تردیدی نیست که از گذشته تا به امروز، در میان فرزندان آدم، انسان های شریف و افراد پست وجود داشته و دارند برخی متمکن و پولدار و برخی دیگر، فقیر و مستمندند.
از این رو، همواره در میان بنی آدم، تفاوت های آشکار و گوناگونی وجود داشته و این مسئله، موجب پیدایش ابهامات و پرسش های فراوانی شده است. بنابراین شایسته است در این زمینه به معصومان (علیهم السلام) به عنوان رهبران و هدایتگران راستین دین مراجعه نمود و پاسخ های آنان را شنید.
پاسخ امام صادق (علیه السلام) درباره شریف بودن و وضیع بودن فرزندان آدم
زندیقی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «چرا میان فرزندان آدم، شریف و وضیع به وجود آمده؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «شریف فرد پرهیزگار است و وضیع فرد گناهکار.»
زندیق پرسید: «مگر میانشان فاضل و مفضول نیست؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «ملاک فضل؛ تقوا و پرهیزگارى است.»
زندیق پرسید: «شما قائلید که تمام فرزندان آدم در ریشه برابرند و جز با تقوا بر هم فضیلتى ندارند؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آرى، من معتقدم که اصل خلقت خاک است و حضرت آدم، پدر و حضرت حوا، مادر است. خالق، پروردگار یکتاست و همه بنده اویند، بی شک خداوند از میان فرزندان آدم گروهى را برگزید، میلادشان را پاکیزه داشته و اجسامشان را طاهر نمود و آنان را در اصلاب مردان و ارحام زنان حفظ کرد و تمام انبیا و رسل را از میان همین افراد خارج نمود. پس این گروه، پاک ترین شاخه ها و فروع حضرت آدم مى باشند.
این براى کارى که مستحق آن شدند نبود، بلکه خداوند در همان عالم ذر دریافته بود که اینان او را اطاعت نموده و عبادت مى کنند و شرک نمى ورزند.
پس اینان در پرتو طاعت به کرامت و منزلت رفیع نزد خدا رسیدند و شرف و فضل و حسب براى آنان است و دیگران یکسانند، بدان، هر که رعایت تقوا نماید خدا او را گرامى بدارد و هر که اطاعت حضرت حق کند، محبوب او شود و خداوند محبوب خود را به آتش عذاب نکند.
قدرت خداوند بر موحد آفریدن فرزندان آدم
زندیق پرسید: «بفرمایید چرا خداوند عزوجل تمام خلق را مطیع و موحد نیافرید با اینکه بر این کار قادر و توانا بود؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «در این صورت ثواب معنایى نداشت؛ زیرا اگر فعل خلق، فقط طاعت بود، بهشت و جهنمى نبود؛ بلکه خداوند انسان را آفرید و او را امر به طاعت نمود و از معصیت بازداشت و با ارسال رسل احتجاج نمود و با کتاب هاى آسمانى حجت را بر آنان تمام کرد، تا دو گروه مطیع و معصیت کار شوند؛ مطیعان ثواب برند و معصیتکاران عقاب شوند.»
زندیق پرسید: «آیا عمل نیک و بد آدمى، همه و همه فعل خدا است؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «عمل نیک از بنده، نتیجه فعل خود اوست و خداوند بدان امر فرموده، و عمل شر از بنده نیز از فعل خود او است و خداوند فقط از آن بازداشته است.»
زندیق پرسید: «مگر فعل بنده با همان آلات و لوازمى نیست که خدا برایش ساخته؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آرى خدا برایش ساخته؛ ولى با همان آلات مى تواند عمل خیر کند یا مرتکب عمل بدى شود که حضرت حق آن را بازداشته.»
زندیق پرسید: «آیا بنده، در مقابل این دستورات مسئولیتى دارد؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «خداوند به توان و استطاعت بندگان در اوامر و نواهى نیک واقف بوده و هست؛ زیرا صفات حضرت حق، عارى از جور و عبث و ستم و تکلیف ما لا یطاق است.»
زندیق پرسید: «آیا بنده اى که خدا کافرش آفریده، توان ایمان را دارد با اینکه او را در ترک ایمان بهانه خوبى است؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند همه خلق را تسلیم آفریده و امر و نهى فرمود و کفر، اسمى است که هنگام ارتکاب به فاعلش مى رسد؛ و خداوند در ابتدا، هیچ بنده اى را کافر نیافرید و فقط وقتى کافر شود که حجت بر او تمام شده باشد؛ در این حال، حق بر او عرضه مى شود و در صورت انکار کافر مى گردد.
زندیق پرسید: «آیا جایز است خداوند براى بنده اى، بدى و شر مقدر کند و همو را – با اینکه قرار نیست خوبى کند – امر به نیکى نموده و بر همان عذابش کند؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «این مطلب در خور عدل و رافت خداوند نیست که براى بنده اى بدى و شر مقدر نماید و همان را از او بخواهد، سپس به کارى وا دارد که مى داند توان اخذ و ترک آن را ندارد، سپس خداوند بر ترک آن عمل او را عذاب کند.»
تفاوت فرزندان آدم در مسائل مالی
زندیق پرسید: «چرا گروهى ثروتمند و پر روزی اند و گروهى فقیر و تنگدست؟»
امام (علیه السلام) فرمودند: «قصد خداوند از این کار فقط آزمودن است، اغنیاء را به شکر، و فقرا و درویشان را به صبر و شکیب.
و دلیل دیگر؛ عطاى الهى به بعضى با شتاب در این سرا، و به دیگران در روز حاجتشان عنایت شود.
و دلیل دیگر؛ خداوند تبارک و تعالى به هر کس در حد تحملش ثروت داده است، و اگر تمام خلق ثروتمند و بى نیاز بود تمام دنیا خراب و تدبیر فاسد شده بود، و تمام مردم هلاک و نابود مى شدند، بلکه برخى را (در این داشتن و نداشتن) کمک کار برخى دیگر ساخت و اسباب روزى و رزقشان را در پرتو کار و صنعت قرار داد، و این براى دوام بقا بهتر و در تدبیر و فکر صحیح تر است.
سپس اغنیا را در جلب رضایت فقرا آزمود، تمام اینها ریشه در لطف و رحمت خداوند حکیمى دارد که تدبیرش خلل ناپذیر است.»
علت درد و رنج کشیدن نوزادان
زندیق پرسید: «گناه نوزاد در آن همه درد و مرضى که به او مى رسد چیست، بى آنکه مرتکب جرمى در گذشته شده باشد؟!»
امام (علیه السلام) فرمود: «امراض چند گونه است؛ یکى مرض امتحان و دیگرى مرض عقوبت و مرضى که علت فنا مى باشد؛ و تو فکر مى کنى امراض، ریشه در غذا و نوشیدنی هاى بد و آلوده دارد یا به خاطر مریضى مادر اوست و معتقدى اگر کسى رعایت تندرستى را بکند و مراقب جسم خود باشد و نیک و بد خوراکی ها را بداند بیمار نشود و در نهایت بدین اصل معتقد شده اى که بیمارى و مرگ ریشه در نوع خوراک و نوشیدنى دارد!
مگر ارسطو معلم طبیبان و افلاطون پیشواى حکما، طعم مرگ را نچشیدند و جالینوس، پیر و نحیف شد ولى هنگام رسیدن مرگ، نتوانست جلوى آن را بگیرد و هیچ کدام نتوانستند جان خود را حفظ نموده و مراقب آن باشند.
چه بسیار بیمارانى که درمان بر دردشان افزوده و چه بسیار طبیبان عالم و آشنا به دوا و دارویى که مردند و جاهلان به طبابت پس از ایشان دوره اى به زندگى ادامه دادند و نه آن را علم طب سود داد وقتى اجل رسید و نه این را جهل به طب در بقاى زندگى و تاخیر اجل زیان رساند.
سپس افزود: بیشتر اطبا معتقدند انبیاء، علم طب نمى دانستند! ما با این افراد که با قیاس پنداشته اند علمى را انبیا نمى دانند چه کنیم؟! انبیایى که حجت ها و معتمدین خدا بر مردم و در زمین و خزان علم و ورثه حکمت حضرت حق و راهنمایان به سوى او و داعیان به طاعت پروردگارند. سپس من پى بردم که مذهب بیشتر ایشان، خوددارى از راه انبیا و تکذیب کتاب هاى آسمانى است و همین مرا در باره افراد و علمشان بى رغبت و بى اعتنا ساخته.[۱] »
نتیجه گیری
از این سوال و جواب که بین زندیق و امام صادق (علیه السلام) در حالات فرزندان آدم (علیه السلام) انجام شده این نتیجه به دست می آید که افعال خداوند، بر اساس حکمت است و هیچ خللی در افعال خداوند و هیچ ظلمی بر بنی آدم روا داشته نشده است. خداوند هیچ کسی از فرزندان آدم را شریف و یا پست خلق نکرده است و این اولاد آدم هستند که خود را یا شرف می گرداند و یا باعث پستی خود می شود.
پی نوشت
[۱]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج ، ج۲، ص ۲۱۷ – ۲۲۰
منبع
طبرسى، احمد بن على؛ الإحتجاج؛ ج۲، ص ۲۱۷ – ۲۲۰؛ ترجمه جعفرى؛ تهران؛ اسلامیه؛ چ۱؛ ۱۳۸۱ ش.