وضعیت جسم مادى انسان در قیامت

۱۳۹۶-۱۱-۱۰

559 بازدید

فهرست محتوا

اگر قرار باشد، جسم مادی انسان دوباره در قیامت، برانگیخته شود، با توجه به تبدیل مواد که در طبیعت صورت می گیرد و جزئی از بدن کسی، جزء بدن دیگری می شود، چگونه معاد جسمانی ممکن است؟

پاسخ:

از مسایل مهم در بحث معاد، چگونگی تحقق آن است. آیا حیات بعد از مرگ تنها جنبه روحانی دارد، یعنی روح انسان بعد از مردن برای همیشه از بدن جدا می گردد، بدن می پوسد و متلاشی می شود؟ زندگی جاویدان سرای دیگر تنها مربوط به روح است یا این که زندگی بعد از مرگ در هر دو جنبه، صورت می گیرد؛ هم جسم مادی باز می گردد و هم روح، و بار دیگر با یکدیگر متحد می شوند؟ یا این که فقط جنبه جسمانی دارد، یعنی تنها جسم باز می گردد و روح چیزی جز آثار و خواص این جسم نیست؟ البته مراد این نیست که جسم بی جان و منجمد مانند درخت برانگیخته می شود، بلکه مقصود این است که: واقعیت انسان همان هیکل ظاهری او است، به اضافه این که دارای حسّ و حرکت و ادراک است و از روح و نفس مجرد، ورای این حس و حرکت خبری نیست. در واقع انسان در حد حیوان است؛ فقط از طریق امتیازات خاصی از او جدا شده و گوهری به نام نفس و روح (غیر از روح به معنی حس و ادراک) ندارد، و در آخرت جسم دارای حس و حرکت و ادراک بر می گردد.

یا این که معاد جنبه روحانی و نیمه جسمانی دارد، یعنی روح و جسم هر دو باز می گردند و با هم متحد می شوند، اما نه این جسم مادی عنصری، بلکه جسم لطیفی که برتر از این جسم و عصاره آن است.

هر یک از چهار نظریه فوق، طرفدارانی دارد، اما آن چه به وضوح از قرآن مجید استفاده می شود و صدها آیه دلالت بر آن دارد، معاد روحانی و جسمانی است (با همین جسم مادی) و از آن رو که بازگشت روح در میان دانشمندان و فلاسفه، مسلّم است، تعبیر به “معاد جسمانی” می شود، در حالی که منظور “معاد روحانی و جسمانی” است.

از آن جا که آیات بیانگر معاد جسمانی (= جسمانی و روحانی) بسیار فراوان است، به چند تا از آن ها اشاره می کنیم:

الف) گروهی از آیات درباره احیای مردگان در امت های پیشین است، مانند زنده شدن پرندگان به دعای ابراهیم: “(به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری (ایمان آورده ام) ولی می خواهم قلبم آرامش یابد.

فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن و آن ها را (پس از ذبح کردن) قطع قطعه کن (و در هم بیامیز) سپس بر سر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آن ها را بخوان، که به سرعت به سوی تو می آیند. بدان خداوند قادر و حکیم است، (هم از ذرّات بدان مردگان آگاه است، و هم توان بر جمع آن ها دارد)”.

نیز سرگذشت گاور بنی اسرائیل: “(به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رسانیدند، سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختند، و خداوند آن چه را مخفی می داشتید، آشکار می سازد. سپس گفتیم: قسمتی از گاور را به مقتول بزنید (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند). خداوند این گونه مردگان را زنده می کند، و آیات خود را به شما نشان می دهد، شاید اندیشه کنید”.

همچنین زنده شدن عزیر، و زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی.

