شیخ عبدالله کلایى (ره)

۱۳۹۸-۰۸-۱۲

283 بازدید

اشاره:

مرحوم آیه الله حاج شیخ عبد الله محمدى کلایى رحمه الله علیه در سال ۱۳۰۶ هجرى قمرى در روستاى کلا از توابع شهرستان نکا در یک خانواده مذهبی-علمى دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش مرحوم آخوند ملا محمد و جدش مرحوم ملا فغانعلى از روحانیون محلى بودند، مادر مکرمه اش، دختر آخوند ملا عبدالله کشرى و خواهر آخوند ملا رسول مى باشد. و این بانو معلم قرآن بود.

 

در آن زمان که مدارس جدید وجود نداشت، او در روستاهاى کلا و تازه باد مکتب دار بود و از روستاهاى اطراف تازه آباد نیز افرادى براى آموختن قرآن و ادبیات فارسى به خانه او مى آمدند. اخوى بزرگ حاج شیخ، کربلایى شیخ على اکبر رحمه الله علیه مى باشد که اهل منبر بود و در سنین میان سالى دار دنیا را وداع گفت. ثمره زندگى حاج شیخ ده  فرزند مى باشد که ۵ پسر و ۵ دختر است.یک دخترش ساکن نجف اشرف مى باشد و دو پسر و یک دخترش وفات کردند و هفت تن آنها در قید حیات هستند.

حاج شیخ پس از پایان تحصیلات مقدماتى در کلا روانه حوزه لیموند- که به دست با کفایت مرحوم آیه الله آقاى شیخ احمد لیموندهى بنیانگذارى شده بود- گردید. پس از آتش سوزى در حوزه لیموند با جمعى به ورفام رفته و به تحصیلات خود ادامه داد. گویا در ایام زمستان نیز به مدرسه طالبیه سازى که هم اکنون در آن مکان میدان ساعت قرار دارد، مشغول به فراگرفتن دانش شد. حاج شیخ در حدود سنین ۲۸ سالگى از طریق دریا و خشکى با مرکب هاى سوارى آن روز(شتر،اسب،کشتى و……)به نیابت یکى از بزرگان فامیل به مکه مکرمه مشرف گردید.

مرحوم حاج شیخ ابراهیم خوشروزى آبلویى رحمه الله علیه که یکى از همراهان او بود، داستان سفر را اینگونه نقل کرد: ما در این سفر با حاج شیخ همراه بودیم، ما با کشتى به طرف جده  در حرکت بودیم. هنوز به جده نرسیده بودیم که نهنگى کشتى ما را تهدید کرد، همه اهل کشتى هراسان شدند، در این بین مرحوم حاج آقا- که در مسیر بین راه چند راس گوسفند براى قربانى خریده بود و به کشتى آورده بود- دو راس از آنان را به دریا انداخت، نهنگ آن گوسفندان را گرفت و از کشتى دست برداشت. پس از پایان اعمال حجو زیارت حرم رسول الله و ائمه بقیع علیه السلام از طریق اردن به قصد عراق به زیارت عتبات عالیات عزیمت کرد. در اوایل زمام ریاست عامه مرحوم آیه الله العظمى آقاى حاج سید ابوالحسن اصفهانی(قدس سره) و عالمان برجسته دیگر- که برخى از آنان به او اجازه امور حسبیّه مرحمت فرمودند- رحل اقامت گشود و در کنف حمایت حضرت امیرالمومنین مجدّانه مشغول آموختن و فراگرفتن دانش گردید. حاج شیخ حدود ۱۰ سال براى کسب دانش و معنویت در نجف اشرف رحل اقامت گشود و پس از کسب دانش از اساتید بنام آن زمان، حدود اواخر سال ۱۳۴۵ هجرى قمرى با کوله بارى از دانش و تقوى براى هدایت نسل جامعه شیعه وارد ایران شد و از مسیر دامغان به موطن خود یعنى روستاى کلا بازگشت. طبق نقل برخى از بزرگان روستاى کلا، با استقبال شایانی- که از طرف مردم هزارجریببه عمل آمد- وارد قریه کلا شد. ساختار فکرى حاج شیخ رحمه الله علیه را طبق آنچه برخى از یزرگان منطقه و شاگردان آن مرحوم و علماى معاصر وى نقل کرده اند مى توان اینگونه بیان کرد: حاج شیخ داراى استقلال فکر، اتکاى به نفس، غناى باطنی، بى اعتنا به مظاهر دنیا- مگر به اندازه نیاز- صریح، دلیر، عارى از تملق و مکر وحیله متداول، غیور در دین، بى توجه به خوانین استثمارگر زمان و غیره بود.حاج شیخ مردى آزاد و حر، مهمان نواز و سفره دار بود، از این رو مردم منطقه هزارجریب به گردش جمع مى شدند و او هیچ گونه از مکر و حیله استفاده نمى کرد و با صراحت لهجه با جامعه خود برخورد مى نمود. وى شیفته خاندان عصمت و طهارت علیه السلام بود و نسبت به دشمنان ائمه تبرّا داشت و شدیدا از آنان بیزارى مى جست.

در مورد ساده زیستى وى : حاج شیخ پس از بازگشت از نجف اشرف، زمستانها به منطقه نکا و روستاى تازه آباد کوچ مى کرد، چهارباب اتاق چوبین- معمول آن زمان- براى سکونت خود و عائله اش ساخت که یک اتاق آن بزرگتر از دیگر اتاقها بود و آن را به نام حسینیه نام گذارى کرده بود، چون در آن ایام روستاى مزبور مسجد و حسینیه نداشت، به ناچار تمام شبهاى جمعه و ایام ماه مبارک رمضان و محرم براى وعظ و ارشاد و بیان احکام، مردم را در آن اتاق جمع مى کرد و هم چنین براى آنها دعاى رمضانیه و روضه در رمضان و محرم مى خواند.

از سخاوت و یتیم نوازى و رابطه معنوى او با اولیاى محبوبش و………. نیز مطلب قابل ذکر زیادى وجود دارد که در این مقال نمى گنجد.

اساتید و صاحبان اجازه ایشان

۱. مرحوم آیه الله آقا شیخ احمد لیموندهى

۲. مرحوم آیه الله آقا شیخ مهدى ورفامى

۳. مرحوم آیه الله العظمى آقا سید ابوالحسن اصفهانى

۴. مرحوم آیه الله العظمى آقا میرزا ابوالحسن مشکینى

۵. مرحوم آیه الله العظمى آقا شیخ شعبان گیلانى

۶. مرحوم آیه الله العظمى آقاى میرزا آقا اصطهباناتى

شاگردان

۱. آیه الله آقاى شیخ على لیموندهى

۲.آیه الله آقاى حاج سید تقى نصیرى

۳. آقاى شیخ ابوالقاسم رحمانى خلیل محله اى

۴. مرحوم آیه الله آقاى حاج سید خلیل محمدى بادابسرى

۵. مرحوم آقاى شیخ گل محمد نصیرى للردى

۶. آقاى حاج شیخ حسین محمدى لایینى

۷. مرحوم آیه الله آقا سید فضل الله بادابسرى

۸. مرحوم حجه الاسلام شیخ عبد الرحمان رحمانى

۹. مرحوم شیخ محمدرضا رحمانى

۱۰.مرحوم حجه الاسلام کربلایى شیخ حسینعلى زارمى

۱۱. حجه الاسلام آقاى سیدجعفر موسوى خورشیدکلایى

۱۲.مرحوم حجه الاسلام شیخ زین العابدین فاضلى

وفات

ایشان در هنگام ارتحال، نخست رو به قبله کرد و سلامى به امیر مومنان و امام حسین(علیه السلام) داد و کف دستانش را باز کرد و عرض کرد: آقا جان! امام حسین! من دارم به سوى شما مى آیم و دستانم خالى است، فقط مهر و محبت شما را در دل دارم، سپس سلامى به حضرت امام رضا علیه السلام و آنگاه سلامى به حضرت بقیه الله عجل الله تعالى فرجه الشریف داد و گفت: مرا به داخل اتاق ببرید. آنگاه رو به قبله خوابید و صبح روز نهم محرم ۱۳۶۴ هجرى قمرى در سن ۵۸ سالگى دار فانى را وداع گفت. پیکر مطهر حاج شیخ را به روستاى تازه آباد منتقل کردند و در روز عاشورا و در مکانى که خود از قبل براى مدفنش تعیین فرموده بود به خاک سپرده شد.