اشاره:
آیات قرآن کریم و نیز احادیث معصومین (علیهم السلام)به اهمیت روزه از جهات گوناگون پرداخته شده است. این احادیث در حکمت و فلسفه وجوب روزه مطالبی بسیار معقولی بیان نموده و نیز از فوائد اجتماعی ، بهداشتی، و تقویت اراده و امثال اینها سخن گفته شده است. همچنین ویژگیهای روزه و استثناها و شرایط آن مطالب بسیار مفیدی در روایات و آیات قرآن بیان گرددیه است که در این مقاله به صورت مختصر به آنها پردخته شده است.
معنای روزه
«روزه» در لغت عبارت است از امساک، خوددارى و ترک؛ بنابراین هر کس از چیزى امساک و خوددارى ورزد، از آن چیز روزه گرفته است.[۱] چنان که قرآن کریم از قول حضرت مریم علیهاالسلام نقل مى کند که فرمود: «انّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ اکَلِّمَ الْیَوْمَ انْسِیّاً[۲] براى خداى رحمان روزه نذر کرده ام و امروز با هیچ بشرى سخن نمى گویم».
و در شرع، روزه آن است که انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایى که روزه را باطل مى کند، خوددارى نماید.[۳]
اهمیت روزه
روزه در اسلام از اهمیت زیادى برخوردار است و در میان عبادات تنها عبادتى است که به خداوند متعال اختصاص یافته است؛ زیرا به لحاظ جایگاهش کمتر در معرض ریا قرار مى گیرد، بر خلاف دیگر عبادات که چون در معرض دید مردم است از ریا برکنار نبوده و دست یابى اخلاص در آن ها سخت و دشوار است. علاوه بر آن، روزه یکى از ارکان پنج گانه اسلام نیز مى باشد.
در حدیث قدسى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که خداوند مى فرماید: «الصَّوْمُ لى وَانَااجْزى بِهِ[۴]؛ روزه براى من است و من خود، پاداش آن را مى دهم».
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «بُنِىَ الْاسْلامُ عَلى خَمْسِ دَعائِمَ؛ عَلَى الصَّلاهِ وَالزَّکاهِ وَالصّوْمِ وَالْحَجِّ وَ وِلایَهِ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَالْائِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ[۵]؛ اسلام بر پنج پایه استوار است؛ نماز، زکات، روزه، حج و ولایت امیرالمومنین و فرزندان آن حضرت صلوات الله علیهم که امام هستند.[۶]
حکمت وجوب روزه
برقرارى خلوص و پاکى، احساس درد و رنج مستمندان، آگاهى بر فقر خود در قیامت، صبر در سختیها از جمله حکمتهاى وجوب روزه است که در روایات به آنها اشاره شده است.
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: «فَرَضَ اللَّهُ الصِّیامَ تَثبْیتاً لِلْاخْلاصِ؛[۷] خداوند روزه را به خاطر تثبیت اخلاص واجب کرده است».
از امام رضا (علیه السلام) نقل شده که فرمود: علت واجب شدن روزه آن است که مردم، سختى گرسنگى را چشیده، بر فقر در آخرت آگاه شوند. روزه دار خاشع و فروتن شده و توجه داشته باشد که اعمالش به حساب مى آید و مورد پاداش قرار مى گیرد؛ و (نیز) مقابل گرسنگى و تشنگى صابر شود و علاوه بر دورى از شهوات، ثواب الهى نصیبش گردد… و از سختى هاى مستمندان باخبر شود، تا حقى را که خداوند در اموالش قرار داده است، ادانماید.[۸][۹]
روزه در قرآن
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (×) أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (×) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأنْثَى بِالأنْثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ.[۱۰]
ترجمه آیات: ای کسانی که ایمان آورده اید؛ روزه بر شما واجب شده همان طور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شاید باتقوا شوید. و این روزهائی چند است پس هر کس از شما مریض و یا مسافر باشد باید ایامی دیگر بجای آن بگیرید و اما کسانی که به هیچ وجه نمی توانند روزه بگیرند عوض روزه برای هر روز یک مسکین طعام دهند و اگر کسی عمل خیری را داوطلبانه انجام دهد برایش بهتر است و این که روزه بگیرید برایتان خیر است اگر بنای عمل کردن دارید. و آن ایام کوتاه (ماه رمضان) است که قرآن در آن نازل شده تا هدایت مردم و بیاناتی از هدایت و جداسازنده حق از باطل باشد. پس هر کس این ماه را درک کرد باید روزه اش بگیرد و هر کس مریض و یا مسافر باشد به جای آن چند روزی از ماههای دیگر بگیرد خدا برای شما آسانی و سهولت را خواسته و دشواری نخواسته و منظور اینست که عده سی روزه ماه را تکمیل کرده باشید و خدا را در برابر این که هدایتتان کرد تکبیر گفته و شاید شکرگزاری کرده باشید.
بیان آیات
ویژگی های بیانی آیات تشریع روزه:
سیاق این سه آیه دلالت دارد بر این که: اولاً هر سه با هم نازل شده اند، برای این که ظرف (ایام) در ابتدای آیه دوم متعلق به کلمه (صیام) در آیه اول است و جمله (شهر رمضان) در آیه سوم یا خبر است برای مبتدائی حذف شده که عبارت است از ضمیری که به کلمه (ایاما) برمی گردد، و تقدیر جمله (هی شهر رمضان) است و یا مبتدائی است برای خبری که حذف شده و تقدیرش “شهر رمضان هو الذی کتب علیکم صیامه” است و یا بدل از کلمه صیام در جمله (کتب علیکم الصیام) در آیه اول است، و به هر تقدیر جمله (شهر رمضان) بیان و توضیحی است برای روشن کردن جمله (ایاما معدودات) ایام معدوده ای که روزه در آنها واجب شده. پس به دلیلی که ذکر شد آیات سه گانه مورد بحث به هم متصل و نظیر کلام واحدی است که یک غرض را دربردارد، و آن غرض عبارت است از بیان وجوب روزه (ماه رمضان).
و ثانیا دلالت دارد بر این که قسمتی از گفتار این سه آیه به منزله توطئه و زمینه چینی برای قسمت دیگر آن است، یعنی دو آیه اول به منزله مقدمه است برای آیه سوم، چون در آیه سوم تکلیفی واجب می شود که صاحب کلام، اطمینان ندارد از این که شنونده از اطاعت آن سرپیچی نکند، برای این که تکلیف نامبرده تکلیفی است که بالطبع برای مخاطب، شاق و سنگین است و به این منظور، دو آیه اول از جملاتی ترکیب شده که هیچ یک از آنها از هدایت ذهن مخاطب به تشریع روزه رمضان خالی نیست، بلکه در همه آنها به تدریج ذهن شنونده را به سوی آن توجه می دهد و به این وسیله استیحاش و اضطراب ذهن او را از بین می برد و در نتیجه علاقمند به روزه می کند، تا با اشاره به تخفیف و تسهیلی که در تشریع این حکم رعایت شده و نیز با ذکر فوائد و خیر دنیوی و اخروی که در آن است، حدت و شدت دلخواهی و استکبار او را بشکند.
و به همین جهت بعد از آن که در جمله: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام»، مساله وجوب روزه بر مسلمانان را خاطرنشان کرد، بلافاصله فرمود: “کما کتب علی الذین من قبلکم” و فهمانید که شما مسلمانان نباید از تشریع روزه وحشت کنید و آن را گران بشمارید، چون این حکم منحصر به شما نبوده، بلکه حکمی است که در امتهای سابق نیز تشریع شده بود. «لعلکم تتقون»، یعنی علاوه بر این که عمل به این دستور، همان فائده ای را دارد که شما به امید رسیدن به آن ایمان آوردید و آن، عبارت است از تقوا و علاوه بر این، این عمل که گفتیم در آن، امید تقوا برای شما هست، همچنان که برای امتهای قبل از شما بود، عملی نیست که تمامی اوقات شما را و حتی بیشتر اوقاتتان را بگیرد. بلکه عملی است که در ایامی قلیل و معدود انجام می شود، «ایاما معدودات» آری نکره (و بدون الف و لام) آمدن کلمه (ایاما) دلالت بر ناچیزی ایام دارد و در این که ایام را به وصف معدود توصیف کرد، خود اشعاری است به اهمیت نداشتن آن، همچنان که همین توصیف در آیه: “و شروه بثمن بخس دراهم معدوده”[۱۱] می فهماند که حضرت یوسف (علیه السلام) را به چند درهم ناچیز فروختند.
علاوه بر این که ما در تشریع این حکم رعایت اشخاصی را هم که این تکلیف برایشان طاقت فرسا است کرده ایم، و این گونه افراد باید به جای روزه فدیه بدهند، آنهم فدیه مختصری که همه بتوانند بدهند، و آن عبارت است از طعام یک مسکین.
«فمن کان منکم مریضا او علی سفر – تا جمله – فدیه طعام مسکین» و وقتی این عمل هم خیر شما را دربردارد، و هم تا جائی که ممکن بوده رعایت آسانی آن شده خیر شما در این است که بطوع و رغبت خود روزه را بیاورید و بدون کراهت و سنگینی و بی پروا انجامش دهید، “فمن تطوع خیرا فهو خیر له” برای این که عمل نیک را بطوع و رغبت انجام دادن بهتر است، از این که به کراهت انجام دهند.
بنابر آنچه گفته شد زمینه گفتار در دو آیه اول مقدمه است برای آیه سوم که می فرماید: “فمن شهد منکم الشهر فلیصمه” الخ، و بنابراین پس جمله: “کتب علیکم الصیام” در آیه اول جمله ای است خبری که می خواهد از تحقق چنین تکلیفی خبر دهد، نه این که در همین جمله تکلیف کرده باشد، آن طور که در آیه شریفه: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی»[۱۲] و آیه «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین»[۱۳] تکلیف کرده چون هر چند در هر سه آیه تعبیر به (کتب علیکم) آمده، لیکن بین قصاص در مورد کشتگان – در آیه دوم – و وصیت به والدین و اقرباء – در آیه سوم، و بین مساله صیام – در آیه مورد بحث فرق است، و آن این است که قصاص در قتلی امری است سازگار با حس انتقامجوئی. امری است که دلهای صاحبان خون تشنه آن است، صاحبان خون به حکم غریزه و طبیعت نمی توانند قاتل عزیز و پاره تن خود را زنده و سالم ببینند، و نمی توانند این معنا را تحمل کنند که نسبت به جنایتی که به ایشان شده بیاعتنا شود و همچنین وصیت و سفارش والدین و خویشان که مطابق با حس ترحم و شفقت و رافت به ارحام است، آن هم در هنگامی که می خواهد به وسیله مرگ برای همیشه از آنان جدا شود.
پس قصاص و وصیت دو حکم مقبول به طبع و موافق با مقتضای طبیعت آدمی است، و انشاء آن احتیاج به مقدمه و زمینه چینی ندارد، به خلاف حکم روزه که عبارت است از محرومیت نفوس از بزرگترین مشتهیات، و مهم ترین تمایلاتش، یعنی خوردن و نوشیدن و جماع که چون محرومیت از آنها ثقیل بر طبع و مصیبتی برای نفس آدمی است. در توجیه حکمش ناگزیر از این است که قبلاً برای شنوندگان – با در نظر گرفتن این که عموم مردمند و بیشتر مردم عوام و پیرو مشتهیات نفسند – مقدمه ای بچیند، و دلهاشان را علاقه مند بدان سازد، تا تشنه پذیرش آن شوند، بدین جهت است که گفتیم آیه: «کتب علیکم القصاص» الخ و آیه: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت» الخ، انشاء حکم است، و حاجتی به زمینه چینی ندارد، به خلاف آیه: «کتب علیکم الصیام» تا آخر دو آیه که مشتمل بر هفت فقره است و خبر می دهد از این که بعدها چنین حکمی انشاء می شود.[۱۴]
روزه در روایات
در بیان اهمیت روزه همین بس که خداوند متعال در حدیثی قدسی میفرماید: «الصوم لی و انا اجازی به؛ روزه مال من است و خودم پاداش آن را به روزهدار میدهم».[۱۵]
از این حدیث قدسی برمیآید که پاداشی که خداوند به شخص روزهدار عطا میکند، بینهایت بوده و قابل احصا نمیباشد، چون خداوند متعال نه بخل در ذات مقدسش راه دارد و نه عاجز است از این که این همه پاداش به بندهاش بدهد.
اینک به سراغ جانشینان خدا میرویم و میبینیم که ایشان در اشارات خود به این پاداش عظیم چه فرمودهاند که ما به چند مورد اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «من صام شهر رمضان ایمانا و احتسابا، غفرالله له ما تقدم من ذنبه؛ کسی که از روی ایمان و در نظر داشتن خدا روزه بگیرد، خداوند گناهان گذشتهاش را هر قدر که باشد میآمرزد».[۱۶]
امام کاظم (علیه السلام) میفرمایند: «ان لکل صائم عند فطوره دعوه مستجابه؛ همانا هر روزهداری هنگام افطار دعایش مستجاب میشود».[۱۷]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «الصائم فی عباده و ان کان نائما علی فراشه ما لم یغتب مسلما؛ روزهدار در حال عبادت میباشد، حتی اگر بر بستر خوابیده باشد البته تا زمانی که غیبت مسلمانی را نکرده باشد».[۱۸]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «نوم الصائم عباده و صمته تسبیح؛ خواب روزهدار عبادت و سکوت وی تسبیح حقتعالی به شمار میرود».[۱۹]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «الصوم یسود وجه الشیطان؛ روزه روی شیطان را سیاه میکند».[۲۰]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «الصوم جنه من النار؛ روزه سپری است در آتش جهنم».[۲۱]
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «للصائم فرحتان: فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاء ربه؛ برای شخص روزهدار دو شادی هست: شادی هنگام افطار و شادی هنگام ملاقات با پروردگار».[۲۲]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «ان للجنه بابا یدعی الریّان لایدخل منه الا الصائمون؛ برای بهشت دری است به نام ریّان که از آن فقط روزهداران وارد میشوند».[۲۳]
امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «فرض الله الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص مردم را بیازماید».[۲۴]
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «على کلّ شى ء زکوه و زکوه الجسد الصّیام ؛ برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است».[۲۵]
روزه در امتهاى پیشین
از تورات و انجیل فعلى نیز برمى آید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه روزه مى گرفته اند و نیز از تورات برمى آید که حضرت موسى (علیه السلام) چهل روز، روزه داشته است و همچنین به هنگام توبه و طلب خشنودى خداوند، یهود روزه مى گرفتند. حضرت مسیح (علیه السلام) نیز چنان که از «انجیل» استفاده مى شود. چهل روز، روزه داشته.
به این ترتیب اگر قرآن مى گوید: «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛[۲۶] همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد» شواهد تاریخى فراوانى دارد که در منابع مذاهب دیگر – حتى بعد از تحریف – به چشم مى خورد. [۲۷]
نقش سازنده روزه
صبر و استقامت و تحمل سختى ها، شرط لازم دستیابى به نتایج مثبت در امور دین و دنیا است. روزه نیز عبادتى است که علاوه بر تقرب معنوى، درخت صبر و استقامت را در روان انسان بارور ساخته و اراده اش را مقاوم و خلل ناپذیر مى گرداند؛ چرا که روزه دار به خاطر خداوند از خوردنى ها و آشامیدنى ها، اعمال غرائز جنسى و… دورى جسته و فرمان وى را بر خواسته هاى نفسانى ترجیح مى دهد. استمرار این حالت در (ماه رمضان) موجب پیدایش ملکه صبر و استقامت مى گردد، به ویژه اگر روزه دار علاوه بر ترک مفطر، اعضا و جوارح خود را نیز از آلودگى به گناهان بازدارد و نفسش را به ترک معصیت عادت دهد.
