اشاره:
قبل از تسلط وهابیها بر حجاز، قبور مدفون در بقیع و پاره اى قبور دیگر در مکه و مدینه داراى گنبد و بارگاه و فرش و شمعدان و چراغ و قندیل بوده است. بسیارى از کسانى که قبل از آن آنجا را دیده اند، وضع بنا و دیگر خصوصیات مربوط به مقابر را با ذکر جزئیات و احیانا با ارائه تصاویرى در گنبد و بارگاه آنها، در سفرنامه هاى خود ذکر کرده اند. اما وهابیت همه این مقابر متبرکه را با خاک یک سان نموده اند. آنان قبر مبارک پیامبر اسلام را از ترس مسلمانان نتوانستند تخریب کنند. در این مقاله موضع خصمانه اهل در برابر قبور انبیاء و اهل بیت و اولیاءالله بیان گردیده است.
بیانیه علماى مکه و نجد
علماى مکه در راس آنها، شیخ عبدالقادر شیبى کلیددار خانه کعبه، به دیدن ابنسعود آمدند، ابن سعود سخنانى ایراد کرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب یاد کرد و اظهار داشت که احکام دینى ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر این سخنان در نزد شما پذیرفته است، بیایید تا براى عمل کردن به کتاب خدا و سنتخلفاى راشدین با یکدیگر بیعت کنیم. همه با او بیعت کردند.
سپس یکى از علماى مکه، از ابن سعود درخواست کرد که مجلسى ترتیب بدهد تا علماى مکه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وى این پیشنهاد را پذیرفت و در روز یازدهم جمادى الاولى، پانزده نفر از علماى مکه و هفت نفر از علماى نجد، اجتماع کردند و مدتى باهم بحث کردند و در پایان بیانیهاى از طرف علماى مکه صادر شد، مبنى بر این که در پارهاى از مسائل اصولى، میان علماى مکه و علماى نجد، موافقت گردید، از جمله این که هرکس میان خود و خدا واسطه قرار دهد، کافر است و تا سه بار توبه داده مى شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود. دیگر ساختمان بر روى قبور و چراغ روشن کردن در اطراف قبور و نماز خواندن در کنار آنها حرام است. و نیز اگر کسى خدا را به جاه و مقام کسى بخواند، مرتکب بدعتشده و بدعت در اسلام حرام است.(۱)
ویران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به وسیله وهابیان
وقتى که وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنان که این کار را یکبار دیگر نیز انجام داده بودند و هنگامى که وارد مکه شدند، قبههاى قبرهاى عبدالمطلب جد پیامبر(صلیالله علیه و آله) و ابوطالب عموى پیامبر و خدیجه امالمؤمنین (همسر اول پیامبر) و همچنین بناى زادگاه پیامبر و فاطمه زهراعلیها السلام را با خاک یکسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ویران ساختند و بهطور کلى تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده و طائف و نواحى آنها از بین بردند و زمانى هم که مدینه را محاصره کرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهداى احد را که بیرون شهر بود، خراب کردند.
مرحوم علامه امین مى نویسد:
«و شایع است که آنها گنبد مرقد مطهر نبوى را هم به توپ بستند، اما خود وهابیها منکر چنین چیزى هستند. چون این خبر به گوش ملت ایران رسید، سخت دچار نگرانى شد و علما و بزرگان اجتماع کردند و این پیشآمد را امرى بزرگ تلقى نمودند و ما در دمشق از یکى از علماى بزرگ خراسان و از شهر مقدس مشهد تلگرافى دریافت نمودیم که طى آن حقیقت قضیه را از ما سئوال کرده بودند، سپس دولت ایران گروهى را براى تحقیق به حجاز اعزام داشتند، تا از حقیقت ماجرا دولتخویش را مطلع سازند.(۲)
پس از تسلط وهابیها بر مدینه منوره قاضى القضات وهابیها، شیخ عبدالله بنبلیهد در ماه رمضان ۱۳۴۴ از مکه به مدینه آمد و اعلامیهاى صادر نمود و ضمن آن از اهل مدینه سئوال کرد که درباره خراب کردن قبهها و مزارات چه مى گویند؟ بسیارى از مردم از ترس جوابى ندادند و بعضى از آنان خراب کردن را لازم دانستند و متن سئوال و جواب را منتشر ساخت».
مرحوم علامه سید محسن امین در این باره مى نویسد:
«مقصود شیخ عبدالله ز این سئوال استفتاء حقیقى نبود، زیرا وهابیها در وجوب خراب کردن تمام قبهها و ضریحها حتى قبه روى قبر پیامبر(صلیالله علیه و آله) هیچ تردیدى ندارند، این ۲قاعده و اساس مذهبشان مى باشد و سئوال مزبور تنها براى تسکین خاطر مردم مدینه بود».
بعد از سئوال مذکور، آنچه در مدینه و اطراف آن گنبد و ضریح و مزار بود، ویران ساختند از جمله گنبدهاى ائمه مدفون در بقیع که عباس عموى پیغمبر(صلیالله علیه و آله) نیز در آن مدفون بود و دیوارها و صندوق روى قبور، همه را خراب کردند، همچنین گنبدهاى عبدالله پدر پیامبر(صلیالله علیه و آله) و آمنه مادر آن حضرت و نیز گنبدها و قبور زوجات پیامبر(صلیالله علیه و آله) و گنبد عثمان بن عفان و اسماعیل بن جعفر الصادقعلیه السلام و مالک پیشواى مذهب مالکى را ویران ساختند، خلاصه سخن این که در مدینه و اطراف و در ینبع قبرى باقى نگذاشتند».(۳)
باز مى نویسد:
«وهابیها از ترس نتیجه کارشان از خراب کردن گنبد و بارگاه رسول اکرم(صلیالله علیه و آله) خوددارى کردند و گرنه آنان هیچ قبر و ضریحى را استثناء نکردهاند، بلکه قبر پیامبر از جهت آن که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از نظر آنها اولى به خرابى است، اما آنچه که پادشاه سعودى اظهار داشته که «ما قبر پیامبر را محترم مى دانیم» بدون شک چنین کلامى برخلاف عقائد آنهاست و این سخن را جز براى مصلحت و جلوگیرى از تحریک عواطف جهان اسلام، بر ضدشان، نگفته است و اگر از این نظر خاطر جمع مى شدند، حتما قبر پیامبر(صلیالله علیه و آله) را نیز ویران مى ساختند، بلکه نخست و پیش از سایر مزارات آنجا را خراب مى نمودند.
چون این عمل زشت وهابیان در حجاز و آنچه را که نسبتبه قبور ائمه بقیع کرده بودند، به گوش مسلمانان در نقاط مختلف جهان رسید، این جنایت را بزرگ شمردند و در محکومیت آن، تلگرافهائى از عراق و ایران و سایر کشورها به ابن سعود مخابره شد و به عنوان اعتراض درسها و نماز جماعتها تعطیل گشت و مجالس سوگوارى تشکیل گردید.(۴)
مطلبى که بیشتر موجب نگرانى شد، انتشار این موضوع بود که گنبد روى قبر مطهر پیامبر(صلیالله علیه و آله) را نیز به گلوله بستهاند (و حتى قبر مقدس را خراب کردهاند) اما بعدا معلوم شد این خبر صحت نداشته خود وهابیها هم آن را انکار کردند».
جابرى انصارى در کتاب «تاریخ اصفهان» در ضمن وقایع سال ۱۳۴۳ هجرى به داستان حمله وهابى به حجاز و ویران ساختن قبور اشاره مى کند و مى نویسد:
«ضریح پولادى که حاج امین السلطنه در سال ۱۳۱۲ ه دستور داد در اصفهان دو سالى ساختند، برداشتند (از روى قبور ائمه بقیع) و چون وهابیها خواسته بودند وارد مرقد مقدس ختمى مرتبتشوند، یکى از آنان، این آیه را خوانده بود: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى…» لذا از آن جسارت گذشتند.(۵)
بمباران مدینه و انعکاس آن در ایران و سایر ممالک اسلامی
مؤلف کتاب «تاریخ بیستساله ایران» حسین مکى، زیر عنوان فوق مى نویسد:
«تقریبا در اوایل شهریور ۱۳۰۴ برابر اوایل صفر ۱۳۴۳ در نتیجه محارباتى که بین طائفه وهابى ها (ابن السعود ملک نجد و حجاز) که بعدها به نام کشور عربى سعودى موسوم گردید، و صاحب الاحساء و ملک حسین شریف مکه و مدینه روى داد، برخى از شهرهاى مکه و مدینه بمباران گردید و پس از تصرف مدینه شهر مزبور نیز از طرف قواى ابن السعود بمباران شد، بعضى از مقابر صحابه و مساجد و مقابر ائمه شیعه ویران گردید.
خبر این بمباران در عالم اسلام و مخصوصا عالم تشیع صداى عجیبى کرد و عواطف مذهبى مردم را سخت تحریک نمود، از تمام نقاط ایران تلگرافاتى به علماى تهران شد و علماى مرکز نیز جلساتى تشکیل داده و در اطراف این موضوع به مذاکره و بحث پرداختند.
سردار سپه نیز در این زمینه بخشنامه زیر را صادر نمود:
«متحد المآل تلگرافى و فورى است. عموم حکام ایالات و ولایات و مامورین دولتى.
به موجب اجبار تلگرافى از طرف طائفه وهابى ها اسائه ادب به مدینه منوره شده و مسجد اعظم اسلامى را هدف تیر توپ قرار دادهاند. دولت از استماع این فاجعه عظیم بى نهایت مشوش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثره مى باشد، عجالتا با توافق نظر آقایان حجج اسلام مرکز تصمیم گرفته شده است که براى ابراز احساسات و عمل به سوگوارى و تعزیهدارى یک روز تمام مملکت تعطیل عمومى شود، لهذا مقرر مى دارم عموم حکام و مامورین دولتى در قلمرو ماموریتخود به اطلاع آقایان علماى اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتى و عموم مردم این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزادارى اعلام نمایند.
«ریاست عالیه کل قوا و رئیس الوزراء – رضا».
مکى مى افزاید:
«بر اثر تصمیم فوق روز شنبه شانزدهم صفر تعطیل عمومى شد، از طرف دستجات مختلفه تهران مراسم سوگوارى و عزادارى به عمل آمد و بر طبق دعوتى که به عمل آمده بود، در همان روز علما در مسجد سلطانى اجتماع نمودند و دستجات عزادار با حال سوگوارى از کلیه نقاط تهران به طرف مسجد سلطانى عزیمت کرده در آنجا اظهار تاسف و تاثر به عمل آمد و عصر همین روز یک اجتماع چندین ده هزار نفر در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و در آنجا خطبا و ناطقین نطقهاى آتشین و مهیجى کرده، نسبتبه قضایاى مدینه و اهانتى که از طرف وهابیها به گنبد مطهر حضرت رسول به عمل آمده بود، اظهار انزجار و تنفر شد.(۶)
وضع قبور ائمه بقیع پیش از خراب کردن وهابیها در سفرنامههاى حج، وضع قبور ائمه بقیع قبل از خراب کردن وهابیها به تفصیل شرح داده شده و تصاویرى از آنها ارائه گردیده است از جمله این سفرنامهها، سفرنامه میرزا حسین فراهانى است.
وى در سال ۱۳۰۲قمرى توفیق زیارت حج پیدا کرده و درباره قبور ائمه بقیع چنین نوشته است:
«قبرستان بقیع، قبرستان وسیعى است که در شرقى سور (بارو) مدینه متصل به دروازه سور واقع شده و دورتادور آن را دیوار سهذرعى از سنگ و آهک کشیدهاند و چهار در دارد دو درب آن از طرف غرب و در کوچه پشتسور است و یک درب طرف جنوب و درب دیگر آن شرقى و طرف حش کوکب است که در کوچه باغهاى بیرون شهر است و از بس در این قبرستان سرهم دفن کردهاند، اغلب قبرستان یک ذرع متجاوز از سطح زمین ارتفاع بهم رسانیده است و در اوقات آمدن حجاج به مدین، همه روزه درهاى این قبرستان تا وقت مغرب باز است و هرکس مى خواهد مى رود و در غیر وقتحج، ظهر روز پنجشنبه باز مى شود و تا نزدیک غروب روز جمعه بعد بسته است مگر آن که کسى بمیرد و آنجا دفن کنند.
