ارتداد در ادیان

۱۴۰۱-۰۱-۲۱

249 بازدید

اشاره:

عموم ادیان، نسبت به حقانیت و دفاع از کیان خود، حساسیت داشته و سعی را بر این گذاشته‌اند که پیروان خود را بر دین مورد نظر ترغیب کرده و از گرایش به ادیان دیگر باز دارند. این موضوع در ادیان آسمانی نیز تبلور داشته و ادیان آسمانی از جمله اسلام، مباحثی را تحت ارتداد ذکر کرده‌اند که جزئیات مختلفی در ذیل آن شکل گرفته است.

در این مختصر بنا نداریم از نگاه اسلام بحث را پی‌گیری کنیم، با این حال باید به این نکته توجه شود؛ در اسلام اگر فردی به دلیل برخورد با شبهاتی، در دین خود دچار تردید شده و بدون جار و جنجال تبلیغاتی و تنها در باطن خود مرتد شود، نه تنها مجازاتی دامنگیر او نخواهد شد، بلکه اگر مجددا به اسلام برگردد، کارهای نیک قبل از ارتداد او نیز از بین نخواهد رفت.[۱]

اما بحث پیرامون مرتد در یهودیت و مسیحیت، نیز بحث دامنه‌داری است و به صورت مختصر در این‌جا بدان‌ها می‌پردازیم:

ارتداد در یهودیت

یهودیت خود را نه دینی از ادیان، بلکه تعالیم و فرمان‌هایی می‌دیده است که از رابطه‌ای پیمانی بین خدا و اسرائیل به دست آمده است. عبادت بت‌ها و سلوک اقوام دیگر (ادیان دیگر) دین شمرده نمی‌شدند تا در مقابل دین یهود مطرح شده باشند بلکه راه‌هایی بیگانه بودند که برای حفظ عهد خدا تهدیدی به شمار می‌آمدند. در دنیای امروز، در میان یهودیان سنتی نسبت به توصیف یهودیت، به عنوان دینی از ادیان، مقاومت قابل توجهی وجود دارد؛ زیرا این امر به نظر آنان نوعی کوچک شمردن شأن یهودیت است.[۲]

بنابر این، طبیعی است که آنها نسبت به خروج از یهودیت و پیوستن به ادیان دیگر، حساس بوده و برخوردهایی با این رفتار داشته باشند. این نوع برخورد از همان ابتدای داستان بنی‌اسرائیل به موجود بوده و تورات نیز آن‌را نقل می‌کند و ما به صورت مختصر آن‌را می‌اوریم: «زمانی که حضرت موسی(علیه‌السلام)برای نزول تورات در کوه طور معتکف شد و مدت غیبت او به طول انجامید، بنی‌اسرائیل به هارون مراجعه کردند و از او خواستند خدای مجسّمی برای آنان قرار دهد، لذا هارون از آنان خواست هر چه جواهر آلات به همراه خویش دارند بیاورند و آنها چنین کردند و سپس هارون، جواهرات را به شکل گوساله‌ای در آورد و بنی اسرائیل آن را پرستیدند. هنگامی که موسی(علیه‌السلام)از این انحراف اطلاع یافت، سخت بر آشفت و از جانب خداوند فرمان رسید که کاهنان، یعنی فرزندان لاوى، همه کسانی را که بر غیر خدا سجده کرده‌اند، بکشند و چنین شد و در آن روز، سه هزار نفر از بنی‌اسرائیل کشته شدند.[۳]

علاوه بر این، در بسیاری از آیات تورات، اشاره به حکم مرتد داشته و سخت‌ترین مجازات؛ سنگسار را برای مرتدین در نظر گرفته است:

الف) «اگر برادرت که پسر مادرت باشد یا پسر یا دختر تو یا زن هم آغوش تو یا رفیقت که مثل جان تو باشد تو را در خفا اغوا کند و گوید که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم؛ از خدایان امت هایی که به اطراف شما می باشند خواه به تو نزدیک و خواه به تو دور باشند از اقصای زمین تا اقصای دیگر آن، او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر وی رحم نکند و بر او شفقت منما و او را پنهان مکن. البته او را به قتل برسان، دست تو اول به قتل او دراز شود و بعد دست تمام قوم. او را سنگسار نما تا بمیرد».[۴]

ب) «اگر در میان تو در یکی از دروازه‌هایت که یهوه خدایت به تو می‌دهد، مرد یا زنی پیدا شود که در نظر یهوه خدایت کار ناشایسته نموده و از عهد او تجاوز کند و رفته و خدایان غیر را عبادت کرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده‌ام و از آن اطلاع یافته و بشنوى، پس نیکو تفحص کن و اینک اگر راست و یقین باشد که آن در اسرائیل واقع شده است، آن گاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه‌هایت کرده است، … سنگسار کن تا بمیرند».[۵]

این‌ها حکمی بوده که کتاب مقدس یهودیان، به صراحت و به دفعات آن‌را ذکر کرده است و طبیعتاً یهودیان نمی‌توانند منکر آن شوند. البته باید توجه داشت که این احکام، امروزه دستخوش تغییراتی قرار گرفته و احکام ثانویه‌ای وجود دارند که دیگر سنگسار در یهودیت کنار گذاشته شده است اما اصل وجود چنین احکامی در متون اصلی یهود قابل انکار نیست.

ارتداد در مسیحیت

مسیحیان شریعت را رد می‌کنند و طبیعتا این نوع از احکام را نیز در ظاهر نمی‌پذیرند. اما زمانی که کلیسا، قدرت را در دست داشت، خشن‌ترین و سخت‌ترین مجازات‌ها را برای افرادی که مخالف کلیسا بودند، وضع کرد. کلیسا با مرتد به تعریف خودش که شامل افراد بسیار بیشتری از تعریف مرتد در نزد مسلمانان بود،‌ به شدت برخورد می‌کرد و آنها را در آتش می‌سوزاند. بنابر این می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که مسیحیان اگرچه به صورت تئوری، مجازات این دنیایی برای مرتد را ذکر نمی‌کنند، اما در عمل بسیار بیشتر و تندتر به این نوع افراد برخورد کرده‌اند.

پی نوشت:

[۱]. حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۰۵ – ۱۰۴، ح ۲۱۰۹۹، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ ه ق.

[۲]. آنترمن، آلن، باورها و آیین‌های یهودی، ص ۲۱، ترجمه: فرزین، رضا، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۵ ش.

[۳]. خروج، ۳۲.

[۴]. تثنیه، ۱۳: ۶ -۱۱.

[۵]. تثنیه، ۱۷: ۲ – ۷.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *