على اکبر نهاوندى(ره)

۱۳۹۴-۰۴-۰۳

347 بازدید

ولادت

آیت الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در سال ۱۲۷۸ هـ . ق. در شهرستان نهاوند دیده به جهان گشود. او کودکی را در دامن خانواده ای مذهبی پشت سر گذاشت و در نوجوانی وارد حوزه علمیه نهاوند شد. وی دروس مقدماتی را نزد شیخ جعفر بروجردی و حاج ملا محمد سره بندی آموخت، سپس به بروجرد هجرت نمود و دروس سطح را نزد شیخ آقا حسین شیخ الاسلام، آقا ابراهیم بن مولی حسن تویسرکانی، سید ابوطالب و دیگران فرا گرفت. آیت الله نهاوندی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیّه مشهد مقدس راه یافت و در درس شیخ عبدالرحیم بروجردی، آقا میرزا سید علی حائری یزدی و حاج شیخ محمد تقی بجنوردی مشهدی شرکت کرد. وی مدتی نیز برای کسب  دانش در اصفهان به سر برد، سپس به حوزه علمیه تهران رفت و در مجلس درس حاج میرزا حسن آشتیانی، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا محمد اندرمانی حضور یافت. او در حوزه علمیه تهران، فلسفه و علوم معقول را نزد میرزا محمد رضا قمشه ای، میرزا ابوالحسن جلوه و حیدر خان نهاوندی آموخت. سپس به عتبات عالیات هجرت نمود و در سامرا، در درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد. او در سال ۱۳۰۸ هـ . ق به حوزه علمیه نجف عزیمت کرد و در درس سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، شیخ محمد طه نجف، میرزا حبیب الله رشتی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمد حسن مامقانی، مولی لطف الله مازندرانی و حاجی نوری (صاحب مستدرک) شرکت کرد.[۱]

آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) در مورد آیت الله نهاوندی چنین فرموده است:

او مهارت ویژه ای در علم حدیث و مقدمات آن مانند علم رجال و علم درایه داشت. وی فقیهی اصولی و متکلمی مفسر بود. ایشان هم درس پدرم، علامه آیت الله سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی نجفی (متوفا: ۱۳۳۸ هـ . ق.) بود، و در درس بسیاری از بزرگان شرکت می کرد.[۲]

بازگشت به ایران

شیخ علی اکبر نهاوندی در اواخر ماه ذیقعده سال ۱۳۱۷ هـ . ق، به سبب مریضی، به ایران بازگشت و یک ماه و نیم در تبریز ماند، سپس به نهاوند رفت و تا نیمه ماه ذیحجه سال ۱۳۲۲ هـ . ق، در آن جا ماند؛ سپس در ابتدای محرم سال ۱۳۲۳ هـ . ق، به تهران رفت و ۶ سال در تهران اقامت کرد.

او در سال ۱۳۲۸ هـ . ق، به مشهد رفت. وی در مسجد گوهرشاد نماز می خواند و هر شب،  بعد از نماز منبر می رفت. سخنان ایشان تأثیر به سزایی بر مردم می گذاشت. او بیشتر عمرش را به نگارش کتاب سپری نمود.

اساتید

۱. میرزا حبیب الله رشتی: وی دانشمند و محقق ژرف نگر و از بزرگ فقیهان جهان تشیّع بود که زهدش زبانزد خاص و عام بود. ایشان صاحب ده ها اثر ارزشمند در موضوعات مختلف می باشد.

۲. آیت الله شیخ ملاّ علی نهاوندی (مؤسس نهاوندی): وی از مراجع بزرگ تقلید شیعه و در علم اصول صاحب نظر بود. او به دلیل سلیقه خاصی که در علم اصول داشت، به آیت الله موسس معروف بود. وی دارای تألیفات بسیاری از جمله: تشریح الاصول الصغیر، تشریح الاصول الکبیر می باشد.

۳. سید ابوالقاسم اشکوری، نویسنده کتاب جواهر العقول.

