چکیده
سبک زندگى از لایه هاى رویین فرهنگى است و یکى از عناصر تشکیل دهنده آن، آداب گفتارى است که به نحوه سخن گفتن انسان اشاره دارد. ازآنجایى که مبناى اعتقادى ما مکتب اسلام، به ویژه آموزه هاى قرآنى است و پایه زندگى فردى و اجتماعى ما بر این اساس بنیان نهاده شده است، آداب گفتارى موجود در جامعه باید متناسب با سبک زندگى اسلامى تدوین شود.
این پژوهش، با مراجعه به مصادیق مختلف آداب گفتارى در آیات قرآن، به دنبال ارائه الگوى مطلوب آداب اجتماعى در جامعه مسلمانان است. بدین منظور، از روش تحلیلى ـ استنباطى بهره مىگیرد. آداب گفتارى حاکم بر سبک زندگى اسلامى بر پایه گسترش امنیت و اعتماد متقابل در جامعه اسلامى سازمان یافته اند.
از آنجایى که زبان از نمادهاى معنادار در ارتباطات انسانى است، آنچه به واسطه گفتار بین انسان ها مبادله مىگردد، بر اساس انتقال معانى شکل مىگیرد. به واسطه آداب گفتارى مطرح در قرآن، معانى مثبت اجتماعى به دیگران انتقال یافته، از انتقال معانى منفى پیشگیرى مىشود.
کلیدواژه ها: سبک زندگى، گفتار، سخن، قرآن، غیبت، تهمت، سلام.
مقدّمه
سبک زندگى لایه رویین و آشکار هویت یک جامعه است که نمایانگر تمایزات جوامع مختلف در زمینه باورها و ارزش هاى اجتماعى مىباشد. سبک زندگى مشتمل بر مجموعه اى از مؤلفه هاست که آداب گفتارى ـ که به بایسته هاى رفتارى در زمینه سخن گفتن انسان اشاره دارد ـ از جمله آنهاست. در زمینه آداب گفتارى حاکم بر فرهنگ اسلامى پژوهش هاى خوبى صورت پذیرفته که عمدتا به ابعاد فردى و اخلاقى این مسئله ناظر است.
آنچه در زمینه آداب گفتارى اسلام وجود دارد، نگاهى صرفا اخلاقى است که اغلب به ضرورت اخلاقى آداب اجتماعى و نقش آن در زندگى فردى انسان اشاره دارد، از جمله اخلاق در قرآن از آیت آللّه مصباح، کتاب هاى اخلاقى آیت اللّه مظاهرى، جامع السعادات ملّااحمد نراقى و….
برخى از این آثار در حاشیه توجه به آثار فردى و اخلاقى آداب اسلامى، جسته و گریخته به برخى از آثار اجتماعى این پدیده نیز توجه نموده اند، اما مجموعه منابع موجود، فارغ از یک نگرش جامعه شناختى است. همچنین تفاسیر مختلف به ویژه تفسیر المیزان علّامه طباطبائى و تفسیر نور محسن قرائتى، از مهمترین پیشینه هاى موجود در این زمینه هستند.
مقاله «سخن گفتن در آداب اجتماعى اسلام» از على اله بداشتى در شماره ۲ فصلنامه «الهیات اجتماعى» به چاپ رسیده از جمله پیشینه هاى خاص در این زمینه است که صرفا با نگرش توصیفى و اخلاقى به بیان آداب سخن گفتن در اسلام مىپردازد.
نوشتار حاضر سعى دارد ضمن بهره گیرى از نظریات جامعه شناختى، آداب سخن گفتن در روابط اجتماعى را با نگاهى نو تحلیل نماید و ازاین رو، نسبت به سایر منابع موجود در این زمینه داراى نوآورى است. رویکردى که تاکنون کمتر در آیات قرآن مورد توجه قرار گرفته است.
زبان دنیاى امروز با مفاهیم جدید و نوین علمى بیشتر مأنوس است و دید جدیدى که مقاله حاضر سعى دارد با آن به مسائل موجود در فرهنگ عامیانه بنگرد، به انظار نسل جدید آشناتر است. آدابى از قبیل تهمت، غیبت، سوءظن و… اغلب با توجه به گناه و عقوبت حاصل از آن مورد تذکر قرار گرفته است، درحالى که به آثار آن در روابط اجتماعى کمتر پرداخته شده است.
بحث از سبک زندگى و آداب اسلامى در عرصه زندگى فردى و اجتماعى، از مباحث بسیار ضرورى در جامعه کنونى است که متأسفانه جامعه امروز نتوانسته است میان باورهاى بنیادین و ارزش هاى اصیل اسلامى از یک سو و سبک زندگى خود در حوزه هاى مختلف اجتماعى، از سوى دیگر، ارتباطى معنادار و وثیق ایجاد کند.
یکى از مهمترین عوامل این گسست و شکاف، عامل شناختى است. بسیارى از افراد جامعه به دلیل آنکه آگاهى لازم از آداب و سبک زندگى اسلامى ندارند، در شیوه رفتارى و سبک سلوکى خود آنها را به کار نمىگیرند. غفلت از مسئله سبک زندگى مىتواند خسارت هاى جبران ناپذیرى بر پیکره جامعه وارد کند.
وقتى مردم نتوانند میان شیوه زندگى خود و باورها و ارزش هایشان ارتباط برقرار نمایند، بعد از مدتى ممکن است دست از باورها و ارزش هاى خود نیز بشویند و آنها را ناکارآمد تلقّى کنند. تدوین و بررسى ابعاد سبک زندگى اسلامى ـ ایرانى و ارائه الگویى جامع و کامل از آن، یکى از مهمترین عوامل حفظ فرهنگ و استمرار سنن ایرانى و اسلامى در جامعه امروز مىباشد. این پژوهش سعى دارد صرف نظر از رویکردهاى اخلاقى، با رویکردى کاملاً جامعه شناختى به آداب گفتارى در قرآن تحلیلى نو ارائه دهد.
نوشتار حاضر با این سؤال اساسى روبه روست که آداب گفتارى حاکم بر سبک زندگى اسلامى از منظر قرآن کدام اند؟ و در ذیل این سؤال، به برخى سؤالات فرعى نیز پاسخ مىدهد؛ از جمله اینکه: مفهوم آداب و سبک زندگى چه ارتباطى دارند؟ آداب گفتارى ایجابى در آیات قرآن چیست؟ آداب گفتارى سلبى در آیات قرآن کدام اند؟ تحلیل جامعه شناختى آداب گفتارى حاکم بر فرهنگ قرآن چیست؟
بدین منظور، ساختار مقاله در سه محور اصلى مفهوم شناسى، آداب گفتارى سلبى حاکم بر فرهنگ قرآن و نیز آداب گفتارى ایجابى حاکم بر فرهنگ قرآن تنظیم گردیده و در ذیل هریک از آداب گفتارى، تحلیلى جامعه شناختى در اختیار مخاطب قرار مىگیرد.
مفهوم شناسى
با توجه به اینکه محور اصلى مقاله، مباحث مربوط به آداب و سبک زندگى است، بنابراین، پیش از ورود به بحث لازم است به طور مجزا دو مفهوم اساسى «آداب» و «سبک زندگى» و ارتباط آنها با یکدیگر روشن گردد.
۱- مفهوم آداب
آداب اجتماعى یکى از عناصر فرهنگى است براى نشان دادن آن دسته از رفتارها و الگوهاى عملى که بر طبق عرف و عادت صورت مىگیرند و جامعه در روابط اجتماعى آنها را تجویز مىکند (شایان مهر، ۱۳۷۷، ص ۲۰). مفهوم «آداب» اصطلاحى است که معمولاً به اشتباه، مترادف با مفهوم «رسوم» به کار مىرود. رسم که مشتمل بر سیاق هاى جاافتاده رفتار و معتقدات مىباشد، سنتى تر از آداب بوده و فرد بر حسب عادت آن را انجام مىدهد (ر.ک: گولد و کولب، ۱۳۷۶).
ماکس وبر معتقد است: هنگامى که خاستگاه رابطه اجتماعى، منظم در عادتى طولانى باشد، «رسم» نام دارد. رسم، عادتى پایدار، دیرپا و تثبیت شده است که توسط جامعه به رسمیت شناخته مىشود. درست است که آداب اجتماعى نیز نوعى قاعده مندى رفتارى در نتیجه عادت هستند و در پى تکرار به وجود مىآیند، اما انسان ها در هنگام پیروى از آداب اجتماعى عموما آگاهى ندارند و دلیل آن را نیز نمىدانند؛ در حالى که در مورد رسوم، مدت بیشترى به آن عمل کرده و دلیل رفتار خود را با استدلالى توجیه کننده پاسخ مىدهند (رفیع پور، ۱۳۷۷، ص ۲۰۹).
رسوم از قدمت و ثبات بیشترى نسبت به آداب برخوردارند، سنتى ترند و آگاهانه تر از آداب شکل مىگیرند. آداب اجتماعى از انواع هنجارهاى اجتماعى اند که در رابطه با دیگران و براى خوشامد آنان صورت مىگیرند؛ مثل آداب غذا خوردن.
عرف یا اخلاق اجتماعى نیز از مفاهیم همسو با مفهوم آداب است. عرفیات، الگوهاى عمل فرهنگى و اخلاقى اند که کارشان دوام بخشیدن به گروه انسانى است؛ معیارهاى سنتى و تجویزى که گروه اجتماعى را با تحت قاعده درآوردن رفتارهایشان حفظ مىکنند (همان، ص ۲۴۷). اخلاق تعیین کننده اصلى رفتارها و حتى منشأ بیرونى و درونى یا فردى و اجتماعى بودن آنهاست؛ دانشى است که از ارزش صفات و رفتارهاى اختیارى انسان و لازم بودن آنها براى انسان سخن مىگوید (مصباح، ۱۳۸۵، ص ۱۴).
بر این اساس، مىتوان گفت که اخلاق پایه و مقدمه آداب است و اساس آداب اجتماعى بر پایه اخلاق قرار مىگیرد. شهید مطهرى نظام دادن به غرایز را اخلاق مىنامد، اما معتقد است که انسان غیر از مسئله اخلاق، به برخى فنون اکتسابى احتیاج دارد که آنها در زمره آداب هستند. آداب در زمان هاى مختلف فرق مىکند، اما اخلاق با مقتضیات زمان عوض نمىشود (مطهرى، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۵۴).
علّامه طباطبائى معتقدند: اخلاق عبارت است از ملکات راسخ در روح یا در واقع، وصفى از اوصاف روح؛ اما آداب عبارت است از هیئت هاى زیبایى که اعمال و رفتار آدمى بدان متصف مىگردد که نحوه صدور این اعمال به اخلاق و صفات روحى شخص بستگى دارد. وقتى انسان متوجه حالات خویش باشد و با ظرافت و زیبایى خاص عملى را انجام دهد، گفته مىشود مؤدب به آداب است (طباطبائى، ۱۳۷۴، ج ۶، ص ۲۵۵).
بر این اساس، آداب اجتماعى که شامل ظرافت هاى رفتارى انسان در کلیه فعالیت هاى اجتماعى اوست، در ارزیابى رفتارهاى اجتماعى به عنوان یک معیار و شاخصه مهم محسوب مىشوند و به جنبه هاى زیباشناختى در رفتار انسان ناظر هستند.
آداب اجتماعى حوزه گسترده اى از رفتارهاى اجتماعى را شامل مىشود، اما آنچه در این پژوهش مدنظر است صرفا آداب گفتارى است که به ظرافت هاى گفتارى مدنظر قرآن در زمینه سخن گفتن با دیگران اشاره دارد.
۲- مفهوم سبک زندگى
سبک زندگى، نظام واره و سیستم خاص زندگى است که به یک فرد، خانواده یا جامعه با هویت خاص اختصاص دارد. این نظام واره هندسه کلى رفتار بیرونى است و افراد، خانواده ها و جوامع را از هم متمایز مىسازد. سبک زندگى را مىتوان مجموعه اى کم و بیش جامع و منسجم از عملکردهاى روزمره یک فرد دانست که نه فقط نیازهاى جارى او را برآورده مىسازد، بلکه روایت خاصى را که وى براى هویت شخصى خویش برمى گزیند، در برابر دیگران مجسم مىسازد.
اگر بخواهیم رابطه سبک زندگى را با آداب بیان کنیم باید بگوییم: هیئت ترکیبى آداب، یعنى رفتارهاى ساده و جلوه هاى ظاهرى ما وقتى به صورت یکپارچه در نظر گرفته مىشود سبک زندگى ما را رقم مىزند. مصرف، معاشرت، لباس پوشیدن، حرف زدن، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهرى، طرز خوراک، معمارى شهر و بازار و منازل، دکوراسیون منزل و امثال آن، در یک بسته کامل از سبک زندگى ما قرار دارند.
این جلوه هاى رفتارى ظهور خارجى شخصیت ما در محیط زندگى و نشانى از عقاید، باورها، ارزش ها و علاقه هاى ماست و ترکیب آنها ترکیب شخصیت فردى و اجتماعى ما را مىنمایاند (شریفى، ۱۳۹۱، ص ۲۸). بر این اساس، آداب گفتارى نیز یکى از مؤلفه ها و عناصر موجود در سبک زندگى به شمار مىرود.
آداب گفتارى حاکم بر فرهنگ قرآنى
فرهنگ اسلامى مجموعه اى است از هنجارها و آداب اجتماعى گسترده و وسیع که بخشى از آن را آداب گفتارى به خود اختصاص مىدهد. زبان نظام گسترده اى از نمادهاست که به انسان اجازه مىدهد تا به شیوه هایى انسانى با دیگران تعامل کند. زبان از نمادهایى است که امکان برخورد با کنشگران اجتماعى و سر و سامان دادن به جهان اجتماعى خویش را در اختیار انسان قرار مىدهد.
نمادهاى شفاهى در مقایسه با نمادهاى غیرشفاهى از اهمیت بیشترى برخوردارند؛ چراکه معانى نهفته در آنها سریع تر و آسان تر انتقال پیدا مىکند. هر آنچه که از طریق این نماد به دیگرى انتقال مىیابد، بر وى تأثیر قابل توجهى دارد. چنان که کلام ما معنایى مثبت دربرداشته باشد، تأثیر اجتماعى مثبت و چنان که معنایى منفى را انتقال دهد، کارکردى منفى را در پى خواهد داشت. به دلیل قابلیت هاى اجتماعى خاصى که زبان به زندگى انسان مىبخشد، هنجارها و آداب اجتماعى خاصى براى آن وضع شده است.
در اسلام، باب وسیعى براى این مسئله گشوده شده است؛ از جمله اینکه تا سخن گفتن ضرورتى نداشته باشد سکوت از آن بهتر است. چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: «سکوت مایه آرامش فکر است.» نیز در حدیثى از امام رضا(علیه السلام) آمده است: «از نشانه هاى فهم و عقل، داشتن آگاهى و بردبارى و سکوت است. سکوت درى از درهاى حکمت است»،
هرچند در روایات دیگرى تأکید شده است که در موارد لزوم مؤمن نباید هرگز سکوت کند. حتى پیامبران همگى به سخن گفتن دعوت شده اند نه به سکوت. آنچه در این زمینه مورد توجه جدى است، سخن گفتن مناسب و سنجیده است. منظور از تأکید بر سکوت در اسلام سکوت مطلق در همه موارد نیست، بلکه مراد، سخن گفتن به موقع است (مکارم شیرازى و دیگران، ۱۳۷۴، ج ۱۷، ص ۵۹).
قرآن در آیات مقدس خویش به برخى آداب گفتارى اشاره دارد که مشتمل بر دو دسته است:
الف. آداب گفتارى ایجابى در قرآن
آداب ایجابى به آن دسته از آداب گفتارى در قرآن اشاره دارند که به صورت ایجابى و مثبت به کار رفته اند و عبارتند از:
۱- سلام کردن
یکى از آداب گفتارى در اسلام، سلام کردن است؛ نقطه آغازین کنش هاى متقابل اجتماعى و نخستین معنایى که بین دو کنشگر انتقال مىیابد. سلام کردن از نمادهاى معنادار شفاهى است که وقتى به زبان آورده مىشود به واسطه معنایى که انتقال مىدهد، هم بر خود فرد و هم بر طرف مقابل تأثیر مىگذارد. از این روست که اسلام این مسئله را به عنوان یک سنت نیکو مورد توجه قرار داده و در قرآن مجید نیز آیات متعددى را بدان اختصاص مىدهد:
ـ «… فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِندِاللَّهِ مُبَارَکَهً طَیِّبَهً» (نور: ۶۱)؛ پس چون به خانه ها درآمدید، به یکدیگر سلام کنید؛ درودى که نزد خدا مبارک و خوش است.
ـ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ»(نور: ۲۷)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، به خانه هایى که خانه هاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است.
ـ «وَ إِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیبا» (نساء: ۸۶)؛ و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ ]برگردانید، که خدا همواره به هر چیزى حسابرس است.
خداى تعالى بعد از وضع این هنجار در جامعه دینى، از طرق مختلف به جامعه پذیرى افراد در این زمینه پرداخت. براى مثال، پیامبرش را على رغم اینکه رهبر دینى جامعه بود، به سلام کردن به مردم امر نمود تا بدین وسیله، الگویى عملى ارائه دهد و این هنجار دینى به عنوان یک سنت پسندیده در جامعه جاى خود را باز کند. آیه ۵۴ سوره «انعام» به این مطلب اشاره دارد:
«وَ إِذَا جَاءکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ»؛ و چون کسانى که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو درود بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر کرده است.
علاوه بر این، به تعمیم این هنجار پرداخته و سلام کردن به غیرمسلمانان را نیز در دستور کار قرار مىدهد: «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلَامٌ» (زخرف: ۸۹).
حتى خداى تعالى بارها در قرآن کلمه «سلام» را تحیت خودش قرار داده است:
ـ «سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ» (صافات: ۷۹)؛
ـ «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ» (صافات: ۱۰۹)؛
ـ «سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ» (صافات: ۱۲۰)؛
ـ «سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ» (صافات: ۱۳۰)؛
ـ «وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ» (صافات: ۱۸۱)
و در موارد دیگرى، «سلام» را تحیت ملائکه و نیز بهشتیان مىداند:
ـ «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ»(نحل: ۳۲)؛
ـ «وَ المَلاَئِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ سَلاَمٌ عَلَیْکُم»(رعد: ۲۳و۲۴)؛
ـ «وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ» (یونس: ۱۰)؛
ـ «لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوا وَ لَا تَأْثِیما إِلَّا قِیلاً سَلَاما» (واقعه: ۲۵و۲۶).
ادامه دارد…