اخوان المسلمین همچنان مهمترین و محوری ترین تشکیلات اسلام گرای مصر بشمار می رود. بنابراین هنگامی که بحث بر سر قدرت یافتن اسلام گرایان در ساختار جدید سیاسی این کشور به میان می آید ناگزیر جایگاه و عملکرد این گروه مورد بررسی قرار می گیرد. حجت الاسلام والمسلمین استاد سید هادی خسروشاهی، از چهره هایی است که علاوه بر اینکه حدود نیم قرن با اخوان المسلمین ارتباط داشته به مدت سه سال نیز به عنوان رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در مصر ـ قاهره مشغول فعالیت بوده است. «مثلث» در گفت و گو با وی روند فعالیت فعلی اخوان المسلمین و دیگر گروه ها و جریانات اسلام گرا در مصر را مورد بررسی قرار داده است. شماره ۹۹ مثلث/ اول آبان ۱۳۹۰
اخوان المسلمین محوری ترین گروه اسلام گرای مصر به شمار می رود. شما از فعالیت این گروه چه ارزیابی دارید؟
اخوان المسلمین میان احزاب و گروه های اسلام گرای فعال در دنیای اسلام و عرب، روشن ترین شیوه و بینش را دارد و در واقع میانه روترین آنها به شمار می رود. شیوه ها و اندیشه های این حرکت از زمان تأسیس تاکنون، از سوی جریانات فکری مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و به طور کلی می توان گفت دو خط مشی فکری و مرجعیت اندیشه، روی تکوین فکری و جریان عقیدتی جنبش اخوان المسلمین طی هشتاد سال گذشته تأثیرگذار بوده و هنوز هم دارای تأثیر واقعی است. اخوان از جایگاه و احترام ویژه ای در میان مردم و جوانان مصری برخوردار است و با توجه به عمق جریانات اخیر، به نظر من سازماندهی و اداره مسالمت آمیز تظاهرات میلیونی به عهده جوانان و بانوان اخوانی بود. در گزارش های ماهواره ای در میدان التحریر، حضور فعال بانوان و دختران باحجاب کاملا نشان می داد که اداره امور به عهده چه سازمان و گروهی است.
به نظر شما آیا انشعاب در اخوان المسلمین در شرایط حساس کنونی مصر موقعیت آن را به خطر نمی اندازد؟
جمعیت اخوان المسلمین مصر یکی از سازمان یافته ترین و باانضباط ترین سازمان های اسلامی ـ سیاسی در تاریخ معاصر است. عضویت در جمعیت، پس از طی مراحل ویژه، پس از بیعت با «مرشد» ـ رهبری ـ انجام می گیرد و با توجه به شرایط بیعت و عضویت، از هشتاد سال پیش تاکنون به رغم همه مشکلاتی که از سوی دیکتاتوری عبدالناصر و اعوان و انصارش ـ انور سادات و حسنی مبارک ـ برای آنها پیش آمده، هرگز مسأله «انحلال» جمعیت یا «انشعاب» ـ به مفهوم واقعی کلمه ـ مطرح نشده و در آن رخ نداده است.
البته در گذشته نیز بعضی از اعضای اخوان به ویژه برخی از اعضای جوان مانند ایمن الظواهری و یاران او از عضویت در جمعیت اخوان استعفا دادند و سازمان های جهادی را تأسیس کردند. ولی انشعابی که اساس جمعیت را با خطر روبه رو کند، رخ نداده است و اکنون با تأسیس حزب «الحریه والعداله» ـ حزب آزادی و عدالت ـ بخشی از کادر رهبری جمعیت با موافقت «مکتب الارشاد» ـ کمیته مرکزی ـ و «مرشد» ـ رهبری ـ در آن حزب که اجازه فعالیت سیاسی دارد، جمع شده اند تا بتوانند طبق قوانین حاکمه بر مصر در فعالیت های سیاسی و انتخابات شرکت کنند. پیش از این، دیکتاتورهای حاکم بر مصر، به بهانه اینکه جمعیت اخوان المسلمین در اساسنامه خود شرکت در فعالیت سیاسی را قید و ذکر نکرده است اجازه شرکت در انتخابات را نمی دادند ولی پس از پیروزی انقلاب جوانان که بدون تردید جوانان اخوان هم در آن نقش عمده ای بر عهده داشتند، اخوان توانست با تأسیس حزب به فعالیت سیاسی بپردازند. البته جمعیت اصلی منحل نشده و با همان اساسنامه و تشکیلات به فعالیت خود ادامه می دهد.
