التفسیر الأثری الجامع‏

۱۴۰۱-۰۱-۲۵

171 بازدید

« التفسیر الأثری الجامع»، به زبان عربى، اثر محمدهادى معرفت، تفسیر قرآن به روش مأثور با سبکى بدیع و شیوه‏اى ابتکارى است که نویسنده در آن، به مباحثى همچون ظهر و بطن، بررسى فضایل قرآن، تفسیر به رأى، صیانت قرآن از تحریف، تفسیر در دوران صحابه، مدارس تفسیر، شأن نزول، حروف مقطعه در اوایل سوره‏ها و… پرداخته است( روشن‏ضمیر، محمدابراهیم، ص ۲۷۹).

نویسنده هدف از نگارش کتاب را فراهم آوردن زمینه براى تفسیر قرآن، عنوان کرده است( همان، ص ۲۸۰).

ساختار

کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در شش جلد، تنظیم شده است.

شیوه نویسنده، از سه مرحله زیر شکل گرفته است:

اول: عرضه آیه بر دلایل درونى در چارچوب آن و چنانچه مقصود را نرساند، براى برطرف کردن ابهام و حل مشکل، به قرائن و شواهد دیگر آیات مى‏پردازد؛ چنان‏که امام امیرالمؤمنین( ع) فرموده است:« بعض از قرآن، بعض دیگر را به سخن مى‏آورد و بعض از آن شاهد بر بعض دیگر مى‏باشد». گاهى آیه‏اى به سبب اینکه در هاله‏اى از ابهام قرار گرفته، سخن نمى‏گوید، پس باید آن را با تدبیر و تعمق در ابعاد آن و کمک گرفتن از دیگر آیاتى که شبیه آن و داراى همان هدف مى‏باشد، به سخن آورد( روشن‏ضمیر، محمدابراهیم، ص ۲۸۰).

دوم: ارائه روایات رسیده از سلف؛ در درجه اول روایات پیامبر( ص) و سپس صحابه و تابعان که در رأس آنها اهل سنت قرار دارند.

سوم: پالایش این روایات بر اساس معیارهاى نقد، با عرضه متشابهات بر محکمات که از کتاب و سنت گرفته شده و مورد تأیید ادله عقلى است. براى دیدن نمونه بارز از این نوع تفسیر، مى‏توان به تفسیر آیه شریف‏«اهدنا الصراط المستقیم»مراجعه کرد که نویسنده با استفاده از دلالت‏هاى درونى آیه و نیز با کمک دیگر آیات و ذکر روایات و آوردن سخنان دانشمندان و مفسران، آن را تفسیر کرده است( همان، ص ۲۸۱).

این کتاب، نوعى تفسیر اثرى بشمار مى‏رود؛ یعنى در آن، از احادیث و روایات و شیوه نقلى استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از« اثرى»، روایات و اخبار تفسیرى شیعه و اهل سنت، اعم از احادیث پیامبر( ص)، n( ع)، صحابه و تابعان است( رضایى اصفهانى، محمدعلى، ص ۱۰۹).

این اثر، کتابى جامع محسوب مى‏شود؛ یعنى نویسنده، احادیث شیعه و اهل سنت را جمع‏آورى کرده و به منابع فریقین، توجه کامل داشته است و نوعى تفسیر مقارنه‏اى، تطبیقى و تقریبى بشمار مى‏آید. البته با بررسى ساختار و محتواى کتاب روشن خواهد شد در این اثر، تنها از روش روایى استفاده نشده است، بلکه روش‏ها و گرایش‏هاى مختلفى مورد استفاده بوده است( همان).

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه، به پیشینه تفسیر و برخى شخصیت‏هاى تفسیرى، همچون ابن عباس، مجاهد بن جبر و میراث تفسیرى پیامبر( ص)، صحابه و تابعین، اشاره کرده، سپس به خلط بین تفاسیر صحیح و غیر صحیح در این میراث تفسیرى، پرداخته است( رضایى اصفهانى، محمدعلى، ص ۱۱۱).

ویژگى‏هاى این اثر گران‏بها را مى‏توان در مؤلفه‏هاى زیر، خلاصه نمود:

  1. بى‏مانندى: یکى از کاستى‏هاى دامنگیر نوع کتاب‏هاى تفسیر اثرى، آمیخته شدن سره با ناسره است و فراهم آمدن ترکیبى از روایات صحیح، موضوع، ضعیف و… در کنار هم که در پاره‏اى از موارد، نه‏تنها گرهى از کار فروبسته تفسیر نگشاده، که گرهى بر گره‏هاى آن افزوده است( روشن‏ضمیر، محمدابراهیم، ص ۲۸۱).

نویسنده در این اثر، تلاشى درخور انجام داده است. وى ضمن آوردن روایات تفسیرى، آنها را مورد نقد علمى قرار داده و بازشناسى روایات صحیح از ضعیف را در پرتو محکمات قرآن و حدیث میسر ساخته است( همان).

  1. گزینش رأى برتر یا اظهار نظر: نویسنده تنها به یادآورى مباحث مهم قرآنى و نقل دیدگاه‏هاى صاحب‏نظران بسنده نکرده، بلکه در هر مورد، رأى برتر را گزینش نموده و دیدگاه‏هاى خود را با استدلال مبرهن ساخته است. دیدگاه وى درباره تأویل، ارزش تفسیر صحابى و تابعى، حروف مقطعه، خواص سور قرآن، روایات عرضه روایات بر قرآن و… از جمله مواردى است که وى پس از نقل دیدگاه‏هاى صاحب‏نظران، دیدگاه مختار را گزینش نموده و بر آن استدلال کرده است( همان).
  2. غنا و کثرت منابع: نویسنده در عین وفادارى به مکتب و اعتقاد جازم به اصول مذهب، خود را به منابع روایى فرقه‏اى خاص از مسلمانان مقید نکرده است، بلکه با سعه صدر، علمى‏نگرى، پرهیز از برانگیختن تصعب و با خوددارى از جریحه‏دار کردن احساسات دیگران، از همه آثار مدون مورد اهتمام فرق مسلمان استفاده کرده است. نگاهى به فهرست بلند منابع این کتاب که حدود ۲۲۰ مرجع را دارا مى‏باشد، گواه درستى این ادعاست( همان).
  3. پانوشت‏هاى مفید: نویسنده در هر مورد که نیاز به توضیح بوده است، اطلاعات لازم را در پانوشت ارائه کرده است. نمونه‏هاى این ویژگى ممتاز، در این اثر فراوان است( همان، ص ۲۸۲).
  4. شرح و توضیح برخى از کلمات و یا مفاهیم دشوار روایات: آوردن توضیحاتى درباره برخى از لغات و یا عبارات مشکل متن روایات، از دیگر مزایاى این اثر است که آگاهى از آن‏ها براى فهم بهتر خواننده ضرورى است و یافتن آن‏ها در منابع، صرف نظر از اینکه ممکن است منابع لازم در اختیار خواننده نباشد، او را از مطالعه بازمى‏دارد؛ لذا نویسنده با توضیحاتى لازم و کوتاه، موضوع را روشن ساخته است( همان).

با این حال، کتاب داراى کاستى‏هایى است که برخى از آن‏ها، عبارت است از:

  1. واگذاردن روایات فضائل السور: ما با انبوهى از روایات از ائمه( ع) درباره فضائل سور مواجه هستیم که باید با معیارهاى نقد سندى و یا محتوایى، آن‏ها را بررسى و دیدگاه درست و مطابق با معیارهاى علمى را گزینش کرد؛ چه، واگذاردن و چشم‏پوشى از آن‏ها، مشکلى را حل نخواهد کرد. نویسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‏کند که چرا در تفسیر ارزشمند خود( مجمع البیان) حدیثى را در فضائل سور قرآن آورده است که نشانه‏هاى وضع و جعل در آن آشکار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‏داند؛ اما از این نکته چشم‏پوشى مى‏کند که اگر طبرسى این روایت را آورده که نویسنده آن را جعلى مى‏داند، در کنار آن روایاتى از ائمه( ع) با همین مضمون و یا مضمونى مشابه نیز آورده است( همان).
  2. تکرار بعضى از دیدگاه‏ها که قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شایسته بود نویسنده نقدها را پاسخ مى‏گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسیر( همان).
  3. توضیح نارساى برخى عبارات: نویسنده براى این ادعا که مسلمانان پیوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‏اشان به قرآن مراجعه مى‏کردند و پیامبر( ص) نیز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‏داده است، به دو روایت استشهاد کرده است که پس از نقل آن‏ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نکرده که از کجاى روایت‏ها این مفهوم قابل برداشت است( همان، ص ۲۸۳).
  4. دیدگاه نویسنده درباره روایات مربوط به خواص قرآن: نویسنده درباره روایاتى که درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد که مستفاد از نوشتار ایشان، چنین است که شکى نیست اوراد و اذکار در شفاى بیمارى‏ها، با اذن خدا که مسبب الاسباب است، تأثیر دارند و در ادامه، به بیان اثر دعا در ایجاد روحیه و برطرف نمودن یأس، ایجاد اطمینان و آرامش درونى و شرایط دعا پرداخته است و پاره‏اى از روایات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذکر نموده و بر این نکته پاى فشرده است که دعا و یا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثیر بهتر دارو مى‏شود؛ اما اینکه دعا و قرائت قرآن را در کنار دوا به‏عنوان یک عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگیریم- همچنان‏که در برخى از روایات مشاهده مى‏نماییم- چیزى است که قداست قرآن، آن را به‏طور کلى رد مى‏کند( همان، ص ۲۸۳).

وضعیت کتاب‏

فهرست مطالب هر جلد، در ابتداى همان جلد و فهرست رموز مصادر و همچنین، فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى جلد اول، آمده است.

منابع مقاله‏

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. روشن‏ضمیر، محمدابراهیم« معرفى و نقد« التفسیر الأثری الجامع»»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: الهیات و حقوق، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۶( ۱۸ صفحه، از ۲۷۷ تا ۲۹۴).
  3. رضایى اصفهانى، محمدعلى« سبکى نوین در تفسیر روایى، روش‏شناسى کتاب تفسیر الأثری الجامع»، پایگاه مجلات تخصصى نور، نشریه: بینات، زمستان ۱۳۸۳، شماره ۴۴( ۲۸ صفحه، از ۱۰۸ تا ۱۳۵).

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *