اخلاق روزنامه نگاری آسیب ها و چالش ها (۱)

اخلاق روزنامه نگاری آسیب ها و چالش ها (۱)

۱۴۰۰-۰۷-۲۹

284 بازدید

بحث اخلاق روزنامه نگاری از جمله مباحث مطرح در قلمرو دانش جامعه شناسی، علم ارتباطات و اخلاق کاربری است. در قلمرو کار روزنامه نگاری این سؤال مطرح است که آیا اخلاق می تواند دراین عرصه حاکم باشد؟ اگر آری، اخلاق روزنامه نگاری دارای چه مشخصه هایی است؟ آیا رعایت اخلاق در روزنامه نگاری ضروری است؟ وظایف اخلاقی، و اخلاق روزنامه نگاری کدامند؟ همچنین پیش شرط روزنامه نگاری حرفه ای چیست؟ اصول اخلاق حرفه ای کدامند؟ آیا روزنامه نگاری شغل است؟

چکیده

بحث اخلاق روزنامه نگاری از جمله مباحث مطرح در قلمرو دانش جامعه شناسی، علم ارتباطات و اخلاق کاربری است. در قلمرو کار روزنامه نگاری این سؤال مطرح است که آیا اخلاق می تواند دراین عرصه حاکم باشد؟ اگر آری، اخلاق روزنامه نگاری دارای چه مشخصه هایی است؟ آیا رعایت اخلاق در روزنامه نگاری ضروری است؟ وظایف اخلاقی، و اخلاق روزنامه نگاری کدامند؟ همچنین پیش شرط روزنامه نگاری حرفه ای چیست؟ اصول اخلاق حرفه ای کدامند؟ آیا روزنامه نگاری شغل محسوب می شود و یا حرفه؟ در هر دو صورت، پیامد شغل و یا حرفه بدون روزنامه نگاری چیست؟ مشخصات روزنامه نگار حرفه ای چیست؟ حریم خصوصی و منافع عمومی چیست و هر یک داری چه قلمروهایی است؟ پارادوکس حق برخورداری افراد از آزادی بیان و اطلاعات، و اینکه «دانستن حق مردم است» و وجود موانعی همچون حق داشتن «منافع عمومی» و «حریم خصوصی»، چگونه قابل حلّ است؟ عرصه و قلمرو حریم خصوصی تا کجاست و آیا می توان آن را نقض کرد؟ و سرانجام اینکه، آسیب ها و چالش های پیش روی روزنامه نگار کدامند؟

این مقاله، در تلاش است تا به اجمال، به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد.

پیش گفتار

مطبوعات به عنوان یکی از ارکان و عوامل مهم و اساسی در رشد و توسعه‌ی یک جامعه محسوب می شود. پویایی و به روز بودن رکن چهارم دموکراسی، در گرو حضور فعال مطبوعات در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. از یک سو، اشاعه توسعه و تقویت فرهنگ ملّی – دینی در گرو کارآمدی رسانه های جمعی، به ویژه رسانه های مکتوب است و نیز تضعیف فرهنگ و یا خودباوری فرهنگی و اشاعه عناصر فرهنگ بیگانه در گرو ناکارآمدی همین رسانه هاست. از سوی دیگر، نشاط، پویایی و کارآمدی مطبوعات نیز در گرو وجود گزارشگران، نویسندگان، روزنامه نگارانی فعّال، شاداب، حرفه ای، علاقه مند، دلسوز و پایبند به اصول حرفه ای روزنامه نگاری است.

بی تردید، در هیچ دوره ای از تاریخ بشر جریان اطلاع رسانی همانند امروز سریع و گسترده نبوده است. به همین دلیل، برخی مهم ترین ویژگی های این دوره از تاریخ را سرعت، گسترش و اهمیت فوق العاده اطلاعات دانسته، دوره معاصر را «عصر انفجار اطلاعات» می نامند. امروز اطلاعات نه تنها در مراکز معینی قابل دسترسی است، بلکه حتی از پشت درهای بسته و دیوارهای ضخیم خانه ها نیز به داخل نفوذ می کند. تمام امواج صوتی و نوری اطراف ما، حامل پیام ها و اطلاعات است و تقریباً جایی از نفوذ آنها در امان نیست.

یکی از کارکردهای رسانه ها، به ویژه رسانه های مکتوب، آگاهی دهی و افزایش اطلاعات است. اطلاعاتی که از طریق رسانه های جمعی به دست مردم می رسد، آنان را با دنیای اطرافشان آشنا می سازد، بر دانش و آگاهی آنان می افزاید و آنان را با آداب، رسوم و فرهنگ ملت های دیگر آشنا می کند. رسانه های گروهی، انسان ها را به سرعت، در جریان مسائل عمده روز قرار می دهند: اتفاقات و رویدادهای سیاسی، نظامی، اقتصادی ،اجتماعی، علمی و هنری و مانند آن. علاوه بر خبررسانی، رسانه های گروهی از طریق ارائه تفسیر رویدادها و حوادث و پخش مطالب دلخواه، می توانند به روشنگری مردم بپردازد و آنان را به تصمیم گیری های مطلوب هدایت نمایند. رسانه ها می توانند در خدمت رشد و شکوفایی دینی و فرهنگی ملت ها قرار گیرند و به بالندگی معنوی آنان کمک نمایند. وظیفه مهم دیگری که برای رسانه ها ذکر کرده اند، ایجاد سرگرمی برای مردم و پرکردن اوقات فراغت آنهاست.

در اینجا، بحث از ویژگی ها و کارکردهای رسانه های گروهی – که خود بحث مفصّل و دامنه داری است – نیست، بلکه طبق مقتضای بحث، همه‌ی سخن در این است که یکی از رسانه ها، یعنی رسانه های مکتوب، زمانی به وظایف رسانه ای خویش به خوبی عمل خواهند کرد که دارای نیروهای مجرب، ماهر، متخصص و برخوردار از آموزش های لازم حرفه ای باشند. در واقع، پویایی و به روز بودن رسانه های مکتوب، در گرو داشتن روزنامه نگاران، گزارشگران، نویسندگان و… حرفه ای و مجرب است. یکی از این مهارت ها، اخلاق حرفه ای است. رعایت اخلاق جمعی، اجتماعی و پایبندی به اخلاق عمومی در تعاملات و مراودات اجتماعی از جمله مباحث مهم در عرصه علم جامعه شناسی و ارتباطات اجتماعی است. در واقع، این بحث بیشتر در قلمرو اخلاق رسانه ها مطرح می شود که در روزنامه نگاری اخلاق، به ویژه اخلاق اجتماعی چه جایگاهی دارد؟

مفهوم شناسی

الف. اخلاق

واژه «اخلاق» جمع خُلق است و خُلق شکل درونی انسان است؛ یعنی همان خوی و سرشتی که جمع آن اخلاق می باشد،(۱) چنان که شکل ظاهری و صوری اشیا را خَلق می گویند، هرچند که کلمه «خَلق» و «خُلق» در ادب عرب، از یک مادّه هستند ولی از نظر معنا با یکدیگر تفاوت دارند.

بنابراین، غرایز، ملکات و صفات باطنی انسان اخلاق نامیده می شود و به رفتاری که از این خلقیات ناشی می شود نیز اخلاق یا رفتاری اخلاقی می گویند. در یک تعریف کلی می توان گفت: آن سلسله صفاتی که در نفس و روح انسان، ثابت و ریشه دار است و منشأ صدور کارهای نیک یا بد می شود، «اخلاق» نامیده می شود.

در نگاهی دیگر، واژه اخلاق، برای مشخص کردن معیارهای «رفتار نیک» به کار می رود. … عمل اخلاقی به طور صریح یا غیر صریح، مجموعی ای از هنجارهای مشترک و مناسب را مورد ارجاع و استناد قرار می دهد.(۲)

اخلاق در اصطلاح در حوزه های گوناگونی از علوم مطرح شده و تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است. در اینجا و به مقتضای بحث، اجمالاً اشاره ای به این بحث خواهیم افکند:

علمای اخلاق معمولاً «خُلق» را این گونه تعریف کرده اند: «ملکه نفسانی که افعال از آن به آسانی صادر می شود.»(۳) آیه الله مصباح، این تعریف را کامل ندانسته، معتقدند:

موضوع علم اخلاق، اعم از ملکات نفسانی که فلاسفه‌ی اخلاق تاکنون بر آن تأکید داشته اند، بوده و شامل همه کارهای اختیاری انسان می شود که ارزشی است؛ یعنی متصف به خوب و بد بوده و می تواند برای نفس کمالی را فراهم آورد و یا موجب رذیلت و نقصی در نفس شود.(۴)

آیه الله جوادی آملی نیز اخلاق را این گونه تعریف می کنند:

اخلاق، عبارت از ملکات و هیئت های نفسانی است که اگر نفس به آن متصف شود، به سهولت کاری را انجام می دهد. همان طور که صاحبان صنعت ها و حرفه ها به سهولت کار خود را انجام می دهند، صاحبان ملکات فاضله و رذیله هم به سهولت کار خوب یا بد می کنند. پس اخلاق عبارت از ملکات نفسانی و هیئات روحی است که باعث می شود کارها، زشت یا زیبا، به آسانی از نفس متخلق به اخلاق خاص، نشئت بگیرد.(۵)

آنچه در این نوشتار، از اخلاق سخن به میان آمده همین بعد انسان شناختی اخلاق است که شامل مجموعه رفتارها، ملکات و هیئت های نفسانی انسان است و نفس متصف به آن، قادر خواهد بود اعمال را به راحتی و سهولت انجام دهد. هر چند اخلاق در این معنا، اعم از اخلاق فاضله و اخلاق رذیله می باشد، اما مراد از «اخلاق» در اینجا، پای بندی و رعایت فضائل اخلاقی است.

ب. روزنامه نگار

یک روزنامه نگار را با توجه به نوع کارش، به راحتی می توان شناخت. او، گاهی حرفه ای است و گاهی نیز تازه کار و مبتدی. وی فردی است که در استخدام یک روزنامه و نشریه است، برای روزنامه و نشریه خود مقاله می نویسد، گزارش تهیه می کند، سرمقاله می نویسد و یا به تصحیح مطالب می پردازد. یک روزنامه نگار، با نام های مختلفی شناخته می شود: گزارشگر، تحلیلگر، مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مقاله نویس، خبرنگار ویژه، مسئول تنظیم اخبار، معاون سر دبیر، دبیر بخش اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… .

دامنه‌ی کارهایی که ممکن است یک روزنامه نگار انجام دهد، به وسعت دنیای پیرامون اوست. وی در مورد هر چیزی که جنبه خبری داشته باشد، گزارش تهیه می کند؛ خواه در مورد جرم و جنایت، مظم و قانون، برنامه های سیاسی، دادگاه ها، قوّه‌ی مجریه و قوّه‌ی مقننه باشد، و خواه درباره‌ی مردم، مد، هنر، موسیقی، نمایش، ادبیات و غیره. کار روزنامه نگار بیش از اینهاست. او نوشته های دیگران را تصحیح می کند، اخبار را تفسیر و انتقاد و جمع بندی می کند.(۶)

با توجه به تعاریف بیان شده از «اخلاق» و «روزنامه نگاری»، می توان رابطه این دو را چنین بیان کرد: زمانی که «روزنامه نگاری» قید «اخلاق» می گیرد، گویا روزنامه نگاران موظفند در چارچوب اخلاق عمل کنند و در همه حال، اخلاق روزنامه نگاری را مراعات کنند. هر چند در همه عرصه ها و مشاغل، اخلاق جزو ارکان و قلمروهای اصلی فعالیت های حرفه ای است، اما این مهم در عرصه‌ی روزنامه نگاری دو چندان می شود؛ چرا که یک روزنامه نگار، متعلق به خودش نیست، وظیفه‌ی اطلاع رسانی را در یک جامعه بر عهده دارد. فعالیت حرفه ای او با افکار عمومی ارتباط مستقیم دارد؛ کمترین بداخلاقی وی در فعالیت رسانه ای و یا عدم پاسداشت اخلاق از سوی وی، و یا عدم پای بندی به اخلاق عمومی، موجب خدشه دار شدن افکار عمومی خواهد شد.

بنابراین، یک روزنامه نگار باید در فعالیت های رسانه ای خویش، مقیّد و پایبند به اخلاق و گزاره های اخلاقی باشد. طبیعی است که در یک جامعه‌ی دینی، فضائل و ارزش های اخلاقی تابع جهان بینی دینی است؛ یعنی باید یک روزنامه نگار در یک جامعه دینی، تابع و پایبند به فضائل و ارزش های اخلاقی بوده، از رذائل اخلاقی و بداخلاقی مطبوعاتی اجتناب نماید.

ج. منافع عمومی

از دیگر مفاهیم واصطلاحات در عرصه‌ی روزنامه نگاری، مفهوم «منافع عمومی» است که همواره یک روزنامه با آن درگیر است. رعایت حریم و منافع عمومی، از جمله خطوط قرمز این عرصه است. اینکه منافع عمومی چیست و چه شرایطی دارد، خود بحث مفصلی است. اما اجمالاً باید گفت: منافع عمومی جایی است که اکثریت مردم در آن موضوع، ذی نفع باشند که معمولاً در تعارض با منافع شخصی و فردی است. مسائل کلان جامعه از مسائل خرد جامعه که افراد احساس می کنند می توانند مستقیماً در آنها تأثیر گذار باشند (مثل خانواده، محل کار، اجتماع و…) به این صورت متمایز می شوند و از حوزه‌ی خصوصی جدا هستند. بیشتر مردم در اغلب اوقات، به شدت نگران و دلواپس زندگی خصوصی خود هستند. قلمرو عمومی، امری دور از دسترس است. مردم از طریق وسایل ارتباط جمعی از بخشی از آن آگاه می شوند، اما به طور جدی دلواپس آن نمی گردند.

منافع عموم را می توان شامل موارد زیر دانست: الف. بهداشت، سلامت و رفاه عمومی؛ ب. اخلاق و عفّت عمومی؛ ج. دفاع، جنگ، صلح و امنیت عمومی؛ د. دین، فرهنگ، هنجارها و ارزش های اجتماعی؛ ه. هویت ملی و انسجام اجتماعی؛ و. موارد دیگر.

بنابراین، در یک تقسیم بندی، منافع، یا عمومی است و یا خصوصی. اگر چیزی در قلمرو حریم خصوصی افراد قرار نگیرد، جزو حریم عمومی محسوب می شود. همواره و در همه حال، رعایت حریم عمومی اصلی ضروری است و باید این حریم از سوی روزنامه نگاران مورد توجه قرار گرفته، رعایت شود.

د. حریم خصوصی

از دیگر مفاهیم پرکاربرد در عرصه‌ی روزنامه نگاری، حریم خصوصی است. حریم خصوصی، همچون آزادی اطلاعات و حق دسترسی آزادانه به اطلاعات، حقی بنیادین بشری و سنگ بنای منزلت انسانی و ارزش های دیگر همچون آزادی اجتماعات و آزادی بیان، از جمله مهم ترین حقوق انسانی در دوران معاصر به شمار می رود. از این رو، حریم خصوصی در سراسر دنیا و در بسیاری از مناطق و فرهنگ های گوناگون، به رسمیت شناخته شده است.

تعریف حریم خصوصی از جمله مفاهیم سهل و ممتنع است. تعریف این مفهوم بستگی تام به فرهنگ و زمینه های اجتماعی و محیطی دارد. در بسیاری از کشورها، این مفهوم با مقوله‌ی حفظ اطلاعات، که حریم خصوصی را در معنای مدیریت اطلاعات شخصی تفسیر می کند، پیوند خورده و در هم ادغام شده است. در عین حال، محافظت از حریم خصوصی معمولاً به عنوان ابزاری برای ترسیم محدوده خطوطی که جامعه می تواند در امور افراد دخالت کند، تلقّی می شود. فقدان یک تعریف خاص، به معنای کم اهمیتی این مفهوم نیست، بلکه به یک معنا، تمامی موارد حقوق بشر، جنبه ها و ابعادی از حق حریم خصوصی هستند.

