حج یکی از مهمترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی مکلفاند در دهه اول ماه ذی الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعهای از اعمال نیایشی را به جا آورند. حج بر سه نوع تمتع، قرآن و افراد است که حج قرآن و افراد وظیفه ساکنان مکه است. در اسلام بر کسی که دارای بلوغ، عقل، آزاد بودن و استطاعت باشد واجب میشود.
اقسام حج
حج به سه صورت قابل انجام است.
۱. حج تمتع: افضل انواع حج است و بر کسانی واجب میشود که از مکه دور باشند.
۲. حج افراد: بر کسانی واجب میشود که ساکن مکه و اطراف آن باشند. و یا کسانی که به عمره و تمتع نرسند و یا امکان آن را پیدا نکنند.
۳. حج قران: حجی است که حاجی از میقات، قربانیاش را به همراه دارد.
پیشینه انواع حج
تاریخ آغاز حج به صورت، «تمتع»، یقینا به حجه الوداع بر میگردد. پیش از آن حج به صورت افراد و قران بوده است و کسی که وارد مکه میشده، تا زمان عرفات و اعمال پس از آن، بایستی در احرام باقی میماند.
در حجه الوداع و پس از نزول آیه واتموا الحج و العمره لله، پیامبر خدا در مروه برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «من عمره را داخل در حج نمودم، این چنین تا روز قیامت (و حضرت انگشتهای دو دست خود را در یکدیگر داخل کردند)». [۱]
همان زمان این موضوع، مورد انکار برخی افراد نادان قرار گرفت و شخصی از «بنی عدی» برخاست و گفت: ما به منا برویم؛ در حالی که آب غسل (به جهت نزدیکی با زنان) از سرهای ما میریزد! ؟ حضرت فرمود: تو هرگز ایمان نمیآوری تا بمیری … [۲]
این موضوع پس از ارتحال پیامبر اکرم نیز ادامه یافت و برخی از افراد سبک مغز، با حج تمتع مخالفت کردند. در مقابل، ائمه معصوم (علیهمالسّلام) بر حج تمتع و فضیلت آن اصرار ورزیدند و آن را افضل اقسام حج دانسته و برای کسانی که از مکه دور هستند آن را لازم شمردند.
از صفوان نقل شده است: «قلت لابی عبدالله ان بعض الناس یقول جرد الحج و بعض الناس یقول اقرن و سق و بعض الناس یقول تمتع بالعمره الی الحج فقال: لو حججت الف عام لم اقرنها الا متمتعا»؛ [۳]
«به امام صادق(علیهالسّلام) گفتم: پدر و مادرم فدایت، برخی میگویند: حج قران بجای آور و قربانیات را همراه ببر و برخی میگویند: حج تمتع بجای آور، حضرت فرمود: اگر من هزار سال حج به جا آورم، جز تمتع انجام نمیدهم». [۴]
تاکید فراوان اهل بیت بر حج تمتع و امکان تبدیل نیت افراد و قران- با شرایطی- به حج تمتع، گویای برتری و فضیلت این نوع حج، بر اقسام دیگر حج است. و این به جهت سهولت و تامین اهداف مورد نظر شارع در حج است.
البته برای حاضران در مکه و اطراف آن تا ۴۸ میل، حج افراد و قران واجب است و این بدان جهت است که با توجه به حضورشان در منطقه حرم، چندان مشکلی در احرام حج نداشته و میتوانند در فاصله نزدیکی از روز عرفه، برای حج محرم شوند. برخلاف کسانی که از راه دور میآیند و برای عبور از میقات، بایستی محرم شوند. اینان به جهت بعد مسافت و زمان طولانی احرام، دچار مشکلات فراوانی میشوند و نیرو و فکرشان تحلیل میرود و برای اهداف فراوان حج فرصتی باقی نمیگذارد.
سخن امام رضا درباره اقسام حج
امام هشتم (علیهالسّلام) درباره سر اقسام حج چنین فرموده است: «قال انما امروا بالتمتع الی الحج لانه تخفیف من ربکم و رحمه لان یسلم الناس فی احرامهم و لا یطول ذلک علیهم فیدخل علیهم الفساد و ان یکون الحج و العمره واجبین جمیعا فلا تعطل العمره و تبطل و لا یکون الحج مفردا من العمره و یکون بینهما فصل و تمییز و ان لا یکون الطواف بالبیت محظورا لان المحرم اذا طاف بالبیت احل الا لعله فلو لا التمتع لم یکن للحاج ان یطوف لانه ان طاف احل و افسد احرامه» [۵]
مردم به حج تمتع فرمان یافتند، چون تخفیفی از جانب پروردگارتان و رحمت او است؛ بدان جهت که مردم در احرامشان سالم بمانند و احرام بر آنها طولانی نشود که موجب بروز فساد در عملشان گردد (با ارتکاب محرمات احرام) و نیز به جهت آن که عمره و حج، هر دو در کنار هم واجب باشند و عمره تعطیل نشده و حج از عمره خالی نباشد و هر دو با مشخصات و ویژگیهای از هم شناخته شوند.
همچنین برای اینکه جهت طواف کعبه، محظوری برای حاجی نباشد؛ چون شخص محرم (به احرام حج) با طواف محل میشود؛ مگر به جهتی خاص. اگر حج تمتع نبود، حاجی نمیتوانست (در حین احرام حج) طواف مستحبی به جا آورد؛ چون در این صورت محل شده و احرامش قبل از ادای حج فاسد میشد. (از همین جهت علما در کتب خود بر ترک طواف مستحبی برای کسی که به احرام حج محرم شده است تاکید کردهاند.)
دلایل احکام انواع حج
احکام و ویژگیهای هر یک از انواع حج، در کتابهای فقهی ثبت شده است. این تنوع و شکلهای مختلف عمل _که با یکدیگر نقاط اشتراک فراوان دارند_ دلایل مختلفی دارد، از جمله:
الف. تسهیل برای مکلفان تا هریک، در حد توان و انگیزه خود عمل را انتخاب کند (در غیر موارد واجب).
ب. هیچ کس از عمل حج باز نماند و اگر برخی اقسام حج معذور شد، بتواند نوع دیگر عمل را به جا آورد.
سر توجه به مقدمات حج
انجام هر کاری نیاز به تحصیل مقدماتی دارد؛ ولی در حج علاوه بر ضرورت آماده ساختن وسایل و لوازم، بر یک سری مقدمات دیگر تاکید شده است. حج قلهای است که برای رسیدن به آن، بایستی از تپهها و کوههای مرتفع عبور کرد تا بدان رسید.
امام صادق(علیهالسّلام) به عیسی بن منصور فرمود: «یا عیسی انی احب ان یراک الله عزّوجلّ فیما بین الحج الی الحج و انت تتهیا للحج»؛ [۶]
«ای عیسی! من دوست دارم خداوند تو را بدین گونه ببیند که در فاصله بین دو حج، مشغول تهیه مقدمات برای حج دیگر هستی».
پس انداز برای حج
آمادگی برای حج و مطرح بودن آن در زندگی، به قدری مهم است که پس انداز برای آن، مورد ترغیب قرار گرفته است. امام صادق(علیهالسّلام) فرمود: «لو ان احدکم اذا ربح الربح اخذ منه الشی ء فعزله فقال هذا للحج و اذا ربح اخذ منه و قال هذا للحج جاء ابان الحج و قد اجتمعت له نفقه عزم الله فخرج و لکن احدکم یربح الربح فینفقه فاذا جاء ابان الحج اراد ان یخرج ذلک من راس ماله فیشق علیه»؛ [۷]
«هر یک از شما، وقتی سودی حاصل کرد، اگر قدری از آن را کنار بگذارد و بگوید: این برای حج است … زمانی که ایام حج فرا برسد، هزینه حج او آماده است و به راحتی عازم سفر میشود. اما اگر هر سودی که به دست آورد، هزینه کرد (و پس انداز نکرد)، وقتی زمان حج میرسد، بایستی از سرمایه هزینه کند و این کار بر او گران میآید».
یاد حج و مطرح بودن آن در طول سال، آثار ارزنده و مثبتی در فرد و جامعه دارد. از یک سو موجب تلاش اقتصادی بیشتر، برای تحصیل درآمد و تامین هزینه حج میشود و از سوی دیگر در زندگی سالانه شخص، هدفی معنوی و بعدی ارزشمند را مطرح میکند که دارای نقش سازندهای از نظر اخلاقی و اجتماعی است.
امروزه این نقش، جنبه جیاتی تر و مهمتری نسبت به گذشته دارد، چون با گسترش ارتباطات و سهولت حمل و نقل و مسافرت، انگیزههای دیگری به میان میآید؛ بدون این که فایدهای معنوی و حتی در مواردی مادی در برداشته باشد، بلکه گاه خسارتهای فراوانی را نیر در پی دارد.
حج با مال حلال
از جمله مقدمات ضروری حج، استفاده از توشه حلال در این مسیر است. این موضوع گرچه از مقدمات و گاه آداب حج دانسته شده؛ ولی آن را باید از واجبات و ضروریات حج دانست؛ چون حج با مال حرام و شبهه ناک حج نیست. رسول گرامی اسلام فرمود: «اذا اکتسب الرجل مالا من غیر حله ثم حج و لبی نودی لا لبیک و لا سعدیک و ان کان من حله فلبی نودی لبیک و سعدیک»؛ [۸]
«اگر حاجی با مال حرام حج به جا آورد و بگوید: «لبیک اللهم لبیک» خداوند در پاسخ او میگوید: «لا لبیک و لا سعدیک»، این لبیک به تو برگشت داده میشود». [۹]
در روایات، حج مبرور مقابل حج مازور آورده شده است حج مازور حجی است که با «مال زور» انجام میگیرد. روشن است که حج، صافی مسلمانی است و حجگزار با ورود به این عمل، همه جوانب نظری و عملی دین خود را کمال میبخشد. اگر کسی با مال ناپاک حج به جا آورد، در تضاد مقتضای حج- که عبودیت خداوند است- گام برداشته است.
تقوا شرط قبولی هر عمل است انما یتقبل الله من المتقین و عبادتی که مقدمات آن، از حلال تهیه نشده باشد، از «تقوا» تهی است و با چنین عملی «تقرب» حاصل نمیشود.
در حقیقت عبادت بدون تقوا، دچار تضاد درونی است؛ چون از یک سو کار انجام شده مخالف فرمان خداوند و دور کننده انسان از او است و از جهت دیگر او میخواهد یا چنین ترکیبی از عمل، به خداوند تقرب پیدا کند. در این صورت آنچه «مقرب» است با آنچه «مبعد» است، در یک نقطه تلاقی میکند؛ در حالی که دو ضد در یک نقطه، جمع نمیشود.
تهیه بهترین توشه برای حج
حج بایستی با مال حلال باشد؛ ولی علاوه بر آن تاکید شده است که زاد و توشه حج یا عمره، از بهترینها باشد: «وکان علی بن الحسین اذا سافر الی مکه للحج او العمره تزود من اطیب الزاد من اللوز و السکر و السویق المحمض و المحلی»؛ [۱۰]
« امام سجاد(علیهالسّلام) زمانی که به مکه برای حج یا عمره سفر میکرد، از پاکیزهترین چیزها برای آن توشه تهیه میکرد. حج و عمره مظهر غنای جامعه اسلامی است. از همین رو به برگرفتن بهترین توشه، توصیه شده و از طرفی ریخت و پاش در حج ممنوع شمرده نشده است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ما من نفقه احب الی الله عزّوجلّ من نفقه قصد و یبغض الاسراف الا فی الحج و العمره»؛ [۱۱] «خداوند زیاده روی را دوست نمیدارد، مگر در حج و عمره».
این نکته تاکیدی بر الگوی «استغنا» در حیات جامعه اسلامی است و این که در راه خدا، همه سرمایهها و بهترین آنها را باید به کار گرفت.
پی نوشت:
۱.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۳۶.
۲.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۳۶.
۳.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۲۹۲.
۴.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۰.
۵.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۳۲.
۶.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۲۸۱.
۷.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۴، ص۲۸۰.
۸.شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۶۸.
۹.شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۱۷.
۱۰.شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۸۲.
۱۱.شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷.
منبع: ویکی فقه