عدالت گستری و ستم ستیزی موضوعی نیست که صرفا با راه کارهای اخلاقی و کلامی و فرهنگی به پیدایی آید؛ گرچه این دست مسائل، بویژه مسائل تربیتی، اخلاقی و فرهنگی تاثیرهایی ژرف در تحقق این آرمان دارد؛ لیکن بخش عمده ستمبارگیها و عدل ستیزیها، از سوی دنیاداران، مستکبران، سودپرستان و سرمایه داران به بشریت تحمیل می شود، و این طبقات اندک در باتلاق هواها و هوسها و خودخواهیها و کاموریها غرقند، و ارزشها و انسانیتها را باور ندارند و براستی چنانند که قرآن کریم فرموده است: «صمٌ، بُکمٌ عُمی، فهم لا یرجعون؛ (بقره/ ۴۴) کرانند، لالانند، کورانند، و باز نمی گردند.»
اینگونه افرادِ در صورت انسان، جز با قاطعیت و قدرت تن به حقی نمی دهند، و از ستمگستری دست برنمی دارند. آنانکه در رویارویی با اینگونه افراد به شیوه های دیگر می اندیشند، سخت در اشتباهند. دوران تاریخ و اجتماعات کنونی بشری گواه راستینی بر این اشتباه است.
امام بزرگ انسان، زمامداری است که انسانها را خوب می شناسد، و از نیرنگها و شگردهای طاغوتان بویژه اقتصادی، نیک آگاه است و گستاخیها و سرکشیها و حقکشیهای آنان را دیده و تجربه کرده است. از اینرو با اراده ای تزلزل ناپذیر و قامتی استوار و نستوه در برابر این طاغوتان ایستاد و برای عدالت گستری و ظلم ستیزی به میدان عمل گام گذارد و تا آخرین روزهای حاکمیت و حیات خود ذره ای عقب گرد نکرد و هیچگونه سستیی نشان نداد. امام علی(ع) زمامدار نمونه است که خود را در برابر مردم مسئول می داند، و خویش را در گرو وعده هایش قرار می دهد. و در روزهای آغازین پذیرش زمامداری، تعهد ژرف و الهی خویش را بدینسان بازگو می کند:
امام علی(ع): «ذِمّتی بما اقول الصنیه، و انا به زعیم(۱) آنچه می گویم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم.»
امام علی(ع): «قیل له اعطِ هذه الاموال لمن یخاف علیه من الناس و فراره الی معاویه! فقال(ع): «اتأمرونّی ان اطلب النصر بالجور؟ «واللّه لا افعل ما طلعت شمس و ما لاح فی السماء نجم…(۲) به امام، (از راه مصلحت اندیشی) گفتند که از این اموال (بیت المال) به کسانی بده که می ترسی فرار کنند و به معاویه بپیوندند! گفت: آیا از من می خواهید که پیروزی را با ستم به چنگ آورم؟ نه بخدا، تا زمانی که خورشید طلوع کند و ستاره ای در آسمان بدرخشد، چنین نخواهم کرد…»
امام در تبیین قاطعیت لازم و دیگر شرایط اصولی برای اجرای عدالت چنین می گوید: «لا یقیم امراللّه ـ سبحانه ـ الاّ من لا یصانع، و لا یضارِع و لا یتّبع المَطامع…؛(۳) فرمان خدای سبحان را فقط سه کس می تواند اجرا کند: کسی که ساز شکار نباشد؛ و کسی که رنگ نپذیرد (و خود به خطاکاری و برخورداری تمایل نیابند)، و کسی که برای خود چیزی نخواهد (و به زر زراندوزان و منافعِ منافع طلبان چشمی نداشته باشد).»
نفی معلول بی نفی علت ناممکن است یعنی عدالت گرایی بدون ظلم ستیزی تحقق نخواهد یافت و به تعادل و توازن اجتماعی و حدّ معقول زندگی و بسامانی اقتصادی نخواهیم رسید.
امام کاظم(ع) در این زمینه سخنی پرژرفا و ارزنده دارد که روشنگر تعالیم علوی است: «لا یعدل الاّ مَن یحسِنُ العدل؛(۴) عدالت را اجرا نتواند کرد، مگر کسی به بهترین وجه اجرا کند.»
به بهترین وجه اجرا کردن، در پرتو همین قاطعیت اجرایی تحقق می یابد، که برای اجرای اصولی عدل، همه زمینه های مناسب فراهم گردد و موانع و سدّ راهها در هم شکسته شود.
پی نوشت:
۱. نهج البلاغه، ص ۶۶.
۲. الحیات، ج۲، ص ۳۹۴؛ گردانیده فارسی.
۳. نهج البلاغه، ص ۱۲۴۱ و ۱۱۳۷.
۴. کافی، ج۱ ، ص۵۴۲؛ الحیات، ج ۶ ، ص۳۴۶.
بخشی از مقاله : حکیمی، محمد
منبع : مجله کتاب نقد تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۱۹.