فروع دین اصطلاحی فقهی و کلامی به معنای احکام عملی اسلام که در مقابل اصول دین قرار دارد. برخی از فروع دین اسلام به شرح زیر است: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری.
اقسام تعالیم دین
طبق تقسیم بندی رایج و مشهور، علمای اسلام با الهام از برخی روایات[۱]، تعالیم اسلام را به سه بخش تقسیم کردهاند:
عقاید
باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق
توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی
فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها در شمار فروع دین محسوب میشوند. فرامین عملی، آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد. عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند..[۲]
منشأ تقسیم بندی
با این که دو اصطلاح اصول و فروع دین، شهرت بسیاری دارند و در تاریخ اندیشههای دینی در اسلام، نقش برجستهای ایفا کردهاند، اَمّا در قرآن و نیز در احادیث شیعه و اهل سنت چیزی به عنوان تقسیم بندی معارف دینی به صورت اصول و فروع فعلی وجود ندارد. این امر نشان میدهد که این دو اصطلاح «کلامی» بوده و آن دو را برخی از متکلمان وضع کردهاند.
ناگفته نماند در احادیث اشاره جسته و گریختهای، داّل بر این که اسلام دارای مبانی و فروع است، دیده میشود، امّا این اشارهها با آنچه که الان معروف است متفاوت است.
برای نمونه، در حدیثی از حضرت امام صادق (ع) سوال شد «مبانی» چه چیزهایی است؟ چه اموری است که همه باید به آنها معرفت داشته باشند و هیچ کس نباید در آنها قصور بورزد و هر کس از شناخت آنها کوتاهی کند دینش فاسد میشود و خدا عملش را نمیپذیرد و بر عکس اگر کسی آنها را بشناسد و به آنها عمل کند، دینش به صلاح میآید و عملش پذیرفته میشود؟ امام پاسخ دادند: شهادت به توحید و نبوت پیامبر، اقرار به آنچه از جانب خدا آمده، زکات و ولایت.[۳]
حاصل آن که اگر چه اصول و فروع دین به صورت فعلی در آیات و روایات نیست، امّا علمای کلام و برخی از فقها، با جستجو در نصوص آیات و روایات، اصول و فروع دین را به صورت فعلی برای آموزش مردم عرضه کردهاند.[۴]
فروع دین
طبق آنچه مشهور است فروع دین عبارتند از:
۱. نماز
۲. روزه
۳. حج
۴. زکات
۵. خمس
۶. جهاد
۷. امر به معروف
۸. نهی از منکر
۹. تولی
۱۰. تبری
شاید نام بردن از این ده مورد بخصوص، به دلیل اهمیت فراوانی است که در آیات قرآن و روایات به آنها داده شده است ولی طبق تقسیم بندی بالا فروع دین منحصر به این ده مورد نیست و دستورات دیگری مانند احکام خرید و فروش، ازدواج، قصاص، دیات، قضاوت و… نیز از فروع دین هستند.
برخی از فروع دین، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانین و احکام بیان میکنند و وظایفی را برای او پیش میکشند؛ وظایفی هم چون نماز، روزه و حج. برخی دیگر به وظایفی که انسانها در برابر یکدیگر دارند نظر دارند و روابط انسانی را تنظیم میکنند؛ مانند جهاد و خمس.[۵]
عمل به فروع دین
فروع دین در مقابل اصول دین، مجموعه اموری است که کم یا زیاد بودن آنها لطمهای به دین اسلام نمیزند؛ اگر چه عمل نکردن به آنها ـ بدون انکار قلبی ـ باعث فسق میشود و پایبندی به فروع دین نیز- هم چون اصول دین- واجب است.[۶] در مقابل، اصول دین، مجموعه باورهایی است که اساس دین اسلام را تشکیل میدهد و مسلمانی بدون آنها میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر میشود. اگرچه مسلمانان در عمل به احکام اسلامی یکسان نبوده، برخی بسیار متعبدند و سعی در عمل به تمامی احکام دارند و برخی از تعبد کمتری برخوردارند و به برخی از احکام اسلامی عمل مینمایند.
شخص مکلف در دین اسلام برای عمل به فروع دین یا باید درجه اجتهاد رسیده باشد و طبق فتوای خود عمل کند و یا طریقه احتیاط را پیش بگیرد و یا از مجتهد تقلید کند.[۷]
روش استنباط فروع دین
دانش فقه و اصول، از دانشهای اسلامی هستند که در قلمرو فروع دین، به پرسشهای انسان پاسخ میدهند و وظایف او را مشخص میسازند.[۸] فقهای شیعه از رهگذر این دانشها، فروع دین را از متون دینی استخراج و استنباط میکنند و احکام عملی شریعت را به دست میدهند.
منابع استنباط فروع دین
منابعی که فقها از آنها برای استخراج احکام عملی اسلام بهره میجویند عبارتاند از: کتاب (قرآن)، سنّت، اجماع و عقل.[۹]
تفاوت اصول و فروع دین
میان اصول و فروع دین تفاوتهایی وجود دارد که عبارتاند از:
۱. اصول دین از اعتقادات و ایمانیات سخن میگویند؛ ولی فروع دین نظر به عمل انسان دارند.[۱۰]
۲. اصول دین نیازمند یقیناند و از این رو، تقلید را برنمیتابند؛ امّا فروع دین نیازمند تبلیغ و بیاناند و حکم عقل در آنها کافی نیست و از این رو تقلید پذیرند.[۱۱]
۳. اصول دین از مقوله إخبار و وصف کردن هستند؛ امّا فروع دین، انشائی و دستوریاند و امر و نهی.[۱۲]
۴. در اصول دین اختلافی نیست؛ امّا گاه در فروع دین اختلافاتی رخ مینماید. این بدان سبب است که عمل به ظن در اصول دین روا نیست؛ ولی ظنّ معتبر گاه در فروع دین منشأ عمل میشود.[۱۳]
۵. نسخ به فروع دین راه دارد؛ امّا در اصول دین به هیچ روی وجود ندارد.[۱۴]
۶. علمای شیعه اصول دین را پنج اصل دانستهاند؛ امّا فروع را هشت یا ده فرع.[۱۵] حتی گاه هر آنچه را در برابر اصول جای دارد و جزو احکام عملی است، از فروع دین شمردهاند.[۱۶]
پی نوشت ها
۱. قال النبی (ص): إنَّمَا العِلْمُ ثَلاَثَهٌ: آیهٌ مُحْکَمَهٌ، أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ، أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌ؛ وَمَا خَلاَهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ. أصول کافی، ج ۱، ص ۳۲، حدیث ۱، کتاب فضل العلم، طبعه المطبعه الحیدریه.
۲. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج ۲، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش، ص ۱۵و۱۶.
۳. کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۱.
۴. دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل “اصول دین.
۵. دائره المعارف تشیع، ج۲، ص۱۵۲.
۶. فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۴۴۲.
۷. فلاحزاده، محمد حسین، آموزش فقه، قم: انتشارات الهادی، چاپ بیست و سوم، تابستان ۸۴، ص ۲۷.
۸. آشنایی با علوم اسلامی، ص۱۳-۱۵؛ مناهج الاصول الی علم الاصول، ج۱، ص۴۵-۵۴.
۹. اصل الشّیعه و اصولها، ص۱۱۴-۱۱۵.
۱۰. آموزش دین، ص۱۸- ۱۰.
۱۱. المیزان ج۱۳، ص۵۸-۵۹.
۱۲. کفایه الاصول، ص۴۱- ۳۴.
۱۳. شریعت در آینه معرفت، ص۳۶۶- ۳۶۰.
۱۴. کشّاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۷۶۰.
۱۵. مجموعه آثار، ج۱۷، ص۲۲۰.
۱۶. معارف و معاریف، ج۴، ص۱۷۱۵.
منابع
۱. فلاحزاده، محمد حسین، آموزش فقه، قم: انتشارات الهادی، چاپ بیست و سوم، تابستان ۸۴.
۲. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش.