معروف است که قاضی شریح (قاضی شهر کوفه) به قتل امام حسین (علیه السلام) فتوا داده است، ولی این فتوا در منابع قدیمی نیامده و برخی عالمان و پژوهشگران، این چنین فتوا را بی اساس و ساختگی می دانند.
معرفی قاضی شریح
قاضی شریح فرزند حارث، اصالت یمنى داشته است و در دوران خلافت عمر بن خطاب قاضی شهر کوفه شد و شصت سال تمام این منصب را به عهده داشت، تنها در ایام حکومت عبدالله بن زبیر به مدت سه سال از کار برکنار شد و در زمان حکومت حجاج، نیز دست از قضاوت دست کشید و خانه نشین شد تا زمان مرگش در سال ۹۷ یا ۹۸ هجرى، که در واقع عمر او بیش از صد سال بود.
در زمان امام على (علیه السلام) هم مدتى بر منصب قضاوت بود. وقتى امام، وى را به این منصب گماشت، بر او شرط کرد که هیچ حکمى را اجرا نکند مگر آنکه آن را بر حضرت عرضه کند. امام علی (علیه السلام) یک بار بر او خشم گرفت و از کوفه بیرونش کرد. وى طبع شعر هم داشت و شوخ طبع بود.
وقتى ابن زیاد در کوفه، هانى بن عروه را دستگیر و در قصر با او بدرفتارى کرد، هواداران هانى در بیرون، به فکر این که او را کشتند، سر و صدا راه انداختند. شریح قاضى به امر ابن زیاد بیرون قصر آمد و شهادت داد که هانى زنده است، تا جمعیت هوادار او متفرق شوند.[۱]
فتوای منسوب به قاضی شریح
«انَّ حسین بنَ علی بن ابیطالب شَقَّ عَصا المسلمین و خالَفَ امیرَالمؤمنین و خَرَجَ عن الدّینِ، ثَبَتَ و حُقِّقَ عندی، قَضَیتُ و حَکَمتُ بِدَفعِهِ و قَتلِهِ حِفظاً لِشَریعهِ سَیدِ المرسلین»؛
«به درستی که حسین بن علی در میان مسلمانان تفرقه افکند و با امیرالمومنین (یزید) مخالفت کرده و از دین خارج شده است. این مطلب برای من ثابت و محقق شده است. پس حکم کردم به دفع و کشتن او برای حفظ شریعت پیامبر اسلام.»[۲]
اعتبار منابع فتوای قاضی شریح
فتوای قاضی شریح با تفاوت هایی اندک در کتاب هایی مثل جواهر الکلام فی سوانح الایام نوشته حسن اشرف الواعظین در قرن چهاردهم قمری و ترجمه الالفین نوشته شده در قرن پانزدهم قمری نقل شده است.[۳]
بر اساس کتاب تاریخ جامع سید الشهدا نیز ماجرای فتوای قاضی شریح در کتاب هایی مثل کتاب تذکره الشهدا اثر ملا حبیب الله کاشانی نوشته شده در قرن چهاردهم نقل شده است.[۴]
این داستان از عبدالنبی عراقی نجفی (۱۳۴۴ه.ش) نیز نقل شده است که او هم در قرن چهاردهم زندگی می کرد.[۵]
قاضی طباطبایی نیز آن را در کتاب های ثمرات الانوار و مزامیر الاولیا که در قرن چهاردهم قمری نوشته شدهاند، آورده است.[۶]
مخالفین صدور فتوا از سوی قاضی شریح
به گفته محمد صحتی سردرودی، در متن کتاب الالفین نوشته علامه حلی چنین مطلبی وجود ندارد و آنچه مترجم در بخش تعلیقات آورده، در هیچ کتاب متقدمی ذکر نشده است.[۷] صحتی همچنین ۳۱ کتاب از منابع پیشین را نام می برد که در آن ها اشاره ای به فتوای شریح نشده است.[۸] قاضی طباطبایی نیز در کتاب تحقیق درباره اربعین منابع این فتوا را کاملا بی ارزش می داند.[۹]
نویسنده کتاب ثار الله نیز فتوای شریح را شایعه توصیف کرده است. به گفته وی نام شریح در مقاتل فقط در دو مورد ذکر شده است که هر دو مورد مربوط به دستگیری هانی بن عروه است.[۱۰]
در لغتنامه دهخدا نیز در ذیل عنون شریح آمده است که این داستان در منابع معتبر نیامده است.[۱۱] نویسندگان کتاب تاریخ جامع سید الشهداء نیز فتوای شریح را فاقد سند معتبر می دانند و نوشته اند که این ادعا فقط در منابع قرن چهاردهم قمری شایع شده است.[۱۲]
دیدگاه تاریخ پژوه معاصر مهدی پیشوایی
ولی یک احتمال معقول در این زمینه این است که شریح چون فقیه و قاضی (یعنی مجتهد) بوده است، احتمالا فتوای کلی داده است که قیام بر ضد خلیفه و امیرالمومنین وقت جایز نیست و هر کس قیام کند اهل بغی و خارجی حساب می شود که این منطق اهل سنت است. و حکومت یزید و عبیدالله به این فتوای کلی او علیه قیام امام حسین (علیه السلام) استناد کرده است، ایشان چون فرد سازشکاری بوده، جرات تکذیب نداشته است.
البته قاضی شریح در ماجرای قتل هانی و مسلم خیانت بزرگی کرد، به مضحجیان به دروغ گفت که هانی اینجا سالم است و نگران نباشید. البته این مسئله فتوی شریح در جواز قتل امام حسین (علیه السلام) در کتابی در نجف که تاریخ آن به حدود ۶۰ سال است بر می گردد، و قبل از آن در کتاب دیگری نیامده است. و در جلد اول «مقتل جامع سید الشهدا» این مسئله بررسی شده است.[۱۳]
نتیجه گیری
گفته شده است قاضی شریح به قتل امام حسین (علیه السلام) فتوا داده است، ولی این فتوا در منابع قدیمی نیامده است، ولی یک احتمال معقول در این زمینه این است که قاضی شریح چون فقیه و قاضی (یعنی مجتهد) بوده است، احتمالا فتوای کلی داده است که قیام بر ضد خلیفه وقت و امیرالمومنین جایز نیست و هر کس قیام کند شورشی و طغیانگر حساب می شود که این منطق اهل سنت است و حکومت یزید و عبیدالله به این فتوای کلی او علیه قیام امام حسین (علیه السلام) استناد کرده است.
پی نوشت ها
[۱] . فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، ص۲۴۶
[۲] . وجدانی، ترجمه الالفین، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۰۴.
[۳] . صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (علیه السلام)، ۱۳۹۴ش، ص۲۰۲.
[۴] . گروهی از تاریخ پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۳۰،
[۵] . گروهی از تاریخ پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۳۰
[۶] . قاضی طباطبائی، تحقیق در اول اربعین سید الشهداء، ۱۳۶۸ش، ص۶۲-۶۳،
[۷] . صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (علیه السلام)، ۱۳۹۴ش، ص۲۰۱.
[۸] . صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (علیه السلام)، ۱۳۹۴ش، ص۲۰۱.
[۹] . قاضی طباطبائی، تحقیق در اول اربعین سید الشهداء، ۱۳۶۸ش، ص۶۴.
[۱۰] . عندلیب، ثارالله، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۶.
[۱۱] . دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۳ش، ج۲۶، ص۳۴۹
[۱۲] . گروهی از تاریخ پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۳۰، پانویس.
[۱۳] . https://www.pasokhgoo.ir/node/95694