آیا تشیع، زائیده ذهن عبدالله بن سبا است؟

۱۳۹۳-۰۳-۲۸

366 بازدید

شیعه (تشیع ) یکی از دو مذهب بزرگ دین اسلام است. برپایه این مذهب، پیامبر اسلام(ص) به‌فرمان خداوند، حضرت علی(ع) را به جانشینی بلافصل خود برگزیده است. امامت از اصول مذهب شیعه و وجه تمایز آنان با اهل‌سنت است. طبق این اصل، امام را خداوند تعیین و به‌واسطه پیامبر(ص) به مردم معرفی می‌کند.

همه شیعیان به‌جز زیدیه، امام را معصوم می‌دانند و بر این باورند که آخرین امام، مهدی موعود(عج) در غیبت به‌سر می‌برد و روزی برای برقراری عدالت در جهان، قیام خواهد کرد.

برخی دیگر از باورهای کلامی متمایز شیعه عبارت‌اند از: حسن و قبح عقلی، تنزیه صفات خدا، اَمرٌ بَینَ الاَمرَین، عدم عدالت صحابه، تَقیه، تَوَسّل و شفاعت.

فرضیه های موهوم پیرامون پیدایش شیعه

فرضیه نخست :

تشیع، ساخته و پرداخته عبدالله بن سبا

طبری درباره این توهّم ساختگی می نویسد: «یک یهودی به نام عبدالله بن سبا در صنعا، در زمان عثمان اظهار مسلمانی کرد و در بین مسلمانان نفوذ نمود و شروع به رفت و آمد در شهرها و مراکز مسلمانان همچون شام، کوفه، بصره ومصر کرده و بشارت می داد که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) هم مانند عیسی بن مریم باز خواهد گشت و علی (علیه السلام) وصیّ محمد (صلّی الله علیه وآله) است، آنگونه که هر پیامبر را جانشینی است؛ و علی خاتم اوصیاست، آن سان که حضرت محمد خاتم پیامبران است و عثمان حق این وصیّ را غصب کرده و در حق او ستم نموده است، پس باید با او مبارزه کرد تا حق به حقدار برسد. گروه هایی از مسلمانان به او گرویدند که از صحابه بزرگوار یا تابعین شایسته بودند، مثل ابوذر، عمار یاسر، محمد بن حذیفه، عبدالرحمن بن عدیس، محمد بن ابی بکر، صعصعه بن صوحان، مالک اشتر و مسلمانان نیکو وشایسته دیگر. پیروان او مردم را بر ضدّ حاکمان می شوراندند ونامه هایی در نکوهش از فرمانروایان نوشته به شهرهای دیگر می فرستادند. در نتیجه، عده ای از مسلمانان با تحریک آنان قیام کردند و به مدینه آمدند و عثمان را در خانه اش محاصره کرده و کشتند. مسلمانان با علی (علیه السلام) بیعت کردند، طلحه و زبیر بیعت را شکسته به بصره رفتند. »[۱]

داستان پیروان عبدالله بن سبا، بر اساس آنچه طبری در حوادث سال ۳۰ ـ ۳۶ هجری نوشته، تا اینجا به پایان می رسد. تاریخ نگاران و مقاله نویسان بعدی آن را به عنوان یک حقیقت پذیرفته و نقل کرده اند و همه افکار و نظریه ها را بر این پایه نهاده اند و در طول قرن ها و نسل ها در گمان اینان، شیعه زاییده پیروان عبدالله بن سبا به شمار آمده است.

خاورشناسانی که طفیلی سر سفره مسلمانان اند در بررسی های خود همین فرضیه نادرست را پیروی کرده اند.

تشیع در عصر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) آشکار شد و پیروان علی (علیه السلام) را شیعه می گفتند و در زمان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و پس از او وجود داشتند

نظر محقّقان درباره این فرضیه

۱ – داستانی را که طبری آورده است، با چشم پوشی از ناشناخته هایی.

که در سند آن است، به افسانه و خرافات شبیه تر است؛ زیرا باور کردنی نیست که یک یهودی در زمان خلافت عثمان از صنعا بیاید و مسلمان شود و بزرگان صحابه و تابعین را بفریبد و همه جا بگردد و هسته های ضدّ عثمان تشکیل دهد و آنان را به مدینه آورده و بر ضدّ خلافت اسلامی بشوراند، آنگاه در برابر دیدگان صحابه و تابعین به خانه خلیفه یورش آورند و او را به قتل برسانند. این قصّه کرامت مسلمانان و صحابه و تابعین را نیز زیر سؤال می برد و آنان را به صورت گروهی ساده ترسیم می کند که فریب یک یهودی نیرنگ باز را که تظاهر به مسلمانی می کند بخورند، بی آنکه او را بشناسند، در حالی که میان مسلمانان، بزرگان و آگاهان و اندیشمندان حضور داشتند.

۲ . بررسی سیره عثمان و معاویه نشان می دهد که آنان هرگز اجازه نمی دادند که مخالفانشان در مناطق اسلامی بگردند و تبلیغات علیه آنان انجام دهند. گواه این نکته این است که:

چون ابوذر با عثمان مخالفت کرد، او را از مدینه به ربذه تبعید نمود. عثمان، عمار یاسر را چنان زد که فتق او پاره شد و عوامل عثمان یکی از دنده های او را شکستند.[۲] و حوادث دیگری که علیه مخالفان خلافت و معترضان پیش آمد و از وطن خود تبعید شدند.

چرا با عبدالله بن سبا مثل دیگران برخورد نشد؟

 چرا خلیفه با کشتن او ریشه این فتنه ها را نخشکاند؟ آیا خشونت و سختگیری او فقط مخصوص نیکان از امت محمد (صلّی الله علیه وآله) بود که هر چه می خواست بر سر آنان آورد؟[۳]

حقیقت دیگری که پژوهشگران معاصر پرده از آن برداشته اند، این است که شواهد و قراین نشان می دهد که عبدالله بن سبا از چهره ها و قهرمان های ساخته و پرداخته قصّه گویان و افسانه سرایان است، تا وسیله سرگرمی حرمسراها و ناز پروردگان باشد، و گرنه روی زمین وجود خارجی نداشته اند. دکتر طه حسین در کتاب «الفتنه الکبری» به این نکته رسیده است، خاورشناسانی چند نیز از او پیروی کرده اند. علاقه مندان به نتیجه پژوهش این بزرگان درباره عبدالله بن سبا به منابع پاورقی رجوع کنند.[۴]

فرضیه دوم :

رنگ و ریشه ایرانی تشیّع

برای پیدایش شیعه، فرضیّه دوّمی مطرح است که اختراع خاورشناسان است. آنان معتقدند تشیع، پدیده ای است که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) پیدا شده است، از این رو در پی علّت و سبب پیدایش آن بر آمده اند، تا رسیده اند به این که تشیّع، رنگ و ریشه ایرانی دارد.

خلاصه این فرضیه این است که مذهب شیعی یک گرایش ایرانی است، زیرا عرب معتقد به آزادی بود و ایرانیان معتقد به پادشاهی و وراثت بودند و معنای انتخاب را نمی دانستند. چون پیامبر (صلّی الله علیه وآله) در گذشت و فرزندی نداشت، گفتند : پس از او علی (علیه السلام) به خلافت شایسته تر است. هماهنگی فکری میان ایرانیان و شیعه ـ یعنی موروثی بودن خلافت ـ دلیل آن است که تشیع، مولود ایرانیان است.

این فرضیه ادّعایی بی دلیل است، دلایل فراوانی که برای تشیع، ریشه عربی را ثابت می کند، دروغ بودن آن را ثابت می کند.

دلایل عربی بودن ریشه تشیع عبارت است از :

۱ . تشیع در عصر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) آشکار شد و پیروان علی (علیه السلام) را شیعه می گفتند و در زمان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و پس از او وجود داشتند.

پیشگامان تشیع در زمان پیامبر (صلّی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) همه عرب بودند و جز سلمان محمدی کسی از ایرانیان در میان آنان نبود.

اسلام میان ایرانیان نیز مثل ملّت های دیگر منتشر می شد و ایران به تشیع معروف نبود، تا آنکه گروهی از شیعیان اشعری به قم و کاشان کوچ کردند و بذر تشیع را در آنجا افشاندند. این در اواخر قرن نخست بود، در حالی که ایرانیان در زمان خلیفه دوم یعنی از سال ۱۷ هجری مسلمان شده بودند

۲ – امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) در ایام خلافتش با سه جنگ درگیر بود : جنگ جمل، صفین و نهروان و همه سپاهش عرب خالص عدنانی و قحطانی بودند. گروه هایی از قریش، به سپاه او پیوسته بودند و فرماندهان سپاه او از سران همین قبایل بودند، همچون هاشم مرقال، مالک اشتر، صعصعه بن صوحان و برادرش زید، قیس بن سعد بن عباده، عبدالله بن عباس، محمد بن ابی بکر، و … امیرالمؤمنین (علیه السلام) با همین سپاه و همین فرماندهان بصره را فتح کرد، با قاسطین در صفین نبرد کرد و مارقین را از بین برد. پس در این سپاه و فرماندهان، ایرانی ها کجایند، تا احتمال دهیم که آنان شالوده تشیع اند!؟ به علاوه تنها ایرانیان نبودند که این مذهب را داشتند، بلکه ترک ها، هندی ها وغیر عرب های دیگری هم شیعه بودند.

۳ – اسلام میان ایرانیان نیز مثل ملّت های دیگر منتشر می شد و ایران به تشیع معروف نبود، تا آنکه گروهی از شیعیان اشعری به قم و کاشان کوچ کردند و بذر تشیع را در آنجا افشاندند. این در اواخر قرن نخست بود، در حالی که ایرانیان در زمان خلیفه دوم یعنی از سال ۱۷ هجری مسلمان شده بودند.

ایرانیانی که مسلمان شدند، در آغاز کار جز اندکی شیعه نبودند، و بیشتر دانشمندان اهل سنّت همچون بخاری، ترمذی، نسائی، ابن ماجه، و حاکم نیشابوری و کسانی دیگر که در طبقه بعد آمدند، ایرانی بودند.

البته گاهی برای ایرانی بودن ریشه تشیع، به این استدلال می شود که تشیع و ایرانیان در موروثی بودن خلافت هم عقیده بودند. در دوره ساسانیان و دیگران چنین بود. ولی خلافت از نظر شیعه موروثی نیست، بلکه تابع نصّ و تعیین است، نهایت آنکه خدای متعال، نور امامت را در خاندان ویژه ای قرار داده که هر امامی، امام پس از خود را تعیین می کند.

۴ – هر کس تاریخ ایران و زندگی دانشمندان ایرانی و ورودشان به تسنّن و تشیّع را مطالعه کند، در می یابد که تا اوایل قرن دهم، تسنّن در ایران رواج داشت، تا آنکه در دوره صفوی تشیّع بر ایرانیان غلبه یافت.

البته ری، قم و کاشان، پایگاه شیعه بودند، لیکن این شهرها در مقایسه با شهرهای دیگر ایران، بسیار کوچک بودند.

در نوشتار آتی، اهم اصول اعتقادی شیعه را تبیین و اثبات خواهیم کرد.

پی نوشت ها:

[۱] . تاریخ طبری : ج ۳، ص ۳۷۸٫

[۲] . استیعاب : ج ۲، ص ۴۲۲٫

[۳] . الغدیر : ج ۹، ص ۲۱۹ ـ ۲۲۰

[۴] . اصل الشیعه واصولها، کاشف الغطاء، ص ۷۳، الفتنه الکبری، طه حسین، ص ۱۳۴ بخش ابن سبا؛ الغدیر، ج ۹ ص ۲۲۰، عبدالله بن سبا، سید مرتضی عسکری، نظریّه الامامه، أحمد محمود صبحی، ص ۳۷