چهار نفر از ائمه اثنى عشر (صلواتالله علیهم اجمعین) در بقعه بزرگى که بهطور هشت ضلعى ساخته شده، واقعند و اندرون و گنبد او سفیدکارى است و بناى این بقعه معلوم نیست از که و چه وقتبوده اما محمد على پاشاى مصرى در سنه ۱۲۳۴ به امر سلطان محمود خان عثمانى تعمیر کرده و بعد همه ساله از جانب سلاطین عثمانى این بقعه مبارکه و سایر بقعهجات واقعه در بقیع تعمیر مى شود.
در وسط این بقعه مبارکه، صندوق بزرگى است از چوب جنگلى خیلى ممتاز و در وسط این صندوق بزرگ دو صندوق چوبى دیگر است و در این دو صندوق پنج نفر مدفونند: یکى امام ممتحن حضرت حسن و یکى حضرت سجاد و یکى حضرت امام محمد باقر و یکى حضرت صادق (علیهمالسلام) است و یکى عباس عم رسولالله(صلیالله علیه و آله) است که بنى عباس از اولاد اویند و در وسط بقعه متبرکه در طاقنماى غربى مقبرهاى است که به دیوار یک طرف او را ضریح آهنى ساختهاند و مى گویند: قبر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) است.
چند محل است که مشهور به قبر صدیقه طاهره است: یکى در بقیع در حجرهاى که بیتالاحزان مى گویند و به همین ملاحظه اغلب در بیتالاحزان نیز زیارت صدیقه کبرى (علیها السلام) را مى خوانند و در جلو همین قبر مبارک، پرده گلابتون دور گنبد آویخته و از گلابتون بیرون آوردهاند که: سلطان احمد بن سلطان محمد بن سلطان ابراهیم، (سنه احدى و ثلثین و ماه بعد الالف ۱۱۳۱)».
مرحوم فراهانى مى افزاید:
«در این بقعه مبارکه دیگر زینتى نیست مگر دو چلچراغ کوچک و چند شمعدان برنز، و فرش زمین بقعه، حصیر است و چهار، پنج نفر متولى و خدام دارد که ابا عن جد هستند و مواظبتى ندارند و مقصودشان اخذ تنخواه (پول) از حجاج است.
حجاج اهل تسنن بر سبیل ندرت در این بقعه متبرکه به زیارت مى آیند و براى آنها ممانعتى در زیارت نیست و تنخواهى از آنها گرفته نمى شود. اما حجاج شیعه هیچیک را بى دادن وجه نمى گذارند داخل بقعه شوند مگر آن که هر دفعه تقریبا از یک قران الى پنجشاهى به خدام بدهند و از این تنخواهى که با این تفصیل از حجاج مى گیرند، باید سهمى به نائب الحرم و سهمى به سید حسن پسر سید مصطفى که مطوف عجم است، برسد و بعد از دادن تنخواه هیچ نوع تقیه در زیارت و نماز نیست و هر زیارتى سرا یا جهرا مى خواهند بکنند آزاد است و ابدا لسانا و یدا صدمهاى به حجاج شیعه نمى رسانند. پشت گنبد ائمه بقیع بقعه کوچکى است که بیتالاحزان حضرت زهراعلیها السلام است».
فراهانى، سپس به تعریف و توصیف قبور بقیع و بناى روى آنها مى پردازد (۷) از جمله سفرنامهنویسان حاج فرهاد میرزا است که در سال ۱۲۹۲ قمرى به سفر حج رفته و در سفرنامه خود به نام «هدیهالسبیل» مى نویسد:
«از باب جبرئیل درآمده به زیارت ائمه بقیع(علیهمالسلام) مشرف شدم که صندوق ائمه اربعه(علیهمالسلام) در میان صندوق بزرگ است که عباس عم رسولالله(صلیالله علیه و آله) نیز در آن صندوق است، ولى صندوق ائمه که در میان همان صندوق بزرگ است، مفروز است که دو صندوق است».
مرحوم فرهاد میرزا مى گوید:
«متولى آنجا در ضریح را باز کرده به میان ضریح رفتم و طوافى دور ضریح کردم و طرف پائین پا خیلى تنگ است که میان صندوق و ضریح کمتر از نیم ذرع است که به زحمت مى توان حرکت کرد».(۸)
مؤلف کتاب «تحفهالحرمین» نائب الصدر شیرازى که در سال ۱۳۰۵ هـ ق به مسافرت حج تشرف یافته در سفرنامه خود، چنین نوشته است:
«وادى بقیع به دست راست است، مسجد پوشیدهاى است مانند اطاق بر سر او نوشته: «هذا مسجد ابى بن کعب و صلى فیه النبى غیر مره» (این مسجد ابى بن کعب است که پیغمبر مکرر در آن نماز گزارد) بقعه ائمه بقیع جناب امام حسن و امام زینالعابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهمالسلام) در یک ضریح مى باشند. مى گویند: عباس بن عبدالمطلب آنجا مدفون است و آثارى در آن بقعه در پیشروى ائمه به طرف دیوار مانند شاهنشین ضریح و پرده دارد مى گویند جناب صدیقه طاهره مدفون هستند».(۹)
ابراهیم رفعت پاشا که در سالهاى ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ و ۱۳۲۵ هـ ق که در سفر اول به عنوان رئیس نگهبان محمل قافله حجاج مصر و سفرهاى بعدى به عنوان امیرالحاج مصر بوده، براى سفرهاى چهارگانه خود سفرنامه مفصلى به نام «مرآهالحرمین» نوشته است وى در این کتاب ارزشمند وضع قبور اجداد پیامبر و امالمؤمنین خدیجه در مکه و قبور ائمه مدفون در بقیع را قبل از سال ۱۳۴۴ه ق یعنى قبل از خراب کردن وهابیها به تفصیل شرح داده و تصاویرى روشن از آنها ارائه داده است وى وضع قبور بقیع و افراد معروفى که در آن مدفونند از صحابه پیامبر (صلیالله علیه و آله) و غیر آنان ذکر کرده و گفته است که قبه اهل بیت (علیهمالسلام) (مقصود ائمه مدفون در بقیع) از بقعههاى دیگر بلندتر است».(۱۰)
رفعت پاشا در ضمن ذکر وضع بقعهها؛ عکسها و تصاویرى از بقاع بقیع که بقعه و گنبد ائمه از همه آنها مجللتر و بلندتر است، و از صحن و سراى باشکوه حضرت خدیجه در مکه، ارائه کرده است.
خلاصه تا سال ۱۳۴۴ قبل از تسلط وهابیها بر حجاز، قبور مدفون در بقیع و پارهاى قبور دیگر در مکه و مدینه داراى گنبد و بارگاه و فرش و شمعدان و چراغ و قندیل بوده است. بسیارى از کسانى که قبل از این تاریخ آنجا را دیدهاند، وضع بنا و دیگر خصوصیات مربوط به مقابر را با ذکر جزئیات و احیانا با ارائه تصاویرى در گنبد و بارگاه آنها، در سفرنامههاى خود ذکر کردهاند.
پى نوشت:
۱. تاریخ المملکهالعربیهالسعودیه، ج۲، ص ۳۴۴.
۲. کشف الارتیاب، ص ۵۵.
۳. کشف الارتیاب، ص ۵۵.
۴. همان مدرک.
۵. تاریخ اصفهان، ص ۳۹۲.
۶. حسین مکى، تاریخ بیستساله ایران، ج۳، ص ۳۶۵ و ۳۶۶.
۷. سفرنامه فراهانى، ص ۲۸۱ به بعد.
۸. هدیهالسبیل، ص ۱۲۷ به بعد.
۹. تحفهالحرمین، ص ۲۲۷.
۱۰. مرآهالحرمین، ج۱، ص ۴۲۶، چاپ مصر، ۱۳۴۴ه – ۱۹۲۵م.
منبع: سایت شیعه نیوز
داود الهامى