منشأ پیش‌بینی یهودیان از بعثت پیامبر اسلام (ص)

منشا پیش بینی یهودیان از بعثت پیامبر اسلام (ص)

۱۴۰۰-۰۴-۰۵

207 بازدید

مستند پیش‌بینی یهودیان نسبت به تولد و بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از مطالبی زیر روشن خواهد شد:

پیشگوئی‌ها و بشارت‌هایی که درگذشته، نسبت به حوادث و اتفاقات؛ مانند ولادت یا بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت می‌گرفته، از سوی دودسته اشخاص انجام می‌گرفتند.

یک گروه انبیا و پیامبران الهی بوده‌اند؛ اعم از پیامبران بنی‌اسرائیل و غیر آنان. که این‌ها عمدتاً از راه الهامات و دریافت‌های غیبی، یک سری حوادث و اتفاقات را مانند آنچه در مورد ولادت و بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل‌شده است، پیش‌بینی می‌کردند و به نزدیکان، پیروان و امت‌های خویش خبر می‌دادند. چنانکه در روایتی از امام امیر‌المؤمنین (علیه السلام) در ذیل آیه «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ»[۱] چنین نقل‌شده است که فرمود: «ان الله تعالى أخذ المیثاق على الأنبیاء قبل نبینا أن یخبروا أممهم بمبعثه و نعته و یبشّروهم به و یأمروهم بتصدیقه[۲]؛ خدا از همه انبیای قبل از پیامبر خاتم، اخذ میثاق فرمود بر اینکه بعثت و فضیلت پیامبر خاتم را به امت‌هایشان خبر دهند و آمدن آن حضرت را به آنان بشارت دهند و آن‌ها را دستور به تصدیق و تایید آن حضرت دهند که طبق این روایت خداوند از همه انبیای قبل از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میثاق گرفت که نبوت آن حضرت را به پیروانش خبر دهند».

امام صادق (علیه‌السلام) در خطبه ‏اى که درباره احوال و صفات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّه اطهار (علیهم السّلام) بیان کرده، فرمود: بزرگى گناه و اعمال زشت مردم مانع پروردگار ما [به خاطر بردبارى و آرامش و مهربانى وى] نشد از اینکه محبوب‏ترین و گرامی ترین پیامبرانش «محمّد بن عبد اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)» را براى آنان انتخاب کند، پیامبرى که … نسبش آلوده نبود و وصف و صفاتش نزد دانشمندان مجهول نبود. پیامبران گذشته در کتاب‌های آسمانى خود آمدن او را بشارت داده‌اند….[۳]

بنابراین بشارت‌هایی که از ناحیه پیامبران گذشته نسبت به آمدن و بعثت رسول اکرم می‌شده‌اند، مبتنی بر الهام‌ها و اخبار غیبی بوده‌اند که خداوند متعال از راه وحی و مانند آن،  به آنان القا می‌کرده‌اند. و آنان نیز با اصحاب و یاران و پیروان خود بازگو می‌کرده‌اند.

گروه دوم افرادی بوده‌اند غیر از انبیا، مانند علما و دانشمندان یهود و نصاری. پیشگوئی‌ها و بشارت‌های که از سوی این عده نسبت به پیشامدهای آینده و ازجمله ولادت و بعثت رسول اکرم می‌شده‌اند، هرگز مستند به علم غیب و الهامات غیبیِ نبوده‌اند؛ زیرا علم غیب اولاً و بالذات مختص ذات خداوند است و ثانیاً و بالعرض بر اساس دلایل موجود، به‌طور محدود در اختیار افراد خاصی چون انبیا و ائمه (علیهم‌السلام) گذاشته‌شده است.

اما دیگران مانند علمای یهود و نصارا، کهنه و راهبان این‌ها هیچ‌کدام دارای علم غیب نیستند. بلکه تمام چیزهای که می‌گویند مانند خبر دادن از حوادث و پیشامدهای آینده همه، از روی اخبار و روایاتی بوده‌اند که یا مستقیماً از انبیای گذشته شنیده بوده‌اند یا در کتب و متون مقدس آنان مانند تورات، زبور، انجیل و… آمده بوده است. هرچند امروزه در اثر تحریفات و تغییرات ایجادشده در این متون، همه این اخبار و بشارت‌ها را نمی‌توان یافت. 

طبق فرموده قرآن کریم و روایات دینی ما، در کتب و متون کهن و مقدس آنان، از آمدن پیامبر جدید، و بشارت‌ها بر بعثت آن حضرت و آگاهی اهل کتاب، خصوصاً قوم یهود نسبت به این بشارت‌ها، بسیار سخن رفته است.

ما در اینجا به‌عنوان نمونه به‌طور گذرا به چند آیه و روایت اشاره می‌کنیم:

در قرآن

در قرآن کریم آیات متعدد و فروان داریم که مضمون همه  آن‌ها یک‌چیز است و آن آگاهی و شناخت اهل کتاب نسبت به پیامبر خاتم و حتی  آگاهی آنان نسبت به زمان و مکان  ولادت و بعثت آن حضرت است. قرآن کریم در یکجا می‌فرماید: کسانى که بر آنان کتاب آسمانى داده‏ایم او را (پیامبر اسلام را) همچون فرزندانشان به‌خوبی مى‏شناسند ولى گروهى از آنان بااینکه مى‏دانند، حقایق را مکتوم مى‏دارند.[۴]

در جای دیگر می‌فرماید: کسانى که به آن‌ها کتاب آسمانى داده‏ایم، پیامبر اسلام را به‌خوبی مى‏شناسند، بدانسان که فرزندان خود را می‌شناسند. تنها کسانى که به خود ضرر زدند، ایمان نمی­آورند.[۵]

و باز در آیه دیگر می‌فرماید: همان‌ها که از فرستاده (خدا) پیامبر «امّى» پیروى می کنند پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است می‌یابند … رستگاران‌اند.[۶]

از مجموع این آیات و آیات دیگر قرآن کریم، به‌خوبی می‌فهمیم که  علما و دانشمندان اهل کتاب از طریق کتاب‌ها و متون کهن خود به‌خوبی از اوصاف و  ویژگی‌های پیامبر خاتم مطلع بودند و به تعبیر قرآن کریم آن حضرت را همانند فرزندان خود می‌شناختند. لذا اگر گاهی درباره آمدن و بعثت آن حضرت سخنی گفته و پیشگوئی‌های می‌کردند همه مستند به همان اخبار و روایات موجود در کتب خودشان بوده‌اند. نه به علم غیب. این نکته از بررسی روایات بیشتر روشن می‌شود.

روایات

 در روایات دینی ما احادیث بسیاری وجود دارد که از بشارت‌ها و پیشگوئی‌های اهل کتاب و خصوصاً یهود، نسبت به آمدن و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن رفته است، و درعین‌حال تأکید می‌کنند بر این‌که آگاهی اهل کتاب نسبت به این موضع از طرق عادی و اکتسابی بوده‌اند یعنی آنان از روی تعلیمات و آموخته‌های خود از کتب و متون دینی‌شان به این موضوع آگاهی داشته‌اند نه بر اساس علم غیب.

علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار جلد۱۵ یک باب روایت را تحت عنوان  «باب البشائر بمولده و نبوته من الانبیا و الاوصیاء و غیرهم…» گردآورده است؛ که عموماً به نحوی  بر تولد و بعثت آن حضرت دلالت دارد.

 ما از باب نمونه به چند روایت آن اشاره می‌کنیم:

علامه مجلسی در ذیل این آیه شریفه «وَ إِذْ قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بنی‌اسرائیل إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِین‏»، از ابن عباس این روایت را نقل می‌کند:

یهود پیش از طلوع نور اسلام و برانگیخته شدن پیامبر در برابر اوس و خزرج انتظار آمدن رسول خدا را داشتند و او را مایه فتح و پیروزى خود می‌دانستند پس آن هنگام که خداوند پیامبر خود را از عرب برگزید و بنی‌اسرائیل دیدند که پیامبر از آنان نیست درصدد کفر و انکار برآمده و آنچه را که در پیش می‌گفتند منکر شدند، معاذ بن جبل و بشر بن براء بن معرور به آنان گفتند: اى گروه یهود از خدا بپرهیزید و اسلام اختیار کنید شما درگذشته محمد (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) را مایه فتح و پیروزى در برابر ما می‌دانستید درحالی‌که ما مشرک بودیم و اوصاف او را بیان می‌کردید و بعثت او را یادآور می‌شدید. سلام بن مسلم- برادر بنى النضیر- گفت: چیزى را که ما بشناسیم او نیاورده است و او داراى اوصافى که ما براى شما ذکر می‌کردیم نیست در این هنگام خداوند این آیه شریفه را نازل فرمود.[۷]

 امام رضا (علیه‌السلام) دریکی از گفتگوهای خود با دانشمندان اهل کتاب در پاسخ به پرسشی رأس الجالوت (یکی از دانشمندان اهل کتاب) که گفت: از کجا نبوّت محمّد را اثبات مى‏کنى؟ فرمود: ای یهودى موسى بن عمران، عیسى بن مریم، داود خلیفه خدا در زمین، به نبوّت او گواهى داده‏اند. رأس الجالوت گفت: گفته موسى بن عمران را ثابت کن.

 امام فرمود: مگر قبول ندارى که موسى به بنی‌اسرائیل سفارش نموده و گفت: پیامبرى از برادران شما خواهد آمد، او را تصدیق کرده و از وى اطاعت نمائید.

سپس امام (علیه‌السلام) خویشاوندی بین اسرائیل(یعقوب) و اسماعیل را اثبات نموده و می‌فرماید: آیا از برادران بنی‌اسرائیل پیامبرى غیر از محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده؟ گفت: نه.

فرمود: آیا ازنظر شما این مطلب صحیح نیست؟ گفت: آرى صحیح است، ولى دوست دارم صحّت آن را از تورات برایم ثابت کنى، امام فرمود: آیا منکر این مطلب هستى که تورات به شما می ‏گوید: نور … از کوه فاران بر ما آشکار گردید؟ رأس الجالوت گفت: با این کلمات آشنا هستم ولى تفسیر آن را نمى‏دانم.

امام فرمود: من برایت خواهم گفت، … منظور جمله (از کوه فاران بر ما آشکار گردید) اشاره به کوهى از کوه‌های مکّه است که فاصله‏اش تا مکّه یک یا دو روز است، و اشعیاى پیامبر طبق گفته تو و دوستانت در تورات گفته است: دو سوار را مى‏بینم که زمین برایشان مى‏درخشد، یکى از آنان سوار بر درازگوشى است و آن دیگرى سوار بر شتر، سوار بر درازگوش و سوار بر شتر کیست‌اند؟ رأس الجالوت گفت: آنان را نمى‏شناسم، ایشان را معرّفى کن!

 امام فرمود: آنکه بر درازگوش سوار است؛ عیسى است و آن شترسوار محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیا این مطلب تورات را منکر هستى؟ گفت: نه، انکار نمى‏کنم. امام (علیه‌السّلام) پرسید: آیا حیقوق پیامبر را مى‏شناسى؟ گفت: بله، مى‏شناسم. امام فرمود: حیقوق چنین گفته است، و کتاب شما نیز همین مطلب را می ‏گوید: خداوند از کوه فاران «بیان» آورد و آسمان‌ها از تسبیح گفتن محمّد و امّتش پرشده است، سوارانش را بر دریا و خشکى سوار می کند (کنایه از تسلّط امّت اوست بر دریا و خشکى) بعد از خرابى بیت المقدّس کتابى جدید براى ما مى‏آورد. و منظور از کتاب فرقان است. آیا به این مطالب ایمان دارى؟ رأس الجالوت گفت: این مطالب را حیقوق گفته است و ما منکر آن نیستیم.[۸]

ابراهیم بن هاشم از مشایخ خود روایت کرده که گفتند: در مکه مردى از یهود که یوسف نام داشت زندگى می‌کرد، او در شبى که حضرت رسول (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) متولد می‌شد، مشاهده کرد ستارگان وضع طبیعى خود را ازدست‌داده، و به یکدیگر فروریخته‌اند، این مرد گفت: باید در این شب پیغمبرى متولدشده باشد، زیرا ما در کتب خود خوانده‏ ایم، هرگاه پیغمبر آخرالزمان متولد شود، شیاطین از صعود به آسمان‌ها ممنوع می‌شوند.

این مرد یهودى هنگام صبح در اجتماع قریش حاضرشده و گفت: آیا در خانواده‏ هاى شما فرزندى متولد گردیده؟ گفتند: آرى دیشب براى عبد اللَّه بن عبدالمطلب پسرى متولدشده، گفت: او را به من نشان دهید، وى را به در منزل آمنه بردند، و به او گفتند: فرزندت را بیرون کن، او نیز کودک خود را درحالی‌که در قماط پیچیده بود بیرون آورد. این مرد همواره به چشم ‏هاى این مولود نگاه می‌کرد، پس‌ازاین کتف آن جناب را باز کرد، و خال سیاهى که چند دانه موى ریز در آن دیده می‌شد بین دو کتف آن حضرت دید، هنگامی‌که چشمش به این خال افتاد روى زمین افتاده و بی‌هوش گردید.

قریش از این جریان تعجب کردند، و بر این مرد یهودى خندیدند، وى پس‌ازاینکه بهوش آمد گفت: اى جماعت قریش این مولود در آینده نزدیکى شمارا به هلاکت خواهد رسانید، و نبوت بنی‌اسرائیل نیز براى همیشه از بین خواهد رفت، مردم از اطراف او پراکنده شدند و گفته‏هاى او را در محافل و مجالس نقل می‌کردند.[۹]

همه این روایت‌ها به‌روشنی دلالت دارند که اگر برخی یهودیان پیشگوئی‌های می‌کرده‌اند و نسبت به تولد و بعثت پیامبر اسلام  بشارت‌ها و پیش‌بینی‌های داشته‌اند؛ همه این‌ها مستند به اطلاعات و آموخته‌های بوده‌اند که آن‌ها از انبیای پیشین و کتاب‌های خود داشته‌اند؛ نه مبتنی بر علم غیب و اسرار غیبیِ الهی. که جز پیامبران و امامان معصوم هیچ‌کسی را نسبت به آن اشرافی نیست.

چنانکه همین روایت اخیر تصریح دارد که یوسف یهودی هرچند مستقیماً از روی وضعیت ستارگان و افلاک به ولادت پیامبر وقوف یافته بوده، اما این آگاهی او مستند به آن چیزی است که او خود می‌گوید: «زیرا ما در کتب خود خوانده‏ایم، هرگاه پیغمبر آخرالزمان متولد شود، شیاطین از صعود به آسمان‌ها ممنوع می‌شوند» پس پیشگوئی او هرچند درست و صحیح است اما چیزی است که  او از کتاب‌های خودآموخته و کسب کرده نه مستند به علوم و آگاهی‌های غیبی.

پی نوشت

[۱] . آل عمران، ۸۱.

[۲] . علامه مجلسی،بحارالانوار، ج۱۵، ص ۱۷۴، اسلامیه، تهران، بی تا.

[۳] . علامه طباطبائی،آداب، سنن و روش رفتارى پیامبر گرامى اسلام، ترجمه: حسین استاد ولی ،ص۲۰۲،  تهران، پیام آزادی، تهران، چ۳،  بی تا.

[۴] . الَّذِینَ ءَاتَینَاهُمُ الْکِتَابَ یعْرِفُونَهُ کَمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ  وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعْلَمُو.بقره ۱۴۶.

[۵] . الَّذِینَ ءَاتَینَاهُمُ الْکِتَابَ یعْرِفُونَهُ کَمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ  الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا یؤْمِنُون، انعام۲۰.

[۶] . الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى یجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئهِ وَ الْانجِیلِ یأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ ینهَْئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیبَاتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبَئثَ وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ کاَنَتْ عَلَیهِمْ  فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ  أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، اعراف۱۵۷.

[۷] .  قال ابن عباس کانت الیهود یسْتَفْتِحُونَ‏ أی یستنصرون على الأوس و الخزرج برسول الله ص قبل مبعثه فلما بعثه الله من العرب و لم یکن من بنی إسرائیل کفروا به و جحدوا ما کانوا یقولونه فیه فقال لهم معاذ بن جبل و بشر بن البراء بن معرور یا معشر الیهود اتقوا الله و أسلموا فقد کنتم تستفتحون علینا بمحمد و نحن أهل الشرک و تصفونه و تذکرون أنه مبعوث فقال سلام بن مشکم‏  أخو بنی النضیر ما جاءنا بشی‏ء نعرفه و ما هو بالذی کنا نذکر لکم فأنزل الله تعالى هذه الآیه. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص ۱۷۴، اسلامیه، تهران، بی تا،).

[۸] . احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل الجاج، ج۲، ص۴۲۱و۴۲۲، ناشر: مرتضی، مشهد، چ۱، ۱۴۰۳ق.

[۹] . عزیز الله عطاردی،زندگانى چهارده معصوم (علیهم السلام)، ص۱۲، تهران، اسلامیه، چ۱، ۱۳۹۰ق.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *