سید ابو القاسم خویى (ره)

۱۳۹۴-۰۴-۰۷

129 بازدید

ولادت

آیت الله العظمى سید ابو القاسم خویى شب پانزدهم ماه رجب سال ۱۳۱۷ هجرى قمرى، در  خانواده علم و دانش و تقوا در شهرستان خوى دیده به جهان گشود‎.‎

‎ ‎خاندان

پدر او مرحوم آیت الله حاج سید على اکبر، فرزند سید هاشم موسوى خویى، یکى از شخصیتهاى  برجسته خوى بود و مردم به او به دیده اکرام و احترام مى نگریستند‎.‎
آیت الله سید على اکبر خویى در ۲۸ صفر ۱۲۸۵ هجرى قمرى در شهرستان خوى به دنیا آمد.وى در  سال ۱۳۰۷ هجرى قمرى، براى فراگیرى علوم دینى به عتبات عالیات رفت و در محضر اساتید  بزرگ سامرا و نجف، از جمله علامه فاضل شربیانى و علامه شیخ محمد حسن مامقانى به فراگیرى  علوم اسلامى پرداخت‎.‎

او در سال ۱۳۱۵ هجرى قمرى، به زادگاه خویش بازگشت و ریاست دینى شهر را برعهده گرفت ‎.‎

سید على اکبر در سال ۱۳۲۸ هجرى قمرى، به علت عدم موافقت با مشروطه غیر مشروعه به نجف  مهاجرت کرد و در آنجا مورد اعتماد آیت الله سید محمد کاظم یزدى )صاحب عروه( قرار گرفت و  در اداره حوزه نجف، فعالیتهاى چشمگیرى از خود نشان داد‎.‎

وى در سال ۱۳۴۶ هجرى به مشهد مقدس هجرت نمود و در سن هشتاد و شش سالگى، در سفر زیارت  مولاى متقیان على علیه السلام، در ۱۸ شعبان ۱۳۷۱ هجرى بدرود حیات گفت و پس از تشییع و  نماز علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى بر پیکرش، در حرم امیر المؤمنین علیه السلام به خاک سپرده  شد‎.‎

‎ ‎تحصیلات

آیت الله سید ابو القاسم خویى در دامان پاک پدر و مادرش دوران کودکى را پشت سر نهاده،  پس از آموختن قرآن و خواندن و نوشتن، در ۱۳ سالگى (سال ۱۳۳۰ هجرى قمرى) همراه برادر  بزرگ خویش مرحوم سید عبد الله خویى و دیگر افراد خانواده رهسپار نجف شد‎.‎

ایشان از دوران کودکى و نوجوانى به هوش و ذکاوت و حافظه و استعداد در میان همسالان خود  معروف بوده و در اندک زمانى گوى سبقت را از همگان ربود‎.‎

تدریس

آیت الله خویى در خلال تحصیل، به تدریس نیز مى پرداخت و هر کتابى را که مى آموخت، کتاب پیش  از آن را تدریس مى کرد. معظم له خود در این باره چنین مى فرماید‎:‎‎»‎زمانى که دومین جلد شرح لمعه را فرا مى گرفتم. خود به تدریس و تعلیم اولین جلد این کتاب  پرداختم‎.«‎

ایشان سالها به تدریس خارج فقه و اصول و تفسر قرآن کریم اشتغال داشت‎.‎

آیت الله خویى در هر روز چهار نوبت به تدریس پرداخته و اکثر اوقات خویش را به تتبع،  تحقیق، تألیف، تدریس و تعلیم شاگردان سپرى ساخته و حتى از استراحت خود براى ازدیاد  ساعات مطالعه مى کاستند و این همه پر کارى و بزرگوارى نشان بارز دانش دوستى آن فقیه  فرزانه بود‎.‎

او پس از درس، مدتى طولانى نزدیک به یک ساعت براى پاسخ به پرسش هاى علمى شاگردان خویش  در محفل درس مى نشست و در مجالس خصوصى نیز صحبت علمى به میان مى آورد و حتى در کوچه و  خیابان هم به سؤالات شاگردان و افراد دیگر پاسخ مى داد‎.‎

‎ ‎ویژگیهاى اخلاقى

فقهاى بزرگ شیعه در زندگى خویش پیوسته اخلاق نیکوى پیامبران را الگوى خویش قرار داده  و با حرکت در مسیر انبیا براى هدایت و سعادت بشریت اسوه حسنه هستند‎.‎

علماى تشیع با نصب العین قرار دادن خُلق عظیم پیامبران الهى و ائمه اطهار علیهم السلام  والاترین حماسه هاى شکوهمند تاریخ بشریت را ایجاد کرده اند. آیت الله العظمى خویى یکى از  عالى ترین نمونه ها است که در اینجا برخى از خصایص اخلاقى آن راد مرد فرزانه را  برمى شماریم‎:‎

یارى ضعیفان‎:‎

از ویژگیهاى بارز رفتار ایشان دستگیرى از نیازمندان و کمک به درماندگان بود . هر جا  احساس مى نمود عده اى به کمک و رسیدگى نیاز دارند بدون درنگ به یارى آنان مى شتافت لذا  مى بینیم که مؤسسات خیریه زیادى به نام ایشان در هند و پاکستان و تایلند و ایران و  عراق و لبنان تأسیس شده است‎.‎

به خصوص در ماههاى رمضان و ذى الحجه، توجه و اهتمام ایشان به زندگى فقرا و ایتام،  بیشتر مى شد‎.‎

عفو و گذشت‎:‎

آیت الله خویى در طول زندگانى خویش با بدخواهان و حسودان و مخالفان زیادى مواجه شد و با  وجود اینکه آنان بر علیه ایشان سخن گفتند و حرکاتى انجام دادند؛ اما آیت الله فقید با  آنان به بزرگى و متانت رفتار نموده و از سر تقصیرات و اشتباهات آنان درمى گذشت و حتى  وقتى که با آنان مواجه مى شد بذل توجهى نیز به حالشان مى نمود‎.‎

بهره بردارى از وقت‎:‎

ایشان هیچ وقتِ اضافه و باطلى نداشت و تمام اوقات شبانه روز خود را به تدریس، مطالعه،  عبادت و تهجد، قرائت قرآن، جواب استفتائات، ملاقات با مردم، تألیف، نماز جماعت و زیارات  مى گذرانید‎.‎

ساده زیستى‎:‎

مرجع بزرگوار، در زندگى بى آلایش و ساده بود. از تجمل و رفاه زاید دورى مى کرد. خوراکش  را غذایى ساده تشکیل مى داد و در صرف وجوهات شرعى کاملا احتیاط مى نمود‎.‎

از بسیارى کارهاى مشروع به خاطر منافات داشتن با روح زهد و تقوا دورى مى کرد‎.‎

تواضع و فروتنى‎:‎

آیت الله خویى در زندگى، تواضع را پیشه خود ساخته از کبر و غرور و عجب سخت بدش مى آمد و  از کارهایى که رنگ و بوى بزرگ منشى و خود بینى داشت به شدت پرهیز مى نمود‎.‎

با اینکه وى از مدرسان بزرگ جهان تشیع به شمار مى رفت و شاگردان و پرورش یافتگان  مکتبش همه از پیشوایان فکرى جهان تشیع محسوب مى شدند و حوزه درسى ایشان از پر  آوازه ترین محافل علمى جهان اسلام بود، از مظاهر کبر و غرور دورى کرده و درِ خانه اش به  روى همه باز بود. همه مى توانستند شخصا با آقا ملاقات نموده و مسائل خود را با ایشان در  میان بگذارند‎.‎

تقید به زیارت‎:‎

حضرت آیت الله خویى به زیارت حضرت امیر المومنین علیه السلام بسیار علاقه داشته و هر روز پیش  از شروع درس به حرم مطهر رفته و پس از زیارت و عرض سلام براى تدریس به مسجد خضراء  تشریف مى آوردند‎.‎

در ایام زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام، به کربلا رفته و آن حضرت را زیارت مى کردند و  به همین منظور خانه اى هم در کربلا اجاره کرده بودند. مدتى نیز با ماشینى که توسط برخى  افراد خیِّر تهیه شده بود هر شب جمعه به زیارت سید الشهداء علیه السلام مى رفتند‎.‎

تجلیل از مراجع معاصر و اهل علم‎:‎

معظم له براى مراجع تقلید احترام خاصى قایل بودند و از آنان تجلیل مى نمودند .ایشان و  مرحوم آیت الله شیرازى، در دوران مرجعیت عامه آیت الله العظمى بروجردى از باب احترام و  ادب، شهریه ایشان را مى پذیرفتند. در حالى که خود از مدرّسان بزرگ و مشهور تشیع بوده و  بى نیاز از آن بودند‎.‎

ایشان براى آیت الله العظمى حکیم احترام عمیقى قایل بودند و به تألیفات ایشان عنایت  خاصى داشتند‎.‎

همچنین ایشان در مناسبتهاى مختلف از شاگردان فاضل خود )همچون مرحوم شهید صدر و سید علاء  الدین بحر العلوم و استاد آقا شیخ محمد تقى جعفرى( نام برده و مقام فضل و دانش آنان  را مى ستودند‎.‎

‎ ‎سفر به قم

آیت الله خویى در سال ۱۳۵۰ هجرى قمرى، به زیارت حضرت امام رضا(علیه السلام) نایل آمده و در سال   ۱۳۵۳ هجرى قمرى، به حج مشرف شدند ‎.‎

در اوایل ماه رجب سال ۱۳۶۸ هجرى قمرى، بار دیگر از نجف اشرف به قصد زیارت حضرت ثامن  الحجج علیه السلام و معالجه کسالت قلب و سینه، راهى ایران گشته و از راه همدان عازم قم  شدند. آن گاه که خبر ورودشان به قم رسید بزرگان حوزه و دانشمندان، همراه انبوه مردم  تا هشت فرسنگى قم به استقبال او آمدند‎.‎

زمانیکه ایشان قصد حرکت به تهران کرد بسیارى از مردم تهران و ساکنان شهر رى تا شش  فرسنگى به استقبالش آمده و مورد تجلیل عموم طبقات واقع شدند‎.‎

پس از آن به مشهد مقدس مشرف شده و بعد از مدتى به نجف اشرف مراجعت نمودند‎.‎

‎ ‎اساتید

آیت الله خویى پس از یادگیرى مقدمات نزد بزرگان و اساتید سطح، از جمله پدر بزرگوارش به  تدریس کتب درسى فقه و اصول پرداخت و در ۲۱ سالگى به درس خارج روى آورد و در فقه و  اصول از خرمن دانش دانشوران نام آور حوزه نجف خوشه ها چید و فیض هابرگرفت. برخى از آن  بزرگان عبارتند از‎:‎

۱ ‎ – ‎آیت الله شیخ فتح الله شریعت اصفهانى(متوفاى ۱۳۳۹ هجرى قمرى ‎(‎

۲ ‎ – ‎آیت الله میرزاى نائینى (متوفاى ۱۳۵۵ هجرى قمرى ‎(‎

۳ ‎ – ‎آیت الله آقا ضیاء عراقى (متوفاى ۱۳۶۱ هجرى قمرى ‎(‎

۴ ‎ – ‎آیت الله شیخ محمد حسین غروى اصفهانى (متوفاى ۱۳۶۱ هجرى قمرى ‎(‎

۵ ‎ – ‎آیت الله میرزا على آقا شیرازى فرزند میرزاى شیرازى (متوفاى ۱۳۵۵ هجرى قمرى ‎(‎

۶ ‎ – ‎آیت الله شیخ محمد جواد بلاغى نجفى (متوفاى ۱۳۵۲ هجرى قمرى ‎(‎

۷ ‎ – ‎آیت الله سید حسین بادکوبه اى (متوفاى ۱۳۵۸ هجرى قمرى ‎(‎

۸ ‎ – ‎آیت الله آقا میرزا على آقا قاضى (متوفاى ۱۳۶۶ هجرى قمرى ‎(‎

‎ ‎مشایخ روایت

آیت الله خویى در حالى که هنوز جوان بود موفق شد از بزرگان حوزه نجف اجازه نقل حدیث  دریافت داشته و توسط آن، کتابهاى دانشمندان شیعه و سنى را روایت کند. یکى از این  مشایخ، مرحوم میرزاى نائینى بود که بوسیله ایشان از استادش مرحوم محدّث نورى کتابهایى  مانند: اصول کافى، من لا یحضره الفقیه، تهذیب، استبصار، وسائل الشیعه، بحار الأنوار، وافى  و… را روایت مى نمود‎.‎

اجازه دیگر ایشان، اجازه روایى علامه سترگ آیت الله سید عبد الحسین شرف الدین عاملى صاحب  المراجعات، (متوفاى ۱۳۷۷) بود که بواسطه ایشان کتابها و تألیفات دانشمندان اهل سنت را  روایت مى کند‎.‎

‎ ‎شاگردان

آیت الله العظمى خویى در طول حیات پربار خویش حدود ۷۰ سال به تدریس دروس سطح و خارج،  اشتغال داشته و قریب ۵۰ سال هم برجسته ترین و پربارترین محفل حوزه نجف را دارا بود و  هزاران نفر از علما و فضلاى کشورهاى مختلف اسلامى از هند و افغان و پاکستان و ایران  گرفته تا عراق و حجاز و لبنان و کشورهاى حاشیه خلیج فارس را در دامان خویش پرورش  داده و به اقصى نقاط جهان فرستاده و توده هاى مسلمان را به سوى سعادت و هدایت رهنمون  بوده است‎.‎

در اینجا تنها به نام برخى از شاگردان معظم له اشاره مى نمائیم‎:‎

۱ ‎ – ‎آیت الله سید ابو الحسن شیرازى

۲ ‎ – ‎آیت الله ابو الفضل نجفى خوانسارى

۳ ‎ – ‎آیت الله ابو القاسم گرجى

۴ ‎ – ‎آیت الله احمد دشتى

۵ ‎ – ‎آیت الله اسماعیل محقق بلخى

۶ ‎ – ‎آیت الله باقر شریف قرشى

۷ ‎ – ‎آیت الله سید جلال الدین فقیه ایمانى

۸ ‎ – ‎آیت الله میرزا جواد تبریزى

تقریرات درس

شاگردان آیت الله العظمى خویى در خلال تحصیل خود، همواره به ضبط بیانات استاد در فقه و  اصول پرداخته و در مجلس درس وى به نگاشتن افادات ایشان اشتغال داشته اند به نحوى که شمار  تقریرات درس ایشان به چندین عنوان مى رسد‎.‎

‎ ‎تألیفات

آیت الله خویى از ابتداى زندگى علمى خویش در راستاى نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و  گسترش دانش اسلام، دمى نیاسود‎.‎

زمانى بر مسند تدریس نشست و به تربیت و پرورش صدها عالم و دانشمند فرزانه پرداخت و  زمانى دیگر دست به قلم برد و به تصنیف و تألیف در تفسیر و کلام و فقه و اصول و رجال  پرداخت‎.‎

با توجه به اشتغالات گوناگون ایشان از هنگام تدریس سطوح تا روزهاى آخر زندگانى پربار،  و آن همه مسئوولیتهاى مختلف این همه آثار چشمگیر قابل توجه است‎.‎

برخى از آثار ایشان عبارتند از‎:‎

۱ ‎ – ‎التنقیح، در فقه، ۸ جلد

۲ ‎ – ‎مستند العروه الوثقى، در ۵ جلد

۳ ‎ – ‎فقه الشیعه، در ۵ جلد

۴ ‎ – ‎منهاج الصالحین، ۲ جلد شامل یک دوره اجمالى فقه

۵ ‎ – ‎مصباح الفقاهه، در ۳ جلد

۶ ‎ – ‎مصباح الأصول، در ۲ جلد

۷ ‎ – ‎البیان فی تفسیر القران، که در آن مقدمات علوم قرآنى مورد بررسى قرار گرفته است‎.‎

۸ ‎ – ‎معجم رجال الحدیث، در ۲۳ جلد

۹ ‎ – ‎تقریرات درسهاى علامه نائینى که در دو جلد با نام أجود التقریرات منتشر شده است‎.‎

آیت الله خویى و انقلاب اسلامى ایران

از آغاز حرکت خروشان مردم مسلمان ایران به رهبرى امام خمینى قدس سره در جهت نابودى رژیم  طاغوت، از سال ۱۳۴۱ هجرى شمسى، که دولت با طرح مسأله انجمنهاى ایالتى و ولایتى در صدد  اجراى نقشه هاى ضد دینى خود برآمد، مراجع عالیقدر و علماى اعلام به طور یک پارچه نبرد بى  امان خویش را با دولت حاکم شروع نمودند‎ .‎

یکى از این بزرگان آیت الله خویى بود که از آغاز نهضت با صدور اعلامیه ها، پیامها و  تلگرامها نقش خود را در پیشبرد حرکت اسلامى مردم ایران ایفا کرد. اقدامات ایشان که از  مهرماه ۱۳۴۱ شمسى شروع شده بود همه حاکى از ژرف نگرى و عمق نظر ایشان است ‎.‎

‎ ‎خدمات اجتماعى

آن مرجع بزرگ در طول مرجعیت خود با امکاناتى که در اختیار داشت تأسیسات عظیم و  بناهاى بزرگ و کتابخانه ها و مدارس و حوزه هایى را بنا نهاد که به برخى از آنها اشاره  مى شود‎:‎

۱ ‎ – ‎مدینه العلم آیت الله العظمى خویى، قم

۲ ‎ – ‎مدرسه و کتابخانه اى در مشهد مقدس به نام ایشان

۳ ‎ – ‎دار العلم و مجتمع امام زمان، اصفهان

۴ ‎ – ‎المجمع الثقافی الخیری، بمبئى

۵ ‎ – ‎مبره الإمام الخوئی، بیروت

۶ ‎ – ‎مدرسه دار العلم و مکتبه الإمام الخویی، نجف اشرف

۷ ‎ – ‎مدارس دینى در بانکوک (تایلند) و داکا (بنگلادش‎(‎

۸ ‎ – ‎مکتبه الثقافه و النشر در کشورهاى پاکستان و مالزى

۹ ‎ – ‎مؤسسه الإمام الخویی و مدرسه الإمام الصادق و مدرسه الزهراء انگلستان (لندن‎(‎

۱۰ ‎ – ‎مرکز الإمام الخویی، اندونزى (جاکارتا‎(‎

۱۱ ‎ – ‎مرکز اسلامى در فرانسه

۱۲ ‎ – ‎مسجد و مرکز اسلامى در شهرهاى دیترویت، لوس آنجلس و نیویورک آمریکا و‎…‎

‎ ‎وفات

پس از ۹۶ سال حیات پر افتخار و بر جاى نهادن خدمات بزرگ دینى و دهها اثر جاویدان و  تحمل فشارها و رنجها و مصیبتهاى فراوان در حکومت ظالمانه صدام و پس از یک سال دورى از  جوار جد بزرگوارش امیر المؤمنین على علیه السلام و تبعید به کوفه ؛ سرانجام فروغ فروزان  زندگانى آیت الله العظمى خویى در عصر روز شنبه هشتم صفر ۱۴۱۳ هجرى قمرى، براى همیشه  خاموش شد و مسلمانان را با اندوهى جانکاه مواجه کرد‎.‎او که در زندگى به سان جدّش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به طاغوت عصر خود مبتلا شده  بود، پس از وفات نیز به سرنوشت جده مظلومه اش حضرت زهرا سلام الله علیها مبتلا گشته و در  نیمه هاى شب با حضور مأموران امنیتى بعث، پیکر پاکش غریبانه و مظلومانه و بدون تشییع،  پس از نماز توسط حضرت آیت الله حاج سید على سیستانى بوسیله چند تن از شاگردان و یارانش  در مسجد خضرا به خاک سپرده شد‎.‎با انتشار خبر وفات ایشان گرچه با اعلام حکومت نظامى در نجف و کوفه و آماده باش نیروهاى  نظامى در بغداد و شهرهاى مرکزى و جنوبى عراق، از برپایى هر گونه مراسمى جلوگیرى به عمل  آمد ؛ اما از نخستین ساعات بامداد روز نهم صفر صداى قرآن در تمام نقاط ایران طنین انداز  شد و از سوى دولت جمهورى اسلامى سه روز عزاى عمومى اعلام گردید و در و دیوار شهرها و  روستاها سیاه پوش شده و مردم به نوحه خوانى و عزادارى پرداختند‎.‎در کشورهاى مختلف جهان، از هند و کشمیر و افغانستان و پاکستان و بنگلادش و کویت و  سوریه و لبنان و امارات خلیج فارس گرفته تا آمریکا و کانادا و انگلیس و تایلند نیز  محافل یادبود مختلفى برگزار شد‎.‎
و براستى او با این همه خدمات و آثار جاویدان نمرده و هرگز نخواهد مرد که: العُلَماءُ  باقُونَ ما بَقِی الدَّهرُ، أَعیانُهم مَفقودَهٌ، و أَمثالُهُم فی القُلُوبِ مَوجودَهٌ‎‎.