آیا لعن حکم بن عاص به وسیله پبامبر با عدالت خدا در تضاد نیست؟

۱۳۹۶-۱۰-۱۲

287 بازدید

شبهه:

چرا پیامبر اسلام فرمودند لعنت خدا بر حکم بن عاص و هر که از صلب او خارج شود (مروان بن حکم) چگونه ممکن است ما سرنوشتى محتوم براى کسى که هنوز پا به دنیا نگذاشته است قائل شویم. مگر دوران طفولیت دوران معصومیت نیست پس چرا ایشان در دوران کودکى او را به شکل وزغ دیدند آیا این گونه قضایا با عدل خدا و اختیار تفویضى تنافر دارد؟

پاسخ:

۱. لعن  مطرح شده در پرسش، در منابع گوناگون از جمله در کتاب شریف «الغدیر» آمده است:

«… لعن على ابیه و على من یخرج من صلبه؛ پیامبر(ص) بر پدر مروان؛ یعنى حکم بن عاص و بر کسى که از صلب او خارج شود؛ یعنى مروان بن حکم، لعنت کرده است»۱

نیز درباره تشبیه یاد شده آمده است: «… کان لا یولد لاحد بالمدینه ولد الا اتى به الى النبى(ص) [فدعاله] فادخل علیه مروان بن حکم فقال: هو الوزغ ابن الوزغ، الملعون ابن الملعون؛ هیچ بچه اى در مدینه به دنیا نمى آمد، مگر آن که نزد پیامبر(ص) آورده مى شد و آن حضرت هم براى او دعا مى کرد، زمانى که مروان را نزد او آوردند فرمود:

او، وزغ، فرزند وزغ، ملعون، فرزند ملعون است»۲

۲. درباره این عبارت پیامبر(ص)، نکاتى قابل تأمل است:

الف) حضرت رسول و نیز ائمه(ع) داراى علم لدنى بوده و از گذشته، حال و آینده با خبرند. ۳

ب ) حضرت رسول(ص) به دلیل علم لدنى خویش، آینده مروان بن حکم را مى دانست و نظر او در خصوص طینت مروان مرتبط با دوران پس از بلوغ او بوده است نه دوران طفولیت وى.

ج ) آگاهى پیامبر(ص) بر رویدادهاى آینده دنیا که در باور ما مسلمانان، امر مسلمى است، هیچ گاه به معناى سلب اختیار از کسانى نخواهد بود که آن حوادث، از آنها سر مى زند. او به دلیل علم خدادادیش، تا بى کران هستى را نظاره مى کند، ولى چنین امرى، چه ارتباطى به سلب اختیار از انسان ها دارد. او به دلیل ذکر شده، مى داند که مثلا مروان بن حکم، با اختیار آزاد، و به دور از هر عامل کنترل قهرى، راه سرکوب مسلمین خالص را در پیش خواهد گرفت و جامعه اسلامى را از روند تکاملى خود باز خواهد داشت. نیز براى دست یابى به قدرت حکومت و سلطه نا به حق بر جامعه، حمام خون به راه خواهد انداخت و… آیا مشاهده افق آینده سرنوشت یک انسان به وسیله پیامبر(ص) که سینه مالامال از علوم الهى او بر مى خیزد، راه را بر حرکت اختیارى وى مى بندد؟

د ) لعنت اشاره شده در سخن پیامبر(ص) نیز متوجه چنین مجموعه انسان هاى متوحشى است که براى دستیابى به سلطه بى منطق خود بر آحاد جامعه از هیچ رفتار غیر انسانى، خوددارى نمى کردند، به راستى، بنى امیه، با جنایات خود روى تاریخ را سیاه کرده اند. آیا لعنت فرستادن بر خاندان اینچنین، عین انصاف، حقیقت و واقعیت نیست؟ و اساسا جز لعن و نفرین، چه چیزى زیبنده چنین عملکرد ظالمانه است؟

پی نوشت:

۱. الغدیر، احمد الامینى، ج ۸، ص ۳۶۷، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه.

۲. همان، ص ۳۶۸.

۳. اصول کافى، ج ۱، ص ۳۸۸.

منبع :نهاد نمایندگى ولى فقیه در دانشگاهها