ملاحظه آیات وارد در این موارد به روشنی ثابت می کند کیفیت معاد در سرای دیگر بسان کیفیت احیای مردگانی است که در این داستان ها آمده است، و هدف از بیان سرگذشت آنان، علاوه بر تقریب امکان معاد به اذهان، اشاره به کیفیت معاد می باشد. با توجه به این آیات نمی توان گفت: بدن اخروی از قبیل بدن برزخی و صورت های مثالی است که نفس با خلاقیت خود آن ها را ایجاد می کند، بلکه آیات به روشنی دلالت می کنند بدن های دنیوی که در کتب علمی از آن به بدن مادی و عنصری تعبیر می شود، برانگیخته خواهد شد. در غیر این صورت تمام این تشبیه ها و تقریب ها بلاغت خود را از دست خواهند داد و رابطه میان معاد و مردگان زنده شده به وسیله پیامبران از بین خواهد رفت.

مسلّماً حیات اخروی از کمال خاصی برخوردار است و قرآن می فرماید: “زندگی اخروی و زندگی حقیقی و واقعی است، اگر می دانستید”.

عقیده صحیح در مورد معاد آن است که آن هم روحانی و هم جسمانی است.  مرحوم علامه مجلسی می‏گوید: معاد جسمانی از اموری است که همه صاحبان ادیان در آن اتفاق نظر دارند و از ضروریات دین محسوب می‏شود و منکران آن از زمره مسلمانان خارجند. آیات قرآن در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست و اخبار در این زمینه متواتر است و قابل انکار نمی‏باشد.(۱)

اینان می‏گویند: درست است که کانون پاداش و کیفر و لذّت و ألم، روح است، ولی می دانیم که روح، بسیاری از لذّت‏ها و آلام را از طریق جسم دریافت می‏کند. بنابراین، باید معاد جسمانی باشد همان طور که ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد، آیاتی از قبیل:

۱- “أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوّی بنانه؛ آیا انسان می‏پندارد که استخوان‏های او را جمع نخواهیم کرد، آری قادریم که حتی خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم”.(۲)

۲- بگو همان کسی آن را زنده می‏کند که نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقی آگاه است”.(۳)

۳- خداوند کسانی را که در قبرها هستند، زنده می‏کند.(۴)

۴- در صور دمیده می‏شود پس همه از قبرها به سوی پروردگارش شتابان می‏روند.(۵)

مراد از جسمانی بودن معاد:

بعضی‏ جسمانی بودن معاد را به معنای این می‏دانند که جسم انسان با همین خصوصیات مادی که برای این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است (که گاهی استخوانش می‏شکند، دیوانه می‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما می‏خورد، گرمازده می‏شود، خسته می‏شود، پیر می‏شود و…) در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد و بدن اخروی عین بدن دنیوی است.

اما جسمانی بودن به این معنا قابلیت برای بقا و جاودانگی ندارد. بدون شک هیچ یک از معتقدان به معاد جسمانی ملتزم نمی‏شوند جسمی که در دنیا بود، با همان وضعیت بر می‏گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود، به طوری که از جهت شباهت عین جسد اوّل باشد و از جهتی مثل آن است، به طوری که هر کس این قالب را ببیند بگوید این، فلانی است، آن شخصِ دیگر است. به تعبیر دیگر مادی بودن در قیامت و آخرت مادیتی خواهد بود که با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد، به نحوی که قابلیت جاودانگی داشته و فضولات نداشته باشد و موجب خستگی و ملالت نباشد.

صدرالمتألهین می گوید:

آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قیامت لازم است، آن است که بدن هایی از قبرها برانگیخته می‏شوند به طوری که اگر کسی تک تک آن‏ها را ببیند، بگوید: این فلان کس است یا بگوید این بدن فلان است و آن بدن بهمان است.(۶)

علامه تهرانی(ره) می‏نویسد:

جمهور اهل اسلام و تمام فقها و اصحاب حدیث قائل شده‏اند که معاد فقط جسمانی است. بنابراین، روح نزد آنان عبارت است از جسمی که در بدن ساری و جاری است همانند آب در گل و روغن در زیتون.

جمهور فلاسفه و پیروان مشایین، قائل شده‏اند که معاد فقط روحانی است؛ یعنی فقط عقلی است، چون بدن و جسم به واسطه انعدام، صورت و عوارض و متعلقاتش منعدم می‏شود و اعاده معدوم امری محال است، امّا نفس چون مجرّد است باقی می‏ماند.

بسیاری از اکابر حکما و مشایخ عرفا و جمعی از متکلمان مانند حجت الاسلام غزالی و حلیمی و راغب اصفهانی و بسیاری از اصحاب امامیه مانند شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و علاّمه حلّی و خواجه نصیر الدین طوسی قائل به هر دو قسم از معاد شده اند. و محقق سبزواری هم همین قول را متین و استوار می‏داند، چون انسان عبارت است از نفس و بدن. به تعبیر دیگر، از عقل و نفس ترکیب یافته، بنابراین، برای بدن، کمالی است و برای نفس هم کمالی. هم چنین اکثر نصاری و تناسخیه به همین قول معتقدند؛ فقط فرق در این است که محققان مسلمان و پیروان آنان معتقدند که ارواح حادث اند و به بدن بر می گردند، ولی تناسخیه معتقدند که ارواح قدیم اند و هر کدام به جسم خاص حلول می‏نمایند.

در گفتار کسانی که معتقد به معاد روحانی و جسمانی هستند، نیز اختلاف است که آیا آن چه از بدن در آخرت بازگشت دارد، عین این بدن است؛ یا مثل آن است؟

ایشان می‏فرماید: بر افراد صاحب بصیرت پوشیده نیست که نشئه دوم که نشئه آخر است، شرایط دیگری دارد. بدنی ثابت و لا یتغیر و مناسب با ابدیت است.

آیات قرآن کریم هم دلالت دارند که روح به بدنی مثل این بدن تعلق می‏گیرد و محشور می‏شود. از جمله:

“علی ان نبدّلکم امثالکم و ننشئکم فیما لا تعلمون؛(۷) ما در میان شما مرگ را مقدّر کردیم تا آن که مثل‏های شما را تبدیل کنیم و شما را در آن چیزهایی که نمی‏دانید ایجاد نماییم”.

آیه دیگر: ما ایشان را آفریدیم و بنیان وجودی و کیان آن‏ها را استوار نمودیم و زمانی که بخواهیم مثل‏های آنان را تبدیل می‏نماییم”.(۸)

مراد از امثال در این آیات همان بدن است و به معنای احوال و اطوار است، یعنی ما بدن‏های آنان را به احوال و اطوار مختلف در می‏آوریم. البته با اطوار عالیه محشور می‏شود، نه با آن مادّیت و کثافت که در دنیا بود و محتاج به دفع فضولات بود و قابلیت بقا نداشت.(۹)

بنابراین انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانیتی که با قوانین آن سازگار باشد و از نعمت‏های آن جا استفاده خواهد کرد.

نیازهای انسان در بهشت هم برآورده می‏شود، “ما تشتهیه الانفس”.(۱۰) در بهشت، شخصی بهشتی هر چه را اراده کند نزدش حاضر می‏شود.

پی نوشت‏ ها:

۱. همان، پاورقی به نقل از بحارالانوار، ج ۷، ص ۴۷.

۲. قیامت (۷۵) آیه ۳ و ۴.

۳. یس (۳۶) آیه ۷۹.

۴. حج (۲۲) آیه ۷.

۵. یس (۳۶) آیه ۵۱.

۶. علامه تهرانی، معادشناسی، ج ۶، مجلس ۳۷.

۷. واقعه (۵۶) آیه ۶۱.

۸. انسان (۷۶) آیه ۲۸.

۹. معادشناسی، علامه تهرانی، ج ۶، ص ۱۵۸ تا ۱۶۶ با تغییر و تصرّف.

۱۰. زخرف (۴۳) آیه ۷۱.