یکی از مسائل بسیار مهم برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)گمراهی مسلمانان بود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از رحلت خود از گمراهی مسلمانان بسیار هراسان بوده و در طول سال های رسالت خود برای جلوگیری از گمراهی امت اسلامی تلاش های فروانی انجام داد.
چیزی که بعد از رسول خدا (صلی الله لیه و آله و سلم) مانع از گمراهی مسلمانان می شد مسئله رهبری و امامت امت اسلامی بود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خود می دانست که مسلمانان بعد از او به فرقه ها و گروه های متعددی پراکنده می شوند و راه های مختلفی را به نام اسلام تاسیس می کنند، در عین حال آن حضرت وظیفه داشته است که مانع از گمراهی مسلمانان شده و راه نجات از گمراهی را که ضامن سعادت دنیا و آخرت آنان باشد برای مسلمانان بیان کند.
پیامبر اسلام برای جلو گیری از گمراهی مسلمانان در وقایع و مناسبت های متعددی به امامت بعد از خود تاکید داشته تا امتش بعد از او به آن تمسک جسته و راه هدایت را بپیمایند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در حدیث غدیر طبق دستور خداوند به صراحت امام علی (علیه السلام) را به عنوان امام و جانشین خود معرفی کرد.
همچنین اهل بیت (علیهمالسلام) را در کنار قرآن دو دستگیره هدایت قرار داد و فرمود: «یا ایهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»؛[۱] یعنی من در میان شما دو چیز را به جا میگذارم اگر از هردوی آن ها متابعت کنید هرگز گمراه نمی شوید و آن دو کتاب خدا و اهل بیتم عترتم هستند. البته این حدیث به صورت های گوناگون در کتاب های شیعه و سنی نقل شده است.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای آخرین بار در روز های آخر عمر شریف خود خواست چیزی بنویسد تا مانع از گمراهی مسلمانان شود. این واقعه در حدیث دوات و قلم و حدیث قرطاس منعکس شده است.
در حدیث دوات و قلم آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مریض بود و مردم داخل خانه او جمع شده بودند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این حال فرمود بیاورید تا نامه ای برای شما بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. عمر بی معطلی گفت مریضی بر رسول الله (صلی الله علیه و سلم) غلبه نموده است و قرآن در نزد شما[در نزد ما] است و کتاب خدا ما را کافی است. بعد از این سخن عمر، کسانی که داخل خانه بودند دچار اختلاف شدند و با هم دشمنی ورزیدند برخی از آنان میگفتند نزدیک شوید تا نامه ای برای شما بنویسد که بعد از آن هرگز گمراه نشوید و برخی دیگر همان را می گفتند که عمر گفت، و چون اختلاف و هیاهو در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از حد گذشت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود از پیش من برخیزید. و بعد از آن ابن عباس مدام می گفت مصیبت بزرگ آن اختلاف و هیاهویی بود که بین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آن نامهای که برای آنان می خواست بنویسد حایل شد.[۲]
در ین حدیث به صراحت رسول گرامی اسلام عدم گمراهی مسلمانان و امت خود را متوقف بر نامه ای کرده است که می خواست آن را در واپسین روزهای عمر شریفش بنویسد.
سوالات ما
۱. چرا عمر بن خطاب و اطرافیانش در مقابل پیامبر اسلام ایستاند و آن حضرا نگذاشتند وصیت نامه اش بنویسد؟
۲. آیا عمر و تمام کسانی که با او از نوشتن نامه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جلوگیری کردند مخالفت صریح با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام نداده اند؟
3. با توجه به اینکه پیامبر اسلام از یاوه گویی پاک و منزه است و کاری را بدون دستور خداوند انجام نمی داد، وقتی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گمراه نشدن مسلمانان را متوقف بر نوشتن وصیت نامه خود کرده بود آیا عمر با این کار خود باعث گمراهی مسلمانان نشده است؟
4. آیا عمر و یاران او باعث نشده اند که امت اسلامی به دلیل نوشته نشدن نامه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرقه های متعددی تقسیم شوند همان گونه که پیامبر اسلام پیش بینی کرده بود و فرمود: امت من بعد از من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود و یکی از آن ها اهل نجات است، آیا عامل اصلی این افتراق امت به نوشته نشدن این نامه بر نمی گردد؟
پی نوشت ها
[۱] . حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸، بیروت، دارالکتب الغلمیه، اول، ۱۴۱۱ق.
[۲] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵ص۲۱۴۶، باب قول المریض قوموا عنی؛ و ج۶ص۲۶۸۰ باب کراهیه الاختلاف؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، باب ترک الوصیه لمن لیس له شئ، ج۳ص۱۲۵۹؛ ابن حبان بستی، صحیح ابن حبان، ج۱۴ص۵۶۳، باب ذکر اراده المصطفی کتبه الکتاب لئلا یضلوا بعده، سنن نسایی، ج۳ص۴۳۳، باب کتابه العلم؛ و ج۴ص۳۶۰، باب صلاه المریض بالعائد؛ مسند احمد، ج۱ص۳۳۶؛ فضائل القرآن، ص۳۲، باب اذا اختلفتم فقوموا.