۴. آخوند خراسانی، نویسنده کتاب کفایه الاصول: او از مراجع بزرگ تقلید و مدرّس کم نظیر حوزه علمیّه نجف و از سلسله حماسه سازان تاریخ معاصر ایران بود. از وی تألیفات متعددی به جای مانده است.

۵. حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی.

۶. شیخ محمد حسن مامقانی.

۷. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، نویسنده کتاب العروه الوثقی و ده ها اثر ارزنده دیگر: او از بزرگترین مراجع و علمای زمان خود بود.

۸. شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه).

۹. شیخ محمد طه نجف.

۱۰. حاج میرزا حسین نوری: او یکی از بزرگان محدثین شیعه و نویسنده کتاب «مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل» و ده ها اثر ارزنده دیگر بود.

مشایخ روایی آیت الله نهاوندی

۱. میرزا حبیب الله رشتی.

۲. شیخ الشریعه اصفهانی.

۳. سید ابوالقاسم اشکوری.

۴. سید حسین کوه کمری.

۵. سید مرتضی کشمیری.

۶. حاج میرزا حسین نوری.

راویان حدیث از حاج شیخ علی اکبر نهاوندی

۱. سید شهاب الدین مرعشی نجفی (۱۲۷۶ ـ ۱۳۶۹ ش.) او از مراجع بزرگ تقلید شیعه و صاحب ده ها اثر ارزشمند و مؤسس «کتابخانه بزرگ آیت الله العظمی مرعشی نجفی» در قم است.

۲. شیخ محمد شریف رازی (۱۳۶۴ هـ. ش.) نویسنده کتاب ارزشمند «گنجینه دانشمندان».

۳. شیخ محمد علی اردوبادی.

۴. سید علی نقی فیض الاسلام (مترجم نهج البلاغه).

تألیفات

۱. البنیان الرفیع (اخلاق ربیعی)

این کتاب در قطع وزیری و در یک مجلّد به صورت چاپ سنگی و در ۳۲۴ صفحه به چاپ رسیده است. تاریخ شروع نگارش این کتاب سال ۱۳۳۷ هـ . ق. و تاریخ اتمام آن سال ۱۳۴۱ هـ . ق. است. این کتاب در شرح احوال ربیع بن خثیم معروف به خواجه ربیع است و متشکّل از یک مقدمه و هشت باب و یک خاتمه است. باب اول: در ردّ اشکالاتی است که به خواجه ربیع وارده شده است. باب دوم:  در بیان قرائنی است که دلالت بر خوبی وی دارد. باب سوم:  در بیان عبارات علمای علم رجال در مورد خواجه ربیع است و در باب چهارم: سخنانی از خواجه ربیع آورده شده است. که همگی دلالت بر نیکویی وی دارد و در باب پنجم: حکایاتی از او که دلالت بر ممدوح بودن وی است، آمده و در باب ششم: صفات نیکوی او آورده شده است. باب هفتم: متضمّن حالات زهّاد ثمانیه (هشت زاهد بزرگ) است که خواجه ربیع یکی از آن هاست و در باب هشتم: کیفیت بنای مقبره خواجه ربیع و در خاتمه نیز آداب زیارت قبور مؤمن و صالحان آمده است.

۲. جنّهُ العالیه و جعبهُ الغالیه؛ نگارش این کتاب در سه جزء و در سال ۱۳۴۱ هـ . ق. به اتمام رسید و هر سه جزء در یک مجلّد به قطع رحلی و چاپ سنگی به چاپ رسید. این کتاب کشکولی است که مطالب مختلف در آن شماره گذاری شده و هر جزء آن مشتمل بر ۳۳۳ مطلب از مطالب مختلف که شامل: حکایات، مواعظ، تفاسیر غریبه، تأویلات عجیب، نصایح، منامات، معالجات و مناظرات و … است.

۳. جنّتان مدهامّتان این کتاب در قطع رحلی و در دو جزء به صورت چاپ سنگی به چاپ رسیده است. جزء اول (الجنه الاولی) ۲۰۹ صفحه و جزء دوم (الجنّه الثانیه) ۲۰۶ صفحه است. جزء اول مشتمل بر ۵۰۴ جوهره و جزء دوم مشتمل بر۵۴۱ جوهره است.

هر جوهره از این کتاب در مورد مسائل مختلفی از عقاید و اخلاق و عرفان و … است.

۴. راحه الرّوح یا کشتی نجات؛ این کتاب شرحی است برحدیث شریف نبوی که در کتاب های شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: مثل أهل بیتی کمثل سفینه نوحٍ من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق؛ اهل بیت من به مثابه کشتی نوح اند که هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر که از آن واماند، غرق گردید.

این کتاب به قطع وزیری و در ۵۱۲ صفحه توسط کتاب فروشی جعفری، مشهد به چاپ رسید. نگارش کتاب در سال ۱۳۴۱ هـ . ق. به پایان رسید.

۵. خزینه الجواهر فی زینه المنابر، این کتاب در سه بخش؛ اصول دین، فروع دین و اخلاق، نگارش یافته و در هر بخش، آیات، روایات، مواعظ و حکایات مربوط به آن بخش به ترتیب آورده شده است. این کتاب مشتمل بر شرح و تفسیر ۴۰ آیه و ۷۷ روایت و ۸۰ موعظه و ۲۰۰ حکایت است.

نگارش این کتاب در سال ۱۳۳۶ هـ . ق. به پایان رسید و به قطع وزیری و در ۷۲۲ صفحه، از طرف انتشارات کتابفروشی اسلامیه به زیور طبع آراسته گردیده است.

۶. گلزار اکبری و لاله زار منبری، این کتاب در ۱۱۴ فصل ـ به عدد سوره های قرآن ـ تنظیم شده و هر فصل آن به«گلشن» نام گذاری گردیده است. در واقع، این کتاب کشکولی است از مطالب مختلف، با این تفاوت که مطالب آن بر اساس موضوع هر گلشن و فصل، دسته بندی و مطالب هم سنخ در یک گلشن و پشت سر هم آورده شده است؛ برخلاف کشکول های رایج که مطالب پراکنده در آن پشت سرهم و بدون باب بندی آمده است. این کتاب در سال ۱۳۴۴ هـ . ق. نوشته شد و در چاپخانه حاج محمدعلی علمی به قطع وزیری و در ۶۶۷ صفحه چاپ شده است.

۷. انوار المواهب، این کتاب در قطع رحلی و به صورت چاپ سنگی، در چهار جزء است که در یک مجلّد به چاپ رسیده است. موضوع آن، مناقب و فضائل معصومین ـ علیهم السلام ـ است. جزء اول آن در فضائل و مناقب پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جزء دوم در فضائل حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و جزء سوم در مناقب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ و جزء چهارم در مناقب و فضائل امام دوم تا امام یازدهم ـ علیه السلام ـ است.

تاریخ شروع این تألیف سال ۱۳۳۴ هـ . ق. و تاریخ اتمام آن سال ۱۳۴۰ هـ . ق. است. مجموع صفحات این کتاب ۵۶۹ صفحه است.

۸. العبقری الحسان فی تواریخ صاحب الزمان (عج)، این مجموع در قطع رحلی به صورت چاپ سنگی و در دو مجلّد به چاپ رسیده و در شرح احوال حضرت ولی عصر (عج) است. این کتاب به گفته مؤلف به منزله جلد دوم کتاب انوار المواهب است. این کتاب در پنج قسمت نگارش یافته و هر قسمت آن به «بساط» نامگذاری شده است.

۹. جواهر الکلمات (جواهر الزواهر فی شوارد النوادر) این کتاب در قطع رحلی و و در دو جزء و به صورت چاپ سنگی به چاپ رسیده است.

۱۰. وسیله النجات و عناوین الجمعات فی شرح دعاء السمات، این اثر شرحی است بر دعای سمات و دارای مقدمه ای است در مورد دعا و اهمیت آن. نگارش این کتاب در سال ۱۳۳۱ هـ . ق. به پایان رسید. این کتاب در ۳۲۰ صفحه وزیری از طرف انتشارات نهاوندی به چاپ شده است.

۱۱. انهار النوائب فی اسرار المصائب.

۱۲. حاشیه فرائد الاصول علی المبحث البراءه.

۱۳. رساله الحقیقه و المجاز.

۱۴. وسائل العبید الی مراحل التوحید.

۱۵. رشحه الندی فی مسأله البداء.

۱۶. صلاه المسافر (تقریردرس شیخ محمد طه نجف).

۱۷. طور سینا در شرح حدیث کسا.

۱۸. الفتح المبین فی ترجمه الشیخ علی الحزین.

۱۹. الفوائد الکوفیه فی ردّ الصوفیه.

۲۰. کشف التطیه عن وجوه التسمیه.

۲۱. لمعات الانوار فی حلّ مشکلات الآیات و الاخبار.

۲۲. مفرح القلوب و مفرّج الکروب.

۲۳. المواریث (تقریر درس سید محمد کاظم طباطبایی یزدی).

۲۴. النفخات العنبریّه فی البیانات المنبریّه.

۲۵. الید البیضاء فی مناقب الامیر و الزهرا ـ علیهم السلام ـ.

۲۶. الیاقوت الاحمر فی من رأی الحجه المنتظر (عج).

۲۷. سبع المثانی، در مناقب حسن اول تا حسن الثانی (پیشوایان دهگانه).

۲۸. العسل المصفی فی نکت اخبار مناقب المصطفی.

۲۹. الکواکب الدّری فی نکت اخبارمناقب امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ.[۳]

توجه به ادبیات

حاج شیخ علی اکبر نهاوندی علاقه فراوانی به شعر و قطعات ادبی و جملات و عبارات موزون اعم از ادبیات عرب و فارسی داشته. این علاقه از ذکر و نقل اشعار فراوان و کلمات حکمت آموز در کتاب های متعدّد ایشان، به وضوح مشاهده می شود. او همواره در مقالات خویش، سعی در ارائه معانی بلند در قالب نثری مسجّع و موزون داشت و از قلمی شیوا و روان برخوردار بود.

ویژگی های اخلاقی

یکی از مؤمنین[۴] می گوید: حدود چهل سال قبل که در شهربانی آن زمان در تهران مشغول خدمت بودم، یک شب هنگام گشت شبانه به شخصی برخورد کردم که پس از کمی صحبت معلوم شد که کلیمی مذهب است. ایشان پس از این که فهمید بنده نهاوندی هستم، به تعریف و تمجید از اهالی نهاوند پرداخت و گفت: عالم دینی شما حق بزرگی برگردن ما کلیمی ها دارد. گفتم: چطور؟ گفت: من از کلیمی های مشهد هستم، چند سال پیش عده ای از متعصبین ناآگاه هنگام برپایی یکی از مراسم مذهبی ما، نقشه برهم زدن مراسم را در نهاوند کشیده بودند، وقتی این حمله در حال شکل گیری بود، ما چاره ای جز این ندیدیم که جریان را به اطلاع شیخ علی اکبر نهاوندی که نفوذ و محبوبیت فراوانی در بین مردم داشت، برسانیم. ایشان پس از اطلاع، سراسیمه خود را به محل رساند و پس از دعوت نمودن همگان به آرامش، سخنرانی غرّایی درباره مقام حضرت موسی ـ علیه السلام ـ و نحوه برخورد با اقلیت ها و این که یهودیان این مراسم را به استناد کدام یک از آیات تورات به جای می آورند، ایراد نمود. کلیمیان چنان تحت تأثیر کلمات و وسعت اطلاعات او قرار گرفتند، که اشک از دیدگانشان جاری شد. برخی از آنان گفتند: گوئیا موسی ـ علیه السلام ـ زنده گشته و احکاممان را به ما تعلیم می دهد. آن عده از مسلمانان نیز از کار خود پشیمان شدند و متفرق گشتند.

سخت کوشی در راه تحصیل علم

آیت الله نهاوندی می نویسد: خواجه عبدالله انصاری در «نفحات الانس» می گوید:

«من سیصد هزارحدیث یاد دارم با هزار هزار اسناد. آنچه من در طلب حدیث حضرت مصطفی ـ صلی الله علیه و آله ـ کشیم هرگز از احدی نکشیده، یک منزل از نیشابور تادیزباد باران می آمد و من برای آن که جزوه های حدیث خیس نشود در حال رکوع راه می رفتم و آنها را در زیر شکم نهاده بودم. شب در نور چراغ، حدیث می نوشتم و فراغت نان خوردن را نداشتم، مادرم نان پاره و لقمه می کرد و در دهان من می نهاد.

نظیر حالت خواجه از برای خود حقیر نیز اتفاق افتاد. در سال ۱۳۱۸ هـ . ق. که از نجف اشرف بیرون آمده و به جانب بلاد عجم می آمدم، آب طغیان نمود و سد کاظمین و بغداد را خراب نمود و از حدود بغداد تا حدود سرای خاکستری را آب گرفته بود. قُفّه[۵] در میان آب انداخته و زوّار و عابرین را عبور می دادند. حقیر در میان قفّه به پا ایستاده و مؤلفات فقه و اصول خود را در ساروقی[۶] بسته و بالای سرخود نگه داشته بودم که اگر فرضاً غرق شدم، اول خود غرق شوم بعد از آن نوبت به آن مؤلفات برسد و تا به حال که این مقام را تحریر می نمایم و مقارن ظهر روز یکشنبه بیست و یکم ماه شعبان المعظم سال ۱۳۴۱ هـ . ق. است، اگر مدعی شوم که در منزل خود از بدو تحصیل تا حال غذایی با فراغت بال صرف ننموده، به جهت اشتغال به مطالعه کتب و نوشتجات، همانا ادعایی قریب به صدق نموده ام. از خداوند توفیق آن چه را دوست دارد و مورد رضایت اوست مسئلت دارم.[۷]

وفات

وی عاقبت در روز سه شنبه نوزدهم ربیع الثانی سال ۱۳۶۹ هـ . ق در ۹۱ سالگی چشم از جهان فروبست. با اعلام وفات این بزرگ مرد از مأذنه مساجد و حرم رضوی، مردم دسته دسته به کوچه ها و خیابانها ریختند و بدن مطهر این عالم ربانی را با اندوه و ماتم فراوان تشییع نمودند.

پیکر پاک ایشان در «دار السعاده»، درجوار مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ نزدیک قبر شیخ مرتضی آشتیانی، طرف پایین پای مبارک حضرت رضا ـ علیه السلام ـ در صحن جدید، متصل به درب حرم مطهر به خاک سپرده شد.

آقای مروّج که از سرایندگان مادّه تاریخ در مشهد بود، در تاریخ رحلت ایشان سروده اند:

آمده اندوه و سرافکند و پی تاریخ گفت

شد نهاوندی مقیم اندر درِ سلطان توس

پی نوشت:

[۱] . ریحانه الادب، ج ۶، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.

[۲] . المسلسلات فی الاجازات، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۷.

[۳] . معجم مؤلفی الشیعه، ص ۴۲۲ و ۴۲۳.

[۴] . همان.

[۵] . قفه: قایق، زورق.

[۶] . ساروق، پارچه چهارگوش، سفره.

[۷] . نهاوندی، شیخ علی اکبر، جنه العالیه، ج ۲، ص ۵۳ ـ۵۴، شماره ۱۳۱.

منبع :علی مصباح – تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج ۳، ص ۲۹۳