چنانچه روزه انسان را به یاد مشکلات و کمبودهاى محرومان مى اندازد تا مواسات اسلامى را در این ماه تمرین کند. هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: خداوند روزه را واجب نمود تا غنى و فقیر مساوى شوند، چون شخص غنى هیچگاه احساس گرسنگى نمى کند تا به نیازمندان ترحم نماید و شخص غنى و بى نیاز هر وقت چیزى را اراده کند، به آن دسترسى دارد. خداوند خواست که بین آفریدگان مساوات برقرار شود و غنى، گرسنگى و درد را بچشد تا بر ناتوان رقّت ورزیده و بر گرسنه ترحم نماید.[۲۸][۲۹]
پی نوشت:
۱. فقه الامام جعفر الصادق (علیه السلام)، محمدجواد مغنیه، ج ۲، ص ۷، بیروت.
۲. سوره مریم، آیه ۲۶.
۳. احکام روزه، نعمت الله یوسفیان، ص ۱۵.
۴. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۹۲.
۵. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۲۵۷.
۶. احکام اسلامى، ص ۱۰۵.
۷. بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۶۸.
۸. وسایل الشیعه، ج ۷، ص ۴.
۹. احکام اسلامى، ص ۱۰۵.
۱۰. سوره بقره، آیههای ۱۸۳ و ۱۸۴ و ۱۸۵.
۱۱. و او را (حضرت یوسف را) به بهاى ناچیزى، درهمى چند فروختند. (سوره یوسف، آیه ۲۰)
۱۲. اى کسانى که ایمان آورده اید براى شما درباره کشتگان قصاص مقرر شد. (سوره بقره، آیه ۱۷۸)
۱۳. بر شما مقرر شد هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد اگر مالى به جاى گذارد براى پدر و مادر و خویشاوندان وصیت کند. (سوره بقره، آیه ۱۸۰)
۱۴. ترجمه المیزان، ج ۲، ص ۳.
۱۵. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۹۲.
۱۶. سنن الرسول الأعظم (صلی الله علیه و آله)، ص ۷۶۸.
۱۷. بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۹۵، ص ۱۴.
۱۸. دلائل الخیرات فی کلام سید السادات، ص ۱۹۲.
۱۹. حکم رسول الله (صلی الله علیه و آله)، ص ۳۲۶.
۲۰. حکمتنامه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) (عربى)، ج ۱۱، ص ۶۶.
۲۱. بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۶۵، ص ۳۳۱.
۲۲. بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۹۳، ص ۳۸۰.
۲۳. حکم النبی الأعظم (صلی الله علیه و آله)، ج ۲، ص ۵۶۱.
۲۴. بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۹۳، ص ۲۷۱.
۲۵. پیام رسول ترجمه اى دیگر از نهج الفصاحه، ص ۳۹۷.
۲۶. سوره بقره، آیه ۱۸۳.
۲۷. برگزیده تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۴.
۲۸. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳.
۲۹. کلیات فقه اسلامى، ص ۹۸.
منابع
۱. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۹ هجری.
۲. بحارالأنوار، علامه مجلسى ؛ تهران.
۳. احکام اسلامى، جمعى از نویسندگان.
۴. فقه الامام جعفر الصادق (علیه السلام)، محمدجواد مغنیه، بیروت.
۵. ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
۶. سنن الرسول الأعظم (صلی الله علیه و آله)، دانشکده باقرالعلوم، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش.
۷. دلائل الخیرات فی کلام سید السادات، فاتن محمد خلیل لبون، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۵ ق.
۸. حکم رسول الله (صلی الله علیه و آله)؛ علاءالدین اعلمى، بیروت: اعلمى، چاپ اول، ۱۴۲۳ ق.
۹. پیام رسول ترجمه اى دیگر از نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده؛ قم: طلوع مهر، اول، ۱۳۸۵ ش.
۱۰. برگزیده تفسیر نمونه، احمدعلى بابایى؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۲ ش.
۱۱. کلیات فقه اسلامى، علیرضا علىنورى.
منبع: دانشنامه اسلامی (موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام)