردن آنها ادامه حیات نا ممکن و یا همراه با سختی است این احتیاج در غیر انسان به نیازهای مادی و جسمانی محدود است؛ اما در انسان نیاز امور مادی، روانی و معنوی فراوانی را شامل می‌شود که تنها در سایه رفع نیاز از همه امور به رشد کامل جسمانی و روانی می‌رسد.

توجه به نیازهای گوناگون از نکات مهم تربیتی است، نیازهایی که در قالبهای زیستی، عاطفی، روانی و معنوی جلوه گرمی شود. در واقعه کربلا نیز با وجود همه مسایل و شیوه‌ای که امام حسین(علیه السلام) در پیش روی خود داشته، از توجه به نیازهای مادی و معنوی فرزندان و همراهان خود غافل نماند.

الف: نیازهای مادی، احتیاج اولیه هر انسان است و بدون تامین آن، قادر به ادامه حیات نیست

نیاز به رفع تشنگی از این جمله است که در کربلا به خاطر وضعیت ویژه‌ای که دشمن برای کاروان کربلا به وجود آورد، به نیازهای حیاتی تبدیل شد و ایشان را به تلاش، برای رفع آن از راه‌های ممکن، واداشت؛ از این رو، آنگاه که حضرت عباس(علیه السلام) از برادر، اجازه مبارزه با دشمن طلبید، حضرت از او خواست برای کودکان آب فراهم نماید و فرمود:

«فاطلب لهولاء الاطفال قلیلا من الماء» پس کمی آب برای این کودکان فراهم کن…

این توجه حضرت، آنگاه به اوج می‌رسد که فرزند شیرخواره اش را بر بالای دست می‌گیرد و از دشمن برایش آب می‌خواهد.

در مقتل ابی مخنف آمده است: امام حسین(علیه السلام) به سوی ام کلثوم آمد و فرمود: خواهر! تو را درباره فرزند شیرخواره ام به نیکی سفارش می‌کنم، او شیر خواره است و شش ماه بیشتر عمر ندارد. ام کلثوم به برادر جواب داد: سه روز است این طفل آب ننوشیده است. برایش آبی طلب فرما، حضرت طفل را گرفت و در مقابل دشمن ایستاد و آنگاه فرمود:

«ای قوم! شما برادر و فرزندانم را به شهادت رساندید و جز این طفل، باقی نمانده و او از تشنگی، دهان را باز می‌کند و می‌بندد، به او جرعه آبی دهید..».

ادامه دارد…

امام حسین علیه السلام و تربیت فرزند-بخش دو-

منبع: فرهنگ کوثر؛ خرداد ۱۳۷۹؛ شماره ۳۹؛ دکتر علی همت بناری

پی‌نوشت‌ها
 
۱- موسوعه کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص ۷۱۱،
۲- بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۹
۳- اقترحت علیه شیئا: سالته ایاه من غیر رویه و منه الحدیث « ان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لا یقترح علی ربه فی شی ء یامره به»(مجمع البحرین، طریحی، ج ۲، ص ۴۰۴،)
۴- بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۶۷، ح ۳۴،
۵- حلیه الابرار، سید هاشم بحرانی، ج ۱، ص ۵۸۲،
۶- در کتب سیره و تاریخ ائمه (علیهم السلام) از حسن به عنوان یکی از فرزندان امام مجتبی (علیه السلام) یاد شده، شیخ مفید در الارشاد از او چنین یاد می‌کند: « و اما حسن بن الحسن فکان جلیلا، رئیسا، فاضلا، ورعا..».(الارشاد، ص ۱۹۶، مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۱۹۲، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۳، عوالم، ج ۲، ص ۳۰۶،)
۷- موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص ۶۳۲،
۸- حلیه الابرار، ج ۱، ص ۵۸۲،
۹- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۵۳،