آگاهی از فکر دیگران و تسلط بر گنجها

آگاهی از فکر دیگران و تسلط بر گنجها

۱۴۰۰-۰۹-۱۳

155 بازدید

اشاره

شاره:آگاهی از فکر و تصورات ذهنی دیگران کار هر کسی نیست. کسانی این توانایی را دارند که از سوی خداوند متعال مورد عنایت قرار داذه شده باشند.  انبیاء الهی و امامان معصوم اهل بیت(علیهم‌السلام) از این عنایت الهی برخوردار بوده اند. در نوشته زیر به نمونه ای از این امر از سوی امام حسن عسکری(علیه‌السلام) اشاره شده است.

ابو هاشم جعفری گوید: در خدمت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) بودم که فرمود: یکی از گناهان نابخشودنی این است که کسی بگوید: ای کاش جز به این گناه بازخواست نشوم.

با خود گفتم: معنی این سخن دقیق است و سزاوار است هر کسی مراقب خود باشد و درباره هر چیزی دقت کند. ناگهان امام (علیه‌السلام) رو به من کرد و گفت: درست فکر می‌کنی ای ابا هاشم که باید دقت کرد. بدان که شرک(ریا) در میان مردم مخفی تر از راه رفتن مورچه بر روی سنگ در شب تاریک و یا صفحه سیاه است.[۱]

تسلط بر گنجهای زمین

ابو هاشم گوید: روزی امام حسن عسکری (علیه‌السلام) سوار مرکب شد و به صحرا رفت و من هم با مرکب خود به همراه او حرکت کردم. در آن هنگام که از جلو حرکت می‌کرد و من در پشت سر او بودم فکرم به بدهکاریم جلب شد که وقت ادای آن فرا رسیده بود. فکر می‌کردم که چگونه این دین را ادا کنم. ناگهان امام (علیه‌السلام) به من توجه کرد و فرمود: خداوند دین تو را ادا می‌کند. سپس بر روی زین اسب خم شد و با تازیانه‌ای که در دست داشت خطی بر روی زمین کشید و فرمود: ای ابا هاشم از مرکب خود پائین رو و برگیر و از دیگران مخفی بدار.

من پائین رفتم و دیدم شمشی از طلاست. آن را برداشتم و حرکت کردیم. اما دوباره در فکر مخارج تابستان و هزینه‌های تابستانی از لباس و نظیر آن افتادم که امام (علیه‌السلام) به من توجهی کرد و دوباره بطرف زین خم شد و مثل مرتبه اول خطی بر زمین کشید و فرمود: پائین رو! برگیر و از دیگران مخفی بدار. پائین آمدم ودیدم شمش دیگری از طلاست آن را برداشتم و حرکت کردیم. پس از کمی حرکت حضرت به منزل خود رفت و من هم به منزلم آمدم. نشستم و قرض خود را محاسبه کردم و آن تکه طلا را نیز وزن کردم. مشاهده نمودم که آن طلا بدون کم و زیاد برابر با بدهکاری من است. آنگاه هزینه‌های تابستانی خود را محاسبه کردم و سپس تکه دیگر طلا را وزن کردم، آن هم بدون کم و زیاد برابر مخارج تابستانی من بود.[۲]

پی نوشت:

[۱] . اعلام الوری، ص ۳۵۵.

[۲] . بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۵۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *