وصایای پیامبر اسلام (ص) و امامت امام علی (ع)

۱۳۹۸-۰۳-۰۵

349 بازدید

اشاره:

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بر مسئله امامت امام علی (علیه السلام) بسیار تأکید داشته است. از این رو وصایای متعددی در این باره  در مکانها و احادیث گوناگون از پیامبر اسلام صادر شده است. حدیث یوم انذار،  حدیث منزلت، حدیث غدیر، حدیث ولایت، حدیث ثقلین، و احادیث دوازده امیر و خلیفه گواه روشن بر این مطلب است. این احادیث در متون اهل سنت نیز منعکس شده و هرکدام به گونه ای بر امامت امام علی (علیه السلام) دلالت دارند.

کسانی که از سیره و تاریخ زندگانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاهی داشته باشند و از تأسیس دولت اسلامی، تشریع احکام و مهیا ساختن قواعد و پایه های آن به خوبی آگاه باشند می یابند که علی (علیه السلام) وزیر رسول خدا، وارث حکم و فرمانش و خلیفه پس از آن حضرت می باشد و کسانی که بر گفتار و کردار پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سفر و حضر دست یابند، نصوص متواتر و پی در پی در این باره خواهند یافت، که در ادامه به بعضی از آنها اشاره می نمائیم:

۱. حدیث یوم الأنذار

هنگامی که «و انذر عشیرتک الأقربین؛(۱) قوم و خویشان نزدیک را انذار فرما» نازل شد آنان را به خانه عمویش ابوطالب دعوت کرد و در پایان بعد از آن که فقط علی (علیه السلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) لبیک گفت، به او اشاره کرد و فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی، فیکم فاسمعوا له و اطیعوا»(۲) این (علی) برادر، وصی و جانشین من در میان شما خواهد بود، پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید. در این حدیث به طور صریح علی (علیه السلام) علاوه بر برادر وصی، خلیفه و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی شد.

قرائن روشن بر این مطلب: ۱. اکثر لغویین خلیفه را به معنای «جانشین و قائم مقام» گرفته اند،(۳) پس حدیث صراحت دارد که علی (علیه السلام) جانشین و قائم مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله) از بین آنان است. ۲. اگر خلیفتی معنایی غیر از جانشینی در امر امامت داشت، صحیح نبود که در ذیل حدیث گفته شود «فاسمعو له و اطیعوا».

۲. حدیث منزلت

از طریق فریقین روایت شده که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمودند: «اما ترضی أن تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انک لست بنبی»(۴) آیا راضی نیستی که تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی باشی مگر این که تو نبی نیستی. با کمی دقت و واقع بینی روشن می شود که این حدیث دلیلی قاطع و برهانی روشن بر جانشینی و خلافت علی (علیه السلام)بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد، چرا که: ۱. از روشن ترین مقام های هارون نسبت به موسی مقام وزارت، پشتیبانی و شرکت در امر رسالت و خلافت بوده چنانچه حضرت موسی می گوید: و اجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی اشدد به أزری و اشرکه فی امری(۵) خداوند وزیری از اهلم قرار بده و به وسیله برادرم هارون پشتم را محکم کن و او را در کارم شریک ساز. سپس خداوند فرمود: ای موسی آنچه خواستی به تو داده شد. پس علی (علیه السلام) وزیر و پشتیبان و شریک در برنامه های رهبری و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است. ۲. در آیات فوق آمده: «و اشرکه فی امری»، اگر منظور از این عبارت شرکت در امر ارشاد و دعوت مردم به سوی حق و به عبارت دیگر همان امر به معروف و نهی از منکر باشد که این وظیفه تمام مسلمانان است، پس این چیزی نبوده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای علی (علیه السلام) بخواهد و از سوی دیگر می دانیم که منظور شرکت در امر نبوت هم نبوده، پس نتیجه می گیریم که منظور مقام خاصی بوده که همان امامت و رهبری امت است.

۳. حدیث غدیر

طبق نقل فریقین:(۶) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم چنین خطبه خواند: ای مردم نزدیک است که من به سوی خدا دعوت شوم، من مسئولم و مورد پرسش قرار خواهم گرفت، شما نیز مسئول هستید و باز جویی خواهید شد، در آن جا چه خواهید گفت؟ گفت: گواهی می دهیم که تبلیغ رسالت فرمودی… فرمود: آیا شهادت می دهید که بهشت، جهنم، مرگ و زندگی پس از مرگ حق است و قیامت بدون تردید خواهد آمد، گفتند: بلی، پس فرمودند: ای مردم خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان و من از خودشان نسبت به آنها اولی هستم «من کنت مولاه فعلی مولاه»(۷) دلائل و شواهد روشن بر امامت علی (علیه السلام) در این حدیث عبارتند از:

۱. اگرچه لفظ مولی معانی متعددی دارد،(۸) همچون: پسر عمو، همسایه، ناصر، دوست و لکن معنای صحیح در این جا اولی به تصرف و ولایت و رهبری است چون علی (علیه السلام) پسر عموی پیامبر و بهترین دوست و یاری کننده پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سخت ترین لحظات بوده و لزومی ندارد در چنین شرایطی همان موارد تکرار شود، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) می خواسته او را ولی و سرپرست مردم قرار بدهد. سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت و شیخ مفید بعد از بیان ده معنا برای مولی، معنای فوق را می پذیرند.(۹) ۲. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مردم فرمودند که من نسبت به مردم از خودشان اولی هستم که منظور اولی به تصرف و ولایت بر مردم است و پس با فاء که دلالت بر اتصال دارد جمله «من کنت مولاه…» را بیان فرموده اند، پس در این جمله هم معنای مولی، اولی به تصرف بودن و ولایت و سرپرستی مردم است. ۳. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در آن گرمای شدید هزاران نفر را از حرکت باز داشت تا آنان که پیشا پیش رفته بودند باز گردند و آنان که عقب مانده بودند برسند و سخن از مرگ خویش را به میان آورد و از حقانیت بهشت و جهنم و مرگ و زندگی پس از مردم سؤال نمود و از مسؤولیت خود و مردم در روز قیامت صحبت کرد و… آیا هیچ انسان منصف و آزاده ای می پذیرد که تمام این وقایع برای این بوده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فقط به مردم بگوید علی (علیه السلام) دوست و یاور من است و شما هم او را دوست بدارید؟ نه چنین نیست، و این حدیث جز با معنای ولایت و سرپرستی و امامت با هیچ معنای دیگر سازگار نیست. و الا کار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) العیاذبالله لغو و بی فایده خواهد بود.

۴. حدیث ولایت علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)

جمع کثیری از شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامی اسلام نقل کرده اند که خطاب به علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود: «انت ولیی کل مؤمن بعدی؛ تو بعد از من ولی و سرپرست مؤمنین خواهی بود»(۱۰) استدلال به این حدیث با توجه به حدیث غدیر که در آن لفظ «مولی» به کار رفته بود، بسیار روشن است و دیگر نیازی به بحث مستقل ندارد.

۵. حدیث ثقلین و سفینه و دوازده خلیفه و روایات متعددی دیگر

در کتاب های اهل سنت و شیعه وجود دارند که با عمومیت خود امامت امام علی(علیه السلام) را به اثبات می رسانند. و مجالی برای طرح همه آنها نیست. و از طرف دیگر هیچ دلیل نقلی و عقلی بر حقانیت کسانی که بر جای پیامبر نشستند وجود ندارد و لا اقل پذیرفتن خلافت آنان در برابر امام علی(علیه السلام) ترجیح مرجوح می باشد.

پی نوشت:

  1. شعراء:۲۱۴.
  2. تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (بیروت، دار سویدان) ج۲، ص۳۱۹. و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ (بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ ه. ) ج۲، ص۶۳. و تفسیر ابن کثیر (بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۲ ه. ) ج۳، ص۳۵۱.
  3. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (مکتبه الاعلام الاسلامی ذیل کلمه خلف. و مفردات، راغب اصفهانی (دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴) ذیل کلمه خلف. و المنجد، لوئیس معلوف (بیروت، دار المشرق) ذیل کلمه خلف.
  4. صحیح مسلم (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۹۷۲ م) باب فضائل الصحابه، ج۴، ص۱۸۷۰. و صحیح بخاری (بیروت دار احیاء التراث العربی) ج۵، ص۲۴، کتاب فضائل الصحابه. و مسند احمد بن حنبل، تحقیق شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه. ، ج۵، ص۱۸۰. و علامه هندی، کنزل العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۵ ه. ، ج۱۱، ص۶۰۶، ح:۳۲۹۳۱.
  5. طه:۲۹.۳۲.
  6. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج۷، ص۳۶۲. و کنر العمال، همان، ج۱، ص۱۸۸. و ابن عساکر، تاریخ دمشق، تحقیق علی شیری، دار الکفر، ۱۴۱۵ ه. ، ج۴۲، ص۲۱۹.
  7. سنن ترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، ج۵، ص۶۳۲. و کنز العمال، همان، ج۱۱، ص۶۰. و سیوطی، الدر المنشور، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ه. ، ج۳، ص۱۹.
  8. معجم مقاییس اللغه، همان، ذیل کلمه ولی، و نهایه ابن اثیر، اسماعیلیان، ذیل کلمه ولی.
  9. سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، مکتبه نینوی الحدیث، ص۳۲ و مصنفات شیخ مفید، ج۸، ص۴۷، (اقسام المولی).
  10. سنن ترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، ج۵، ص۶۳۲. و کنز العمال، همان، ج۱۱، ص۵۹۹، ح:۳۲۸۸۳. و مسند احمد، همان، ص۱۸۰. و نسایی، خصائص امیر المؤمنین، تحقیق محمودی (مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۰۳ ه. ) ص۱۶۴.

منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.