اشاره:
«عبدالرحمن بن مسلم» معروف به ابومسلم خراسانی از بزرگترین فرماندهان و سرداران عباسی و دارای نقش کلیدی در قدرت یافتن آنهاست. مذهب (تشیع و یا تسنن) ابومسلم به درستی مشخص نیست. برخی ابومسلم را متمایل و دارای گرایش به دین زرتشتی میدانند. مام صادق(علیهالسلام) در پاسخش –آنگونه که گفته شده- چنین نگاشتهاند: نه تو از یاران منی و نه زمانه، زمانهی ماست.
به اذعان علمای عامه، امام صادق (علیه السلام) بزرگ بنی هاشم در زمان خویش(۱) بود و یکی از بزرگان اهل بیت است.(۲) او کسی است که برخی از بزرگان اهل سنت معتقدند: به سبب سیادت، فضیلت و شرافتش سزاوارتر از منصور عباسی به خلافت بود.(۳) به دلیل همین موقعیت سیاسی و اجتماعیاش بود که سران برخی از قیامها هم چون: ابومسلم خراسانی و ابوسلمه خلال از او دعوت کردند تا رهبری قیام آنها را برعهده بگیرد.
ابومسلم خراسانی در نامهای به امام صادق (علیه السلام) نوشت:
من مردم را به دوستی اهل بیت فرا میخوانم. اگر مایلید، کسی سزاوارتر از شما برای خلافت نیست. ولی امام صادق (علیه السلام) پیشنهاد او را نپذیرفت و در پاسخش نوشت: نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانی من است.(۴)
ابوسلمه خلال نیز پس از مرگ ابراهیم امام، وقتی شرایط را به زیان خود دید و تصمیم گرفت به علویان بپیوندد، به سه تن از بزرگان علوی، ازجمله امام صادق (علیه السلام) نامه نوشت و از آنها دعوت کرد تا رهبری قیام را برعهده بگیرند. امام در پاسخ به فرستادی او فرمود: مرا با ابوسلمه چه کار؟ او شیعی من نیست، او شیعی دیگران است. فرستادی ابوسلمه قانع نشد و پاسخ نامه را طلبید؛ امام صادق (علیه السلام) دستور داد چراغی آوردند؛ سپس نامه ابوسلمه را روی شعله چراغ گرفت و سوزاند؛ پس از آن به نامه رسان ابوسلمه فرمود: آنچه را که دیدی، برای مولایت نقل کن.(۵)
امام صادق (علیه السلام) از همراهی با ابومسلم، ابوسلمه و قیام آنها همواره احتراز می نمود و دیگر علویان را نیز از همکاری با آنان باز می داشت. در همین راستا، وقتی پیک ابوسلمه بعد از شنیدن پاسخ منفی امام صادق (علیه السلام) و عدم همکاری او با ابوسلمه، به حضور “عبدالله محض” رفت و او بی تاب پیوستن به ابوسلمه گشت، امام صادق (علیه السلام) او را سرزنش و ملامت نمود و فرمود: “ای ابامحمد! کی مردم خراسان، شیعی تو بودهاند؟ آیا تو ابومسلم را به خراسان فرستادی؟ آیا تو او را به پوشیدن لباس سیاه امر نمودی؟… آیا هیچ یک از آنها را می شناسی؟”(۶)
امام صادق (علیه السلام) با قیام “محمد نفس زکیه” نیز مخالف بود و آشکارا او و خاندانش را از این کار برحذر و نهی میکرد. زمانی که حمزه ی بن عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) خواست با نفس زکیه قیام کند، امام صادق (علیه السلام) او را نیز منع نمود. و وقتی دید در تصمیم خویش قاطع است و منصرف نمیشود، چنین پیش گویی کرد: به خدا قسم او کشته میشود.(۷)
وقتی از امام صادق (علیه السلام) درباره نفس زکیه پرسیدند، فرمود:
فتنه برانگیخته مى شود و او در آن فتنه، کشته خواهد شد. برادرش ابراهیم نیز به قتل می رسد.(۸)
امام صادق (علیه السلام) با وجود اینکه از قیام مسلحانه پرهیز مینمود و به هیچ یک از قیامها نپیوست، نسبت به احقاق حقّ خویش و دیگران، کوشا و بیپروا بود و حتی به خلفای عباسی میتاخت.(۹) به همین سبب، جایگاه سیاسی و اجتماعی ویژه ای یافته بود و با توجه به همین جایگاه برجسته، منصور عباسی همواره از او بیمناک بود و میکوشید موقعیت اجتماعی حضرت را بکاهد و مردم را از اطرافش متفرق کند.(۱۰)
پی نوشت:
۱.سیر أعلام النبلاء؛ ج۶، ص۲۵۵.
۲.مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ج۱، ص۱۲۷.
۳.سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۳، ص۱۲۰؛ التحفه ی اللطیفه ی، سخاوی، ج۱، ص۲۴۲.
۴.ملل و نحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۵۳
۵.مروج الذهب، مسعودی، تحقیق: اسعد داغر، قم، دارالهجره ی، ج۳، ص۲۵۴، چ۲، ۱۴۰۹ق.
۶.همان.
۷.تاریخ الاسلام، ج۹، ص۳۱.
۸.الکامل، ابن اثیر، ج۵، ص۵۵۳.
۹.الأعلام، زرکلی، ج۲،ص۱۲۶.
۱۰.طبقات الحنفیه ی، ج۱، ص۴۸۶؛ تاریخ الاسلام، ج۹، ص۸۸-۹۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۵۸.
منبع: فرهنگ کوثر ۸۶ ( بخشی از مقاله محمد حسین پور امینی)