امیر مؤمنان علیه السلام درباره مقام بی بدیل و والای قرآن می فرماید: «خدای سبحان، کتاب آسمانی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرو فرستاد و آن، نوری است که خاموشی ندارد، و چراغی است که افروختگی آن زوال ناپذیر است، و دریایی ژرف است که قعر آن به چنگ ادراک آدمی [بشر عادی] نمی افتد، و راهی است که در آن گمراهی نیست، و شعاعی است که روشنی آن تیرگی نگیرد…؛ خداوند آن را فرونشاننده تشنگی علمی دانشمندان و خرّمی دل های فقیهان و راه روشن سالکانِ صالح قرار داد. قرآن کریم دارویی است که پس از آن بیماری نمی ماند…، و پناهگاهی است که قلّه بلند آن مانع دشمن است.»[۱]
فضل پیامبر ص
حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: «فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل اللّه جلّ جلاله علی خلقه[۲]؛ برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند ـ جلّ جلاله ـ بر خلق اوست.»
این بیان عرشی به طور آشکار، به فضیلت کلام اللّه مجید بر تمامی گفته ها و سخنان، حتّی گفته ها و سخنان انبیای پیشین که در قالب وحی تجلّی نموده، تأکید کرده است و شاید گرانسنگ ترین تعریف و توصیف از قرآن مجید باشد؛ کتابی که کسی توانایی آوردنش را ندارد، گرچه تمام انس و جن در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند؛[۳] حتّی توانایی آوردن دو سوره مانند قرآن را ندارند.[۴] بالاتر آنکه، حتّی یک سوره هم نمی توانند بیاورند.[۵]
نظیر این ویژگی ها درباره هیچ کتاب آسمانی دیده نشده است. از این جا می توان به طور قطعی، حکم کرد که قرآن مجید افضل از دیگر کتاب های آسمانی است و آورنده قرآن نیز افضل از انبیای پیشین است.
از سوی دیگر، خداوند می فرماید:«و انزلنا الیک الکتاب بالحقّ مصدّقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه»[۶]؛ و ما بر تو قرآن فرستادیم که کتب آسمانیِ پیشین را تصدیق کرده، بر آنها سیطره و اشراف دارد.
بنابراین، قرآن مجید در صدر کتاب های آسمانی قرار دارد، آورنده آن هم باید چنین باشد؛ زیرا مقام علمی و شخصیت معنوی هر پیغمبر در کتاب آسمانی او تجلّی می کند، مقام حضرت موسی علیه السلام در حدّ تورات و مقام حضرت مسیح علیه السلام در حدّ انجیل جلوه گر شده است. انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کرده اند.
سیطره قرآن
وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتاب های انبیای پیشین ثابت گردد، سیطره و اشراف و فضیلت رسول خاتم صلی الله علیه و آله هم بر سایر اولیای الهی و انبیای عظام ثابت می گردد؛ چون پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در حدّ قرآن و نمونه اعلای آن است و قرآن، «مُهَیْمِن» است، پس پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله هم «مُهَیْمِن» است.
زمانی می توانیم سیرۀ علمی رسول خدا صلی الله علیه و آله را بشناسیم که حقیقت قرآن را بشناسیم و چون شناخت حقیقت قرآن مقدور همه نیست، حقیقت پیغمبر صلی الله علیه و آله را نیز همگان نمی توانند بشناسند. توضیح این مطلب از این قرار است که قرآن کریم دارای نشئه کثرت، تفصیل، ترکیب و نشئه وحدت، بساطت و اجمال است. خداوند راجع به مرحله عالی آن می فرماید: «و انّه فی امّ الکتاب لدینا لعلیّ حکیم».[۷]؛ قرآنی را که شما تلاوت می کنید، ریشه اش نزد خداست. آنجا مادر و باطنِ همه مراحل بعدی قرآن است.
راجع به مرحله نازل آن ـ که مقام لفظ و کثرت باشد ـ می فرماید: «انّا جعلناه قرآناً عربیّاً…»[۸] پس قرآن گذشته از وجود لفظی در عالم کثرت، دارای وجود نوری و بسیط نیز هست. خدای سبحان پس از معرّفی قرآن می فرماید: «تو ای پیامبر! نزد خدای حکیم و علیم، قرآن را می آموزی؛ «و انّک لتلقّی القرآن من لدن حکیم علیم»[۹] قرآن پیش خدا، امّ الکتاب است. پس تو امّ الکتاب را فرامی گیری و عین آن می شوی.
تکلیف مرحله نازل قرآن هم معلوم است که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را توسّط جبرئیل دریافت کرده است. پس ایشان به تمامی مراحل قرآن آگاه بوده و برای همین است که شناخت پیغمبر صلی الله علیه و آله بدون شناخت قرآن ممکن نیست و کسی تا قرآن، مخصوصاً مرحله امّ الکتاب آن را نشناسد، نمی تواند آن حضرت را بشناسد.[۱۰]
پی نوشت ها:
[۱] . تسنیم، عبداللّه جوادی آملی، اسراء، قم، چ ۱، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۲۵۳٫
[۲] . بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۹٫
[۳] . ک: اسراء / ۸۸ .
[۴] . ر. ک: هود / ۱۳٫
[۵] . ر. ک: یونس / ۳۸٫
[۶] . مائده / ۴۸٫
[۷] . زخرف / ۴٫
[۸] . همان / ۳٫
[۹]. نمل / ۶ .
[۱۰] . ر. ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۸ ، ص ۲۲، ۴۱، ۴۶ و ۵۰٫
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.