به هر حال جدایی و کنار رفتن چند نفر، به ویژه شخصیتی مانند برادرمان دکتر عبدالمنعم عبدالروف که از کادرهای مرکزی و عضو مکتب الارشاد بود، به عنوان انشعاب تلقی نمی شود. دکتر عبدالروف مدت ها قبل از انقلاب جوانان، خواستار تشکیل یک حزب سیاسی از سوی اخوان بود که چون مورد موافقت رهبری قرار نگرفت، از جمعیت استعفا داد و اکنون رهبری حزب «الوسط» را که توسط ابوالعلی ماضی، از اعضای جوان و پیشین اخوان تأسیس شده بود، به عهده دارد.
بی شک آمدن احزاب سیاسی با گرایش های اسلامی می تواند موجب جذب عناصر، افراد و جوانان مسلمان با گرایش ها و نظرات گوناگون شود.
فکر می کنید گروه هایی چون اخوان المسلمین با توجه به وضعیت کنونی، توانایی تأثیرگذاری مثبت بر روند تحولات کشور مصر را خواهند داشت؟
به عقیده من جنبش اخوان المسلمین مصر یا جمعیت النهضه تونس که هر دو از سازمان یافته ترین گروه های سیاسی در مصر و تونس هستند و ریشه در عمق جامعه دارند کارگردانان اصلی انقلاب، پس از آغاز قیام خودجوش توده ای مردم بوده و هستند. اخوان المسلمین در مصر و النهضه در تونس که شباهت بسیار در اندیشه و عملکرد به سازمان اخوان مصر دارد با استفاده از تجربه های پیشین و در نظر گرفتن علل و عوامل سرکوب پیروزی جبهه نجات اسلامی الجزایر توسط ژنرال های فرانکوفیل، این بار نمی خواهند خود در صحنه اصلی ظاهر شوند تا با تثبیت اوضاع و اجرای قانون مورد قبول اکثریت بتوانند از طرق قانونی به اهداف خود برسند و به اداره امور بپردازند که به نظر من تاکتیک بسیار خوبی است و از اسلام هراسی غرب هم می کاهد و از اجرای واکنش های منفی و ضد مردمی آنان جلوگیری می کند. در تأثیرگذاری مثبت این دو سازمان در عرصه سیاسی مصر و تونس، جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد، زیرا به رغم فشار و اختناق و سرکوب سرهنگ جمال عبدالناصر و حبیب بورقیبه در طول دهه های پیشین، این دو حرکت توانسته اند همچنان سازماندهی نیرومند خود را حفظ کنند و اکنون نیز با توجه به پشتیبانی مردم می توانند نقش اساسی خود را در اداره کشور و تشکیل حکومتی جدید به خوبی ایفا کنند، به ویژه که هر دو سازمان از کادرهای برجسته و ارزشمندی در داخل و خارج بهره مندند که می توانند با به کارگیری آنها، به اهداف اصلی و آرمانی خود دست یابند و در سازندگی کشور به نتایج چشمیگری برسند.
شورای نظامی در قانون انتخابات اعلام کرده بود که یک سوم مجلس باید دارای کرسی مستقل باشند. به این ترتیب هیچ حزبی اکثریت را به دست نمی آورد ولی در اصلاحیه جدید این موضوع مطرح شد که همه احزاب می توانند در مجلس نماینده داشته باشند. کدامیک از این دو وضعیت به نفع اخوان المسلمین است؟
طرح انتخاب یک سوم اعضای مجلس از افراد مستقل اتفاقاً به نفع «اخوان» خواهد بود، زیرا اخوان المسلمین حتی در دوره انور السادات و حسنی مبارک هم توانست عناصر وابسته به جمعیت را تحت عنوان «افراد مستقل» به مجلس بفرستد و در آخرین انتخابات مصر که اینجانب در قاهره بودم، اخوان المسلمین توانسته ۸۰ نفر از افراد مستقل را به مجلس بفرستد که آنها در مجلس «فراکسیون اخوان» را تشکیل دادند. در آن انتخابات گروه های اپوزیسیون از حزب قدیمی الوفد تا حزب چپ التجمع و ملی گراها و ناصری ها فقط توانستند ۱۵ نفر را به مجلس بفرستند.
جنبش اخوان المسلمین تا قبل از اتفاقات اخیر در مصر چه مسیر تاریخی را سپری کرده است؟ آیا ساختار تشکیلاتی اخوان المسلمین در مصر الگوی تاریخی برای تشکیل گروه ها، سازمان ها و احزاب اسلامی در جهان عرب و شمال آفریقا به شمار می رود؟
تردیدی نیست که جنبش اخوان المسلمین از مهم ترین حرکت های اسلامی تاریخ معاصر در دنیای اسلامی است و طی هشتاد سال گذشته، تأثیرات شگرفی در حوادث منطقه خاورمیانه و جهان اسلامی و عرب داشته است. این سازمان همچون سایر احزاب و جریانات سیاسی، مراحل تاریخی مختلفی را سپری کرده که می توان به مهم ترین آنها به شرح زیر اشاره کرد. ابتدا باید به مرحله شکل گیری آن اشاره کرد؛ این دوران از بنیانگذاری آن در سال ۱۹۲۸ م توسط شهید حسن البنا شروع می شود. در این مرحله، اخوان المسلمین از لحاظ تئوریک و ساختار سازمانی با رهبری مرشد اول و مؤسس آن شکل گرفت و با ترور حسن البنا در ۱۲ فوریه ۱۹۴۹ م توسط عوامل ملک فاروق و به دستور انگلیس و آمریکا، طبق اسناد موجود به ظاهر به پایان رسید. در ادامه باید به مرحله تعامل آن پرداخت که این مرحله با انتخاب حسن الهضیبی به عنوان مرشد دوم و سقوط نظام منحوس پادشاهی در مصر شروع می شود. در این مرحله، میان رهبران اخوان و افسران آزاد، همراهی و وفاق کامل وجود داشت و سازمان نظامی اخوان در تغییر رژیم کاملا با گروه افسران آزاد همکاری کرد و بدون تردید اگر سازمان نظامی اخوان در ارتش با آنان همکاری نمی کرد، کودتا با موفقیت همراه نمی شد. مرحله حساس دیگر تقابل اخوان المسلمین است که افسران آزاد به سرکردگی سرهنگ جمال عبدالناصر با دستگیری رهبران اخوان المسلمین و اعدام برخی از آنان، همچون شهید عبدالقادر عوده و شهید شیخ محمد فرغلی و دیگران، در تلاش بودند پایگاه مقاومت مردمی اخوان را نابود کنند و قدرت و سلطه را در انحصار خود قرار دهند که با سرکوب وحشیانه و زندانی کردن هزاران نفر از اعضای اخوان و اعدام رهبران آن همراه بود. این مرحله با مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰ خاتمه پیدا می کند. اعدام شهید سید قطب و صالح عشماوی از آخرین جنایات ناصر قبل از مرگ بود. مرحله ترمیم و بازسازی یکی دیگر از مراحل سیر تکاملی اخوان محسوب می شود که در این مرحله با به قدرت رسیدن انور سادات آغاز می شود.
سادات برای مقابله با توطئه کودتای ناصریست ها و کمونیست ها، اخوانی ها را از زندان آزاد کرد. اخوان المسلمین در این مرحله، تحت رهبری شیخ عمر التلمسانی مرشد سوم، به ترمیم و سازماندهی تشکیلات و افشاگری جنایات حکومت فردی و دیکتاتوری ناصر و دوران حاکمیت وی پرداختند. و سرانجام باید به مرحله تضاد اشاره کرد که این مرحله با دستگیری مجدد اخوانی ها در سال ۱۹۷۹ توسط سادات آغاز می شود. اخوان المسلمین انتقادات شدیدی از سیاست سازشکارانه سادات و برقراری صلح ننگین با رژیم اشغالگر فلسطین کردند و نظام با ترفندهای سیاسی و امنیتی و سرکوب آنها و دیگر مخالفین روند پیوستن به کمپ دیوید را هموار کرد و در این برهه از زمان، زندان های مصر از نو مملو از اخوان و مخالفان شد. حسنی مبارک هم از سیاست سادات و ناصر در مبارزه و محدودسازی رشد فرآیند پایگاه های اجتماعی جنبش اخوان المسلمین پیروی و تلاش کرد با ترفندهای سیاسی و حقوقی اخوان المسلمین را از صحنه سیاست مصر دور نگه دارد که با همکاری و کمک همه جانبه و کامل آمریکا و اسرائیل همراه بود. بنابراین ساختار تشکیلاتی اخوان المسلمین در مصر الگوی تاریخی برای تشکیل گروه ها و سازمان ها و احزاب اسلامی در جهان عرب و اسلام به شمار می رود و به طور سنتی روی جریانات سازمانی و فکری تشکیلات اسلام سیاسی تأثیر می گذارد.
گروه های دیگر اسلام گرای غیر اخوانی در مصر اکنون در چه وضعیتی هستند؟
گروه ها و سازمان های اسلامی گرای دیگر، چه آنهایی که از دوران گذشته تحت عناوین مختلف فعالیت داشتند و چه احزابی مانند حزب «الوسط» که اخیرا توانسته مجوز قانونی برای فعالیت بگیرد، هر کدام بر حسب امکانات خود به فعالیت پرداخته اند و اغلب آنها البته به قول غربی ها و مصری ها، تربیت یافتگان «مکتب اخوان» هستند. ولی در این میان مسأله «سلفی ها» که با پول آل سعود از قبل نیز به عنوان «انصار اسنه الم» فعالند، مشکل ساز خواهد بود، چرا که آنها نه قبلا فعالیت سیاسی داشتند و نه در انقلاب جوانان حضور یافتند، اکنون و پس از پیروزی و سقوط دیکتاتور، «طلبکار» شده اند و در واقع اسلام گرایان واقعی را دچار مشکل ساخته اند. ولی در مجموع باید به پیروزی اسلام گرایان واقعی و وحدت آنان، پس از پیروزی در انتخابات امیدوار بود. سلفی ها هم اگر دلارهای نفتی آل سعود قطع شود، منشأ اثری در جامعه مصری نخواهند بود.
رابطه جنبش حماس در فلسطین با اخوان المسلمین در مصر چگونه است؟
این جنبش درواقع شعبه جمعیت اخوان در سرزمین های اشغالی است و هنوز هم ارتباط همه جانبه و نیرومندی با اخوان المسلمین مصر دارد، ولی این سازمان در اندیشه سیاسی و ادبیات ایدئولوژیکی خود تغییراتی داده و در سایه همین تحولات، توانسته به جهاد مسلحانه بر ضد اشغالگران ادامه دهد و همزمان، روابط خوبی را با نظام های سیاسی قاهره، آنکارا، قطر، دمشق و تهران برقرار کند. از طرفی نباید فراموش کرد که فضاسازی غرب هم علیه اخوان المسلمین عمدتا ناشی از موضع اخوان نسبت به مسأله فلسطین و سلطه استعماری غرب صلیبی بر بلاد اسلامی است و البته غرب به خوبی می داند که «حماس» درواقع شعبه ای از اخوان در فلسطین است و این را هم می داند که عمده ترین تأمین کننده نیازهای «حماس» باز هم اخوان المسلمین است و باز به خوبی می داند اخوان همانطور که همیشه اعلام کرده قرارداد ننگینی مثل کمپ دیوید را قبول ندارد و هرگز هم اسرائیل را به رسمیت نخواهد شناخت. و سابقه جهاد آنان در سال ۱۹۴۸ علیه اشغالگران صهیونیست را هم البته فراموش نکرده اند و به همین دلیل، غرب در کلیت خود از اخوان می ترسد. از سوی دیگر پس از هشتاد و اندی سال سرکوب و زندان و اعدام و تبعید، اخوان در شرایط کنونی مصر و بحران های جهان عرب، ترجیح می دهد اسلام میانه یا اسلام معتدل را نمایندگی کند. همان طرحی که برادران تونسی ـ النهضه ـ به دنبال آن هستند تا فاجعه قتل عام مردم مسلمان الجزایر، پس از پیروزی «جبهه نجات اسلامی» در انتخابات تکرار نشود و به هر حال شرایط خاص هر کشوری اتقضائاتی دارد که باید آنها را هم در نظر گرفت.
به نظر می رسد اخوان المسلمین برای ورود به فضای دموکراتیک نیاز به بازخوانی مجدد دارد؟
اینکه اخوان المسلمین نتوانسته به طور کامل وارد فضای دموکراتیک شود به این دلیل بوده که تاکنون در هیچ یک از کشورهای عربی مانند مصر و تونس و مغرب و سوریه و عراق و سپس در الجزایر و غیره، فضای دموکراتیکی وجود نداشته که آنها بتوانند در سایه آن خود را مطرح کنند. ژنرال ها یا سرهنگ های ظالم حاکم بر این بلاد از سرهنگ ناصر تا حبیب بورقیبه و ژنرال بن علی و صدام و ژنرال های فرانکوفیل الجزایر و غیره، هیچ وقت در کشورهایی که در آنها حکومت می کردند، اجازه پیدایش فضای دموکراتیک را ندادند تا اخوان المسلمین با فعالیت سیاسی بتواند به صحنه بیاید. اما آنچه مسلم است جمعیت اخوان المسلمین در مصر نیرومندترین سازمان سیاسی موجود است و برای شرکت در انتخابات آینده نیازی به بازسازی تشکیلات خود ندارد. اما اگر در مصر آینده یک انتخابات آزاد برگزار شود، بی تردید اخوان المسلمین برنده نخستین آن خواهد بود. ولی این را هم به یاد داشته باشیم که جمعیت اخوان المسلمین به علت شرایط خاص موجود در جامعه مصری قصد ندارد همه کرسی های پارلمان را در اختیار بگیرد و معتقد است که برای اصلاح امور و تشکیل دولت وحدت ملی، شرکت و حضور اعضا و افراد وابسته به احزاب سیاسی دیگر در پارلمان و دولت نیز ضروری است. نکته مهم این است که اخوان المسلمین از آغاز پیدایش تاکنون همواره اعلام داشته که ما به دنبال در دست گرفتن قدرت و هژمونی و یافتن سلطه بر امور نیستیم. هر حکومتی که به اجرای احکام شریعت اسلامی همت گمارد و به درخواست های مشروع مردم رسیدگی کند ما آن را تأیید خواهیم کرد و اکنون نیز همان برنامه را اعلام داشته اند که البته این بار هدف دیگری هم در پشت پرده هست و آن اینکه از «اخوان هراسی» امپریالیسم غرب و محافل ارتجاعی اعراب نفت خوار بکاهد تا طرح های آنها برای سرکوب انقلاب مردم و استمرار بخشیدن به سلطه باقیمانده افراد وابسته به مافیای قدرت سابق، اجرایی نشود.
آیا اخوان در مدیریت افکار عمومی مصر ناتوان بوده؟ به خصوص در تشکیل دولت و برگزاری انتخابات؟
پس از تماس نیم قرنی با حرکت اخوان المسلمین و شناخت سازمان از درون و به ویژه پس از اقامت سه ساله اخیر در قاهره، می توانم بگویم که در مصر هیچ سازمان و حزب دیگری ـ اعم از ملی و قومی و سیاسی و چپ و ناصری ـ به اندازه اخوان نتوانسته در جلب افکار عمومی موفق باشد. و این نتیجه عملکرد صادقانه آنان در هشتاد سال گذشته است. مسأله انتخابات و تشکیل دولت هم که هنوز آغاز نشده تا ما به قضاوت بنشینیم. و بی تردید اگر تقلب بر انتخابات حاکم نشود و ژنرال های حسنی مبارک که پس از پیروزی مردم، انقلاب را به نحوی به نفع خود «مصادره» کردند، کنار بروند و یک دولت منتخب مردم و مدنی تشکیل شود، آن وقت می توان اهمیت موقعیت اخوان را در جامعه مصری دریافت و به ارزیابی آن پرداخت.
منظورم این است که وقتی بر محاکمه مبارک متمرکز شد، چیزی عایدش نشد؟!
البته محاکمه حسنی مبارک تاکنون یک محاکمه ساختگی و در واقع «قلابی» برای تسکین مردم بوده و اراده جدی از سوی ژنرال های دست پرورده وی، برای محاکمه جدی و اجرای عدالت دیده نمی شود و بدین ترتیب چه سودی برای اخوان باید انتظار داشت؟
و تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره را چگونه تفسیر می کنید؟
تسخیر سفارت اسرائیل در قاهره نمی توانست بدون برنامه ریزی سازمانی باشد. اما اخوان در آن چه نقشی داشتند؟ من نمی دانم! و اگر هم نقشی را ایفا کرده باشند به مصلحت نمی دانند که در شرایط فعلی آن را ابراز کنند. برنامه ریزی برای آینده از سوی اخوان هم بدون تردید به دور از نگاه «مکتب ارشاد» و «مرشد» اخوان نخواهد بود.
آیا این حزب تجربه انشعاب در تشکیلات خود را خواهد داشت؟
قبلا هم اشاره کردم که شاید جمعیت اخوان المسلمین یکی از منحصر به فردترین احزاب و سازمان های سیاسی در تاریخ معاصر است که هیچگاه در طول بیش از هشتاد سال از تأسیس خود دچار انشعاب به مفهوم مشهور آن نشده است. در سال های نخست تأسیس نفوذ شگفت آور و گسترش تشکیلات آن در سراسر مصر و سرزمین های عربی، واحد ویژه ای تحت عنوان النظام الخاص که بعضی ها نام آن را سازمان سری گذاشته اند به وجود آمد که برنامه آن آموزش های ویژه عقیدتی، سیاسی و نظامی برای افراد خاصی بود که پس از طی مراحل آموزش گوناگون انتخاب می شدند و هدف واقعی آن تربیت کادرهای ویژه برای مبارزات مسلحانه با دشمن صهیونیستی بود. این واحد خاص، نخست زیر نظر مستقیم مرشد عام شیخ حسن البنا اداره می شد که بعدها به علت کثرت کار، اداره آن به یکی از اعضای مرکزی جمعیت به نام عبدالکریم عابدین واگذار شد که متأسفانه او به اقدامات خودسرانه علیه مخالفان خود دست زد و به علت شکایت بعضی از اعضای جمعیت، شهید حسن البنا او را از کار برکنار و از حزب اخراج کرد. بعد از او احمد السکری از کادرهای اصلی سازمان به جای او نشست و چون به قدرت نمایی پرداخت و این برخلاف مصوبات مکتب ارشاد و اصول اساسی و ارزشی سازمان بود، اخراج شد و سپس ابراهیم حسن مسئولیت النظام الخاص را به عهده گرفت که او نیز کنار گذاشته شد. این چند نفر در زمان خود شهید حسن البنا دور هم جمع شدند و خواستند تشکیلات جدیدی به وجود آورند که موفق نشدند و این در کل به مفهوم انشعاب به معنی مصطلح آن نبود. در دوره پس از شهادت حسن البنا و پس از انتخاب شیخ حسن الهضیبی به رهبری جمعیت، باز افراد و شخصیت های دیگری به دلایل گوناگونی از جمعیت جدا یا کنار گذاشته شدند. از جمله آنها شیخ حسن الباقوری بود که عضو مکتب ارشاد و شخصیت برجسته سازمان به حساب می آمد که به علت پذیرفتن پست وزارت اوقاف از طرف عبدالناصر، بدون موافقت حزب کنار گذاشته شد یا مرحوم شیخ محمد الغزالی که خود استعفا داد و آخرین نمونه این جداشدگان هم ایمن الظواهری بود که خواستار مبارزه مسلحانه علیه دولت بود و چون این امر مخالف خط مشی کلی جمعیت بود، با آن موافقت به عمل نیامد و او نیز کنار رفت. این قبیل جدایی ها و کناره گیری ها در طول تاریخ جمعیت هر چند یک بار اتفاق افتاده است که در یک سازمان با دو میلیون عضو امری طبیعی است، ولی هرگز انشعابی در شاکله اصلی سازمان رخ نداده و به وجود نیامده است و روی همین اصل، ناظران سیاسی داخلی و خارجی همواره جمعیت اخوان المسلمین را یکی از نادر تشکیلاتی می دانند که با سازماندهی منسجم و استوار دچار تفرقه و انشعاب نشده و به رغم منحل اعلام شدن توسط فاروق و سپس سرهنگ ناصر، هرگز منحل نشده است. عامل اصلی این انسجام چگونگی شرط عضویت در حزب است که فرد، پس از طی آموزش هایی در مرحله عضویت باید با سوگند به قرآن در راستای وفاداری به اصول اساسی مکتب مراسم شرعی بیعت را انجام دهد و این بیعت آگاهانه و الزام آور از دیدگاه مذهبی از هر گونه تخلف یا جدا شدن و انشعاب در حزب جلوگیری به عمل می آورد.
منبع: پاتوق کتاب فردا