در میان صاحبان کتب سته، ابوعیس ترمذی [د ۲۷۹ ق]، شخصیتی ویژه است که به عنوان فردی پیشگام در فقه الحدیث اهل سنت نام برده می شود. وی افزون بر عوامل مربوط به سند، در شروط صحت حدیث برخی از ویژگی های مربوط به متن را نیز دخیل می دانست و همین امر موجب شده بود تا مطالعه متن و محتوای حدیث، بخشی از برنامه او در تدوین الجامع الصحیح، مشهور به سنن ترمذی باشد. از جمله اینکه حدیث، مورد عمل اکثریت یا دست کم برخی از فقها قرار گرفته باشد، شرط گزینش یک حدیث اعم از صحیح و حسن و غریب، برای نقل در سنن ترمذی است (نک: ابن قیسرانی ۱۹۸۸ م، ص ۱۷؛ اسعردی ۱۴۰۹ ق، ص ۳۴؛ ذهبی ۱۳۸۸ ق، ج ۲، ص ۶۳۴ – ۶۳۵). در عمل نیز برگ برگ سنن ترمذی مشحون از نقل اقوال علماست که وی در هر باب، در عرض احادیث ارائه کرده است، افزون بر آنکه وی همواره در مطالعه احادیث، بررسی می کند که مضمون آن از طریق کدام صحابه دیگر نیز روایت شده است و بدین ترتیب کاملاً غرق در حوزه محتوا می شود. در واقع همین ویژگی در سنن ترمذی است که جنبه فقه الحدیثی آن را بر جسته ساخته و موجب شده است تا اهل حدیث، ترمذی را به این ویژگی بشناسند. از معاصران، محمد احمد کنعان، در اثری با عنوان فقه الحدیث عند ائمه السلف به مطالعه آموزه های ترمذی در حوزه فقه الحدیث پرداخته است (چاپ بیروت، مؤسسه المعارف، ۱۴۱۹ق / ۱۹۹۸م).
۱. کتب مشکل الحدیث و معانی الحدیث
در حوزه امامیه، تألیف آثاری با عنوان معانی الحدیث یا عناوینی نزدیک به آن، از اواسط سده سوم هجری آغاز شده است؛ از آن میان آنچه در فهارس به ثبت رسیده، دو نوشته با عنوان معانی الحدیث (الاحادیث) و التحریف (نجاشی ۱۴۰۷ ق، ص ۷۶؛ ابن ندیم ۱۳۵۰ ش، ص ۲۷۷) و تفسیر الحدیث (نجاشی، همانجا؛ طوسی ۱۴۱۷ ق، ص ۶۳) از احمد بن محمد برقی [د ۲۷۴ ق] عالم اصحاب حدیث قم است. درباره ی معیار الاخبار، اثر محمد بن مسعود عیاشی، عالم ماوراء النهر در اواخر سده سوم هجری که فهارس از آن یاد کرده اند (نجاشی ۱۴۰۷ ق، ص ۳۵۲ ؛ طوسی ۱۴۱۷ ق، ص ۲۱۵)، نمی دانیم چه اندازه به محتوای احادیث مربوط باشد؛ تنها ابن ندیم اشاره کرده که موضوع نقد وی احادیثی از اهل سنت بوده است (نک: ابن ندیم ۱۳۵۰ ش، ص ۲۴۶).
از سده چهارم هجری، دو نمونه از آثاری در باب معانی حدیث را در دست داریم که احادیث را با احادیثی دیگر تفسیر کرده اند؛ این دو اثر شرح الاخبار اثر قاضی نعمان مغربی [د ۳۶۳ ق]، عالم اسماعیلی افریقیه و مصر (چاپ به کوشش محمد حسینی جلالی، قم، جماعه المدرسین، ۱۴۰۹- ۱۴۱۲ ق)، و معانی الاخبار، اثر ابوجعفر ابن بابویه [د ۳۸۱ ق] عالم اصحاب حدیث قم [ چاپ به کوشش علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۱ش) هستند. نجاشی در شمار آثار شیخ مفید [د ۴۱۳ق] به اثری یافت نشده از او در حوزه معانی حدیث، با عناوین المزورین عن معانی الاخبار (نجاشی ۱۴۰۷ ق، ص ۴۰۰) اشاره کرده و قرن ها بعد علامه حلی [د ۷۲۶ ق] نیز اثری با عنوان استقصاء الاعتبار فی تحریر معانی الاخبار، نوشته شده است (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص ۳۰).
در حوزه اهل سنت، باید گفت زمانی که سده چهارم هجری آغاز می شد، مذاهب ماندگار فقهی شکلی قوام یافته به خود گرفته بود و برای مذاهبی مانند حنفی و شافعی که در رقابت با مذاهب اصحاب حدیث متأخر قرار داشتند، دفاع از حیثیت مذهب خود و نشان دادن پایبندی آن به سنت نبوی در دستور کار قرار داشت. همین اقتضا، زمینه شکل گیری برخی از آثار در حوزه فقه الحدیث را نیز فراهم آورده است. در این باره جا دارد از ابوجعفر طحاوی [د ۳۲۱ ق] عالم حنفی مصر نام برده شود که کتابی با عنوان شرح معانی الآثار را با محوریت فقه الحدیث تألیف کرده است. مؤلف در این اثر، احادیث فقهی را بر پایه ابواب فقهی تنظیم کرده، تلاش داشته است تا با رویکردی تفسیری، هم تعارض میان اخبار را توضیح دهد و هم به نوعی از مذهب فقهی خود دفاع کند. وی در مقدمه کتاب، اشاره دارد که بیشتر شرح احادیثی برای او موضوعیت داشته معانی آنها نه تنها بر عموم، بلکه حتی برای برخی از اهل دانش نیز پنهان بوده است. روش کار طحاوی در این اثر، شرح مشکلات احادیث در پرتو مقایسه با احادیث دیگر، یا شرح مضمون احادیث با عقلانیتی عرفی و به شیوه ای فقیهانه بوده است (چاپ در ۴ مجلد، به کوشش محمد زهری النجار، در بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۹ق). به موازات اثر یاد شده، جا دارد از کار دیگر طحاوی، با عنوان شرح مشکل الآثار یاد کرد که موضوع آن برخی احادیث دشوار فهم، بیشتر در مباحث اعتقادی است و البته افزون بر گردآوری، با بحث هایی در شرح احادیث تکمیل شده است (چاپ در ۱۶ جلد، به کوشش شعیب الارنؤوط، در بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۵ ق/ ۱۹۹۴م).
اثری که از جهاتی با شرح معانی الآثار طحاوی مشابهت دارد و برخاسته از فضای مذهب شافعی و محیط خراسان است، السنن الکبری، تألیف ابوبکر بیهقی [د ۴۵۸ق] است. اثر وی کاری در حمایت از مذهب فقهی شافعی و نشان دادن انطباق آن با سنت نبوی است، اما بیشتر به محدثانه در تدوین کتب سنن نزدیک شده و مبنای او در حل مشکلات احادیث بیشتر گرد آوردن احادیث مشابه در کنار یکدیگر و فراهم آوردن امکان مقایسه و عرضه احادیث بر یکدیگر بوده است، هر چند در سطحی محدود، سنن بیهقی نیز از توضیحات فقه الحدیثی خالی نمانده است (چاپ حیدر آباد دکن، دائره المعارف النظامیه، ۱۳۵۵ ق).
سرانجام جا دارد به اثری مشابه در فضای مالکی اندلس اشاره شود که عبارت از الاحکام الشرعیه الکبری، تألیف ابن خراط اشبیلی [د ۵۸۲ ق] است. وی دراین کتاب که باز هم موضوع آن محدود به احادیث فقهی است، ضمن آنکه احادیث هر باب را گرد آوری کرده و به گونه ای متناسب با متون فقه مالکی انتظام بخشیده است، ذیل هر حدیث، افزون بر مباحث اعتبارسنجی، به توضیحاتی درباره ی غریب الحدیث و برداشت های فقهای مذاهب اهل سنت از محتوای حدیث نیز پرداخته است (چاپ در ۵ جلد، حسین بن عکاشه، ریاض، مکتبه الرشد، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱ م).
افزون بر آنچه یاد شد، جا دارد به تألیفاتی نیز اشاره شود که از سوی برخی متکلمان در معانی حدیث نوشته شده است؛ از آن جمله می توان به معانی الاخبار و شرحها، اثر جعفر بن مبشر ثقفی [د ۲۳۴ ق] متکلم معتزلی (ابن ندیم ۱۳۵۰ ش، ص ۲۰۸) و مشکل الحدیث، او تأویل الاخبار المتشابهه، نوشته ابوبکر ابن فورک اصفهانی [د ۴۰۶ ق] متکلم اشعری اشاره کرد (چاپ به کوشش موسی محمد علی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵ م؛ نیز به کوشش دانیل ژیماره، دمشق، المعهد الفرنسی للدراسات العربیه، ۲۰۰۳م).
۲. شروح بر جوامع حدیثی
از سده چهارم هجری، همچنین جریان شرح نویسی بر جوامع حدیثی آثار گشته است که البته محتوای آن کاملاً در فضای فقه الحدیث جای می گیرد. به عنوان نخستین شروح باید از دو اثر بی سابقه از ابوسلیمان خطّابی [د ۳۸۸ ق] عالم خراسانی یاد کرد که افزون بر شروح مورد بحث، از عالمان فعال در حوزه غریب الحدیث نیز بوده است (در این باره، نک: بخش غریب الحدیث). دو اثر مورد اشاره از ابوسلیمان خطابی، یکی اعلام السنن (یا اعلام الحدیث) در شرح صحیح بخاری (چاپ به کوشش محمد بن سعد آل سعود، مدینه، دانشگاه ام القری، ۱۴۰۹ ق / ۱۹۸۸م)، و دیگری معالم السنن در شرح سنن ابی داوود است (چاپ به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۵۱ ق/ ۱۹۳۲ م).
هر دو شرح محدود به توضیح احادیث مشکل و غرایب آن است. خطابی در بیان انگیزه از نگارش معالم السنن، آن را به درخواست دوستان برای شرح لغات مشکل و کشف معانی پنهانی احادیث گفته و در مقدمه کتاب ذکر می کند که بروز مشکل در فهم حدیث از سویی به سبب وضعیت نابسامان دین در عصر وی و از سوی دیگر به سبب تقسیم شدن عالمان دینی به دو گروه اصحاب حدیث و اصحاب رأی (فقها) بوده است (خطابی ۱۳۵۱ق، ج۱، ص ۳). از مقدمه معالم السنن آشکار می شود که وی از نزول سطح علمی اهل حدیث در عصر خود نگران بوده و برای فهم صحیح معانی، چاره ای جز ارائه چنین آثاری نمی دیده است (نک: خطابی، همانجا).
