آیین کنفوسیوس

۱۴۰۱-۰۱-۲۷

174 بازدید

کنفوسیوس در سال ۵۵۱ قبل از میلاد در ایالت لو(lu) در چین، در خاندان کونگ(kung) فرمانروای تسو(tsow) به دنیا آمد. او در کودکی، پدر خود را از دست داد و فداکاری مادرش، زمینه را برای تحصیل وی فراهم کرد.
موثق‌ترین منبع اطلاع درباره این حکیم، کتابی موسوم به آنالکت است. این کتاب مجموعه‌ای از کلمات وی است که شاگردانش جمع‌آوری کرده‌اند؛ البته در این کتاب، نکات مربوط به زندگانی شخصی وی نسبتاً قلیل و نادر است.[۱]
او در زمینه تاریخ چین کهن، شعر و موسیقی، پیشرفت زیادی نمود؛ تا جایی که در ابتدای جوانی، مدرسه‌ای ایجاد کرد و به تعلیم شاگردان پرداخت. اوضاع اجتماعی و سیاسی چین آن روز، شباهت زیادی به آخرین دوره انحلال امپراتوری روم داشت. امپراتور، فاقد قدرت بود و دولت مرکزی حتی به حکومت‌های دست نشانده خود نیز تسلط کافی نداشت و کشمکش میان حکمرانان امنیت و نظم اجتماعی را بر هم زده بود. در مناطق مختلف کشور چین در اثر عدم نظم و امنیت، مردم، مجبور به مهاجرت بودند و منازعات و کشکمش‌ها، به ویژه بحران‌های اقتصادی و دشواری‌های اقتصادی، مردم را خسته و فرسوده کرده بود. در چنین اوضاع و احوال بود که تعلیمات اخلاقی و سیاسی و مذهبی کنفوسیوس در جامعه چین ظاهر گردید و به تدریج بدون آن که شریعت و آیین جدیدی تلقی شود، در اندک مدتی گسترشی کم‌سابقه پیدا کرد.[۲]
در پنجاه سالگی به خدمت امرای دولت «چو» رسید و حکومت یکی از شهرهای بزرگ را در دست گرفت. او رسیدن به مقام حکومتی را بهترین وسیله برای ایجاد اصلاحات اجتماعی می‌دانست. سخنان او در مورد شیوه حکومت و اخلاق حاکمان، مورد قبول معاصران، واقع نشد و حتی به زندان نیز افتاد. سرانجام در سال ۴۷۹ قبل از میلاد –در حالی که خود را ناموفق می‌دانست- از دنیا رفت. وی آثار مهمی بر جای نهاد و شاگردان برجسته‌ای پرورش داد که تعالیم او را رونق بخشیدند.[۳]

متون مقدس 

کتاب‌هایی که به کنفوسیوس و برخی از شاگردان او منسوب است، متون مقدس این آیین را تشکیل می‌دهد. این کتاب‌ها عبارتند از:
۱. شوچینگ(کتاب تاریخ)؛
۲. شی چینگ(کتاب شعر)؛
۳. لی‌چی(کتاب شعائر)؛
۴. ای چینگ(کتاب تبدلات)؛
۵. چون‌چیو(سالنامه بهار و پاییز).
چهار کتاب نخست، گزیده‌ای از سخنان پیشینیان را نیز در بردارد، ولی سراسر کتاب پنجم از خود اوست.[۴]
چهار کتاب دیگر نیز به شاگردان او منسوب است:
۱. آموزش کبیر(تعلیمات درباره تقوا)؛
۲. مرام میانه(میانه روی کامل)؛
۳. جنگ ادبی(مجموعه گفتار کنفوسیوس)؛
۴. منیسوس(آثار مفسر بزرگ آیین کنفوسیوس به نام منیسوس).[۵]
تعالیم کنفوسیوس
تعالیم کنفوسیوس، ترکیبی از اصول اخلاقی، سیاست مدرن و مقداری مسائل دینی بود. وی معتقد بود که اجداد مردم، براساس قاعده لی(li) زندگی می‌کردند. از این رو، از انواع نیکی‌ها و برکات برخوردار بودند، ولی مردم زمان وی بر اثر رها کردن آن شیوه از آن امور محروم مانده‌اند. لی از دیدگاه کنفوسیوس، معانی مختلفی داشت و برای پاکی، ادب، تشریفات و عبادت به کار می‌رفت. وی معتقد بود با پیروی از لی، هر چیز به سامان می‌آید و جامعه آرمانی تشکیل می‌شود.[۶]
او حکیمی بود که می‌کوشید اندیشه‌های گذشتگان را زنده کند. وی در بعد دینی بر همان دین گذشتگان، تأکید می‌ورزید و رعایت آن را راهی درست می‌دانست. او پرستش ارواح نیاکان را تأیید کرده بود. بنابراین چارچوب دینی کنفوسیوس، همان دین چین باستان است. ویژگی او در این است که مصلحی اجتماعی است.
در تعالیم کنفوسیوس همه چیز گرد محور اخلاق می‌چرخد.[۷] وی پنج رابطه را مطرح کرد که هرگاه درست برقرار شوند، همه چیز درست می‌شود:
۱. مهربانی در رابطه میان پدر و پسر؛
۲. لطف برادر بزرگ‌تر به برادر کوچک‌تر و تواضع برادر کوچک‌تر در مقابل برادر بزرگ‌تر؛
۳.عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر؛
۴.علاقه زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان؛
۵.مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان.[۸]
در نظام کنفوسیوسی، زیربنای اخلاق، عدالت است نه ایثار و گذشت؛ از این رو با اکثر ادیان زنده، متفاوت است.
البته کنفوسیوس، درباره خداوند، کمتر سخن گفته و تنها یکبار نام خداوند را به کار برده است؛ اما نظام اخلاقی او الهی است و چنین تعلیم می‌دهد که خداوند، اخلاق را در درون انسان‌ها قرار داده و فطرت الهی آنان اخلاقی است. کنفوسیوس، در اصلاح جامعه، نقش بسیار مهمی برای حاکمان قائل است.[۹]
وی صفات پنج‌گانه انسان کامل را چنین بر شمرده است: عزت نفس، علو همت، خلوص نیت، شوق به عمل و خوش‌رفتاری.[۱۰]
شخصیت‌ کنفوسیوس، پیوسته با گذشت زمان، متعالی‌تر شده است. فرمانروایان چین در دوره‌های مختلف، همواره، به روان کنفوسیوس احترام کرده و رسماً او را بزرگ‌ترین حکیم می‌شناختند. قربانی کردن نزد آرامگاه او از زمان شاگردانش، معمول بود. از سال ۱۹۱۱ ادای احترام رسمی و دولتی به روح کنفوسیوس به تدریج، ترک شد. پس از انقلاب کمونیستی چین در سال ۱۹۴۹ مبارزه شدیدی با اندیشه‌های وی آغاز شد و کمونیست‌ها او را کسی معرفی کردند که در مقابل توده‌های زحمتکش، از طبقه اشراف، حمایت کرده است.

پی نوشت:

[۱]. بایرناس، جان؛ تاریخ جامع ادیان، علی اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص۳۶۹.
[۲]. ترابی، علی اکبر ؛ نظری در تاریخ ادیان، تبریز، فروزش، ۱۳۸۲، ص۱۶۰.
[۳]. توفیقی، حسین؛ آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، ۱۳۷۹، ص۴۹-۴۸.
[۴]. همان، ص۴۹.
[۵]. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ سیری در ادیان زنده جهان(غیر از اسلام)، قم، آیت عشق، ۱۳۸۳، ص ۱۲۶.
[۶]. توفیقی، حسین؛ ص ۴۹.
[۷]. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ ص۱۲۸-۱۲۶.
[۸]. توفیقی، حسین؛ ص۵۰-۴۹.
[۹]. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ ص۱۳۰-۱۲۸.
[۱۰]. توفیقی، حسین؛ ص۵۰.
منبع: پژوهشکده باقرالعلوم
نویسنده : سید جواد میرخلیلی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *