ولادت
آیت الله حاج سید علی موسوی بهبهانی که از فقیهان برجسته به شمار میرود، در سال ۱۳۰۲ یا ۱۳۰۳ هـ . ق. در شهر بهبهان قدم به عرصه وجود نهاد.
پدرش، آقا سید محمد بن سید علی، از نوادگان سید عبدالله بلادی بحرینی و از علمای بهبهان بود.
خاندان
نیای بزرگ آیت الله سید علی موسوی بهبهانی از کشور بحرین بود. چگونگی مهاجرت این خاندان به بهبهان را چنین نوشتهاند:
زمانی در منطقه بلاد (از روستاهای بحرین) گوهری از سلاله پاک رسول گرامی درخشید و فرزندی از نسل امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ دیده به جهان گشود و سید عبدالله نام گرفت. وی از خاندان «آل غریف» به شمار میرفت و نزد استادان عالی مقام حوزه علمیه بحرین بهره فراوان برد.[۱]
خوارج در قرن ۱۱ هـ . ق. بر بحرین مسلط شدند. حاکمیت مستبدّانه آنان موجب اذیت و آزار علمای آن دیار شد. از این رو، عده بسیاری از استوانههای عظیم حوزه علمیّه بحرین به کشورهای ایران و عراق مهاجرت کردند.
سید عبدالله نیز همراه استادش، شیخ عبدالله بحرانی به سوی بهبهان مهاجرت کرد. او در حالی قدم به بهبهان نهاد که عالمی پرهیزکار و فقهی گرانمایه بود. شیخ یوسف بحرانی که از شاگردان این مرد بزرگ بود، دربارهاش مینویسد: «وی دانشمندی پرهیزگار، متقی، زاهد، عابد و یگانه مردی است که در عصر خویش، همتایی در تقوا نداشت و پس از وفات استادش ـ شیخ عبدالله بحرانی ـ عهدهدار امامت جمعه و جماعت شهر بهبهان گردید.»[۲]
تحصیل
آیت الله سید علی موسوی بهبهانی دروس مقدماتی را در بهبهان، تا ۱۸ سالگی نزد آقا میرزا محمد حسن بهبهانی، آقا شیخ عبدالرسول بهبهانی، آیت الله آقا سید محمد ناظم الشریعه بهبهانی و علمای دیگر بهبهان فراگرفت.
از آغاز تحصیل، آثار نبوغ و استعداد در سیمای وی آشکار بود، به طوری که بارها استادانش این موضوع را یادآور شدند.
هجرت
وی اواخر سال ۱۳۲۲ هـ . ق. برای ادامه تحصیل، از بهبهان عازم نجف اشرف شد؛ در آن هنگام مجتهدی متجزّی بود. بهبهانی ۶ سال در درس آخوند خراسانی و آیت الله سید محمد کاظم یزدی شرکت کرد و سطح عالی فقه و اصول را فراگرفت. بیشترین استفاده علمی او از محضر آیت الله سید محسن کوه کمری بود.
بهبهانی در سال ۱۳۲۸ هـ . ق. به بهبهان برگشت و در این شهر ازدواج کرد و به تدریس علوم اسلامی پرداخت و سال بعد عازم عتبات عالیات شد. بیماری باعث شد که بهبهانی یک سال بیشتر در عراق نماند و به شهر بهبهان برگردد.
حوزه علمیّه بهبهان
وی ۷ سال در حوزه علمیه بهبهان، به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۳۸ هـ . ق. به درخواست گروهی از شاگردان ممتاز آیت الله سید محسن کوه کمری، برای سومین بار عازم نجف اشرف شد. بهبهانی پس از تهیه منزل، به ایران باز میگردد تا خانواده خود را نیز به نجف ببرد.
بهبهانی همراه همسرش به سوی عراق حرکت میکند، امّا بیماری همسرش در رامهرمز که در مسیر راه بهبهان ـ اهواز قرار داشت، سبب شد تا برای معالجه همسرش در رامهرمز بماند. مردم رامهرمز با اصرار از وی خواستند تا در شهرشان اقامت کند و به ارشاد آنها بپردازد. او برای رفتن به عتبات عالیات استخاره کرد که خوب نیامد؛ لذا ماندگار شد. بهبهانی ۲۳ سال (۱۳۳۹ ـ ۱۳۶۲ هـ . ق.) در رامهرمز، به هدایت مردم پرداخت. و بیشتر مردم رامهرمز از وی تقلید میکردند.
تدریس در کربلا و نجف
وی در سال ۱۳۶۲ هـ . ق. برای چهارمین بار به قصد زیارت ائمه ـ علیهم السلام ـ به عتبات عالیات مشرف میشود و بنا به درخواست آیت الله حسین طباطبایی قمی ـ که مرجع تقلید و رئیس حوزه علمیه کربلا بود ـ در کربلا اقامت گزید. او ۲ سال در حوزه علمیه کربلا، به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و بعد از آن، به نجف رفت. در همان آغاز ورود او به نجف، جمعی از فضلا و دانشمندان از وی درخواست نمودند تا تدریس را آغاز نماید، او نیز به تدریس خارج فقه پرداخت. توانایی علمی او چنان بود که یکی از فضلای باسابقه نجف اشرف پس از شرکت در درس او گفت: «چیز عجیبی است! مباحثی که آقای … (یکی از فقیهان بزرگ نجف اشرف که استاد بلامنازع آن روز نجف بود) مدتها درباره آن بحث و بررسی نموده است، آقای بهبهانی با مختصر توضیحی و به بهترین وجهی آن را حل کرد.»
هجرت به اصفهان
وی در سال ۱۳۸۶ هـ . ق. برای تغییر آب و هوا به اصفهان میرود. علما و مردم متدین اصفهان به او پیشنهاد نمودند که در اصفهان اقامت گزیند. از آنجا که خوزستان به وی احتیاج داشت و سرمای اصفهان در پاییز و زمستان برای وضعیت جسمانی او مناسب نبود، ناگزیر بنا میگذارد که بهار و تابستان را در اصفهان بماند و پاییز و زمستان را در خوزستان. این برنامه تا آخر عمر ایشان ادامه داشت.[۳]
مکتب علمی
مبنا و مکتب علمی ایشان بر اساس مکتب آقا شیخ هادی تهرانی استوار بود، که آن را ـ که عبارت بود از «قاعده مقتضی و مانع»[۴] ـ از استاد علامهاش مرحوم آقا سید محسن کوه کمری تبریزی به ارث برده بود.
او در علم صرف و نحو و معانی و بیان چنان مسلط بود که انسان را به یاد «ابن هشام» و «تفتازانی» میانداخت. وی در این علوم کتابها و مقالاتی به یادگار نهاده است.
او در حدیث، تفسیر، رجال و درایه نیز استادی توانا بود.
آیت الله بهبهانی فرمود: «مرحوم آقا شیخ هادی تهرانی عقیده داشت که اگر محصل سطح خواندهای، بر اساس مکتب فقهی و اصولی او، ۴ سال درست درس خارج بخواند، مجتهد مسلم خواهد شد. چون مبانی او بسیار روشن و فشرده و دور از زوائد بود. هدف آن مرحوم این بود که اهل فضل هر چه زودتر به عمق مطالب برسند و از عمر گرانبهای خود حداکثر استفاده را ببرند.»[۵]
پیکار با دژخیمان پهلوی
ـ در نیمه دوم ۱۳۴۱ هـ. ش. رژیم پهلوی تصمیم گرفت انجمن ایالتی و ولایتی را در شهرها ایجاد نماید، ولی روحانیون به سبب مسائل خلاف شرعی که در این طرح گنجانیده شده بود، با این اقدام دولت به شدت مخالفت کردند. مراجع تقلید قم، امام خمینی (ره)، آیت الله بهبهانی و علمای طراز اول کشور با صدور اعلامیه و سخنرانی، به مخالفت با این طرح برخاستند.
بعد از مدتها که مبارزات روحانیون و مردم اوج گرفت، رژیم پهلوی طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی را رها کرد.
ـ در تاریخ ۲/۱/۱۳۴۲ (مطابق با ۲۵ شوال، سالروز شهادت امام صادق ـ علیه السلام ـ) مزدوران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه حمله کردند، که منجر به زخمی شدن و شهادت شماری از طلاب گردید.
اعلامیههای زیادی از سوی مراجع تقلید، در محکومیت اقدام رژیم صادر گردید. آیت الله بهبهانی نیز به این عمل اعتراض کرد.
ـ پس از دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۲، شماری از علمای شهرستانها به عنوان اعتراض به دستگیری امام خمینی، در تهران اجتماع کردند. آیت الله بهبهانی نیز در این اجتماع شرکت داشت.
چون وی مورد احترام خاصّ مراجع و روحانیون بود، جلسات زیادی از طرف مراجع و علما، در منزل محل سکونت ایشان تشکیل شد.
شاگردان
ایشان بیش از نیم قرن تدریس کردند و شاگردان فراوانی در حوزههای علمیه بهبهان، رامهرمز، کربلا، نجف، اهواز و اصفهان تربیت کردند که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
۱. حجت الاسلام آقا سید محمد رضا شفیعی، دزفولی: نویسنده مصباح الهدایه، اتمام الحجه تنزیه سید الانبیاء و فضایح الصوفیه.
۲. علامه سید عباس حسینی کاشانی: نویسنده حدائق الانس، منهاج الجنان و احسن الجزاء.
۳. جواد تارا: استاد دانشگاه تهران و نویسنده خداشناسی یا رشد حکمت در اسلام.
۴. حجت الاسلام شیخ ناصر حمادی: نویسنده صفایا العقول فی علم الاصول و مرآت الواقع.
۵. حاج شیخ محمد حسن مظاهری کرونی: فرزند آقا شیخ علی. آیت الله بهبهانی به دعوت وی به اصفهان آمد.
۶. حاج شیخ علی محمد ابن العلم: نویسنده منتخبات ابن العلم.
۷. حجت الاسلام حاج سید محمدکاظم آل طیب.
۸. حاج سید محمد بن سید نعمت الله جزایری: نویسنده نابغه فقه و حدیث (شرح حال سید نعمت الله الجزایری)، تذکره شوشتر و شجریه نوریه.[۶]
تألیفات
۱. مصباح الهدایه فی اثبات الولایه: این کتاب که نخستین و مشهورترین اثر وی میباشد، درباره ۴۰ آیه درباره شایستگی ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ برای زمامداری جامعه اسلامی و نقل چهل حدیث در تفسیر آنها از طریق شیعه و سنی است. این کتاب تاکنون دو بار به فارسی ترجمه شده است. سید محمد رضا شفیعی دزفولی آن را با نام «مفتاح العنایه فی ترجمه مصباح الهدایه» و علی دوانی با نام «فروغ هدایت» ترجمه کرده است.
۲. القواعد الکلیه فیما یبتنی علیه کثیر من معضلات مسائل الفقه و الاصول: جلد اول این کتاب در سال ۱۳۷۴ هـ . ق. و جلد دوم آن در سال ۱۳۸۰ هـ . ق در تهران انتشار یافت.
۳. «الاشتقاق» یا «کشف الاستار عن وجه الاسرار المودعه فی الروایه الشریفه»: درباره حدیث معروف ابوالاسود دُئلی راجع به مبدأ علم نحو و ادبیات زبان عربی به نقل از حضرت علی ـ علیه السلام ـ میباشد که در سال ۱۳۸۱ هـ . ق. در تهران چاپ شد.
۴. اساس النحو: این کتاب در علم نحو شناخت مبانی زبان عربی و به سبکی کاملاً نو، مباحث گوناگون ادبیات عرب و علم نحو را مورد بحث و بررسی قرار داده و اشتباهات دانشمندان این علم را روشن ساخته و در سال ۱۳۸۵ هـ . ق. در تهران منتشر شده است.
۵. حاشیه عروه الوثقی: در سال ۱۳۹۰ هـ . ق. در قم چاپ شد.
۶. بیست پرسش و پاسخ آن: این کتاب مشتمل بر مسائل مختلف اعتقادی است و در سال ۱۳۹۰ هـ . ق. در قم چاپ شد.
۷. التوحید الفائق فی معرفه الخالق: این کتاب درباره کلام و حکمت الهی است و در سال ۱۳۸۰ هـ . ق. تجدید چاپ شد.
۸. مقالات حول مباحث الالفاظ: درباره علم اصول است و جلد اول آن در سال ۱۳۳۵ هـ . ق. در تهران چاپ شد.[۷]
اجازه روایی
عدهای که از ایشان اجازه روایی دارند، عبارتند از آیات و حجج اسلام:
۱. سید محمد علی روضاتی
۲. سید عباس حسینی کاشانی.
۳. سید علی شفیعی.
۴. علی دوانی.
۵. ابوالحسن انصاری دزفولی.
۶. سید محمد رضا شفیعی.[۸]
وفات
آیت الله سید علی موسوی بهبهانی در شب ۱۸ ذی القعده سال ۱۳۹۵ هـ . ق. در ۹۲ سالگی چشم از جهان فروبست. در اندک زمانی، خبر رحلت ایشان به سراسر ایران رسید و مردم از شهرهای مختلف در مراسم تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. این مراسم چنان باعظمت برگزار شد که تعداد شرکت کنندگان را حدود ۱۰۰۰۰۰ نفر تخمین زدهاند. جسد مطهرش در قسمتی از دار العلمی که خود بنا نهاده بود و وصیت نموده بود که در آن جا دفن شود، به خاک سپرده شد.[۹]اکنون مرقد وی زیارتگاه مردم است.
پی نوشت:
[۱] .سیمای بهبهان، سید سیف الله نحوی، ص ۷۹، با اندکی تصرف.
[۲] .همان.
[۳] . شرح حال،آثار و افکار آیت الله بهبهانی، علی دوانی، ص ۹۰.
[۴] . یکی از قواعد علم اصول است که برای استنباط احکام شرعی به کار برده میشود.
[۵] . شرح حال،آثار و افکار آیت الله بهبهانی، علی دوانی، ص ۱۰۰.
[۶] . مجله نور علم، دوره چهارم، شماره سوم، ص ۵۶.
[۷] . همان، ص ۵۰، و شرح حال، آثار و افکار آیت الله بهبهانی، ص ۱۲۵.
[۸] . مجله نور علم، دوره چهارم، شماره سوم، ص ۵۶.
[۹] . شرح حال، آثار و افکار آیه الله بهبهانی، ص ۱۲۰.
منبع :مصطفی محمّدی اهوازی تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج ۳، ص ۳۷۶