اشاره:
بر خلاف تعریف اقتصاددانان سنتی که توسعه را محدود به رشد اقتصادی می دانستند، اقتصاددانان جدید توسعه را یک جریان چندبعدی تعریف کرده اند که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی، شامل کاهش فقر، نابرابری، بیکاری، ارتقای آموزش، بهداشت، فرهنگ و اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی نیز می شود. درحالی که در این تعریف از توسعه، رشد اقتصادی و کاهش نابرابری نقش مهمی دارند، برخی از اقتصاددانان غربی معتقد بودند که برای ایجاد فرآیند رشد اقتصادی، لازم است که حداقل در کوتاه مدت از عدالت چشم پوشی کرد.
در این مقاله نظریه اقتصاددانان معتقد به تعارض عدالت و کارایی را مورد نقد قرار داده و پس از بررسی ملزومات توسعه اقتصادی کشورها، با تبیین جایگاه بالقوه زکات در نظام اقتصادی اسلام، نقش بالقوه زکات را در فرآیند توسعه کشورهای مسلمان بررسی شده است. به همین منظور نقش بالقوه زکات در ارتقاء سرمایه انسانی و اجتماعی که از ملزومات رشد اقتصادی هستند را مطرح و اینکه چطور زکات با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی به فرآیند رشد اقتصادی کمک می کند. بررسی شده است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که زکات می تواند با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی و با به کارگیری سرمایه های راکد از طریق جلوگیری از حبس ثروت و پول اندوزی، مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کرده و با نقشی که در ایجاد عدالت اجتماعی، فردی و اقتصادی دارد جهت رسیدن به تمامی اهداف توسعه که همان رشد اقتصادی، عدالت، رفاه، افزایش سطح زندگی، اشتغال، برابری، بهداشت، آموزش، امنیت فکری و اجتماعی است کمک نماید.
مقدمه
یکی از بزرگترین اهداف هر دولتی، ایجاد توسعه اقتصادی است. توسعه اقتصادی از این جهت اهمیت پیدا کرده است، که زندگی روزمره مردم متأثر از آن است و هر نوع تصمیمی که بر توسعه اقتصادی کشور ها اثرگذار باشد، سریعاً در زندگانی مردم خود را نشان می دهد. حکومت اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و لذا سازوکاری را تعریف کرده است که به واسطه آن فضای اقتصادی و معیشتی مناسبی را برای مردم مسلمان به وجود می آورد.
برای رسیدن به این اهداف، اسلام سازوکارهایی را در نظر دارد که از مهمترین آنها زکات است. تصریح آیات قرآن کریم درباره نحوه مصرف زکات و خمس و روایات زیادی که از ائمه اطهار(ع) در باب فلسفه وضع زکات بیان گردیده، دلالت برآن دارند که هدف خداوند متعال از وضع زکات، حل مسئله فقر و تأمین حداقل معیشت خانوارهای نیازمند بوده است (ابن بابویه، ۱۴۱۳ق، ج۲: ۳۰۳). از طرفی روایات دیگری هم وجود دارد که این ادعا را استحکام می بخشد و آن روایاتی است که دلالت بر آن دارند که اگر مقدار زکات تعیین شده از جانب خداوند برای این منظور کفایت نمی کرد آنگاه خداوند متعال بر مقدار زکات می افزود (ابن بابویه، ۱۴۱۳ق، ج۲: ۳۰۴). لذا در مجموع می توان این طور اظهارنظر کرد که فلسفه وضع زکات حل مسئله فقر و تأمین حداقل های معیشتی خانوارهای نیازمند است. اما راه های رسیدن به این هدف می تواند متفاوت باشد. روشی را که می توان از سیره اهل بیت استنباط کرد، این نتیجه را به همراه دارد که رفع فقر و ایجاد عدالت می تواند توأم با رشد اقتصادی بالا باشد و این همان موضوعی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. در این مقاله پس از بررسی و نقد آرای طرفداران تعارض عدالت و کارایی،[۱] به تبیین معیارهای توسعه یافتگی پرداخته و اثر بالقوه زکات را در کمک به فرآیند رشد اقتصادی کشورها مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱. تعارض در عدالت و کارآیی: بررسی و نقد طرفداران این نظریه
بخش عظیمی از نظریه های توسعه اقتصادی دلالت بر آن دارند که توزیع نابرابر درآمدها شرط لازم برای رشد سریع اقتصادی (یکی از باید های توسعه) است. به عبارتی اگر بخواهیم در جامعه به بالاترین حد از رشد اقتصادی برسیم باید حداقل برای دوره ای کوتاه مدت از عدالت چشم بپوشیم. طبق این نظریه میل نهایی به مصرف[۲] در طبقات ثروتمند جامعه بسیار پایین است و این نرخ در بین اقشار پردرآمد جامعه بسیار زیاد است و به همین صورت میل نهایی به پس انداز در اقشار ثروتمند زیاد و در اقشار فقیر بسیار کم است. چنانچه جریان درآمدی از سوی طبقه مرفه به سوی طبقه فقیر جاری شود سبب می شود که مصرف جامعه زیاد شود و در نتیجه پس انداز کاهش می یابد. کاهش پس انداز موجبات کاهش سرمایه گذاری را فراهم می کند و در نتیجه رشد جامعه (تولید) کاهش می یابد.
طبق این تحلیل می توان در مورد زکات این طور اظهارنظر کرد: زکات فرآیندی است که طی آن جریان درآمدی از سوی قشر ثروتمند جامعه به قشر فقیر جامعه منتقل می شود و در نتیجه میزان پس انداز کاهش یافته و در نتیجه رشد اقتصادی جامعه کاهش خواهد یافت.
راه حلی که این گروه می دهند این است که ما در مراحل اولیه توجهی به توزیع درآمدی نداشته باشیم و اجازه دهیم تولید جامعه افزایش یابد. بعد وقتی رشد جامعه زیاد شد و درآمد سرانه به یک سطح قابل توجهی رسید درحالی که اختلاف طبقاتی شدیدی در جامعه وجود دارد، از طریق اثر نفوذ به پایین[۳] با گرفتن مالیات از قشر مرفه، به قشر کم درآمد جامعه کمک می شود و علاوه بر رشد اقتصادی، توزیع عادلانه درآمد نیز ایجاد خواهد شد.
قطعاً این دیدگاه نقصان فراوانی دارد از جمله اینکه معلوم نیست که این دوره رشد چقدر بطول بیانجامد و ثانیاً در این دوره بر سر فقرا چه بلایی خواهد آمد. ما انتقاداتی به این نظریه داریم و اثبات خواهیم کرد که سیستم زکات در نظام اقتصادی اسلام به گونه ای است که عدالت را لازمه توسعه می داند نه در تعارض با آن.
چهار مسئله اساسی وجود دارد که بنیان تئوری اقتصاددانان طرفدار تعارض عدالت و کارآیی را متزلزل می کند:
یک. معمولاً قشر فقیر جامعه هستند که به عنوان نیروی انسانی و نیروی کار در جامعه فعالیت می کنند. در این دوره که درآمد آنها در سطح پایینی قرار دارد، از سطح بهداشت و آموزش پایینی نیز برخوردار هستند. لذا بهروری آنها نیز پایین است. در نتیجه نمی توان این توقع را داشت که حتماً رشد تولید زیاد باشد. ولی در حالتی که توزیع درآمد مناسب باشد قطعاً بهروری تمام کارگران بالا خواهد بود و افراد در توسعه و رشد اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند و می توان توقع رشد بالایی در جامعه را داشت.
دو. در تئوری های طرفداران این نظریه فرض بر این بود که سرمایه گذاری فقط تابع پس انداز است و زیاد شدن مصرف، پس انداز را کم کرده و تولید کاهش می یابد. اما اگر به آن سوی دیگر سکه نگاه کنیم می توانیم بگوییم که: با افزایش در مصرف در بین قشر فقیر جامعه، تقاضای مردم از کالاها زیاد شده و تولیدکنندگان داخلی به سمت تولید بیشتر می روند در نتیجه سودشان بیشتر می شود و صنایع خود را در جهت تولید کالای بیشتر گسترش می دهند و چون از طرف مقابل کارگران در سطح مناسبی از بهروری هستند می توانیم شاهد رشد بالایی در جامعه باشیم.
سه. توزیع مناسب درآمد که باعث از بین رفتن فقر می شود، می تواند با عمل کردن به صورت انگیزه های نیرومند مادی و روانی برای مشارکت گسترده همگان در فرآیند توسعه، توسعه اقتصادی سالم را به ارمغان می آورد. درحالی که اختلاف طبقاتی از نظر روانی بر مردم تأثیر می گذارد و مانع از رشد اقتصادی مناسب جامعه می شود.
چهار. در کشور های درحال توسعه ثروتمندان معمولاً به استفاده از کالاهای لوکس، مصرف گرایی، پس انداز در بانک های خارجی، مسافرت به خارج از کشور و خانه های گران قیمت شهرت دارند. لذا نمی توان توقع داشت اگر این افراد دارای درآمدی هستند آن را در راه تولید و سرمایه گذاری در جامعه مصرف کنند. از طرفی چون ثروتمند هستند جریان تولید کالا در جامعه را به جای تولید کالاهای ضروری به سمت کالاهای لوکس منحرف می کنند.
با این اوصاف می توان گفت که عدالت در جامعه شرایط را برای رشد اقتصادی بالا فراهم می کند. در اینجا هم نقش زکات پررنگ تر از هر جای دیگری مشخص است. اولاًـ زکات می تواند با ایجاد تعادل در جامعه موجبات رشد اقتصادی را فراهم کند. ثانیاًـ زکات با نقش خود می تواند موجبات اشتغال افراد را فراهم کند و با ایجاد صنایع قوی به توسعه و رشد اقتصادی کمک کند. در ادامه پس از تبیین ملاک های توسعه یافتگی به بررسی اثر زکات خواهیم پرداخت.
۲. تبیین معیارهای توسعه: تفاوت معیارهای اقتصاددانان سنتی و اقتصاددانان جدید
بر حسب اصطلاحات اقتصادی، توسعه در دهه های گذشته به معنای توانایی اقتصاد ملی برای ایجاد و تداوم رشد سالانه تولید ناخالص ملی با نرخ ۵ الی ۷ درصد تعریف شده است. برای مثال در قطعنامه سازمان ملل، دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دهه های توسعه نامیده شد و توسعه عمدتاً به هدف نرخ رشد ۹ درصد در تولید ناخالص ملی تعریف شد. از دیگر شاخص های توسعه نرخ رشد تولید سرانه بود که در واقع نشان دهند میزان تولید هر فرد و یا به عبارت دیگر میزان استفاده و مصرف هر شخص از کالاهای تولیدی در جامعه بود.
تا مدت ها هر وقت سخن از توسعه اقتصادی به میان می آمد ذهن ها به رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی متبادر می شد. با گذشت زمان، تجربه بسیاری از کشورها خصوصاً کشورهای جهان سوم نشان داد که علی رغم رشد اقتصادی بالا و روزافزون این کشورها، تغییر چندانی در سطح زندگی مردم ایجاد نشده و گاهی حتی اختلافات طبقاتی زیاد شده و در بعض از مناطق فقر به طور چشمگیری افزایش یافته است. به عبارتی علی رغم رشد اقتصادی بالا توسعه چندانی در این کشورها ایجاد نشده بود. لذا انتقادات زیادی از جانب اقتصاددانان بر این تعریف از توسعه وارد شد و آنها خواستار کنارگذاشتن این تعریف از توسعه اقتصادی شدند. در خلال دهه ۱۹۷۰ توسعه اقتصادی بر حسب کاهش یا از بین بردن فقر، نابرابری و بیکاری در چارچوب یک اقتصاد در حال رشد تعریف شد که ابعاد جدیدی را به تعریف سنتی توسعه افزود (تودارو، بی تا).
به عقیده اقتصاددانان جدید، توسعه یک جریان چند بعدی است که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی نیاز به کاهش فقر، نابرابری و بیکاری دارد. هرچند در کنار آن برخی تغییرات ساختاری و نهادی نیاز است تا بتوان همزمان به همه اهداف توسعه نایل شد. برخی از اقتصاد دانان مؤلفه های اصلی توسعه را این گونه برشمرده اند: ایجاد رشد اقتصادی از طریق بکارگیری صحیح منابع، ارتقای سطح زندگی مردم، ایجاد سرمایه انسانی از طریق آموزش، ایجاد سرمایه اجتماعی از طریق فرهنگ سازی، از بین بردن بیکاری آشکار و پنهان، کم کاری و افزایش میزان بهره وری کار، کاهش وابستگی به تولیدات کشاورزی یا صادرات مواد اولیه (منابع طبیعی، نفت و گاز و…)، کاهش وابستگی اقتصادی و آسیب پذیری در روابط بین المللی، اصلاح ساختار سیاسی و حکومتی نامناسب و ناکارآمد، کاهش نابرابری اجتماعی، توجه بیشتر به طبقات متوسط و فقیر جامعه که معمولاً بخش زیادی از جمعیت کشور را شامل می شوند، آموزش همگانی و ریشه کن کردن بی سوادی، فراهم کردن بهداشت و خدمات درمانی، آموزش فراگیر و جبران کمبود نیروهای متخصص، حمایت از اقشار محروم و زنان سرپرست خانوار، تأمین بیمه فراگیر و کارآمد و گسترش کمى و کیفى نظام تأمین اجتماعى و خدمات بیمه درمانى (تودارو، بی تا).
۳. جایگاه سرمایه انسانی و اجتماعی در رشد اقتصادی
اما نگاهی دیگر به توسعه گویای این حقیقت است که بعد از رشد سریع کشور های توسعه یافته، اقتصاددانان به دنبال الگوهای رشد متناسب با کشورهای جهان سوم بودند. بدیهی است اولین چیزی را که اقتصاددانان سازمان های بین المللی به کشور های جهان سوم تجویز می کنند همان الگوها، راه ها و روش هایی بود که کشور های توسعه یافته بر اساس آنها توسعه یافته بودند. این روش ها عمدتاً مبتنی بر انباشت سرمایه و سرمایه داری بود که با نگاه اثباتی (پازیتیویستی) به توسعه کشور های توسعه یافته استنتاج شده بود.
تجربه برخی از کشور های در حال توسعه از جمله بلوک شرق در استفاده از این الگو ها حاکی از آن بود که سرمایه گذاری های فراوان این کشورها که منجر به انباشت سرمایه در این کشور ها شد، افزایش چندانی در رشد اقتصادی این کشورها ایجاد نکرد. این چنین بود که الگوی پیشنهادی اقتصاددانان سازمان های بین المللی با شکست مواجه شد. اما این شکست ها سؤالات بزرگی را برای آنان به همراه آورد که با وجود این همه سرمایه گذاری، علت عدم رشد چیست؟ تحقیقات در این زمینه آنها را به دو مفهوم جدید راهنمایی کرد که آن دو مفهوم سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی بودند.
اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که برای ایجاد رشد و توسعه علاوه بر گسترش سرمایه فیزیکی نیاز به گسترش سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی نیز داریم. نیروی کار باید از لحاظ مهارت و تخصص رشد کند تا بتواند از سرمایه فیزیکی بهترین استفاده را ببرد و از طرفی محیط اجتماعی باید به گونه ای باشد که زمینه مناسب را برای تولید هرچه بیشتر فراهم سازد.
۴. نقش بالقوه زکات در کمک به فرآیند توسعه اقتصادی
اسلام که دین عدالت خواهی است و هدف از بعثت پیامبران در کنار دعوت به توحید را برقراری عدالت می داند، نسبت به این مسئله فقر بی تفاوت نبوده و برای آن راهکاری ارایه کرده است. هر چند قرآن کریم به فضیلت برخی از افراد در جامعه نسبت به دیگران در بهره برداری از نعمات مادی تأکید دارد، ولی به شدت با فقر و اختلاف طبقاتی مبارزه می کند. از ظاهر آیات و روایات چنین بر می آید که اصلی ترین وظیفه ای که زکات اجرا می کند برقراری تعادل اجتماعی است. خداوند در قرآن کریم موارد مصرف زکات را این چنین بیان می کند: «انَّما الصَّدقاتُ للفُقَراء و المَساکین و العاملین عَلَیها وَ المُؤلَّفَه قُلُوبُهُم وَ فى الرّقاب و الغارمین و فى سبیل الله و ابن السبیل فریضَه مِنَ الله و الله عَلیمٌ حکیم».[۴]
قید فی سبیل الله در این آیه حاکی از آن است که موارد مصرف زکات محدود نیست و این قابل توسعه است. رأی مشهور در فقهای شیعه و اهل سنت نیز همین است. اما آنچه که از سیره معصومین در مصرف زکات بر می آید این نکته را با خود به همراه دارد که زکات علاوه بر تأمین عدالت، موجبات رشد اقتصادی را نیز فراهم می کند که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
۵. نقش بالقوه زکات در ایجاد رشد اقتصادی
یکی از ویژگی های اصلی و مهم زکات در این است که می تواند به رشد اقتصادی کمک نماید. کمک به رشد اقتصادی از چهار طریق صورت می گیرد. ویژگی اصلی زکات در این است که با حل مسئله بیکاری، ارتقای سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی و جلوگیری از حبس پول و ثروت اندوزی مقدمات رشد اقتصادی را فراهم می کند.
۵.۱. زکات و حل مشکل بیکاری
اگر امروز برخی از اقتصاددانان این نقش مهم برای زکات را بعید می شمارند، به خاطر آن است که واقعیت زکات را نمی دانند و گاهاً بعضی ها فکر می کنند نه تنها زکات بی کاری را از بین نمی برد بلکه به آن دامن هم می زند. چرا که افراد بی کار تا وقتی که می دانند درآمد آنها از صندوق زکات تأمین می شود، سراغ کار کردن نمی روند و استراحت می کنند. براساس تعالیم اسلامی این سخنان مبنایی ندارد چرا که سازوکار زکات به گونه ای است که این مسئله را حل می کند.
انواع بیکاری: بی کاری را در یک نگاه می توان به دو نوع تقسیم کرد: یک. بی کاری ارادی، دو. بی کاری جبری.
در بحث زکات هر کدام از این دو خواستگاه و جایگاه خود را دارند. بیکاری جبری آن بیکاری است که خود انسان در آن دخل و تصرف ندارد همان طوری که مصیبت ها و بلاها در جامعه به او سرایت می کند بیکاری هم بر او تحمیل می شود. علت اصلی این بی کاری را می توان این گونه بیان کرد:
یک. فرد در دوران کودکی حرفه و فنی یاد نگرفته است تا در بزرگی به فریادش برسد و مسئولیت آن بر عهده پدر و مادر اوست که نسبت به آموزش او اقدامی انجام نداده اند و یا کوتاهی کرده اند و یا مسئولیت آن بر عهده کسی است که می توانسته کاری کند ولی نکرده است.
دو. از طرفی ممکن است شخص حرفه لازم را داشته باشد اما پول لازم را برای خرید سرمایه کارخود ندارد مثلاً کشاورزی بلد است ولی پول ندارد که ادوات کشاورزی بخرد و یا آنکه زمین کشاورزی بخرد.
سه. گاهی افرادی هم هستند که ناتوان اند از انجام کار. این ممکن است به دلیل ناتوانی جسمی باشد.
برای رفع این مشکل ها وظیفه اصلی صندوق زکات این است که طوری برای فقیر خرج کند که فقیر از جانب خودش بی نیاز شود. به عبارتی اگر فقیر حرفه لازم را ندارد، از طریق صندوق زکات برنامه طراحی شود که شخص شغل بیاموزد. اگر حرفه ای بلد است اما سرمایه لازم را ندارد برای او سرمایه لازم را فراهم سازد. به عنوان مثال امروز به جای آنکه به فقرا پول نقد پرداخت شود می توان سازوکاری را فراهم کرد که با ایجاد شرکت های تولیدی بزرگ زمینه اشتغال این افراد فراهم شود و این افراد خود با کار کردن بی نیاز شود و صندوق زکات زمینه کار کردن آنها را فراهم نماید. تنها در حالت سوم است که شخص چون نمی تواند کار کند باید دریافت نقدی داشته باشد.
بنابراین به وسیله زکات و استفاده از آن می توان برای انسانی که قادر به کار کردن است آنچه برایش نیاز است فراهم کرد از آموزش او گرفته تا آماده کردن ادوات و وسایل کار کردن از جمله اینکه به او شغل و حرفه ای آموزش دهیم که به وسیله آن به زندگی خود ادامه دهد و یا آنکه با استفاده از زکات یکسری کارخانه ها، شرکت ها، اماکن دیگر را راه اندازی نموده تا برایشان فرصت شغلی ایجاد شود و افراد بتوانند در عین حال که در آن شرکت کار می کند مالک اصلی آن شرکت نیز باشند.
الف. زکات و بی کاری اختیاری: در این نوع بی کاری شخص توانایی و قدرت کارکردن را دارد اما ترجیج می دهد بنشیند و کار نکند و به دنبال راحتی می گردد و با تکیه بر دیگران زندگی خود را می چرخاند از زندگی چیزهایی را می گیرد ولی هیچ نمی دهد، از جامعه سودی می برد ولی به آن سود نمی رساند و نهایتاً مصرف می کند اما تولید نمی کند. اسلام در مقابل این افرادی می ایستد و از مسلک و راه رفتار آنها راضی نمی شود. امام باقر(ع) می فرمود: من چنانم که از مردى که دنبال کار نمى رود متنفرم، و بر پشت دراز مى کشد و مى گوید: خدایا روزى مرا برسان. و بر نمى خیزند تا در این سوى و آن سوى دنبال کارى بگردد و خواستار فضل خدا شود، با اینکه مورچه خرد از لانه خویش بیرون مى آید تا روزى خود به دست آورد (حکیمی، ۱۴۱۰ق، ج۴).
آنچه که از سیره پیامبر(ص) به صراحت برمی آید این است که این افراد به هیچ عنوان حظ و بهره ای از زکات ندارند. بنابراین همه فقیران و مسکینان مستحق دریافت زکات نخواهند بود برخلاف آنچه که خیلی ها تصور می کنند.
۵.۲. ارتقای سرمایه انسانی
از مؤلفه های اصلی سرمایه انسانی آموزش و بهداشت است که هر دو در تولید موث هستند. اسلام به این دو مقوله توجه زیادی کرده است و این اجازه را داده است که از صندوق زکات برای این نوع مصارف استفاده شود.
کمک به پیشرفت های علمی و ایجاد آموزش در افراد و از بین بردن بی سوادی:
اسلام دینی است که عقل را گرامی داشته است و به سمت علم دعوت می کند و جایگاه علما را بالا برده و علم را کلید ایمان می شمرد و راهنمای عمل از طرفی هیچ ارزشی برای ایمان تقلیدی قایل نیست. قرآن گوید: «هل یستوی الذین یعملون والذین لایعلمون». پیامبر اسلام(ص) نیز می فرماید: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» و این علم فقط محصور در علم دین نیست. بلکه هر علمی که مسلمانان در دنیای امروزشان به آن نیاز دارند چه برای بهداشت، چه اقتصاد، ساختار عمرانی و… که همگی واجب کفایی است. بنابراین جای تعجب ندارد که فقهای اسلام می گویند کسی که به خاطر علم دنیا را ترک کرده است از زکات به او بدهید و کسانی که به خاطر آخرت دنیا را ترک کرده اند، حق استفاده از زکات را ندارند. چرا که عابد فقط به فکر خودش است اما عالم به فکر همه جامعه. اسلام به این اکتفا نکرد بلکه گفته برای فقرا جایز است که برای خریدن کتاب های علمی از زکات استفاده کنند. همچنین ساخت کتابخانه، مراکز تعلیم و تربیت مدرسه و دانشگاه از دیگر مواردی است که زکات می تواند به تأسیس آنها کمک کند.
از طرفی از نظر اخلاقی زکات فقط شامل زکات مال نمی شود بلکه به گفته اهل بیت(ع) زکات علم منتشر ساختن آن است. حال اگر افراد خود را در برابر علم خود مسئول بدانند و بدانند که باید زکات آن را بپردازند می توان امید آن را داشت که علوم دینی، انسانی و فنی در جوامع اسلامی رونق بگیرد. و کسی از آموزش دیگری دریغ نورزد
گسترش خدمات بهداشتی و حفظ سلامت افراد:
اسلام دینی است که به نظافت و بهداشت اهمیت زیادی داده است تا جایی که نظافت را یکی از نشانه های شخص مؤمن بیان می کند. از طرفی چون هدف انسان را تعالی و رشد بیان می دارد و این تعالی بدون سلامت جسمی بسیار سخت می باشد، به همبن خاطر در برنامه حکومت اسلام راهکاری وجود دارد که اولاًـ سطح بهداشت را در جامعه بالا می برد و ثانیاًـ با پرداخت های مالی از صندوق زکات به اقشار متوسط و فقیر جامعه امکان درمان بیماری های این اشخاص که در حالت عادی توانایی مالی درمان خود را ندارند فراهم کند. اولاًـ از این صندق می تواند بیمارستان هایی مجهز و در شأن مسلمانان ایجاد کرد و ثانیاًـ با پرداخت مستقیم امکان درمان افراد فقیر و متوسط جامعه را ایجاد کند و ثالثاًـ هرگونه مخارجی که برای ایجاد بهداشت و سلامت در جامعه نیاز باشد، از صندوق زکات فراهم کند. این برنامه با ارتقای سرمایه انسانی به رشد اقتصادی هم کمک می کند.
۵.۳. ارتقای سرمایه اجتماعی
تقویت برادرى، تعمیق روابط و کینه زدایى:
با پرداخت زکات رابطه عاطفى میان افراد عمیقتر شده و مفهوم آیه «انّما المومنون اخوه» بهتر مورد توجه و عمل قرار مىگیرد. قرآن کریم مىفرماید: «هرگاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم در جامعه برادر دینى شما هستند».
همچنین با پرداخت زکات، آداب دوستى هر چه بهتر و بیشتر مراعات شده و شعله مهر و محبت در دل ها فروزان مىشود و این دوستى و محبت در تعاون و یارى رساندن به یکدیگر و حفاظت از دستاوردهاى جامعه اسلامى نقش مهمى دارد. از طرفی این خود مقدمات ایجاد سرمایه اجتماعی را فراهم می کند و زمینه را برای تولید بهتر فراهم می کند.
حفظ آبرو و جذب دیگران:
در بسیارى از موارد، فقر آبروى انسان را در معرض خطر قرار مىدهد و زکات، فقر را از بین مىبرد و آبروى انسان ها را حفظ مىکند. در مورد جذب دیگران از طریق زکات باید گفت که اسلام، مصرف زکات را براى هشت گروه لازم دانسته و یک دسته از آنان افرادى از رؤسا و سرشناسانى هستند که اگر حمایت هاى مالى از آنان به عمل آید، ابتدا خودشان و سپس قبیله آنان به اسلام جذب مىشود. پیامبر اکرم(ص) نیز سهمى از زکات را به رؤساى قبایل مى دادند و در هر زمان ولىّ امر مسلمین مىتواند این کار را انجام دهد.
از همین سهم که به نام «مؤلفه قلوبهم» در قرآن مطرح شده، مىتوان مقدارى به مسلمانان ضعیف الایمان پرداخت کرد که اگر به حال خود رها شوند، وسوسههاى دشمنان در آنان ایجاد شک مىنماید. اسلام براى پایدارى آنان در دین، مشکلات اقتصادى ایشان را حل مىکند.
۵.۴. زکات و حل مشکل پول اندوزی و محبوس کردن ثروت
زکات در بسیاری از موارد پول و سرمایه راکد را از اختیار مردم خارج ساخته و آن را در جهت سرمایه گذاری فیزیکی بکار می اندازد و موجبات رشد اقتصادی را در جامعه فراهم می کند. یکی از هدیه های الهی به انسان نظام پول است که انسان را از انجام مبادلات تهاتری و پایاپای بی نیاز کرده است. و بر انسان واجب است که حکمت پشت آن را بشناسد و آن را شکر کند. شکر نعمت آن است که هر چیزی را در جای خود استفاده کنی. پول هم همین ویژگی دارد، شکر نعمت یعنی اینکه در جای خود از آن استفاده کنی. همانا که پول فقط برای این به وجود آمده که تحرک داشته باشد و در مبادلات کمک کند و در یک جا نماند. اما چه سریع انسان ها از حقیقت آن غافل می شوند و وظیفه پول را فراموش می کند. و عده ای پول و سرمایه خود را هدف خود قرار داده و آن را مطلوب بالذات تلقی می کنند و بواسطه آن وقتی که اسلام آمد و خواست که مردم را از قید دنیا و درهم برهاند و آنها را در جهت حرکت دهی پول و سرمایه و ثمردهی آنها تشویق کند و چه در بحث فردی و چه در بحث اجتماعی آن را خرج کند و اینکه افراد بخواهند پول را حبس کرد. و از حرکت باز بدارند را محکوم کرد. و این را خداوند بر پیامبر نازل فرمود: «الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سیبل الله فبشرهم بعذاب الیم*یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها حباههم وجبوبهم و ظهورهم و هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون».
اما اسلام در مقابل ذخیره و انباشت پول فقط به مجازات وعده های عذاب بسنده نکرده است، بلکه راهی را هم معرفی کرده تا از آن جلوگیری کند و این پول را در چرخه اقتصاد ببرد و رشد اقتصاد را فراهم سازد.
۵.۵. نقش زکات در ایجاد عدالت و از بین بردن نابرابری ها
۵.۵.۱. فقر زدایی و کاهش مفاسد اجتماعی: اسلام فقر را خطری برای عقیده، اخلاق و سلامت فکری می داند و از طرفی خطری برای خانواده ها و اجتماع. اسلام فقر را بلایی می داند که باید آن را دفع کرد و می خواهد از آن به خدا پناه ببرد. فقر در سخنان امام(ع) پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پستترین صفتها توصیف مىکند، صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مىکند. حال در این سخنان امام تأمل مىکنیم:
یک. الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است.[۵] این کلام از تشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مىفرماید: والفقیر خیر من الفقر یعنی قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.[۶]
دو. یخرس الفطن عن حاجته یعنی فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.[۷] فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مىگذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مىنهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مىپاشد و به عنصرى نامطلوب و بیهوده در جامعه بدل مىشود.
۶. هدف اسلام از برطرف کردن فقر
اسلام عنایت و توجه زیادی به برطرف کردن فقر دارد و می خواهد آن را از ریشه مداوا کند و انسان را از مصائب آن برهاند، به طوری که این انسان را برای زندگی مناسب آماده سازد که لایق شخصیت و کرامت معنوی او باشد و بتواند در ادای فرائض دینی موفق باشد و بتواند بار زندگی را تحمل کند و او را از افتادن به دام های حرام و گمراهی و بی تابی رها سازد. اسلام می خواهد که انسان در زندگی پاکیزه ای از نعمت های ارضی و سمائی متنعم باشد و از آنچه که از آسمان و زمین می آید متنعم باشد و کسب روزی او را از یاد خدا غافل نکند.
اما خداوند زکات را بر مسلمانان واجب کرد و آن را از ستون های دین اسلام قرار داد و آن مقدار از زکات را از ثروتمندان جامعه دریافت می کند به فقرای جامع الشرایط می دهد، تا آنها هم بتوانند حاجات مادی خود را برآورند و این حاجات عبارت انداز غذا، لباس، نوشیندی، مسکن و ازدواج و کسب علم. بوسیله زکات است که فقیر می تواند به زندگی ادامه دهد، به طاعت خدا بپردازد و لذا می تواند احساس کند که او عضوی زنده و مورد توجه در جامعه است. و او چیزی گمشده و بیهوده نیست و این فقیر هم در جامعه انسانی مورد اکرام است و به او توجه می شود و دست او را هم می گیرند و به زیباترین وجه دست مساعدت و یاری را به سمت او دراز می کنند. نه منتی بر او می گذارند و نه آزار و اذیتی. چرا که این زکات از دست دوست به او داده می شود و نفس او عزیز می ماند و فقیر در جامعه سر خود را بالا نگه می دارد و کرامتی بس بالا دارد چرا که او فقط حق خود را از دولت گرفته است.
۶.۱. مداوای فقر به کمک درمان ریشه های آن
آنچه ضروری به نظر می رسد باید علت فقر را در شرایط گوناگون فردی گروهی و اقلیمی شناسایی کرد. چرا که هر کدام دوای مخصوص به خود را دارد و علل آن نیز متفاوت است. درمان میسر نمی باشد مگر آنکه تشخیص صحیح باشد و در تشخیص تا زمانی که علت بیماری مشخص نباشد نمی تواند مفید باشد. باید دانست که درمان فقر و بی کاری که به خاطر ناتوانی افراد در کار کردن است فرق می کند با زمانی که فرد فقر و بی کاری اش از روی تنبلی است و نوع دیگر این فقر آن است که اهل و عیال آن فرد آن قدر زیاد باشد که فرد توانایی فراهم کردن مخارج آنها را نداشته باشد.
در مورد فقیری که فقر او ناشی از بی کاری اختیاری است قبلاً بحث کرده ایم، اما فقیری که از «کسب درآمدی که او را کفایت کند ناتوان شده است و عجز آن به خاطر یکی از عوامل زیر است»:
الف) ضعف جسمانی یا وجود مانعی که نگذارد شخص کار کند مانند یتیمی و یا سالخوردگی. یا آنکه شخص بعضی از حواس خود مانند بینایی و یا بعضی از اعضای خود را از دست داده باشد و یا گونه ای مریض باشد که نتواند کار کند. این ها عوامل جسمی هستند که افراد به آن مبتلا می شوند و فرد راهی ندارد که با آنها غلبه نماید. لذا باید از زکات آن مقداری که او را بی نیاز کند به او داد و به ناتوانی او رحم کرد.
ب) ناتوانی در کسب درآمد: افرادی که قادر به کار کردن هستند اما راهی برای کار کردن نمی یابند حتی نیروی کار خود را عرضه می کنند ولی تقاضایی برای آن وجود ندارد با فراهم کردن سرمایه جدید.
فقیران نوع سوم آن دسته از فقرایی که حالشان بر دیگران پوشیده است این افراد نه بی کاراند و نه ناتوان از کار کردن بلکه کار می کنند و درآمد هم دارند اما درآمدشان کفاف مخارجشان را نمی دهد.
حتی به کسی که خانه و خادم دارد و درآمدش کفاف مخارجش را ندهد می تواند از زکات دریافت کند. کما اینکه در شیعه به آن اشاره شده که حتی اگر کسی خادم و خانه هم داشته باشد ولی مخارش به حد کفاف نرسد، می تواند از صندوق زکات دریافت کند. حتی گفته شده که اگر کسی خانه و خدام هم نداشته باشد می توان برایش هم خانه خرید و هم خادم و نیز وسایل مورد نیاز زندگی و حتی خرید سرمایه ای که بوسیله آن بتواند کاری برای خود پیدا کنند.
۶.۲. از بین بردن شکاف و اختلاف طبقاتی
اگر اسلام می گوید که باید در معیشت و روزی خوری مردم تفاوت وجود داشته باشد نتیجه تفاوت فطری در نیروها، ویژگی ها و استعدادهای افراد است و این تفاوت ها را حتماً باید در نظر گرفت. البته نه به این معنا که فقیر دائماً فقیرتر شود و ثروتمند دائما ثروتمند تر شود بلکه اسلام در این موقف با قانون های شرعی و تنظیمات عملی و توصیه های انگیزشی و تربیتی دارد عمل می شود و به گونه ای مانع از طغیان ثروت ثروتمندان شد و سطح زندگی افراد فقیر را بالا می برد. زکات علاوه بر اینکه از جهت مستقیم (دریافت از اغنیا و پرداخت به فقرا) به توازن اجتماعی کمک می کند، به صورت غیرمستقیم نیز به ایجاد توازن کمک می کند و آن ایجاد درآمدزایی برای فقرا است.
۶.۳. حل مشکلات خانواده هایی که سرپرست آنان زنان هستند
در بسیاری از کشور ها سطح درآمدی زنان به مراتب کمتر از سطح درآمدی مردان است. چرا که در بسیاری از مواقع از سطح تحصیلات کمتری برخوردارند و گاهی از اوقات به خاطر ضعف جسمی نسبت به مرد یا هزینه فرصت کمتری بر کار پیدا کردن دارند یا مجبورند به درآمد کمتری قناعت کنند. بنابرین این نتیجه منطقی وجود دارد خانوادهایی را که زنان آن را اداره می کنند بیشتر در معرض فقر قرار دارند تا دیگر خانواده ها.
۱۷ تا ۲۸ درصد خانواده های جهان را زنان اداره می کنند و این خانواده ها در بین فقیر ترین خانوارهای جامعه قرار دارند. زنان سرپرست خانه یک نقش دوگانه ایفا می کنند یعنی علاوه بر کار در خارج از منزل مجبورند کارهای داخل منزل را هم انجام دهند. لذا فقر عموماً بر آنها تأثیر بیشتری دارد. به همین خاطر این گونه از زنان بیشتر از حالت عادی کار می کنند و اوقات فراعت کمتری دارند. در مواقعی که در آمدشان کاهش می یابد مجبورند بیشتر ار وقت خود را به کار کردن بپردازند و حتی به کار های خانه و نیز درس و بهداشت کودکانشان کمتر توجه می کنند و کمبود مهر و محبت مادری را بر دلشان می نشانند. از طرفی این زنها بیشتر در معرض فسادهای غیراخلاقی هستند و گاهی از مواقع در صورت ناچاری مجبور به هر کاری می شوند.
اگر سیاست های دولت اسلامی می خواهد در جهت حل مشکلات فقر باشد باید بیشتر از هر قشر دیگری به این گروه از جامعه توجه بیشتری کنند.
اینجا نیز نقش زکات بر کسی پوشیده نیست. رهبر جامعه اسلامی می تواند به پرداخت زکات بر این قشر از جامعه علاوه بر کاهش فقر در جامعه، به استحکام بنیان خانواده کمک کند و زمینه رشد و تعالی همه فرزندان مسلمان را که آینده آن جامعه هستند تأمین کند.
۷. نقش زکات در برقراری امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی
۷.۱. پرداخت بدهکاری ها
همان طوری که اشاره شد یکی از مصارف زکات در قرآن، سهم غارمین است. غارمین همان کسانی اند دچار بدهکاری شده اند. امروزه افراد زیادی هستند که به خاطر حادثه ای دچار بدهکاری شده اند و توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند. به عنوان مثال پدر خانواده ای را در نظر بگیرید که بر اثر سانحه تصادف، مجبور به پرداخت دیه شده است اگر قرار باشد این شخص تا موقع پرداخت بدهی خود در زندان باشد خانواده او باید چه کنند؟ آیا منطقی است که همسر خانواده به جای تربیت فرزندان و فرزندان به جای درس خواندن سراغ کار کردند بروند تا فقط هزینه های جاری خود را تأمین بکنند چه برسد به پرداخت دیه؟ و از کجا معلوم که این خانواده دچار فساد نشوند؟ اینجاست که دوباره اسلام جلوه نمایی می کند و با پرداخت بدهی افراد واجدالشرایط آنها را از خطرات موجود محافظت می کنند. البته در بحث بعدی با مطرح کردن نظام بیمه اوج شکوفایی زکات را مطرح می کنیم.
۷.۲. واقعه های ناگوار و تشکیل شرکت بیمه از طریق صندوق زکات
قبل از آنکه غرب بیمه را اختراع کند جامعه اسلامی از یک طریقی خاص افراد را بیمه کرده بود و آن صندوق زکات بوده است و هر کسی دچار بلا و مصیبت می شد می توانست به آن پناه ببرد. سهم بدهکاران از زکات برای این گونه حوادث کفایت می کند. اسلام فرد حادثه دیده را تنها با کمک های خیرخواهانه مردم رها نمی کند بلکه برای او از بیت المال مسلمین سهمی را قرار می دهد.
این شخص حادثه دیده بدون هیچ شرمندگی خجالت حق خود را از بیت المال می گیرد. متن قرآن در مورد بدهکاران و سهم آنها از زکات از لفظ «فریضه من الله» استفاده می کند و این اهمیت موضوع را نشان می دهد. بدهکاران کسانی اند که بدهی زیادی دارند و نمی توانند آن را جبران کنند خواه این بدهی ها از مصرف خود باشد و یا از تولید او که ورشکست شده و غیر. و نیز گفته شد که غارمین در قرآن کسانی اند که سیل مال آنها را برده یا خانه اشان آتش گرفته و یا آنکه برای خانواده خود پول قرض کرده است. البته عده ای از فقها نیز معتقدند باید به او آنقدر داد تا به حالت اولیه خود باز گردد. ولی این بستگی به مقدار زکات جمع شده و نیز مصارف دیگر واهمیت آنها دارد.
زکات بیمه ای منحصر به فرد در نوع خود است: علاوه بر پیشینه تاریخی زکات و بیمه اسلامی بر بیمه غربی باید گفت آنچه که اسلام بر این نظام بیمه خود بیان می کند خیلی کاملتر از نظام بیمه غربی است. در بیمه های غربی افراد مجبورند به ضرورت قسطی ماهیانه و یا به هر نوع دیگر پرداخت کند و در موقع حادثه دیدن به او آن قدری پرداخت می شود که او قسطی می داده نه براساس حجم خسارتی که بر او وارد شده، و لذا کسانی که پول بیشتر دهند بهره بیشتری می برند و کسی که پول کمتری داده بهره کمتری می برد حتی اگر مصیبت و مشکل او بسیار بزرگ باشد. از طرفی هدف اصلی شرکت های بیمه سود برای خودشان است. اما بیمه اسلامی هیچ شرطی برای پراخت اقساطی ندارد و به هرکس آنقدری می دهد که نیاز او است و نیز هدف او فقط خدمت است.
اما از طرفی نظام بیمه اسلامی به چیزی توجه کرده که هیچ یک از نظام های بیمه غربی به آن توجه نکرده اند آن این است که حتی در این نظام می توان به کسانی که بدهکارند کمک کرد خواه به خاطر مسائل اجتماعی باشد مانند اصلاح ذات بین و خواه به خاطر مسائل شخصی مانند قرض گرفتن جهت مصرف باشد. در مورد اول حتی اگر شخص غنی باشد بدهی او پرداخت می شود چرا که مسئله اجتماعی است ولی در مورد دوم تنها اگر فردناتوان در بازپرداخت باشد به او کمک می شود.
در اینجا اسلام موقف سلبی به خود نمی گیرد و شخص را مجبور نمی کند در جهت پرداخت بدهی ها مسکن وسیله نقلیه و چیزهای ضروری خود را بفروشد بلکه از سهم غارمین به او می دهد.
۷.۳. زکات و حل مشکل ازدواج جوانان
حال می خواهیم تصور روشن تری را از آنچه که اسلام به عنوان حد مطلوب کفایت برای فقیر و مسکن در نظر دارد بیان کنیم. اینکه عملاً و فقها به مسائلی همچون طعام، نوشیدنی و امثال ذلک توجه می کنند خوب است اما باید دانست که اینها تنها نیازهای انسان نیستند بلکه در انسان انگیزه ها و غرایز دیگری هم وجود دارد که انسان را به سوی خود دعوت می کند و از انسان می خواهد که آنها را اشباع کند.
و از انواع آنها غزیره جنسی است که خداوند آن را با وجود انسان آمیخته است و تا انسان با اراده خدا نسبت به عمارت و آبادانی زمین گام بردارد و نسل انسانی باقی بماند. اسلام این غریزه را کنار نمی گذارد بلکه آن را منظم می کند و برای آن در سیر امر الهی مسیری را تعیین می کند. اما در اسلام زکات می تواند برای پرداخت معونه و کمک به شخصی که می خواهد ازدواج کند و توانایی خارج آن را ندارد مانند مهریه و جهیزیه می تواند استفاده نمود.
۷.۴. دفع بلا از امّت و اقتدار امّت اسلامى
اگر کمبودها از طریق مالیات هاى اسلامى و زکات تأمین شود، افراد جامعه به یک نوع رفاه نسبى دست مىیابند در نتیجه دلها نسبت به هم مهربان و نیرهاى انسانى متمرکز مىگردند و همه پشتیبان یکدیگر خواهند بود.
افراد چنین جامعهاى داراى صلابت و اقتدارند و در مقابل نقشههاى دشمنان و تهدید و تطمیع آنان بیمه خواهند بود. همچنین جبران کمبودها از طرف پرداخت کنندگان مخلص و اجراى این کار الهى از طریق مراجع دینى، سبب آرامش، دلگرمى و اتصال به علماى ربّانى خواهد شد که این امر نیز خود وسیله اقتدار و عزت اسلامى و ملى مىباشد.
در قرآن کریم آمده است: «و لولا دفعُ الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لکن الله ذو فضل على العالمین». در ذیل این آیه، حضرت امام صادق(ع) فرمود: «قطعاً خداوند به خاطر کسانى از شیعیان ما که زکات مىدهند، انواع بلاها و خطرات را از سایر مردم دفع مىکند و اگر زکات این گروه نبود، همه یکجا نابود مىشدند».
نتیجه گیری
گفتیم که بر خلاف تعریف اقتصاددانان سنتی که توسعه را محدود به رشد اقتصادی می دانستند، اقتصاددانان جدید توسعه را یک جریان چندبعدی تعریف کرده اند که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی، کاهش فقر، نابرابری، بیکاری، ارتقای آموزش، بهداشت و فرهنگ و اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی را درخود دارد. درحالی که در این تعریف از توسعه، رشد اقتصادی و کاهش نابرابری نقش مهمی دارند، برخی از اقتصاددانان اعتقاد داشتند که بین عدالت و کارآیی تعارض وجود دارد. ما در بحث خود با چهار دلیلی که ارائه کردیم این نظر را مورد انتقاد قرار دادیم. در ادامه پس از بررسی مؤلفه های توسعه اقتصادی کشورها با تبیین جایگاه زکات در نظام اقتصادی اسلام، نقش زکات را در ایجاد توسعه هایی که مبتنی بر عدالت و کارآیی به صورت توأم است بررسی کردیم و دیدیم که زکات به عنوان یک ابزار قدرتمند در اسلام چه ویژگی ها و توانایی هایی را دارد.
نتیجه مباحث مطرح شده این است که زکات با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی و با به کارگیری سرمایه های راکد از طریق جلوگیری از حبس ثروت و پول اندوزی، مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کرده و با نقشی که در ایجاد عدالت اجتماعی، فردی و اقتصادی دارد تمام اهداف توسعه که همان رشد اقتصادی، عدالت، رفاه، افزایش سطح زندگی، اشتغال، برابری، بهداشت، آموزش، امنیت فکری و اجتماعی است را فراهم می کند.
پی نوشت:
[۱]. Equity, Efficiency Trade Off
[۲]. Marginal Propensity To Consume
[۳]. Trickle Down Effect
۴. سوره توبه/آیه ۶۰.
۵. باب ـ کلمات قصار: ۱۵۴.
۶. ابن شعبه حرانى: تحف العقول ۶۳.
۷. ابن ابى الحدید ۱۸/۳۸۶. ۴ کلمات قصار: ۳۱۱.
فهرست منابع و مآخذ:
۱. قرآن کریم.
۲. ابو جعفر محمد بن الحسن بن على الشیخ الطوسى(۱۴۱۳ق)، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، المجلد الثانى، کتاب الزکاه، تحقیق: العلامه الشیخ محمد جواد الفقیه، بیروت: دارالأضواء، الطبعه الثانیه.
۳. ابوجعفر الصدوق محمد بن على بن الحسین ابن بابویه القمى(۱۴۱۳ق)، من لایحضره الفقیه، الجزء الثانى، کتاب الزکاه، تحقیق العلامه الشیخ محمد جواد الفقیه، بیروت، دار الاضواء، الطبعه الثانیه.
۴. خمینی، روح الله(۱۳۷۹ش)، تحریر الوسیله، المجلد الاول، کتاب الزکوه، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینى، الطبعه الاولى.
۵. سید رضی(۱۳۸۰)، ترجمه دشتی، محمد، نهج البلاغه، اتقان.
۶. شعبانی، احمد(۱۳۷۵)، تحلیلی پیرامون زکات، زکات یا مالیات، کدامیک؟، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع).
۷. عسکری، محمدمهدی(۱۳۸۴)، تحلیل نظری زکات، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
۸. قحف، محمد منذر(۱۴۱۷ق)، اقتصادیات الزکاه: کتاب مطالعه، المعهد الاسلامی للبحوث و التدریب؛ البنک الاسلامی للتنمیه.
۹. قرائتی، محسن(۱۳۸۲)، زکات، فریضه فراموش شده، مبلغان.
۱۰. کمیجانی، اکبر و عسگری، محمدمهدی(۱۳۸۳)، تحلیل نظری آثار اقتصادی زکات و مقایسه آن با مالیه تورمی، تهران: تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران.
۱۱. کیاالحسینی، سیدضیاالدین(۱۳۸۷)، نقش زکات فطره در فقرزدایی مطالعه موردی: ایران ۱۳۸۵.۱۳۷۰، اقتصاد اسلامی.
۱۲. لاجوردی، عدنان(۱۳۷۱)، نقش زکات در نظام اقتصادی اسلامی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(ع)، تهران.
۱۳. محمد رضا و محمد و علی، الحکیمى(۱۴۱۰ق)، الحیاه، تهران: الجزءالسادس، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، الطبعه الاولى.
۱۴. Todaro, Mickle(1989), Economic Development In Less Development Countries, Long Man.
نویسنده: عبدالمحمد کاشیان
منبع: انجمن علمی دانشجویان الهیات.