رسول الله (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: جبرئیل به من دستور داد که قرآن را ایستاده بخوانم، و حمد خدا را در رکوع، و تسبیح او را در سجده انجام دهم، و او را نشسته دعا کنم و بخوانم.
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در هنگام ابتهال و دعا دست ها را بلند مىنمود مانندفقیرى که غذا طلب مىکند.
دعاى آن حضرت وقتى که در آینه نگاه مىکرد
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى در آینه نظر مىکرد مىگفت: الحمد للّه الّذى أکمل خلقى، و أحسن صورتى، و زان منّى ما شان من غیرى، وهدانى للاسلام، و منّ علىّ بالنّبوّه. «ستایش خدایى راست که آفرینش مرا کامل ساخت، صورتم را نیکو آفرید، در مقابل عیب دیگران مرا زینت داد، به اسلام هدایتم کرد و با برانگیختن من به مقام نبوت نعمتى بزرگ بر من بخشید».
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى به آینه نظر مىکرد مىگفت: الحمد للّه الّذى أحسن خلقى و خلقى، و زان منّى ما شان من غیرى.
«ستایش خدایى راست که آفرینشم را زیبا، و اخلاقم را نیکو ساخت، و مرا در برابرعیب دیگران زینت بخشید».
دعاى آن حضرت وقتى که بر مرکب سوارى مىنشست
حضرت محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگام سفر کردن چون بر مرکب سوارى خود مستقرمى شد، سه بار«اللّه اکبر»مى گفت، سپس آیه شریفه: سبحان الّذى سخّر لنا هذا و ماکنّا له مقرنین، و انّا الى ربّنا لمنقلبون[۱] را تلاوت مىکرد و مىگفت: اللّهمّ إنّا نسألک فى سفرنا هذا البرّ و التّقوى، و من العمل ما ترضى. اللّهمّ هوّن علینا سفرنا، و أطوعنّا بعده. اللّهمّ أنت الصّاحب فى السّفر، و الخلیفه فى الاهل. اللّهمّ إنّى أعوذ بک من و عثاء السّفر، و کآبه المنقلب، و سوء المنظر فى الاهل و المال.
«خدایا، ما در این سفر از تو نیکى کردن و پرهیزگارى و نیز کارى را که موجب خشنودى توست طلب مىکنیم. خدایا، این سفر را بر ما آسان گردان و دورى آن رابر ما نزدیک ساز. خدایا، تو در سفر یار ما، و در خانواده جانشین ما هستى. خدایا، از رنج و گرفتارى سفر، و غم و غصه بازگشت، و دیدن بدى درباره اهل و مال به تو پناه مىبرم». و چون از سفر باز مىگشت مىگفت: آئبون تائبون، عابدون لربّنا حامدون.
«در حالى که به سوى پروردگارمان توبه و بازگشت کرده و پرستش او مىکنیم و سپاسگزار اوییم، به منزل خود باز گشتیم».
دعاى آن حضرت در سفر هنگامى که شب فرا مىرسید
پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى در سفر بود و شب فرا مىرسید مىفرمود: ارض، ربّى و ربّک اللّه، أعوذ من شرّک و شرّ ما فیک و شرّ ما یدبّ علیک، و أعوذ باللّه من أسد و أسود و من الحیّه و العقرب، و من ساکن البلد، و والد و ما ولد. «اى زمین، پروردگار من و تو خداى متعال است، از شر تو و آنچه در تو هست و یا برروى تو در حرکت است به خدا پناه مىبرم. و نیز از شر هر درنده و گزنده، و از شرهر مار و عقرب، و از کسى که ساکن در این دیار است، و همچنین از شر هر پدر و فرزندش به خداى متعال پناه مىبرم».
دعاى آن حضرت وقتى که لباس نو مىپوشید
نبی اعظم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگامى که لباس نو مىپوشید، مىگفت: الحمد للّه الّذى کسانى ما یوارى عورتى و اتجمّل به فى النّاس. «ستایش خدایى راست که مرا لباسى پوشانید که عورتم را مستور مىدارد، و با آن در میان مردم آراسته مىگردم».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون مىخواست لباس خود را از تن درآورد، ابتدا آن را از طرف چپ بیرون مىآورد. و از کارهایش هنگام پوشیدن لباس جدید این بودکه حمد و ستایش خدا مىنمود، سپس فقیرى را طلب مىکرد و لباس کهنه خود را به او مىداد و مىفرمود: هر مسلمانى که تنها براى خشنودى خدا، لباس کهنه خود را به تن مسلمان فقیرى پوشاند، در ضمانت و پناه و خیر خداى متعال خواهد بود تا زمانى که آن لباس به تن آن فقیر است، خواه دهنده لباس زنده باشد یا مرده.
حضرت محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون لباس مىپوشید و به پا مىخاست پیش از آنکه ازمنزل خارج شود، مىگفت: اللّهمّ بک استترت، و الیک توجّهت، و بک اعتصمت، و علیک توکّلت. اللّهمّ أنت ثقتى و أنت رجائى. اللّهمّ اکفنى ما اهمّنى و ما لا اهتمّ به و ما انت اعلم به منّى. عزّ جارک، و جلّ ثناؤک، و لا اله غیرک. اللّهمّ زوّدنى التّقوى، و اغفر لى ذنبى، و وجّهنى للخیر حیث ما توجّهت. «خداوندا، به واسطه تو خود را پوشاندم، و به سوى تو رو کردم، و به تو چنگ زدم، و بر تو توکل نمودم.
خدایا، تو مورد اعتماد و امید منى. خدایا، آنچه برایم مهم است و آنچه بدان اهتمامى ندارم و آنچه تو بدان داناترى همه را برایم کفایت کن. پناهنده به تو عزیزاست، و ثنا و حمد تو بزرگ است و جز تو خدایى نیست. خدایا، پرهیزکارى را زاد وتوشه من قرار ده، و گناهم را ببخش، و مرا به هر سو که رو آورم به خیر و خوبى متوجه ساز». پس از این دعا دنبال کار خود مىرفت.
دعاى آن حضرت وقتى که از مجلسى برمى خاست
رسول الله (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هر وقت از مجلسى برمىخاست مىگفت: سبحانک اللّهمّ و بحمدک. أشهد أن لا إله إلاّ أنت، استغفرک و أتوب الیک. «خدایا، تو از هرعیبى منزهى، و حمد و ستایش از آن توست. گواهى مىدهم که جز تو خدایى نیست؛ از تو آمرزش مىخواهم و به سوى تو باز مىگردم».
دعاى آن حضرت هنگام داخل شدن به مسجد و خروج از آن
على (علیه السّلام) فرمود: رسول الله (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون مىخواست وارد مسجد شود مىگفت: اللّهمّ افتح لى أبواب رحمتک. «خدایا، درهاى رحمتت را به روى من بگشاى». و چون مىخواست از مسجد بیرون رود، مىگفت: اللّهمّ افتح لى أبواب رزقک. «خدایا، درهاى روزیت را به روى من بگشاى».
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمود: پیغمبر خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون داخل مسجد مىشدمى گفت: بسم اللّه. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد، و اغفر لى ذنوبى، و افتح لى أبواب رحمتک. «به نام خدا. خدایا، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست، و گناهان مرا بیامرز، و درهاى رحمتت را به روى من بگشاى». و چون از مسجد خارج مىشد مىگفت: بسم اللّه. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد، و اغفر لى ذنوبى، و افتح لى أبواب فضلک. «به نام خدا. خدایا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و گناهان مرا بیامرز، و درهاى فضل و کرمت را به روى من بگشاى».
دعاى آن حضرت هنگامى که به بستر خواب مىرفت
حضرت محمد (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون به بستر خواب مىرفت به پهلوى راست مىخوابید و کف دست راست را زیر صورت مىنهاد، سپس مىگفت: اللّهمّ قنى عذابک یوم تبعث عبادک. «خدایا، روزى که بندگانت را [از قبرها]برمى انگیزى مرا از عذاب خود نگاه دار».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگامى که به بستر خواب مىرفت دعاهایى داشت که مىخواند، از جمله هنگام خواب مىگفت: بسم اللّه اموت و احیى، و الى اللّه المصیر. اللّهمّ آمن روعتى، و استر عورتى، و ادّعنّى أمانتى. «به نام خدا مىمیرم وزنده مىشوم، و بازگشت همه خلایق به سوى اوست. خدایا، ترسم را به امن و آرامش تبدیل فرما، و عیبم را بپوشان، و امانتى را که به من سپرده اى خودت ادا فرما».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگام خواب «آیه الکرسى»را قرائت مىکرد و مىفرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: اى محمّد! عفریتى از طائفه جن به هنگام خوابت براى تو حیله مىکند، پس بر تو باد که هنگام خواب «آیه الکرسى» بخوانى.
دعاى آن حضرت وقتى که سفره غذا را نزد او مىنهادند
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى سفره غذا را نزد او مىنهادند، مىگفت: سبحانک اللّهمّ ما أحسن ما تبتلینا، سبحانک ما أکثر ما تعطینا، سبحانک ما أکثر ما تعافین.
اللّهمّ اوسع علینا و على فقراء المؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات.
«خدایا تو منزهى، چه نیکوست آنچه ما را به آن آزموده اى! تو منزهى، چه بسیاراست آنچه به ما بخشیده اى! تو منزهى، چه فراوان است سلامتى هایى که به ماداده اى! خدایا، بر ما و بر فقراء اهل ایمان و اسلام گشایش در روزى کرامت فرما».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى سفره غذا را نزد او مىنهادند، مىگفت: بسم اللّه.
اللّهمّ اجعلها نعمه مشکوره تصل بها نعمه الجنّه. «به نام خدا. الهى، این غذا را از نعمت هایى قرار ده که شکرش به جا آورده شود به طورى که آن را به نعمت بهشتى متصل فرمایى».
دعاى آن حضرت هنگامى که به سوى غذا دست مىبرد
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى به سوى غذا دست مىبرد، مىگفت: بسم اللّه.
بارک لنا فیما رزقتنا، و علیک خلفه. «به نام خدا. [پروردگارا]آنچه را به ما روزى داده اى برکت ده و در پى آن روزى تازه اى هم مرحمت فرما».
دعاى آن حضرت هنگامى که سفره را برمى چیدند
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى سفره غذا را برمى چیدند، مىگفت: اللّهمّ اکثرت و اطبت، و بارکت فاشبعت و ارویت. الحمد للّه الّذى یطعم و لا یطعم. «خدایا، نعمتت را بر ما فراوان کردى و پاکیزه نمودى، و مبارک ساختى پس سیر گردانیدى و سیراب نمودى. حمد و ستایش خدایى راست که مىخوراند ولى خود نیازى به خوردن ندارد».
دعاى آن حضرت هنگام غذا خوردن و شیر نوشیدن
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هیچ گاه غذایى میل نمىکرد و یا چیزى نمىنوشید مگر آنکه مىگفت: اللّهمّ بارک لنا فیه، و ابدلنا به خیرا منه.
«خدایا، این غذا را براى ما برکت ده، و بهتر از آن را به ما روزى فرما». ولى چون شیر مىنوشید مىگفت: اللّهمّ بارک لنا فیه، و زدنا منه. «خدایا این شیر را براى ما برکت ده، و روزى ما را از آن زیاد گردان».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگامى که مقدارى از غذا میل مىکرد مىگفت: اللّهمّ لک الحمد، أطعمت و اسقیت و روّیت، فلک الحمد غیر مکفور و لا مودّع و لا مستغنى عنک. «خدایا، حمد و ستایش تو راست که مرا طعام و شراب دادى و سیراب نمودى، تو را مىستایم ستایش کسى که کفران نعمتت را نکرده و تو را وداع نگفته و از تو بى نیازى نجسته است».
دعاى آن حضرت هنگامى که میوه تازه مىدید
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون میوه تازه اى مىدید، آن را گرفته مىبوسید و بر دیدگان و دهان خود مىنهاد و مىگفت: اللّهمّ کما اریتنا أوّلها فى عافیه فارنا آخرها فى عافیه. «خدایا، چنانکه آغاز آن را در سلامتى به ما نشان دادى، آخر آن را نیز در سلامتى به ما نشان ده».
دعاى آن حضرت هنگام داخل شدن به دستشویى
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هرگاه مىخواست به دستشویى (مستراح) وارد شود، مىگفت: اللّهمّ انّى أعوذ بک من الرّجس النّجس الخبیث المخبث الشّیطان. اللّهمّ امط عنّى الاذى، و اعذنى من الشّیطان الرّجیم. «خدایا، از شیطان پلید نجس خبیث ناپاک به تو پناه مىبرم. خدایا، ناراحتى را از من دور کن، و مرا از شیطان رانده شده پناه ده».
و چون براى قضاى حاجت مىنشست مىگفت: اللّهمّ اذهب عنّى القذى و الاذى، و اجعلنى من المتطهّرین. «خدایا ناراحتى و ناپاکى را از من ببر، و مرا ازپاکیزگان قرار ده».
و موقع خارج شدن مدفوع مىگفت: اللّهمّ کما اطعمتنیه طیّبا فى عافیه فاخرجه منّى خبیثا فى عافیه. «خدایا، چنانکه در عافیت و سلامتى به من غذاى پاکیزه دادى، فضولات آن را نیز در سلامتى از من دفع فرما».
و گاهى دعاى آن حضرت موقع داخل شدن به دستشویى این بود: الحمد للّه الحافظ المؤدّى. «حمد و ستایش خدایى راست که حافظ آدمى و برآورنده حاجات اوست».
و چون از آنجا بیرون مىشد، دست روى شکم خود مىکشید و مىگفت: الحمد للّه الّذى اخرج عنّى اذاه، و ابقى فىّ قوّته، فیا لها من نعمه لا یقدر القادرون قدرها. «حمد و ستایش خدایى راست که فضولات ناراحت کننده غذا را از من خارج ساخت و نیروى آن را در بدنم باقى نهاد. چه نعمت بزرگى که هیچ کس توانایى اندازه گرفتنش را ندارد».
دعاى آن حضرت وقتى که به قبرستان مىگذشت
امام باقر (علیه السّلام) مىفرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون به قبرستان اهل ایمان مىگذشت مىفرمود: السّلام علیکم من دیار قوم مؤمنین، و انّا ان شاء اللّه بکم لا حقون. «سلام بر شما باد اى آرمیدگان دیار اهل ایمان، و ما نیز به خواست خدا به شما ملحق خواهیم شد».
دعاى آن حضرت در زیارت اهل قبور
امام صادق (علیه السّلام) مىفرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در عصر هر پنجشنبه اى با عده اى از اصحاب خود به قبرستان بقیع مىرفت و سه بار مىفرمود: السّلام علیکم یا اهل الدّیار. «سلام بر شما اى آرمیدگان در این دیار» و بعد سه مرتبه مىفرمود: رحمکم اللّه. «خدا شما را رحمت کند».
دعاى آن حضرت چون از چیزى خوشحال مىشد
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وقتى به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) موضوع خوشحال کننده اى مىرسید، مىگفت: الحمد للّه على هذه النّعمه. «حمد و ستایش خدایى راست که این نعمت را به ما ارزانى داشت». و وقتى امرى غمناک به اومى رسید، مىگفت: الحمد للّه على کلّ حال. «حمد و ستایش خداى را در همه حال».
دعاى آن حضرت وقت دیدن چیزى که آن را دوست مىداشت
امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى مىدید آنچه را که دوست مىداشت، مىگفت: الحمد للّه الّذى بنعمته تتمّ الصّالحات. «حمد و ستایش خدایى راست که با نعمت او، خوبى ها تمام و کامل مىگردد».
ذکرى که آن حضرت موقع شنیدن«اذان»مى گفت
امام زین العابدین (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون صداى مؤذّن را مىشنید جملات او را عینا بازگو مىکرد. و چون مؤذن جملات«حىّ على الصّلاه، حىّ على الفلاح، حىّ على خیر العمل» را مىگفت، حضرت مىفرمود: لا حول و لا قوّه الاّ باللّه. «هیچ توانایى و نیرویى بر ترک و عمل نیست جز به خدا». و چون اقامه نماز پایان مىیافت، مىگفت: اللّهمّ ربّ هذه الدّعوه التّامّه و الصّلاه القائمه، اعط حمّدا سؤله یوم القیامه، و بلّغه الدّرجه الوسیله من الجنّه، و تقبّل شفاعته فى امّته. «خداوندا! اى پروردگار این دعوت تام و نماز برپا شده، خواهش هاى محمّد را در روز قیامت برآور، و او را به درجه «وسیله» در بهشت برسان، و شفاعت او را درباره امتش بپذیر».
ذکرى که آن حضرت در رکعت آخر نماز مغرب مىگفت
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در رکعت سوم نماز مغرب مىگفت: ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا، و هب لنا من لدنک رحمه، انّک انت الوهّاب.[۲] «پروردگارا، دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى ملغزان، و از نزد خود رحمتى به ما ارزانى دار، که تو تنها بخشنده اى».
ذکر و دعاى آن حضرت در قنوت نماز وتر
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در نماز وتر هفتاد بار استغفار مىکرد، و هفت مرتبه مىگفت: هذا مقام العائذ بک من النّار «اینجا جایگاه کسى است که از آتش به تو پناه آورده است».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در قنوت نماز وتر مىگفت: اللّهمّ اهدنى فیمن هدیت، و عافنى فیمن عافیت، و تولّنى فیمن تولّیت، و بارک لى فیما اعطیت، و قنى شرّما قضیت، إنّک تقضى و لا یقضى علیک، سبحانک ربّ البیت، استغفرک و اتوب الیک، و اومن بک و اتوکّل علیک، و لا حول و لا قوّه الاّ بک یا رحیم؛
«خدایا مرا در زمره کسانى که هدایت کرده اى هدایت فرما، و در زمره کسانى که عافیتشان داده اى عافیت ده، و در میان کسانى که کارشان را به عهده گرفته اى سرپرستى نما، و در آنچه به من بخشیده اى برکت ده، و مرا از شر آنچه مقدّر فرموده اى نگاه دار، که فرمان تنها از آن توست و کسى بر تو حکومت نمىکند. تو منزهى اى پروردگار کعبه، از تو آمرزش مىخواهم و به سوى تو بازمى گردم، و به تو ایمان دارم و بر تو توکل مىنمایم، و [معترفم که] هیچ توانایى و نیرویى بر ترک و عمل نیست جز به تو اى خداى مهربان».
دعاى آن حضرت موقع افطار
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) به هنگام افطار مىگفت: اللّهمّ لک صمنا، و على رزقک افطرنا، فتقبّله منّا «خدایا، براى تو روزه گرفتیم، و با روزى تو افطار کردیم، پس روزه ما را قبول فرما». تشنگى سپرى شد و رگ هاى بدن پر شد، و اجر و مزد آن باقى ماند.
دعاى آن حضرت در تعقیب نماز
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون از تشهد و سلام نماز فارغ مىشد، چهار زانو مىنشست و دست راستش را بر سر مىنهاد و مىگفت: بسم اللّه الّذى لا اله الاّ هو، عالم الغیب و الشّهاده، الرّحمن الرّحیم، صلّ على محمّد و آل محمّد، و أذهب عنّى الهمّ و الحزن «به نام خداوندى که جز او خدایى نیست، خدایى که داناى پنهان و آشکار، و بخشنده و مهربان است. [خدایا] بر محمّد و خاندان او درود فرست، و غم و اندوه را از من دور ساز».
دعاى دیگر آن حضرت در تعقیب نماز
محمّد بن فرج گوید: امام جواد (علیه السّلام) به من نوشت… رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون از نمازش فارغ مىشد، مىگفت: اللّهمّ اغفر لى ما قدّمت و ما اخّرت، و ما اسررت و ما اعلنت، و اسرافى على امرى [نفسى ـ خ ل] و ما انت اعلم به منّى.
اللّهمّ انت المقدّم و المؤخّر، لا اله الاّ انت، بعلمک الغیب، و بقدرتک على الخلق اجمعین ما علمت الحیاه خیرا لى فأحینى، و توفّنى اذا علمت الوفاه خیرا لى. اللّهمّ انّى اسألک خشیتک فى السّرّ و العلانیه، و کلمه الحقّ فى الغضب و الرّضا، و القصد فى الفقر و الغنى، و اسألک نعیما لا ینفد، و قرّه عین لا ینقطع، و اسألک الرّضا بالقضاء، و برکه الموت بعد العیش، و برد العیش بعد الموت، و لذّه النّظرالى وجهک، و شوقا الى رؤیتک و لقائک من غیر ضرّاء مضرّه و لا فتنه مضلّه.
اللّهمّ زیّنّا بزینه الایمان، و اجعلنا هداه مهدیّین. اللّهمّ اهدنا فیمن هدیت. اللّهمّ انّى اسألک عزیمه الرّشاد، و الثّبات فى الامر و الرّشد، و أسألک شکر نعمک و حسن عافیتک، و اداء حقّک، و اسألک یا ربّ قلبا سلیما، و لسانا صادقا، و استغفرک لما تعلم، و اسألک خیر ما تعلم، و اعوذ بک من شرّ ما تعلم، فانّک تعلم و لا نعلم، و أنت علاّم الغیوب.
«خدایا، گناهان گذشته دور و نزدیک مرا و گناهانى را که در نهان و آشکار از من سر زده، و همچنین اسراف و زیاده روى هایى را که کردهام، و هر گناهى را که توبه آن آگاه ترى بر من ببخش. خدایا، پیش انداختن و پس انداختن کارها به دست توست، معبودى جز تو نیست؛ به علم غیب خود و قدرتى که بر تمام خلایق دارى تو را سوگند که تا وقتى مىدانى زندگى برایم بهتر است مرا زنده نگه دار، و چون مردن را برایم بهتر دیدى مرا بمیران.
خدایا! بیم و ترس از خودت را در نهان و آشکار، و گفتار حق را در حال خشم و رضا، و میانه روى را در حال تنگدستى و وسعت از تو خواهانم، و از تو خواهانم نعمتى را که هرگز فنا نپذیرد، و روشنى چشمى که هرگز منقطع نگردد، و نیز رضا و خشنودى در برابر قضاى حتمیت، و برکت مرگ بعد اززندگى، و زندگى گواراى پس از مرگ، و لذت نظر به خودت، و شوق دیدارت را بدون آنکه سختى در این راه به من رسد و یا آزمایش گمراه کننده اى برایم پیش آید از تو خواهانم. خدایا، ما را به زیور ایمان زینت بخش، و رهنمایانى رهیافته قرار ده.
خداوندا، ما را در زمره کسانى که هدایت کرده اى هدایت فرما. خدایا، عزمى راسخ و ثبات قدم و استقامتى در کار و هدایت را از تو مىخواهم. و توفیق شکرگزارى در برابر نعمت ها، و عافیت نیکو، و ادا کردن حق خودت را از تو خواهانم. پروردگارا، و از تو قلبى سالم، و زبانى راستگو مىخواهم، و در برابر آنچه از من مىدانى آمرزش مىطلبم، و از تو بهترین چیزى را که به آن دانایى خواستارم، از شر هرچه به آن عالمى به تو پناه مىآورم، زیرا که تو مىدانى و ما نمىدانیم، و تو داناى نهان هایى».
دعاى آن حضرت بعد از نافله صبح
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون دو رکعت نافله صبح را قبل از نماز واجب صبح مىخواند به پهلوى راست مىخوابید و دست راستش را زیر گونه راست مىنهاد، سپس مىگفت: استمسکت بعروه اللّه الوثقى الّتى لا انفصام لها، و استعصمت بحبل اللّه المتین، اعوذ باللّه من فوره العرب و العجم، و اعوذ باللّه من شرّ شیاطین الانس و الجنّ، توکّلت على اللّه، طلبت حاجتى من اللّه، حسبى اللّه و نعم الوکیل، لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلىّ العظیم.
«چنگ زدم به دستاویز محکم خدا که هرگز پاره نمىشود، و چنگ زدم به ریسمان محکم خدا، و از خشم و تجاوز عرب و عجم، و از شر شیطان هاى انس و جنّ به خدا پناه مىبرم؛ بر خدا توکل کردم، حاجتم را از او طلبیدم، خدا مرا کافى است و خوب وکیلى است. هیچ توانایى و نیرویى بر ترک و عمل نیست مگر به خداى والا و بزرگ».
دعاى آن حضرت در تعقیب نماز صبح
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون از خواندن نماز صبح فارغ مىشد، با صداى بلند به طورى که اصحابش مىشنیدند، سه بار مىگفت: اللّهمّ اصلح لى دینى الّذى جعلته لى عصمه «خدایا، دینم را که وسیله نگهداریم قرار داده اى برایم محافظت فرما». و سه بار مىگفت: اللّهمّ اصلح لى دنیاى الّتى جعلت فیها معاشى «خدایا، دنیایم را که زندگى مرا در آن قرار داده اى برایم اصلاح فرما». و سه بار مىگفت: اللّهمّ اصلح لى آخرتى الّتى جعلت الیها مرجعى «خدایا، آخرتم را که بازگشت مرا به سوى آن قرارداده اى برایم نیکو گردان». و سه بار مىگفت: اللّهمّ انی اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذ بعفوک من نقمتک «خدایا، از خشم تو به رضایتت، و از کیفر تو به عفو و بخششت پناه مىبرم». و در آخر مىگفت: اللّهمّ انّى اعوذ بک، لا مانع لما اعطیت، و لا معطى لما منعت، و لا ینفع ذا الجدّ منک الجدّ «خدایا، به تو پناهنده مىشوم، آنچه را عطا کنى چیزى نمىتواند مانع آن شود، و آنچه را بازدارى چیزى بخشنده آن نمىتواند بود، و ثروت هیچ ثروتمندى در برابر تو برایش سودى ندارد».
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون نماز صبح را مىخواند مىگفت: اللّهمّ متّعنى بسمعى و بصرى، و اجعلهما الوارثین منّى، و ارنى ثارى من عدوّى «خدایا مرا از گوش و چشمم بهرهمند گردان، و آن دو را وارث من قرار ده (آنها را پیش از مرگ از من مگیر)، و جلو چشمم انتقام مرا از دشمنم بگیر».
ذکر آن حضرت بعد از نماز صبح
امام باقر (علیه السّلام) ضمن حدیثى فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى نماز صبح را مىخواند تا طلوع آفتاب رو به قبله مىنشست و به ذکر خدا مشغول مىشد، و على (علیه السّلام) [براى رسیدگى به حوایج مردم] جلو مىآمد و پشت سر پیغمبر رو به جمعیت مىنشست و مردم از ایشان حوایج خودشان را سؤال مىکردند و پاسخ مىشنیدند. این چنین رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) به آنان دستور داده بود.
دعاى آن حضرت بعد از نماز ظهر
امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمود: از جمله دعاهاى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) پس از نمازظهر این بود: لا اله الاّ اللّه العظیم الحلیم، لا اله الاّ اللّه ربّ العرش العظیم، و الحمدللّه ربّ العالمین. اللّهمّ انّى اسألک موجبات رحمتک، و عزائم مغفرتک، و الغنیمه من کلّ خیر، و السّلامه من کلّ اثم. اللّهمّ لا تدع لى ذنبا الاّ غفرته، و لا همّا الاّ فرّجته، و لا کربا الاّ کشفته، و لا سقما الاّ شفیته، و لا عیبا الاّ سترته، و لا رزقا الاّ بسطته، و لا خوفا الاّ آمنته، [و لا دینا الاّ قضیته] و لا سوءا الاّ صرفته، و لا حاجه هى لک رضى و لى فیها صلاح الاّ قضیتها، یا ارحم الرّاحمین، آمین ربّ العالمین.
«معبودى جز خداى عظیم و بردبار نیست، معبودى جز پروردگار عرش بزرگ نیست، و تمام ستایش ها مخصوص پروردگار جهانیان است. خدایا، وسائل رحمتت، و برات آمرزش حتمیت، و بهره مندى از هر خیر، و سالم بودن از هر گناه را از تو مىطلبم. خدایا، گناهى را بر من باقى منه مگر آنکه آن را آمرزیده باشى، و نه غصه اى را مگر آنکه زدوده باشى، و نه گرفتاریى را مگر آنکه بر طرف کرده باشى، و نه بیماریى را مگر آنکه شفا داده باشى، و نه عیبى را مگر آنکه پوشانده باشى، و نه روزیى را مگر آنکه گسترش داده باشى، و نه ترسى را مگر آنکه از آن امنیت بخشیده باشى [و نه دینى را مگر آنکه ادا کرده باشى ] و نه ناخوشایندى را مگر آنکه دور ساخته باشى، و نه حاجتى را که مورد رضایت تو و صلاح من باشد مگر آنکه روا کرده باشى، اى مهربانترین مهربانان، دعایم را مستجاب کن اى پروردگار جهانیان».
دعاى آن حضرت در سجده
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون پیشانیش را براى سجده برزمین مىنهاد، مىگفت: اللّهمّ مغفرتک اوسع من ذنوبى، و رحمتک ارجى عندى من عملى، فاغفر لى ذنوبى یا حیّا لا یموت. «خدایا، آمرزش تو از گناهان من واسع تر، و رحمت تو در نظر من از کردارم امید بخش تر است. پس گناهانم را بیامرز، اى زنده اى که مرگ به او راه ندارد».
دعاى آن حضرت آن گاه که مىخواست از نماز باز گردد
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) آن گاه که مىخواست از نماز باز گرددبا کف دست راست پیشانى خود را مسح مىکرد، سپس مىگفت: اللّهمّ لک الحمد، لا اله الاّ انت، عالم الغیب و الشّهاده. اللّهمّ اذهب عنّا الهمّ و الحزن و الفتن، ما ظهرمنها و ما بطن. «خدایا، تمام ستایش ها مخصوص توست، معبودى جز تو نیست که داناى نهان و آشکارى. خدایا، غم و اندوه و فتنه هاى پیدا و نهان را از ما برطرف ساز». بعد فرمود: کسى از امت من نیست که این عمل را به جا آورد مگر آنکه ازخداوند ـ عزّ و جلّ ـ آنچه را بخواهد به او عطا مىکند.
دعاى آن حضرت بعد از هر نماز
.۳۹۴ انس بن مالک گوید: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) بعد از هر نماز مىگفت: اللّهمّ انّى اعوذ بک من علم لا ینفع، و قلب لا یخشع، و نفس لا تشبع، و دعاء لا یسمع. اللّهمّ انّى اعوذ بک من هؤلاء الاربع. «خدایا، از دانشى که سود نبخشد، و دلى که خاشع نباشد، و جانى که سیر نگردد، و دعایى که شنیده نشود به تو پناه مىآورم. خدایا، ازاین چهار چیز به تو پناه مىآورم».
نماز و دعاى آن حضرت در آغاز سال جدید
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) روز اول ماه محرم دو رکعت نماز مىگزارد و چون ازنماز فارغ مىشد، دست هایش را بلند کرده و این دعا را سه بار مىخواند:
اللّهمّ انت الاله القدیم، و هذه سنه جدیده، فاسألک فیها العصمه من الشّیطان، و القوّه على هذه النّفس الامّاره بالسّوء، و الاشتغال بما یقرّبنى الیک یا کریم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا عماد من لا عماد له، یا ذخیره من لا ذخیره له، یا حرز من لا حرز له، یاغیاث من لا غیاث له، یا سند من لا سند له، یا کنز من لا کنز له، یا حسن البلاء، یا عظیم الرّجاء، یا عزّ الضّعفاء، یا منقذ الغرقى، یا منجى الهلکى، یا منعم یا مجمل، یا مفضل، یا محسن، انت الّذى سجد لک سواد اللّیل، و نور النّهار، و ضوء القمر، و شعاع الشّمس، و دوىّ الماء، و حفیف الشّجر. یا اللّه لا شریک لک. اللّهمّ اجعلنا خیرا ممّا یظنّون، و اغفر لنا ما لا یعلمون، حسبى اللّه، لا اله الاّ هو، علیه توکّلت وهو ربّ العرش العظیم، آمنّا به، کلّ من عند ربّنا، و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه، انّک انت الوهّاب.
«خدایا، تویى معبود دیرین، و این سالى است جدید، پس از تو مىخواهم که مرا در این سال از شر شیطان نگه دارى، و بر این نفسى که پیوسته به بدى فرمان مىدهد پیروز گردانى، و به آنچه مرا به تو نزدیک مىکند مشغول سازى، اى کریم، اى صاحب جلال و بزرگوارى، اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد، اى ذخیره کسى که ذخیره اى ندارد، اى نگه دارنده کسى که نگه دارنده اى ندارد، اى فریادرس آن که فریادرسى ندارد، اى پشتیبان کسى که پشتیبانى ندارد، اى گنج کسى که گنجى ندارد.
اى نیکوبخش، اى امید بزرگ، اى عزت ناتوانان، اى نجات بخش غرق شدگان، اى رهایى بخش هلاک شوندگان، اى نعمت بخش، اى نیکو بخش، اى زیاد بخش، اى نیکى کننده، تویى آن خداوندى که تاریکى شب و روشنایى روز و نور ماه و درخشندگى آفتاب و صداى آب و آواى درختان در برابر تو سجده مىآرند. اى خدایى که شریکى ندارى. خدایا، ما را بهتر از آنچه دیگران گمان مىکنند قرار ده، و گناهان ما را که از آن آگاه نیستند بیامرز. خدا مرا کافى است، معبودى جز او نیست، بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است، به او ایمان آورده ایم، همه چیز از نزد پروردگار ماست، لیکن تنها خردمندان مىدانند.
پروردگارا، دلهاى ما را پس از آنکه ما را هدایت کردى ملغزان، و از نزد خودت رحمتى به ما ارزانى دار، که تو تنها بخشنده اى.»
دعاى آن حضرت در شب نیمه ماه شعبان
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در شب نیمه شعبان چنین دعا مىکرد: اللّهمّ اقسم لنا من خشیتک ما یحول بیننا و بین معصیتک، و من طاعتک ما تبلّغنا به رضوانک، و من الیقین ما یهون علینا به مصیبات الدّنیا. اللّهمّ متّعنا باسماعنا و ابصارنا و قوّتنا ما أحییتنا، و اجعله الوارث منّا، و اجعل ثارنا على من ظلمنا، و انصرنا على من عادانا، و لا تجعل مصیبتنا فى دیننا، و لا تجعل الدّنیا اکبر همّنا، و لا مبلغ علمنا، و لا تسلّط علینا من لا یرحمنا، برحمتک یا ارحم الرّاحمین.
«خدایا، از خشیت و خوفت به قدرى در دل ما قرار ده که مانع از معصیت و نافرمانى ما شود، و از اطاعت و فرمانبرداریت به اندازه اى ما را بهرهمند ساز که موجب رضایت و خشنودى تو از ما گردد، و از یقین به قدرى به ما مرحمت کن که باداشتن آن تمام مصیبت هاى دنیا بر ما آسان شود. خدایا، تا زنده ایم ما را از چشم و گوش و توانایى مان بهره مند ساز، و آنها را وارث ما قرار ده (آنها را پیش از مرگ ازما مگیر) ، و انتقام ما را از آن کس که بر ما ستم مىکند بگیر، و ما را بر دشمنان یارى ده، و بلا و مصیبت ما را در دین ما قرار مده، و دنیا را بزرگترین همّ و غمّ و منتهاى دانش ما مگردان، و کسى را که به ما رحم نمىکند بر ما مسلّط مساز، به رحمتت اى مهربانترین مهربانان».
دعاى آن حضرت موقع دیدن ماه نو
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى نظرش به هلال ماه مىافتاد، دست ها را بلند کرده، و مىگفت: بسم اللّه. اللّهمّ اهلّه علینا بالامن و الایمان، و السّلامه و الاسلام، ربّى و ربّک اللّه. «به نام خدا. خدایا، هلال این ماه را براى ماهمراه با امنیت و داشتن ایمان و سلامتى و بهره مند شدن از اسلام قرار داده. [اى ماه ]پروردگار من و تو خداى یگانه است».
دعاى آن حضرت موقع دیدن هلال ماه رمضان
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وقتى استهلال ماه رمضان مىکرد، رو به قبله مىایستاد و مىگفت: اللّهمّ اهلّه علینا بالامن و الایمان، و السّلام هو الاسلام، و العافیه المجلّله، و دفاع الاسقام، و العون على الصّلاه و الصّیام و تلاوه القرآن. اللّهمّ سلّمنا لشهر رمضان، و تسلّمه منّا، و سلّمنا فیه حتّى ینقضى عنّا شهر رمضان و قد عفوت عنّا و غفرت لنا و رحمتنا.
«خدایا، هلال این ماه را براى ما همراه امنیت و ایمان و سلامتى و اسلام و عافیت فراگیر و دفع بیمارى ها و یارى بر انجام نماز و روزه و تلاوت قرآن قرار ده.
خدایا، ما را براى انجام اعمال ماه رمضان سالم به این ماه برسان، و آن را نیز سالم ازما دریافت دار، و ما را در آن سالم بدار تا ماه رمضان تمام شود در حالى که از ما عفو کرده و مغفرت و رحمتت را شامل حالمان کرده باشى».
ذکر آن حضرت در هر روز
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هر روز سیصد و شصت بار، به تعداد رگهاى بدن، حمد خدا مىکرد و مىگفت: الحمد للّه ربّ العالمین کثیرا على کلّ حال. «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگارجهانیان باد».
امام صادق (علیه السّلام) از قول رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: در بدن آدمى زاده سیصد و شصت رگ وجود دارد، که یکصد و هشتاد رگ آن متحرّک و یکصد و هشتاد رگ دیگر ساکن است؛اگر رگ هاى متحرک ساکن شوند، یا بالعکس رگ هاى ساکن متحرک گردند آدمى خوابش نمىبرد.
از این رو رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون صبح مىکرد سیصد و شصت مرتبه مىگفت: الحمد للّه کثیرا على کلّ حال. «در تمام حالات و به طور فراوان حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد». و چون شب فرا مىرسید ذکر گذشته را نیز به همان شماره تکرار مىفرمود.
على (علیه السّلام) در ضمن حدیثى فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هر روز صبح وقتى آفتاب طلوع مىکرد، سیصد و شصت بار براى شکر خدا مىگفت: الحمد للّه ربّ العالمین کثیرا طیّبا على کلّ حال. «در تمام حالات و به طور پاکیزه و فراوان، حمدو ستایش مخصوص پروردگار جهانیان باد».
عمل دیگرى از آن حضرت در شب نیمه شعبان
یکى از زنان پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) گوید: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در شبى که نوبت من بود آهسته از رختخواب بیرون رفت به طورى که من نفهمیدم. پس از آنکه بیدار شدم غیرت زنانه مرا در گرفت و پنداشتم که در حجره یکى دیگر از زنانش رفته است، ناگاه چشمم به آن حضرت افتاد که مانند جامه اى که بر زمین افتاده باشد، روى انگشتان پا به سجده رفته و در حال سجده مىگوید: أصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا، فلا تبدّل اسمى، و لا تغیّر جسمى، و لا تجتهد بلائى، و اغفر لى. «پیوسته به تو فقیر و نیازمندم، و همیشه از تو ترسان و به تو پناهنده ام، پس نامم را از زمره نیکان بر مگردان، و جسمم را تغییر مده، و به آزمون دشوارم میفکن، و مرا بیامرز».
سپس سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت، شنیدم که این بارمى گفت: سجد لک سوادى و خیالى، و آمن بذلک فؤادى، هذه یداى بما جنیت على نفسى. یا عظیم ترجى لکلّ عظیم، اغفر لى ذنبى العظیم، فانّه لا یغفر الذّنب العظیم الاّ العظیم.
«جسم و شبح من هر دو برایت سجده کرده، و دلم به آن ایمان آورده، اینک این دو دستم [که در پیشگاهت به خاک افتاده ]در برابر آن جنایتى که بر خود کرده ام. اى خداى بزرگى که امید به انجام هر کار بزرگى به توست، گناه بزرگ مرا ببخش، که جز خداى بزرگ، گناه بزرگ را نیامرزد».
سپس سر از سجده برداشت و براى بار سوم به سجده رفت، شنیدم که مىگفت: اعوذ بعفوک من عقابک، و اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذبمعافاتک من عقوبتک، و اعوذ بک منک. انت کما اثنیت على نفسک، و فوق ما یقول القائلون. «از عذاب تو به گذشتت، و از خشم تو به رضا و خشنودیت، و از کیفر تو به عفو و بخششت، و از ذات مقدست به ذات مقدس خودت پناه مىآورم. تو چنانى که خود ثناى خود گفته اى، و برتر از آنى که دیگران مىگویند».
بعد سر از سجده برداشت و براى بار چهارم به سجده رفت و گفت: اللّهمّ انّى اعوذ بنور وجهک الّذى اشرقت له السّماوات و الارض، و قشعت به الظّلمات، و صلح به أمر الاوّلین و الآخرین، ان یحلّ علىّ غضبک، او ینزل علىّ سخطک. اعوذ من زوال نعمتک، و فجاه نقمتک، و تحویل عافیتک، و جمیع سخطک. لک العتبى فیما استطعت، و لا حول و لا قوّه الاّ بک.
«خدایا، به نور وجهت که آسمانها و زمین با آن روشن شده و تاریکى ها با آن زایل گشته و کار اولین و آخرین با آن به صلاح آمده پناه مىآورم از اینکه غضبت بر من فرود آید، و یا عذابت بر من نازل شود. خدایا، از زوال نعمتت، و از عذاب ناگهانیت، و تغییر یافتن سلامتى دادنت، و از هر خشم و غضبت به تو پناه مىآورم. در حد توانم از تو عذر مىخواهم؛و هیچ نیرو و توانى بر ترک و عمل نیست مگر به واسطه ذات مقدس تو».
چون این حال را از آن حضرت دیدم او را رها کرده، به سرعت به منزل برگشتم به طورى که نفسم به شماره افتاد. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) به دنبال من رسید و فرمود: چرا نفست به شماره افتاده؟! عرض کردم: یا رسول اللّه، نزد شما [و ناظر اعمالتان] بودم. فرمود: آیا مىدانى امشب چه شبى است؟! شب نیمه شعبان است که در آن اعمال آدمى معین، روزى ها تقسیم و عمرها نوشته مىشود و خداى متعال گناه همه کس را مىبخشد مگر مشرک و باجگیر (یا کینه ورز) و قاطع رحم و شرابخوار وکسى که اصرار بر انجام گناهى دارد و شاعر[بیهوده گو]و کسى که شغل کهانت و غیبگویى را انتخاب کرده است.[۳]
ذکر آن حضرت در هر صبح و شام
روایت شده که چون على بن الحسین (علیهما السّلام) را نزد یزید بردند، یزید تصمیم گرفت گردن آن حضرت را بزند، از این رو امام را در مقابل خود نگاه داشته، با او سخن مىگفت تا او را به حرف آورد و کلمه اى از آن حضرت بشنود که بدان بهانه او را بکشد، اما زین العابدین (علیه السّلام) به تمام سخنان یزید پاسخ مىداد در حالى که تسبیح کوچکى را که در دست داشت با انگشتان مىگردانید.
یزید گفت: من دارم باتو سخن مىگویم و تو در پاسخ من با بى اعتنایى تسبیح مىگردانى؟! این چگونه رواست؟! حضرت فرمود: پدرم از جدّم نقل کرد که چون از نماز صبح و تعقیبات آن فارغ مىشد، با کسى سخن نمىگفت تا اینکه تسبیح را در برابر خود مىگرفت و مىگفت: اللّهمّ انّى اصبحت اسبّحک و امجّدک و احمّدک و اهلّلک بعدد ما ادیر به سبحتى«خدایا، صبح کردم در حالى که به اندازه گردش دانه هاى تسبیح خود تو راتسبیح و تمجید مىکنم، و به گفتن حمد و ذکر توحید تو مىپردازم».
آن گاه دانه هاى تسبیح را گردش مىداد و با مردم سخن مىگفت بدون آنکه ذکر گذشته را تکرارکند، و فرمود: با این کار به شماره گردش دانه هاى تسبیح برایش ذکر خدا حساب مىشود و آن سبب حفظ و حراست اوست تا وقتى که به بستر خواب رود، و چون به بستر مىرفت در آن هنگام نیز تسبیح را مىگرفت و ذکر گذشته را تکرار مىکرد و تسبیح را زیر سر خود مىنهاد و با این کار تا صبح ذکر خدا در نامه اعمال او نوشته مىشد.
من نیز تسبیح را مىگردانم تا اقتدا به عمل جدم کرده باشم. یزید پس از شنیدن پاسخ امام مکرر گفت: با هیچ کدامتان سخن نمىگویم مگر اینکه پاسخى مىدهد که به نفع او تمام مىشود! بالاخره از کشتن آن حضرت منصرف شد و امر کرد تا بندها را از آن حضرت بردارند.
مؤلف: از ظاهر روایت برمىآید که مقصود امام زین العابدین (علیه السلام) از کلمه«جدّم»رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) بوده است.
دعا و تعویذ آن حضرت براى سر درد
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هرگاه کسالت یا سر دردى به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) دست مىداد، دستها را مىگشود و سوره حمد و معوّذتین (الفلق و الناس) رامى خواند و دستها را به صورت مىکشید، پس ناراحتیش برطرف مىشد.
دعا و تعویذ آن حضرت براى تب و سایر دردها
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) در هنگام تب و سایر دردها خود را به این دعا تعویذمى کرد: اللّهمّ انّى اعوذ بک من شرّ عرق نعّار، و من شرّ حرّ النّار «خدایا، من از شرّرگى که خون به شدت در آن جریان دارد، و از شرّ سوزش آتش [دوزخ ]به تو پناه مىآورم».
دعا و تعویذ آن حضرت براى تب
امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) به تب سختى دچار شد، جبرئیل آمد و او را با این دعا تعویذ کرد: بسم اللّه ارقیک، بسم اللّه اشفیک من کلّ داء یؤذیک، و اللّه شافیک، بسم اللّه خذها فلتهنّیک. بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، و لا اقسم بمواقع النّجوم و انّه لقسم لو تعلمون عظیم، لتبرأنّ باذن اللّه عزّ و جلّ.
«با نام خدا تو را تعویذ مىکنم و پناه مىدهم، با نام خدا برایت از هر درد که آزارت مىرساند شفا مىخواهم، و خداوند شفا دهنده توست، به نام خدا این تعویذ را بگیرکه تو را گوارا باد. به نام خداوند بخشنده مهربان، سوگند به جایگاه ستارگان، که آن به حقیقت قسمى بزرگ است اگر بدانید؛حتما به اذن خداوند بهبود خواهى یافت».
پس رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) برخاست و از بند تب نجات پیدا کرد. آن گاه فرمود: اى جبرئیل! تعویذى بلیغ بود! جبرئیل عرضه داشت: آن از خزانه اى است که در آسمان هفتم است.
دعا و تعویذ آن حضرت براى دفع سحر
ابن عباس گوید: لبید بن اعصم براى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) جادو کرد و آن رادر چاه بنى زریق پنهان نمود. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) مریض شد؛ موقعى که آن حضرت خوابیده بود دو ملک آمده، یکى بالاى سر و دیگرى پایین پاى حضرت نشست وحضرت را به وضع جادو خبر داده گفتند: جادو در میان جلد شکوفه خرما قرار داده شده و در ته چاه «ذروان» زیر سنگى نهاده شده است.
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) از خواب بیدارشد و على (علیه السّلام) را با زبیر و عمّار فرستاد تا آن را بیرون آورند. على (علیه السّلام) با همراهان آب چاه را کشیده سنگ ته چاه را بلند کردند و جادو را در زیر آن پیدا کرده، خدمت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) آوردند. در میان جلد شکوفه خرما مقدارى از موى سر پیغمبر (که موقع شانه زدن ریخته بود) با چند دندانه از دندانه هاى شانه آن حضرت وجود داشت که به آنها یازده گره با سوزن دوخته شده بود. پس این دو سوره (قل أعوذ برب الفلق، و قل أعوذ برب الناس) بر حضرت نازل شد.
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هر آیه اى که خواند یکى از آن گره ها باز شد، پس از باز شدن تمام آنها رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) سبک شدو مانند کسى که بند از او برداشته باشند از جا جست. جبرئیل نیز شروع کردآن حضرت را با این کلمات تعویذ نمودن: بسم اللّه ارقیک، من کلّ شى ء یؤذیک، من حاسد و عین و اللّه یشفیک. «با نام خدا تو را از شر هر چه موجب آزار توست تعویذ مىکنم، و خداوند تو را از شر هر حسود و چشم زخمى شفا کرامت مىکند».
دعا و تعویذى دیگر
از امام حسن عسکرى (علیه السّلام) نقل است که فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) دست خود را بر گوشت ذراع (دست گوسفند) که زنى یهودى آن را مسموم کرده بود کشیدو گفت: بسم اللّه الشّافى، بسم اللّه الکافى، بسم اللّه المعافى، بسم اللّه الّذى لا یضرّ مع اسمه شى ء فى الارض و لا فى السّماء، و هو السّمیع العلیم.
«به نام خداوند شفا بخش، به نام خداوند کفایت کننده، به نام خداوند عافیت دهنده، به نام خدایى که با یاد کردن نامش هیچ چیز در زمین و آسمان ضرر نمىرساند، و اوست شنوا و دانا». سپس فرمود: بخورید با نام خدا. پس رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) و همراهان همگى از آن خوردند تا سیر شدند و هیچ زیانى به آنان نرسانید. [۴]
دعاى آن حضرت موقع گرفتارى و غم
على (علیه السّلام) فرمود: وقتى گرفتارى یا همّ و غمّى به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) واردمى شد، این دعا را مىخواند: یا حىّ یا قیّوم، یا حیّا لا یموت، یا حىّ، لا اله الاّ أنت، کاشف الهمّ، مجیب دعوه المضطرّین، أسألک بأنّ لک الحمد، لا اله الاّ انت المنّان، بدیع السّماوات و الارض، ذو الجلال و الاکرام، رحمان الدّنیا و الاخره ورحیمهما. ربّ ارحمنى رحمه تغنینى بها عن رحمه من سواک، یا ارحم الرّاحمین.
«اى خداى زنده و پاینده اى که حیات و قوام هر چیز به دست توست، اى خدایى که مرگ به او راه ندارد. اى خداى زنده، خدایى جز تو نیست که برطرف کننده هر غم واندوه، و اجابت کننده دعاى درماندگانى، از تو درخواست مىکنم، زیرا که تمام ستایش و حمدها مخصوص توست، خدایى جز تو نیست که نعمت بخش و آفریننده آسمان و زمین و صاحب جلالت و بزرگوارى، و بخشنده و مهربان در دنیا و آخرت هستى، پروردگارا، رحمتى شامل حال من کن که با آن از رحمت دیگرانم بى نیازسازى، اى مهربان ترین مهربانان».
و رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: هر مسلمانى که این دعا را سه بار بخواند خواسته اش برآورده مىشود مگر آنکه درخواست گناه و یا قطع رحمى کرده باشد.
دعاى آن حضرت براى حفظ قرآن
على (علیه السّلام) فرمود: این دعا از دعاهاى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) است: اللّهمّ ارحمنى بترک معاصیک ما ابقیتنى، و ارزقنى حسن النّظر فیما یرضیک عنّى، و الزم قلبى حفظ کتابک کما علّمتنى، و اجعلنى اتلوه على النّحو الّذى یرضیک عنّى. اللّهمّ نوّر بکتابک بصرى، و اشرح به صدرى، و فرّح به قلبى، و اطلق به لسانى، و استعمل به بدنى، و قوّنى على ذلک، فانّه لا حول و لا قوّه الاّ بک.
«خدایا، مرا با ترک گناهان و نافرمانى خودت تا زنده هستم، شایسته رحمت خودساز و توجه خوبى به آنچه تو را از من خشنود مىسازد روزیم فرما، و چنانکه قرآن را به من آموخته اى دلم را پیوسته حافظ آن قرار ده، و مرا به تلاوت آن به نحوى که باعث خشنودى توست موفق دار. خدایا، دیدگانم را به قرآنت روشن، و سینه ام را باآن باز و پذیرا، و دلم را به آن شاد، و زبانم را به قرآن گویا ساز، و بدنم را برعمل کردن به آن وادار، و مرا بر این کار نیرو ده، که هیچ نیرو و توانى بر ترک و عمل نیست جز به ذات مقدس تو».
دعاى آن حضرت براى محفوظ ماندن از شرّ دشمنان
حجاب رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) (یعنى دعایى که براى محفوظ ماندن از شرّدشمنان مىخواند) این بود: و جعلنا على قلوبهم اکنّه ان یفقهوه و فى آذانهم وقر.
و اذا ذکرت ربّک فى القرآن وحده ولّوا على ادبارهم نفورا.[۵] اللّهمّ بما وارت الحجب من جلالک و جمالک، و بما اطاف به العرش من بهاء کمالک، و بمعاقدالعزّ من عرشک، و بما تحیط به قدرتک من ملکوت سلطانک، یا من لا رادّلامره، و لا معقّب لحکمه، اضرب بینى و بین اعدائى بسترک الّذى لا تفرّقه العواصف من الرّیاح، و لا تقطعه البواتر من الصّفاح، و لا تنفذه عوامل الرّماح. حل یا شدید البطش بینى و بین من یرمینى بخوافقه، و من تسرى الىّ طوارقه، و فرّج عنّى کلّ همّ و غمّ. یا فارج همّ یعقوب، فرّج عنّى. یا کاشف ضرّ ایّوب اکشف ضرّى، و اغلب لى من غلبنى یا غالبا غیر مغلوب. و ردّ اللّه الّذین کفروا بغیظهم لم ینالوا خیرا، و کفى اللّه المؤمنین القتال، و کان اللّه قویّا عزیزا.[۶] فایّدناالّذین آمنوا على عدوّهم فاصبحوا ظاهرین[۷]
«ما بر دلهاى کافران حجاب هایى افکندهایم که قرآن را نمىفهمند و در گوش هاى آنان سنگینى نهاده ایم (که نمىشنوند). و چون خدا را در قرآن به تنهایى یاد مىکنى آنان از نفرت به تو پشت مىکنند».
خدایا، تو را به آن جلال و جمالت که در پس حجاب ها مستور است، و به آن نور کمالت که عرش آن را احاطه نموده، و به جایگاه عزت و شرافتى که در عرش قدرتت جاى دارد، و به ملکوت سلطانت که قدرتت آن را احاطه کرده سوگند مىدهم، اى خدایى که امر و فرمانت را ردکننده اى، و حکم و قضاوتت را برگشت دهنده اى نیست، بین من و دشمنانم حجاب خودت را قرار ده، حجابى که بادهاى تند توانایى متفرق ساختن، و شمشیرهاى تیز قدرت قطعه قطعه کردن، و سر نیزه هاى کارى نیروى نفوذ کردن در آن را نداشته باشند.
اى خداى سخت حمله کننده و به چنگ آورنده، بین من و کسانى که مرا هدف تیرهاى خود قرار مىدهند، و بلاهاى عظیم شبانگاه را به سوى من سرازیر مىکنند حایل شو، و هر غم و اندوهى را از من بر طرف ساز، اى خدایى که غم یعقوب رابرطرف ساختى، غم و غصه را از من برطرف فرما.
اى خدایى که گرفتارى و بیمارى ایوب را برطرف کردى، گرفتارى مرا مرتفع گردان. اى خداى پیروزى که هیچ گاه مغلوب نمىشوى، مرا بر هر دشمنى که دارم پیروز گردان. «و خدا کافران راخشمناک در حالى که به فتحى نائل نشده بودند باز گردانید، و خداوند بار جنگ رااز دوش مؤمنان برداشت، و خداوند نیرومند و عزیز است». «پس مؤمنان را بردشمنانشان یارى دادیم به طورى که بر دشمن پیروز شدند».
ملحقات
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) برنمى خاست و نمىنشست مگر به یاد خد.
حضرت امام رضا (علیه السّلام) به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به همراه داشتن اسلحه و سلاح پیامبران. عرض شد: اسلحه پیامبران چیست؟فرمود: دعا کردن.
رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هنگام دعا کردن چنان تضرّع و زارى مىکرد که نزدیک بود عبا از دوش او بیفتد.
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: ما اهل بیت دعا مىکنیم و از خداوند آنچه رادوست داریم درخواست مىکنیم، اما هنگامى که قضاى الهى برخلاف میل ما واقع شد همان را مىپسندیم و با آنچه محبوب خداست مخالفت نمىورزیم.
دعاى آن حضرت هنگام صبح
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: سه جمله دعا هست که پیغمبران از آدم (علیه السّلام) به بعد، دست به دست گرفتند تا به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) رسید و حضرت در صبح آن دعا رامى خواند: اللّهمّ انّى اسألک ایمانا تباشر به قلبى، و یقینا حتّى اعلم انّه لا یصیبنى الاّ ما کتبت لى، و رضّنى بما قسمت لى. «خدایا، از تو ایمانى مىطلبم که با آن همیشه در دلم باشى، و یقینى مىخواهم که به واسطه آن بدانم که جز آنچه تو برایم مقرر کرده اى به من نمىرسد. و مرا به داشتن آنچه قسمت من کرده اى خشنود ساز».(مانند دعاى.۳۹۵ است)
تعویذ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم)
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) حسن و حسین (علیهما السّلام) را بااین کلمات تعویذ مىکرد و دستور مىداد اصحابش نیز[خود و اولادشان را]با آن تعویذ کنند:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، اعیذ نفسى و دینى و اهلى و مالى و ولدى وخواتیم عملى و ما رزقنى ربّى و خوّلنى، بعزّه اللّه و عظمه اللّه و جبروت اللّه و سلطان اللّه و رحمه اللّه و رأفه اللّه و غفران اللّه و قوّه اللّه و قدره اللّه، و بآلاءاللّه و بصنع اللّه و بارکان اللّه و بجمع اللّه عزّ و جلّ، و برسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) و قدره اللّه على ما یشاء، من شرّ السّامّه و الهامّه، و من شرّ الجنّ و الانس، و من شرّ ما دبّ فى الارض، و من شرّ ما یخرج منها، و من شرّ ما ینزل من السّماء و ما یعرج فیها، ومن شرّ کلّ دابّه ربّى آخذ بناصیتها، انّ ربّى على صراط مستقیم، و هو على کلّ شى ء قدیر، و لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلىّ العظیم، و صلّى اللّه على سیّدنا محمّدو آله.
«به نام خداوند بخشنده مهربان، جان و دین و اهل و مال و اولاد و عاقبت کارو آنچه را که پروردگارم روزى من ساخته و به من بخشیده است، همه را در پناه عزت و عظمت و جبروت و سلطنت و رحمت و رأفت و مغفرت و قوت و قدرت خداى متعال قرار داده، و به نعمتها و احسان و ارکان و الفت خدا و به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) [؟]و قدرت خدا که بر هرچه خدا بخواهد نافذ است سپردم، از شرحیوان زهردار و بى زهر، و از شرّ جنّ و انس، و از شر آنچه در دل زمین حرکت مىکند و آنچه از آن بیرون مىآید، و از شر آنچه از آسمان فرود مىآید و آنچه به آن بالا مىرود، و از شر هر جاندارى که زمامش به دست پروردگارم مىباشد؛که همانا پروردگارم بر راه راست است و او بر همه چیز تواناست، و هیچ توانایى ونیرویى بر ترک و عمل نیست جز به خداى والا و بزرگ، و درود خدا بر سرورمان محمّد و آل او باد».
تعویذ دیگر در گرفتارى ها و در کلیه ناراحتى ها و شداید
جابر گوید: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون دچار غم و ناراحتى مىشد و یا ازجانب مشرکین به مشکلى برمى خورد دست مبارکش را مىبست و فشار مىداد و مىگفت: تنگ شو، باز شو. سپس رو به قبله مىایستاد و دست خود را بلند مىکرد ومى گفت: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلىّ العظیم. اللّهمّ ایّاک نعبد و ایّاک نستعین. اللّهمّ کفّ بأس الّذین کفروا، فانّک أشدّ باسا و اشدّ تنکیلا «به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ توانایى و نیرویى بر ترک و عمل نیست جز به خداى والا و بزرگ. بار الها، تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو یارى مىجوییم. بار الها، قدرت و نیروى کافران را دفع فرما، که نیرو و قدرت تو از همه سخت تر است».
جابر گفت: به خدا قسم دست مبارکش را باز نمىکرد مگر آنکه فرج مىرسید.
دعاى آن حضرت چون از امرى محزون مىگشت
(دعاى فرج)
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون از امرى محزون مىگشت این دعا را مىخواند؛و به آن دعاى فرج گفته مىشد: اللّهمّ احرسنى بعینک الّتى لا تنام، و اکفنى برکنک الّذى لا یرام، و ارحمنى بقدرتک علىّ، و لا اهلک و انت رجائى. فکم من نعمه انعمت بها علىّ قلّ لها شکرى، و کم من بلیّه ابتلیتنى قلّ لک بها صبرى. فیامن قلّ عند نعمته شکرى فلم یحرمنى، و یا من قلّ عند بلیّته صبرى فلم یخذلنى، و یا من رآنى على الخطایا فلم یفضحنى، اسألک ان تصلّى على محمّد و آل محمّد.
اللّهمّ اعنّى على دینى بالدّنیا، و على الآخره بالتّقوى، و احفظنى فیما غبت عنه، و لا تکلنى الى نفسى فیما حضرته، یا من لا تضرّه الذّنوب، و لا تنقصه المغفره، هب لى ما لا ینقصک، و اغفر لى ما لا یضرّک، انّک ربّ وهّاب. اسألک فرجا قریبا، و صبرا جمیلا، و رزقا واسعا، و العافیه من جمیع البلاء، و شکر العافیه.
«خدایا، با دیده ات که هرگز به خواب نمىرود مرا پاسدارى کن، و با ستون محکمت که هرگز خراب نمىشود نگاهم دار، و به قدرتت بر من رحم کن، و باامیدى که به تو دارم مبادا هلاک شوم. چه بسیار نعمت هایى به من کرامت فرمودى که در برابرش شکرگزارى مناسبى نکردم، و چه ابتلائاتى بر من وارد ساختى که دربرابر آنها صبر و بردبارى درستى ننمودم. پس اى خدایى که در برابر کفران نعمت محرومم نکردى، و اى خدایى که در مقابل کم صبرى در بلایت خوارم نساختى، واى خدایى که مرا بر انجام گناهان بى باک یافتى و رسوایم ننمودى، از تو مىخواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستى.
خدایا، دنیا را وسیله اعانت بر دینم قرار ده، و پرهیزکارى را موجب سعادت آخرتم نما، آنچه به من کرامت کردى و فعلا از من غایب است همه را نگهدارى کن، و در حفظ آنچه به من مرحمت کردى و در نزدم حاضر است به خود وامگذار. اى کسى که گناهان به او ضررى نمىرساند، و آمرزش خطاهاى بندگان از او چیزى نمىکاهد، آنچه را که چیزى از تو نمىکاهد به من ارزانى دار، و آنچه را برایت ضررى ندارد بر من ببخش، که تو پروردگار بخشنده اى. از تو گشایشى نزدیک، صبرى نیکو، رزقى وسیع، عافیت از همه بلایا و شکر در برابر عافیت را مسألت دارم».
دعاى آن حضرت موقع دیدن هلال
على (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) چون چشمش به هلال مىافتادمى فرمود: ایّها الخلق المطیع الدّائب السّریع المتصرّف فى ملکوت الجبروت بالتّقدیر، ربّى و ربّک اللّه. اللّهمّ اهلّه علینا بالامن و الایمان و السّلامه و الاحسان، و کما بلّغتنا اوّله فبلّغنا آخره، و اجعله شهرا مبارکا تمحو فیه السّیّئات، و ترفع لنافیه الدّرجات، یا عظیم الخیرات.
«اى آفریده مطیع و کوشا و سریع که در ملکوت آسمان با تقدیر الهى درگردشى. پروردگار من و تو خداست. خدایا، این ماه را بر ما، ماه امن و ایمان وسلامت و احسان قرار ده، و چنانکه ما را به آغازش رساندى به آخرش نیز برسان، وآن را ماهى مبارک قرار ده که در آن گناهانمان را ببخشى و درجاتمان را بالا برى، اى خدایى که خیراتت بسى بزرگ است».
منبع: سنن النبى،علامه سید محمدحسین طباطبائى
پی نوشت ها
[۱]. زخرف/۱۳ و ۱۴: «سپاس خدایى راست که این حیوان را مسخّر ما گردانید با اینکه ما طاقت مهارآن را نداشتیم، و ما به سوى پروردگارمان باز مىگردیم».
[۲]. آل عمران/ ۸.
[۳]. مانند این حدیث از حضرت صادق علیه السّلام نیز نقل شده، لیکن متن دعاها در آن نسبت به حدیث گذشته بسیار تفاوت دارد. زمخشرى هم در کتاب«فائق»همان معنى را با حذف دعا روایت کرده است. (مؤلف)
[۴]. بشر بن براء بن معرور[پیش از اذان پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) ]از آن خورد و مسموم شد و از دنیا رفت. (سیره ابن هشام ۳/۳۵۲، بحار الانوار، ۱۹/۳۲۱).
[۵]. اسراء/ ۴۶؛
[۶]. ذیل.
[۷]. صف/ ۱۴؛