در دهه‌ی ۱۸۹۰ دو تن از قضات دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا، به نام های ساموئل وارن و لوئیس براندیس در مقاله ای با عنوان «حق حریم خصوصی» برای اولین بار، این مسئله را به عنوان یک بحث جدی و صریح حقوقی مطرح و حریم خصوصی را «حق افراد برای تنها بودن» تعریف کردند. به نظر آنان، حریم خصوصی، از جمله ارجمندترین حقوق در یک دموکراسی است و حمایت از آن، باید در قانون اساسی منعکس شود. رابرت الیس اسمیت، حریم خصوصی را چنین تعریف کرده است: «تحلیل هر یک از ما به داشتن فضای فیزیکی که می توانیم در آن، مداخله، مزاحمت، اضطراب و آشفتگی یا پاسخ گویی رها باشیم و تلاش برای کنترل زمان و شیوه افشای اطلاعات شخصی درباره خودمان.»(۷)

بر اساس تعریفی دیگر، حریم خصوصی، حق افراد برای برخورداری از حمایت افراد، در برابر مداخله بی اجازه دیگران در امور و زندگی خود و خانواده شان است، خواه این عمل با ابراز مستقیم فیزیکی صورت پذیرد، یا به وسیله‌ی نشر اطلاعات. حریم خصوصی یک ارزش کلیدی و زیربنایی و توجه به شأن و منزلت انسانی و سایر ارزش ها نظیر، آزادی اجتماعات و آزادی بیان است. حریم خصوصی یک حق اساسی بشر و خواسته منطقی فردی است.(۸)

قلمرو حریم خصوصی

حریم خصوصی را می توان به چهار قلمرو و حوزه‌ی مجزّا، و مرتبط به یکدیگر تقسیم کرد:

حریم اطلاعات: شامل قوانینی است که اطلاعات شخصی نظیر اطلاعات مالی، پزشکی و دولتی افراد را تحت کنترل قرار می دهد. این حوزه به «حفظ اطلاعات» معروف است.
حریم جسمانی: به حفاطت از جسم افراد، در مقابل آزمایش های ژنتیکی، دارویی و نظایر آن مربوط می شود.
حریم ارتباطات: به امنیت پست های الکترونیکی، تلفن ها، پست و سایر اشکال ارتباطات توجه دارد.
حریم مکانی: به اعمال مجموعه ای از محدودیت ها و نظارت ها در محیط کار و زندگی افراد و همچنین اماکن عمومی مربوط می شود. حریم مکانی، معمولاً توسط نظارت ویدئویی و یا چک کردن هویت افراد، مورد تجاوز قرار می گیرد.

تعارض «حق دسترسی آزاد به اطلاعات» و «حریم خصوصی»

موضوع حریم خصوصی از جمله موضوعات چالش برانگیز در دنیای غرب شده است. از یک سو، حریم خصوصی محرمانه و برای همه افراد حرمت دارد و انتشار آن منع قانونی دارد و تا پیش از این، بسیاری از مشاهیر، افراد سلطنتی، سیاست مداران، ستاره های ورزشی و عامه مردم چندان تمایل نداشتند تا خود را از طریق رسانه به دنیا بشناسانند. در حالی که امروزه بسیاری از همین افراد، برای کسب شهرت، به دنبال انتشار بخش هایی از زندگی خصوصی خود هستند. ستاره های ورزشی، سینمایی و… به نویسنده ها پول می دهند تا بیوگرافی شان را به رشته‌ی تحریر درآورند و همه این نوشته ها، سرشار از جزئیات زندگی خصوصی است. یا بسیاری از سیاست مداران، و شخصیت های سیاسی، با راه اندازی وب لاگ های شخصی، صحنه ها و تصاویر زندگی خود را به نمایش می گذارند.

در هر حال اینجا به ظاهر تناقضی مطرح می شود مبنی بر اینکه از یک سو، افراد در دسترسی آزاد به اطلاعات ذی حق اند، و از سوی دیگر، این حق با مانعی به نام حرمت حریم خصوصی افراد مواجه است.

یکی از ارزش هایی که تصویب قوانین جدید، حریم خصوصی به خطر افتاده است، جریان اطلاعاتی است که برای دموکراسی و فعالیت مطبوعات آزاد ضروری است. اعطای آزادی به افراد برای احاطه بر اطلاعات پیرامونشان، لاجرم به این معناست که به آنان اجازه می دهیم دسترسی و کاربرد آن اطلاعات از سوی عموم ومطبوعات محدود شود. از همین روست که در سال های اخیر توجه محرمانه کردن اسناد عمومی، که به طور سنتی اسنادی «باز» شمرده می شوند و تلاش برای مخفی نگاه داشتن آنها و یا اعمال مجازات بر انتشار اطلاعات دقیق، نگرانی هایی را برانگیخته است. اینکه در «جامعه» ارزش های متعارض وجود دارند و پذیرش هر یک متضمن پرداخت هزینه هایی است، بدین معنا نیست که قانون نباید از حریم خصوصی محافظت کند، بلکه موضوع توزین و تعیین دقیق ارزش ها و هزینه ها پیش از اتخاذ تصمیم هایی است که محدودیت های تازه ای را بر جریان اطلاعات تحمیل می کنند، و این توجه حتی هنگامی که محدودیت ها برای خدمت به هدفی ارزشمند طراحی شده اند، ضروری است.(۹)

همان‌گونه که گذشت، مراد از حریم خصوصی، رویکردهای متعارف، اطلاعات درباره‌ی زندگی خصوصی و شخصی افراد، به ویژه وجوهی است که تأثیری بر روندهای حیات اجتماعی جامعه ندارند؛ قلمرویی که باید از تعرض هرگونه نظارت مداخله گرانه، از جمله گستره‌ی حق دسترسی آزادانه به اطلاعات، مصون بماند. به بیان دیگر، رعایت حریم خصوصی افراد و آزادی شهروندان در دسترسی به اطلاعات، که هر دو از موازین بنیادین حقوق بشر شناخته می شوند، در تخالف و تزاحم با یکدیگر نیستند. از این رو، همواره بر تبیین آزادی اطلاعات به مثابه‌ی دسترسی شهروندان به اطلاعاتی که نزد دولت است، تأکید می شود. در حقیقت، آزادی اطلاعات به طور طبیعی دسترسی شهروندان به اطلاعات پیرامون زندگی خصوصی افراد را شامل نمی شود. این قاعده کلی، از منظر برخی صاحب نظران، هنگام بحث درباره‌ی زندگی خصوصی برخی کسان، به ویژه آنانی که در دموکراسی ها به نمایندگی از مردم سرنوشت آنان را در دست گرفته اند، قابل تأمل می شود.(۱۰)

پی نوشت:

۱- خلیل الجر، فرهنگ لاروس (تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۳)، ج ۱، ص ۹۳۲.

۲- کاظم معتمد نژاد، «اصول اخلاقی روزنامه نگاری»، رسانه ۶۶ (تابستان ۱۳۸۵)، ص ۳۵.

۳- ملّا مهدی نراقی، جامع السعادات، تصحیح محمّد رضا مظفر (قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۳)، ج ۱، ص ۲۲.

۴- محمّد تقی مصباح، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمّد حسین اسکندری (قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶)، ج ۱، ص ۲۵.

۵- عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مبادی اخلاق در قرآن (قم، اسراء، بی تا)، ص ۷۷.

۶- سید فرید قاسمی، روزنامه نگاری حرفه ای (مجموعه مقالات) (تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، ۱۳۷۸)، ص ۱۲.

۷- همان، ص ۲۰۱.

۸- همان.

۹- همان.

۱۰- حسن نمک دوست تهرانی، «اخلاق حرفه ای، حریم خصوصی و حق دسترسی به اطلاعات»، رسانه ۶۶ (تابستان ۱۳۸۵)، ص ۱۹۹.

منبع: مجله ی معرفت شماره ی ۱۲۳

نویسنده:محمّد فولادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *