تفسیر قرآن به قرآن به معنای استفاده حداکثری از آیات در فهم معنا و مراد آیات قرآن است. روش تفسیری قرآن با قرآن از جمله روشهایی است که در متون علوم قرآنی از آن فراوان یاد شده است. در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آنها یکسان یا حداقل نزدیک به هم است، استخراج میشود. اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن مبین خویش است، و اگر ابهام و اجمالی در برخی آیات قرآن دیده میشود، معلول عدم توجه و تدبر در دیگر آیات قرآنی است و با مراجعه به آیات دیگر برطرف میشود.
پیشینه این روش
تفسیر قرآن به قرآن یکى از کهنترین روشهاى تفسیر قرآن است و سابقهى آن به صدر اسلام و زمان حیات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بازمىگردد. سپس این روش توسط اهل بیت علیهم السّلام ادامه یافت و برخى از صحابه و تابعین نیز از این روش استفاده کردهاند.
به عنوان نمونه وقتی از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در مورد مقصود از «ظلم» در آیه «…لَمْ یَلْبِسُوا إِیمٰانَهُمْ بِظُلْمٍ…» [۱]پرسش شد، و حضرت با استناد به آیه «…إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» [۲]پاسخ دادند که مقصود از ظلم در آیه اول همان شرک است که در آیه دوم بیان شده است. استفاده از این روش در روایات اهل بیت علیهم السلام و آنچه از صحابه و تابعین نقل شده فراوان وجود دارد.[۳]
دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآن
در مورد جایز و مطلوب بودن تفسیر قرآن به قرآن، مىتوان به آیات قرآن و سنّت و سیره استدلال کرد، که در اینجا مهمترین این دلایل را بیان مىکنیم:
آیات قرآن
«نَزَّلْنٰا عَلَیْکَ الْکِتٰابَ تِبْیٰاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»؛[۴] کتاب (قرآن) را بر تو فروفرستادیم در حالى که بیانگر هر چیز است.» علاّمه طباطبایى (ره) با استدلال به این آیه، در مورد تفسیر قرآن به قرآن مىنویسد: «حاشا که قرآن بیانکنندهى همه چیز باشد ولى بیانکنندهى خودش نباشد. »[۵]
«أَنْزَلْنٰا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً »[۶]؛ به سوى شما نور روشنگرى فروفرستادیم. علاّمه طباطبایى (ره) با استدلال به آیه مىنویسد: «چگونه قرآن هدایت و حجت و جداکنندهى حق از باطل (فرقان) و نور روشنگرى براى مردم در مورد تمام آنچه بدان نیاز دارند باشد، ولى احتیاج مردم در مورد تفسیر قرآن را که شدیدترین نیاز است، کفایت نکند ؟ [۷] در این زمینه به آیات دیگری از قرآن نیز استدلال شده است. [۸]
سنت
به دو بخش از سنّت مىتوان جهت مطلوبیت تفسیر قرآن به قرآن استدلال کرد: نخست سنّت عملى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام که خود اقدام به تفسیر قرآن به قرآن کردهاند . دوم احادیث خاص است که به تفسیر قرآن به قرآن اشاره کردهاند، مهمترین این احادیث عبارتند از:
امیر المؤمنان علیه السّلام فرمود: «کتاب الله… ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه على بعض»[۹] ؛«کتاب خدا (قرآن)… برخى قسمتهایش با کمک برخى قسمتهاى دیگر سخن مىگوید و برخى قسمتهاى آن شاهد برخى قسمتهاى دیگر است.» این که حضرت فرمود: برخى آیات قرآن به وسیله و کمک برخى آیههاى دیگر به سخن مىآید، مىتواند اشاره به تفسیر قرآن به قرآن باشد که در این روش تفسیرى، مفسّر به وسیله و کمک برخى آیات برخى دیگر را به سخن مىآورد. در حدیث دیگرى از امام على علیه السّلام حکایت شده که قرآن را به سخن درآورید . [۱۰]
و نیز فرمود: : « ان کتاب الله لیصدق بعضه بعضا و لا یکذب بعضه بعضا »[۱۱] «در حقیقت کتاب خدا (قرآن) برخى قسمتهایش برخى قسمتهاى دیگر را تصدیق (و تایید) مىکند ولى همدیگر را تکذیب نمىکنند».تصدیق برخى آیات قرآن براى برخى دیگر، به معناى عدم اختلاف در قرآن است. و این که معانى آیات مؤیّد یکدیگرند. پس مىتوان آیات را مؤیّد یکدیگر قرار داد. بنابراین، حدیث فوق اشاره به نوعى تفسیر موضوعى قرآن به قرآن است.
«القرآن یفسّر بعضه بعضا» «قرآن برخى از آن برخى دیگر را تفسیر مىکند.» این جمله، بر تفسیر قرآن به قرآن دلالت صریح دارد، اما سند آن روشن نیست، چرا که برخى آن را از ابن عباس شاگرد امام على علیه السّلام در تفسیر نقل کردهاند[۱۲] و برخى دیگر به صورت حدیث مضمر آوردهاند[۱۳].
روش عقلاء (بناء عقلاء)
براى فهم هر نوشتارى، لازم است که قراین موجود در آن مدّ نظر قرار گیرد و اگر در جایى از کتاب مطلبى به صورت مطلق و عام آمده و در جاى دیگر قید و استثناى خاص آن ذکر شده است، لازم است، به مجموعه آن توجه شود و نتیجهگیرى گردد.
این روش عقلاء در برداشت از کتابهاست و قرآن کریم شده – که نیز کتاب بزرگ الهى است – که از این روش مستثنى نیست. و این، همان چیزى است که به نام تفسیر قرآن به قرآن خوانده مىشود، یعنى از برخى از آیات به عنوان قرینهى فهم و تفسیر آیات دیگر استفاده شود. شارع اسلام نیز این روش عقلایى را منع نکرده، بلکه بر اساس احادیثى که گذشت آن را تأیید کرده است. البته هنگامى که به روش صحابه و تابعان و مفسّران قرآن و مسلمانان در طول تاریخ مراجعه مىکنیم در مىیابیم که براى فهم آیات قرآن از آیات دیگر استفاده کردهاند. از این استمرار روش آنان متوجّه مىشویم که این کار جایز بوده و شارع منعى از آن نکرده است.[۱۴]
دیدگاهها دربارهى تفسیر قرآن به قرآن
دیدگاه علاّمه طباطبایى
ایشان در مقدمه تفسیر المیزان پس از بیان مطالبى در مورد تفسیر قرآن مىفرماید: «این مطلب بر دو گونه است:
اول: این که ما بحثى علمى یا فلسفى یا غیر آن در مورد مسألهاى از مسایل آیه قرآن طرح کنیم تا به حق در مسئله برسیم، سپس به سراغ آیه آییم و آن آیه را بر آن مطلب حمل کنیم. این همان روشى است که در مباحث نظرى (علوم) به کار مىرود. اما قرآن این شیوه را نمىپسندد.
دوم: این که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و معناى آیه را از آیات مشابه آن، با تدبّر به دست آوریم. (تدبّرى که خود قرآن به آن سفارش کرده است.) سپس مصادیق آن را مشخص سازیم و آنها را به وسیلهى ویژگىهایى که خود آیات به دست مىدهد، بشناسیم» . سپس با استدلال به برخى آیات مثل «تِبْیٰاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» این شیوه را تأیید مىکند که قرآن بیان همه چیز هست پس چگونه بیان خودش نباشد.[۱۵]
دیدگاه آیه الله معرفت
ایشان بعد از تبیین این که استوارترین منبع براى تبیین قرآن، خود قرآن است، تفسیر قرآن به قرآن را به دو شیوه تقسیم مىکنند:
اول: اینکه آیهاى در موضعى مبهم باشد در موضع دیگر قرآن بیان شده باشد. و این دو آیه با یکدیگر تناسب معنوى یا لفظى داشته باشد. سپس به آیات مربوط به شب قدر مثال مىزند که از مجموع آیات به دست مىآید که قرآن در شبى مبارک که همان لیله القدر از ماه رمضان است نازل شده است.
دوم: تفسیر قرآن به قرآن است که آیهاى ارتباط ظاهرى لفظى و معنوى با مورد ابهام آیهى دیگر ندارد ولى مىتوان از آن آیه در رفع ابهام آیهى دیگر شاهد آورد. سپس آیهى سرقت: «اَلسّٰارِقُ وَ السّٰارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمٰا» را مثال مىزند که امام جواد علیه السّلام در مورد مقدار قطع دست دزد، به آیهى «أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ» استناد کردند، اشاره نمود که مقصود آن است دست دزد را از انتهاى انگشتان قطع کنند، چون که – کف دست به عنوان یکى از – مواضع سجود، براى خداست و چیزى که براى خداست قطع نمىشود.[۱۶]
مبانی تفسیر قرآن به قرآن
برای دستیابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی آن، امری ضروری است؛ زیرا تبیین این مبانی در نحوه استفاده از آیات دیگر در تفسیر قرآن به قرآن، تأثیر بسزایی دارد؛ چون مبانی، اصل تفسیر قرآن به قرآن و یا روش تفسیر یادشده را پشتیبانی و تأیید میکند. در ذیل به برخی از این مبانی اشاره می شود:
هماهنگی آیات با یکدیگر:
یکی از مبانی تفسیر قرآن به قرآن، هماهنگی مجموع آیات قرآن کریم است. بی تردید، قرآن از یک پیوستگی نظام مند برخوردار است. با وجود تنوع و گستردگی مطالب در آیات قرآنی، یکی از امتیازات ویژه قرآن نبودِ اختلاف و تناقض در میان مطالب آن است. به باور اینکه میان معانی آیات قرآن ارتباط هایی وثیق وجود دارد، میتوان به راهبردهایی اساسی برای کشف ضابطه مند انواع مدالیل آیات و مقاصد خداوند دست یافت. از سوی دیگر، نمیتوان یک آیه از آیات قرآن را جدا کرد و بدون لحاظ آیات دیگر قرآن، تفسیر نمود.
ساختار کلی قرآن بر اساس اصول محاوره عقلایی
شیوه و سبک بیان قرآن در رساندن پیام، همان شیوه زبان عمومی و بر اساس اصول محاوره عقلایی است. اندیشمندان مسلمان از دیرزمان بر این باور بوده اند که اسلوب زبان قرآن، همان اسلوب تفهیم و تفاهم عقلا وعرف عمومی مردم در انتقال معناست و خداوند متعال نیز سبک جدیدی برای ابلاغ پیام خود ابداع نکرده است. این امر از نظر بسیاری از اندیشمندان یک امر معلوم و بدیهی است
دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد
دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد، بدین معناست که مفاد بسیاری از آیات بدون مراجعه به غیر قرآن، معلوم و روشن است. مقتضای نور بودنِ قرآن کریم آن است که قرآن در بیان خویش به غیرنیازمند نباشد؛ زیرا در صورت نیاز به مبیّنی دیگر، آن مبیِّن اصل بوده، قرآن کریم فرع آن خواهد بود و این فرع و تابع قرار گرفتن قرآن با نور بودن آن ناسازگار است. از اینرو، قرآن در بیان مقاصد خود، مستقل است.
ساختار قرآن بر اساس محکم و متشابه
طبق بیان خود قرآن کریم، آیات آن بر دو قسم «محکم» و «متشابه» تقسیم می شود: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُالْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ.»[۱۷] در این آیه، آیات محکم، «اُمّ الکتاب» معرفی شده اند. «اُمّ» به معنای مرجع و مقصد است و «اُمّ الکتاب» یعنی: آیاتی که برای آیات دیگر مرجع واقع می شود. محکمات به تصریح قرآن، آیات مادر و مرجع هستند؛ با این ویژگی که خود هیچ ابهامی نداشته، برطرف کننده ابهام و تشابه از آیات متشابهند؛ چون محکم آیه ای است که در مدلول خود محکم و استوار باشد و معنای مراد آن به غیر مراد اشتباه نشود. و متشابه برخلاف آن است؛ آیاتیکه چند وجه معنایی شبیه به هم داشته و روشن نیست کدام مراد می باشد. با ارجاع آیات متشابه به محکم، تردید از ذهن مخاطب و مفسّر برای تشخیص مصداق زدوده میشود.
پیوند معنایی آیات هر سوره
اعتقاد به ارتباط معنایی آیات یک سوره یا آیات سوره های مختلف قرآن یکی از مبانی دیگر تفسیر قرآن به قرآن محسوب می شود و اگر معتقد باشیم مجموعه آیات یک سوره با یکدیگر پیوند معنایی دارند، در مقام تفسیر هر آیه ای از یک سوره، نمی توان آن را بدون لحاظ آیات دیگر سوره مورد نظر تفسیر کرد. طبیعی است لحاظ این مبنی می تواند در تفسیر آیات یک سوره تأثیر بسزایی داشته باشد و تأثیر آن به ویژه در تفسیر سوره هایی که یکجا نازل شده اند، بسیار روشن و بی نیاز از استدلال است.[۱۸]
محدودیت های این روش
با این همه، تفسیر قرآن به قرآن محدودیتهایی دارد که در دو زمینه اصلی قابل طرح است:
۱. محدودیتهای ناشی از کاربرد این روش در آیات. این روش در صورتی موفق خواهد بود که میان آیات نگاه متقابل و تفسیرگرایانه ملاحظه شده باشد که این نگاه دستکم در برخی آیات، روشن نیست.
۲. محدودیتهای مربوط به توان علمی مفسر در احاطه بر جوانب آیات و درک تمام پیوندهای ممکن میان آیات.
پی نوشت:
- سوره انعام آیه ۸۲
- سوره لقمان آیه ۱۳
- درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۵۸
- سوره نحل آیه ۸۲
- المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)
- سوره نساء آیه ۱۷۴
- المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)
- رک درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۱-۶۳
- نهج البلاغه، خطبه/ ۱۳۳
- «ذلک القرآن فاستنطقوه»، نهج البلاغه، خطبه/ ۱۸.
- بحار الانوار، ج ۹، ص ۱۲۷
- پیام قرآن، آیت اللّه مکارم شیرازى، ج ۱، ص ۲۱.
- درّ المنثور، سیوطى، ج ۲، ص ۶، صافى، فیض کاشانى، (مقدمه تفسیر)، قرآن ناطق، دکتر بىآزار شیرازى، ج ۱، ص ۲۶۶.
- درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۶
- درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۷
- درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۸
- سوره آل عمران آیه ۷
- مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶
منابع
- درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن موضوع: روش ها و گرایش های تفسیری پدیدآور اصلی: نویسنده: رضایی اصفهانی، محمدعلی قرن: ۱۵ ناشر: مرکز جهانی علوم اسلامی محل نشر: قم – ایران سال نشر: ۱۳۸۲ ه.ش. تعدادجلد: ۱ زبان: فارسی
- تفسیر قرآن به قرآن، ویکی علوم اسلامی بازیابی: ۱۵ تیر ۱۳۹۲.
- مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن، علی فتحی، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶، فروردین ۱۳۸۸. در دسترس در سامانه نشریات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بازیابی: ۱۵ تیر ۱۳۹۲.