گام بعدی نسبت به کار ابوسلیمان خطابی در اندلس برداشته شده است. ابوالزناد سراج بن سراج قرطبی [د ۴۲۲ ق] که افزون بر حدیث، به عنوان فقیهی حاذق نیز مطرح بوده (ابن بشکوال ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۲۲۵)، شرحی بر صحیح بخاری نوشته بود (حاجی خلیفه ۱۹۴۱ م، ج۱، ص ۵۴۶) که نقل قول هایی از آن در آثار مربوط به سده های میانی دیده می شود (مثلاً ابن حجر ۱۳۷۹ ق، ج ۱، ص ۵۴، ۷۷، جم؛ عینی، عمده القاری، ج۱، ص ۱۹۸؛ صالحی شامی ۱۴۱۴ق، ج۹، ص ۱۴۲)، با وجود آنکه نسخه ای از این شرح شناخته نیست، اما همین نقل های بر جای مانده نشان از آن دارد که رویکرد او در شرح صحیح بخاری، فقیهانه بوده است. همتای دیگر اندلسی او، مهلب بن احمداسدی [در ۴۳۵ ق] قاضی اهل المریه است که شهرتش به فهم عمیقی از منابع دینی بود (ابن بشکوال ۱۴۱۰ ق، ج ۲، ص ۵۶۷ – ۵۶۸؛ ذهبی ۱۴۰۵ ق، ج ۱۷، ص ۵۷۹). مهلب شرحی بر صحیح بخاری نوشته (ابن بشکوال، همانجا؛ ذهبی ۱۴۰۵ ق، ج ۱۷، ص ۵۱۵، ۵۷۹) که تا سده های میانه نسخه هایی از آن بر جای بوده است (نقل مثلاً: ابن حجر ۱۳۷۹ ق، ج ۱، ص ۱۷۳، ۳۱۲، ۳۱۴، جم؛ عینی، عمده القاری، ج ۱، ص ۵۳، ۲۲۶، ۲۶۱، جم) و بر اساس همین داده ها می توان برداشت کرد که رویکرد او نیز فقیهانه بوده است.
شرح نویسی بر صحاح، از اواخر سده پنجم هجری در اندلس وارد مرحله جدیدی شده و در این دوره دو شرح مبسوط – یعنی شرح ابن بطال قرطبی [د ۴۹۹ ق] و شرح علی بن عمر مازری [د ۵۳۶ ق] – بر دو صحیح نوشته شده، که اثری ماندگار از خود بر جای نهاده و تا امروز بر جای مانده است. در مقایسه با آثار پیشین که جنبه شرح بر کتب سته داشتند، کتاب مازری نخستین کتابی است که از فضای غریب الحدیث کاملاً فاصله گرفته، به بحث های تحلیلی در حوزه عقاید و فقه پرداخته است.
الایصال الی فهم کتاب الخصال، از ابن حزم اندلسی [د ۴۵۶ ق] فقیه ظاهری اندلس، که ابن خلکان به عنوان کتابی در فقه الحدیث از آن یاد کرده است (نک: ابن خلکان ۱۹۶۸م، ج۳، ص ۳۲۵؛ نیز ذهبی ۱۳۸۸ ق، ج۳، ص ۱۱۴۷). اما حاجی خلیفه توضیح می دهد که الایصال در واقع شرحی بر کتابی با عنوان الخصال است که متضمن اقوال صحابه و تابعین و اتباع آنان در باب مسائل فقه و ادله آن است (حاجی خلیفه ۱۹۴۱ م، ج ۱، ص ۷۰۴- ۷۰۵). حتی اگر در کنار این اقوال و آثار، مواردی از حدیث نبوی هم آمده باشد، روشن است که فضای غالب بر کتاب، نه فقه الحدیث بلکه فقه اثری است.
در فضای ایران و به طور کلی مشرق اسلامی، شرح نویسی حتی در حد کار ابوسلیمان خطابی، تا پایان سده پنجم هجری، هرگز به عنوان یک جریان مطرح نشد و تنها در انتقال به قرن ششم هجری است که عبدالغافر فارسی از علمای بر جسته نیشابور، پس از یک و نیم قرن با تألیف المفهم در شرح غریب صحیح مسلم (فارسی ۱۴۰۳ ق، ص ۷۵۵؛ ابن نقطه ۱۴۰۸ ق، ج ۱، ص ۳۴۷) و برخی عالمان دیگر این مسیر را ادامه داده اند. شرح نویسی بر جوامع حدیثی و به ویژه کتب سته، جریانی پیوسته است که با این آغاز تا امروز دوام یافته و در طی سده های متمادی هرگز بریده نشده است. شرح نویسی بر صحاح، در ایران تا زمان رسمیت یافتن تشیع در عصر صفوی، و در اندلس تا زمان تصرف آن توسط مسیحیان، بدون انقطاع دوام داشت. به نظر می رسد یکی ازمهم ترین علل در پایگیری و دوام این جریان در دو ناحیه حاشیه ای جهان اسلام، یعنی ایران و مغرب، تفاوت زبانی و مادری نبودن زبان عربی برای بسیاری از مسلمانان باشد؛ چه در نواحی یاد شده، تسلط بر زبان عربی همچنان محدود بود و فهم حدیث برای بسیاری از مردم و حتی عالمان این سرزمین ها فهم متونی به زبانی غیر مادری بود و به همین سبب شرح کردن حدیث برای آنان ضروری می نمود.
از جمله پر سابقه ترین جریان های شرح نویسی بر کتب حدیث، تدوین شروحی بر نهج البلاغه است که از سده ششم هجری و شاید حتی اواخر قرن پیشین (۱) آغاز شده است. نویسندگان این شروح اغلب از امامیه بوده اند، اما در میان آنان کسانی از غیر امامیه مانند ابن ابی الحدید معتزلی هم دیده می شوند (خطیب حسینی ۱۴۰۵ ق، ج ۱، ص ۲۰۲ بب؛ عاملی ۱۴۰۳ ق، سراسر اثر). اثر حدیثی دیگر متضمن اقوالی از امام علی (علیه السلام) که شروحی بر آن نوشته شده، مائه کلمه گردآوری جاحظ است که کسانی چون ابن میثم بحرانی از شیعه و رشیدالدین وطواط از اهل سنت، از شارحان آن بوده اند (چاپ سه شرح بر کتاب، به کوشش جلال الدین محدث، قم، جامعه مدرسین، بی تا). کتاب دعایی منقول از امام سجاد (علیه السلام)، مشهور به صحیفه سجادیه نیز موضوع شروح متعدد بوده است (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۳۴۵ بب)، اما نزد امامیه شرح نویسی بر کتاب اربعه از سده های متأخر رواج یافته است (برای توضیح بیشتر درباره ی روند شرح نویسی در محافل اهل سنت، نک: پاکتچی، پژوهشی در پیرامون جوامع حدیثی….، فصل مربوط).
۳. شرح نویسی بر احادیث مشکل
در کنار شروح نوشته شده بر مجامیع و مدونات حدیثی، بخش دیگری از ادبیات شرح نویسی در حوزه حدیث، مربوط به کتبی است که موضوع آنها شرح کردن یک یا چند حدیث منتخب بوده است، بدون آنکه سخن از متن خاصی در میان باشد. نوشتن چنین آثاری از حدود سه چهارم هجری چه نزد امامیه و چه اهل سنت دیده می شود و به طور مستمر تا سده های متأخر ادامه یافته است؛ در سطور بعد فهرستی از برخی نمونه ها مهم و غالباً موجود از این دست آثار ارائه شده است:
شیخ مفید [د ۴۱۳ ق]، مسأله فی معنی قول النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحابی کالنجوم (یاد کرد: نجاشی ۱۴۰۷ق، ص ۴۰۱).
همان مؤلف، مسأله فی معنی قوله (علیه السلام) انی مخلف فیکم الثقلین (یاد کرد: نجاشی، همانجا).
همان مؤلف، کتاب فی قوله (صلی الله علیه و آله و سلم) انت منی بمنزله هارون من موسی (یاد کرد: نجاشی، همانجا).
همان مؤلف، مسأله فی خبر ماریه (چاپ قم، دار المفید، ۱۴۱۴ ق).
همان مؤلف، رساله حول حدیث نحن معاشر الانبیاء (چاپ قم، دار ا لمفید، ۱۴۱۴ ق).
سید مرتضی [د ۴۳۶ ق]، شرح الخطبه الشقشقیه (چاپ ضمن رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص ۱۰۵ بب، قم، مطبعه خیام، ۱۴۰۵ ق).
علامه حلی [د ۷۲۶ ق]، شرح حدیث حقیقت، در معنای حدیث کمیل بن زیاد از امام علی (علیه السلام) در باب حقیقت (چاپ ضمن کلمات المحققین متن ۱۹؛ نیز ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۳، ص ۱۸۳ بب، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۷بب).
صائن الدین ابن ترکه اصفهانی [د ۸۳۶ق]، شرح حدیث نقطه، در معنای حدیث انا النقطه تحت الباء (چاپ ضمن میراث حدیثی، شیعه، ج۱، ص ۱۷۳ بب).
زین الدین شهید ثانی [د ۹۶۶ ق]، شرح حدیث الدنیا مزرعه الآخره، نسخه خطی کتابخانه میرزا محمد طهرانی در سامرا (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳ ص ۱۹۸- ۱۹۹).
ابن همام شیرازی، قرن ۹ و ۱۰ ق، شرح حدیث حقیقت (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، دفتر ۵ ص ۱۶۱ بب).
خواجه محمد دهدار [د ۱۰۱۶ ق]، شرح حدیث حقیقت (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، دفتر ۲ ص ۱۸۷ بب).
میر داماد استرآبادی [د ۱۰۴۰ ق]، شرح حدیث تمثیل امیر المؤمنین بسوره التوحید، نسخه خطی آستان قدس رضوی (آقا بزرگ، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۱۹۴).
ملا محسن فیض کاشانی [د ۱۰۹۱ ق]، شرح حدیث جنود مجنده، نسخه خطی کتابخانه کاشف الغطاء در نجف (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۱۸۷).
سید احمد علوی عاملی، از عالمان قرن ۱۱ ق، المعارف الالهیه، در شرح حدیث من عرف نفسه (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، دفتر ۱۲ ص ۵۳ بب).
مولی محمد باقر مجلسی [د ۱۱۱۱ ق]، شرح الاحادیث الغامضه المخالفه للمشهور المفیده للعلم باوائل الشهور، نسخه خطی کتابخانه میرزا محمد طهرانی در سامرا (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۶۴).
سلیمان بن عبدالله ماحوزی [د ۱۱۲۱ ق]، شرح الاحادیث المتفرقه، که نسخه ای از آن را آقابزرگ طهرانی در کتابخانه سید عبدالله خلیفه نشان داده است (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج۱۳، ص ۶۵).
مولی محمد سعید اشرف، پسر مولی صالح مازندرانی [د ۱۰۸۱ ق]، شرح الاحادیث المستصعبه، نسخه خطی کتابخانه سید حسن صدر درکاظمین (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۶۵).
مولی حسین خوانساری [د ۱۱۲۵ ق]، شرح احادیث الطینه و التوفیق بینها بما لا یستلزم الجبر (نسخه کتابخانه جندقی در کربلا (آقا بزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۶۴).
بهاء الدین محمدمختاری نایینی [د حدود ۱۱۴۰ ق]، شرح حدیث عمران صابی؛ متضمن مناظره امام رضا (علیه السلام) با عمران صابی (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۶، ص ۴۶۳ بب).
رضی الدین محمد شوشتری، از عالمان قرن ۱۱ و ۱۲ ق، شرح دعای صباح (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، دفتر ۱۲ ص ۵۳ بب).
محمدمؤمن برای قوام محمد حسینی، از علمای قرن ۱۲ ق، شرح حدیث انا الله الذی لا اله الا انا (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، دفتر ۳، ص ۱۶۱ بب).
علی بن حسین کربلایی، از علمای قرن ۱۲، شرح حدیث نیه المؤمن خیر من عمله (چاپ ضمن میراث حدیثی، شیعه، ج۹، ص ۳۰۵ بب).
میرزا ابوالقاسم قمی [د ۱۲۳۱ ق]، شرح حدیث انا الطین منسوب به امیر المؤمنین (علیه السلام) (چاپ به همراه غنائم الایام، تهران، سنگی، ۱۳۱۹ ق).
همان مؤلف، شرح خطبه البیان (چاپ ضمن جامع الشتات، تهران، سنگی، ۱۳۱۳ق).
شیخ احمد احسایی [د ۱۲۴۱ق] بنیانگذار جریان شیخیه، شرح الزیاره الجامعه (چاپ سنگی تبریز، ۱۲۷۷ ق؛ نیز در ۴ جلد، بیروت، دار المفید، ۱۴۲۰ ق/ ۱۹۹۹ م).
همان مؤلف، رساله فی معنی قوله (صلی الله علیه و آله و سلم) من عرف نفسه فقد عرف ربه و نیز رسالاتی در شرح چند حدیث دیگر (چاپ ضمن رسائل الشیخ، ج۱، کویت، جامع الامام الصادق (علیه السلام)، ۱۴۲۱ق /۲۰۰۰م).
همان مؤلف، رساله فی شرح حدیث حدوث الاسماء (چاپ ضمن رسائل الحکمه، بیروت، الدارالعالمیه، ۱۴۱۴ ق/ ۱۹۹۳ م).
صدرالدین کاشف دزفولی [د ۱۲۴۱ ق]، شرح حدیث من عرف نفسه، نسخه خطی کتابخانه محمد جزائری در نجف (آقابزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳ ص ۲۰۸).
سید عبدالله شبر [د ۱۲۴۲ ق]، شرح الزیاره الجامعه (چاپ بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م).
آقامحمد علی هزارجریبی نجفی [د ۱۲۴۵ ق]، شرح الاحادیث المشکله، نسخه خطی کتابخانه صدرالاسلام خویی (آقابزرگ ۱۴۰۳، ج ۱۳ ص ۶۵).
حکیم ملا علی نوری [د ۱۲۴۶ ق]، شرحان لحدیث هل رأیت رجلا (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۳، ص ۱۴۱ بب).
همان مؤلف، شرح حدیث النورانیه، متضمن سؤال ابوذر از سلمان درباره معرفت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نورانیت (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۷ بب).
همان مؤلف، شرح حدیث ان الارض علی الحوت (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۱۵، ص ۲۳۳ بب).
مولی محمد مشهدی [۱۲۵۷ ق]، حل الاخبار المشکله، در ۳ جلد (آقابزرگ ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۶۶، ج ۱۶ ص ۷۰).
سید کاظم رشتی [د ۱۲۵۹ ق] از شیخیه، شرح الخطبه التطنجیه (چاپ در ۳ جلد، کویت، جامع الامام الصادق (علیه السلام)، ۱۴۲۱ ق/ ۲۰۰۱م).
محمد علی بن محمد حسین خلخالی [د بعد ۱۲۶۳ق]، شرح حدیث حقیقت (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج ۱۶ص ۱۱۳ بب).
میرزا حسن گوهر قراجه داغی [د ۱۲۶۶ ق] از شیخیه، شرح خطبه التوحید للامام الرضا (علیه السلام) (نشر در المکتبه الشامله لمدرسه الشیخ الاوحد، ۲۰۰۲ – ۲۰۰۳ م).
سید محمد مهدی تنکابنی [د ۱۲۸۰ ق]، شرح حدیث من عرف نفسه (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج۱، ص ۱۴۳ بب
حسین بن عباس خیقانی نجفی [د ح ۱۳۰۰ق]، الفوائد الحسینیه فی شرح الاحادیث المشکله، نسخه خطی کتابخانه خانوادگی (آقا بزرگ ۱۴۰۳، ج ۱۶، ص ۳۳۲).
مولی محمد علی قراجه داغی تبریزی [د ۱۳۱۰ ق]، اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء (علیه السلام) (چاپ به کوشش سید هاشم میلانی، قم، مؤسسه ی الهادی، ۱۴۱۸ ق).
علی بن عبدالله بحرانی [د ۱۳۱۹ ق]، شرح الحدیثین، در شرح دو حدیث الریاء شرک و ترکه کفر، و حبنا اهل البیت یکفر الذنوب (چاپ ضمن میراث حدیثی شیعه، ج۶، ص ۳۵۷ بب).
حاج محمد خان کرمانی [د ۱۳۲۴ق]، از شیخیه، رساله فی شرح خطبه ی شریفه تتضمن آیه النور (چاپ کرمان، مطبعه سعادت، ۱۳۵۲ ش).
امام خمینی [د ۱۳۶۸ ش]، شرح حدیث جنود عقل و جهل (چاپ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۱ ش).
امام خمینی، شرح دعاء السحر (چاپ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۴ ش).
همچنین بجاست نمونه هایی هم از آثار مهم تألیف شده در محافل اهل سنت به دست داده شود؛ مانند:
ابوبکر محمد بن قاسم ابن انباری [د ۳۲۸ ق] شرح (غریب) خطبه عائشه فی ابیها (چاپ به کوشش صلاح الدین منجد، بیروت، ۱۹۸۰ م؛ سند روایت: ابن خیر ۱۹۶۳ م، ص ۱۹۷- ۱۹۸)؛ از همو، شرح حدیث هند بن ابی هاله در وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (ابن خیر ۱۹۶۳ م، ص ۱۹۷)، و شرح غریب حدیث ام زرع (ابن خیر، همانجا).
ابوالحسن محمد بن مظفر بزاز [د ۳۷۹ ق]، غرائب حدیث مالک بن انس (چاپ به کوشش رضا بن خالد الجزائری، ریاض، دار السلف، ۱۴۱۸ق/ ۱۹۹۷م).
ابواحمد عسکری [د ۳۸۲ ق]، شرح خطبه شقشقیه، شرح حدیث حضرت زهرا (علیه السلام) در بستر بیماری و شرح حدیث هندبن ابی هاله در وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از ابواحمد عسکری در پاسخ به پرسش های شیخ صدوق ابن بابویه قمی (چاپ ضمن معانی الاخبار ابن بابویه، ص ۸۴ بب، ۳۵۶ بب، ۳۶۲ بب).
محمد غزالی [د ۴۰۵ ق]، شرح حدیث من عرف نفسه، منتسب به وی (حسینی ۱۳۵۴ ش، ج۳، ص ۱۴۶، ۱۴۹).
ابوبکر محمد بن حیدره بن مفوز معافری [د ۵۰۵ ق] جزء فیه مسأله فی تفسیر قول النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فی خالد بن الولید: ان خالدا قد احتبس ادراعه و اعتده (ابن خیر ۱۹۶۳ م، ص۱۹۸؛ یاد کرد مؤلف: ذهبی ۱۴۰۵ ق، ج۱۹، ص ۴۲۱).
قاضی عیاض [د ۵۴۴ ق]، بغیه الرائد لما تضمنه حدیث ام زرع من الفوائد در شرح حدیث عائشه درباره ی یازده زن که تصمیم گرفتن اسرار خود با شوهرانشان را بازگو کنند (چاپ به کوشش صلاح الدین ادلبی و دیگران، رباط، وزاره الاوقاف و الشؤون الاسلامیه، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵ م؛ سند روایت: ابن خیر ۱۹۶۳ م، ص ۱۹۷).
محیی الدین عبدالقادر گیلانی [د ۵۶۱ ق]، الغوثیه، در شرح حدیث من عرف نفسه (حسینی ۱۳۵۴ ش، ج۳، ص ۱۴۶).
علاء الدوله سمنانی، از عارفان قرن ۶ ق، منهج الجمح، در شرح حدیث ان ارواح المؤمنین طیر خضر (چاپ ضمن رسائل علاء الدوله سمنانی، به کوشش ثاکستون، انتشارات دانشگاه هاروارد، ۱۹۸۸م).
نجم الدین کبری [د ۶۱۸ ق]، شرح حدیث کنت کنزا مخفیا، که نسخه هایی خطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملک و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نشان داده شده است (فهرست شورا ۱۳۰۵ ش، ج ۱۷، ص ۱۴۲- ۱۴۳؛ افشار ۱۳۵۲ ش، ج۶، ص ۲۵۵؛ دانش پژوه ۱۳۳۲ ش، شم ۳۴۹۷/ ۵).
محیی الدین ابن عربی [د ۶۳۸ ق]، شرح حدیث من عرف نفسه، نسخه خطی دانشگاه توکیو (شماره نسخه ۲۴۲۶).
اوحد الله عبدالله بن مسعود بلیانی [د ۶۸۳ یا ۶۸۶ ق]، رساله ای در شرح حدیث من عرف نفسه (نک: نسخه خطی دانشگاه توکیو، شم ۲۴۲۹ ؛ نیز حسینی ۱۳۵۴ ش، ج۱۸ ص ۶۲).
محمد بن ابی الفتح بعلی [د ۷۰۹ ق]، شرح حدیث ام زرع (چاپ ضمن کتاب: البعلی اللغوی و کتاباه، به کوشش سلیمان بن ابراهیم العاید، مکه، مکتبه الطالب الجامعی، ۱۴۰۷ ق).
سعد الدین محمود شبستری [د ۷۲۰ ق]، مرآه المحققین، در معنای من عرف نفسه (چاپ مکرر، از جمله ضمن مجموعه آثار شبستری، به کوشش صمد موحد، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۶۵ ش).
تقی الدین ابن تیمیه [د ۷۲۸ ق]، رساله فی شرح حدیث ابی ذر، متضمن حدیث یا عبادی انی حرمت الظلم علی نفس (چاپ ضمن الرسائل المنیریه، ج ۳ متن ۱۰، قاهره اداره الطباعه المنیریه، ۱۳۴۶ ق).
همان مؤلف، شرح حدیث عمران بن حصین کان الله و لم یکن شییء قبل (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن تیمیه، ج۳، متن ۶، ریاض، الامانه العامه للاحتفال بمرور مائه عام علی تأسیس المملکه، ۱۴۱۹ق / ۱۹۹۹م
ابن تیمیه، شرح حدیث النزول (چاپ به کوشش محمد بن عبدالرحمن الخمیس، ریاض، دار العاصمه، ۱۴۱۴ ق/ ۱۹۹۳ م).
زین الدین ابن رجب حنبلی [د ۷۹۵ ق]، ورثه الانبیاء: شرح حدیث ابی الدرداء (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۱، متن ۱، به کوشش طلعت بن فؤاد الحلوانی، قاهره، الفاروق الحدیثه للطباعه و النشر، ۱۴۲۳ ق).
همان مؤلف، شرح حدیث لبیک اللهم لبیک (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج۱، متن ۳، همان مشخصات).
همان مؤلف، شرح حدیث عمار بن یاسر، متضمن حدیث اللهم بعلمک الغیب…(چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج۱، متن ۴، همان مشخصات).
همان مؤلف، شرح حدیث مثل الاسلام، متضمن حدیث ضرب الله مثلاً صراطا مستقیما…. (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۱، متن ۵، همان مشخصات.)
همان مؤلف، غایه النفع فی شرح حدیث تمثیل المؤمن بخامه الرزع (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۱، متن ۶، همان مشخصات).
همان مؤلف، جزء من الکلام علی حدیث شداد بن اوس اذا کنز الناس الذهب و الفضه (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۱، متن ۱۲، همان مشخصات).
همان مؤلف، جزء من الکلام علی حدیث یتبع المیت ثلاث (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۲ متن ۱۶، همان مشخصات).
همان مؤلف، شرح حدیث ان اغبط اولیائی (چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۲ متن ۲۹، همان مشخصات).
همان مؤلف، شرح حدیث ما ذئبان جائعان ارسلا فی غنم ( چاپ ضمن مجموع رسائل ابن رجب، ج ۳ متن ۱، همان مشخصات).
جلال الدین سیوطی [د ۹۱۱ق]، شرح حدیث ام زرع (چاپ همراه بغیه الرائد قاضی عیاض، به کوشش صلاح الدین ادلبی و دیگران، رباط، وزاره الاوقاف والشؤون الاسلامیه، ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵م).
همان مؤلف، القول الاشبه فی حدیث من عرف نفسه (چاپ ضمن مجموعه رسائل عشره لاهور، مطبع محمدی، بی تا).
ابن غنام، حسین د ۱۱۲۵ ق، العقد الثمین فی شرح احادیث اصول الدین، با رویکرد سلفی (چاپ به کوشش محمدبن عبدالله الهبدان، ریاض، دار القاسم للنشر، ۱۴۲۳ ق/ ۲۰۰۳ م).
همان گونه که دیده می شود، طیف های متنوعی از عالمان اهل سنت، از فیلسوفان و عارفان گرفته تا سلفیان به این نوع از تألیف حدیث اهتمام ورزیده اند.
۴. انواع خاص در آثار فقه الحدیث
افزون بر آنچه ذکر شد، برخی نوع های ادبی (۲) در حوزه تألیفات حدیثی اختصاص به حوزه فقه الحدیث داشته اند. بی تردید مهم ترین آنها، نوع غریب الحدیث است. اما فراتر جا دارد از کتبی یاد شود که از روزگار قدما تا معاصران، در زمینه هایی مانند ناسخ ومنسوخ حدیث، یا اسباب ورود حدیث نوشته شده اند؛ مانند:
ناسخ الحدیث و منسوخه، ابوحفص عمر بن احمد ابن شاهین [د ۳۸۵ ق] عالم بغدادی، چاپ به کوشش سمیر الزهیری، زرقاء، مکتبه المنار، ۱۴۰۸ ق/ ۱۹۸۷ م؛ نیز به کوشش علی احمدمعوض وعادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲ م.
اعلام العالم بعد رسوخه بحقائق ناسخ الحدیث ومنسوخه، ابوالفرج ابن جوزی [د ۵۹۷ ق] واعظ حنبلی بغداد، چاپ به کوشش احمد بن عبدالله العماری الزهرانی، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۲۳ ق/ ۲۰۰۲ م.
الناسخ والمنسوخ فی الاحادیث، احمد بن محمد بن مظفر بن مختار رازی [د حدود ۶۳۱ ق] فقیه حنفی ری، به کوشش محمود عبیدات، پایان نامه کارشناسی ارشد، در دو جلد، مکه، دانشگاه ام القری، ۱۴۱۰ق.
اللمع فی اسباب ورود الحدیث، جلال الدین سیوطی [د ۹۱۱ ق] عالم جامع الاطراف مصری، چاپ همراه الجامع الصغیر سیوطی، بیروت، دارا لفکر، ۱۴۱۶ ق/ ۱۹۹۶ م.
البیان و التعریف فی اسباب ورود الحدیث الشریف، سید ابراهیم بن محمد ابن حمزه حسینی [د ۱۱۲۰ ق] عالم حنفی شام، چاپ حلب، مطبعه البهاء، ۱۳۲۹ ق.
علم اسباب ورود الحدیث، طارق اسعد حلمی الاسعد عالم معاصر، چاپ بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱ م.
در خاتمه مرور بر ادبیات موجود جا دارد از کتب بسیار محدودی نام برده شود که در منابع رجال و فهارس از آنها به عنوان کتبی نام برده شده که تعبیر فقه الحدیث را در عنوان خود داشته اند؛ شامل:
فقه الحدیث، نوشته فردی ناشناس که به گفته حاجی خلیفه، ابو یاسر شمس الدین محمد بن عمار، عالم مالکی [د ۸۴۴ق] آن را شرح کرده بوده است (حاجی خلیفه ۱۹۴۱ م، ج ۲، ص ۱۲۸۸). اما مضامین کتاب کاملاً ناشناخته مانده است.
المسوی فی فقه الحدیث، اثر شاه ولی الله دهلوی [د ۱۱۷۶ق] عالم سلف گرای هند که در آن احادیث موطأ مالک را بر اساس یک طبقه بندی سهل الوصول مرتب کرده و سپس ذیل هر حدیث به مستنبطات خود از محتوای حدیث پرداخته است (کتابی ۱۴۰۲ ق، ج ۲، ص ۱۱۲۱). با وجود عنوانی که بر این کتاب نهاده شده، کاملاً آشکار است که این کتاب را باید در شمار شروح نوشته شده بر موطأ، مانند التمهید ابن عبدالبر نمری قرار داد و نباید آن را نوشته ای مستثنا از عموم شروح تلقی کرد.
فقه الحدیث اثر ابوعبدالله محمد بن علی عمرانی [د ۱۲۶۹ق]، محدث یمنی که عبدالحی کتاب از آن نام برده، اما درباره ی محتوای آن توضیحی نداده است (کتانی ۱۴۰۲ ق، ج۲، ص ۸۳۰).
در میان معاصران نیز آثاری که تعبیر فقه الحدیث را در عنوان خود داشته باشد، انگشت شمار است، ضمن آنکه همین اندک هم از حیث محتوا هر کدام از منظری خاص ومحدود به فقه الحدیث پرداخته اند. این آثار عبارتند از:
فقه الحدیث و درایته، نوشته ای کوتاه ازعلی اکبر غفاری که به همراه تلخیص مقباس الهدایه مامقامی (صص ۲۴۳- ۲۷۵)، انتشار یافته و به وجود اختصار همچنان بخش مهمی از آن ناظر به مباحث مصطلح الحدیث است (چاپ تهران، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، ۱۳۶۹ش).
منهجیه فقه الحدیث عن القاضی عیاض فی اکمال المعلم بفوائد مسلم، اثر حسین بن حمد الشواط، که در آن به بررسی روش کار قاضی عیاض در شرحش بر صحیح مسلم پرداخته است (چاپ، الخُبَر، دار ابن عفان، ۱۹۹۳ م).
فقه الحدیث عند ائمه السلف، از محمد احمد کنعان، که تنها صورتی مدون از مباحث فقه الحدیثی ترمذی در سنن است (چاپ بیروت، مؤسسه المعارف، ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۸ م).
اصول و قواعد فقه الحدیث، از محمد حسن ربانی که با کلیاتی مانند مفاهیم کلیدی در فقه الحدیث، کتاب شناسی فقه الحدیث، تفاوت فقه الحدیث با غریب الحدیث آغاز کرده، بخش دوم را به قواعد لازم الرعایه در فقه الحدیث و بخش سوم را به نکات لازم در شرح حدیث اختصاص داده است. بخش سوم در حد نکته ها و تذکراتی پراکنده است که حالت مروری دارد و حجم اندکی دارد و سهم عمده ای از حجم کتاب را همان بخش دوم، یعنی قواعد در بر گرفته است (چاپ قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش).
در مجموع به جرأت می توان گفت که جای نوشته ای که نگاهی ساختمند به مباحث فقه الحدیث داشته و یک الگوی نظری برای مطالعه در این علم ارائه کرده باشد، خالی است.
پینوشتها:
۱٫ تنها شارحی که احتمال دارد در سده پنجم نهج البلاغه را شرح کرده باشد، احمد بن محمد وبری است که شرح حالی از او به ثبت نیامده است، تنها به این قرینه که علی بن زید بیهقی (د ۵۶۵ ق) بارها در معارج نهج البلاغه، از وی نقل قول کرده، می توان نتیجه گرفت که وی بر بیهقی تقدم زمانی داشته است. درمنابع رجالی اهل سنت، همچنین فردی رابا نام احمد بن محمد بن (ابی) عمر وِبری می شناسیم که از ابوموسی مدینی محدث اصفهانی (د ۵۸۱ ق) استماع داشته است و اگر این همان شارح نهج البلاغه باشد، می توان درگذشت او را در حدود ۶۲۰ ق گمانه زد.
۲٫ genres
منبع : پاکتچی، احمد، (۱۳۹۲)، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول