موضوع مباهله پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان نجران مطلبی است که قرآن در سوره آل عمران آیه ۶۱ متذکر آن می گردد و می رساند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حاضر شد که برای حقانیت آیین خود با سران نجران به مباهله برخیزد و وعده قطعی داد که اگر برای مباهله حاضر شوند عذاب الهی دروغگویان (نصارای نجران) را فرا خواهد گرفت.
پیامبر نه تنها آماده مباهله با مسیحیان نجران بود، بلکه ندای او در این قسمت گسترده و وسیع بود و خدا به او امر کرد که بگوید:
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین؛ پس از علم و یقین، هرگاه کسی با تو، به محاجه برخیزد بگو بیایید فرزندان و زنان و جان خود را دعوت کنیم و به مباهله برخیزیم و لعنت خدا را بر گروه دروغگو قرار دهیم. » (آل عمران/ ۶۱)
ناگفته پیدا است منظور از “مباهله ” این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملى به تنهایى هیچ فایده اى ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثر گردد و با آشکار شدن اثر آن، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.به تعبیر دیگر، گرچه در این آیه به تأثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین “حربه”، بعد از اثر نکردن “منطق و استدلال”، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجى این نفرین است نه تنها یک نفرین ساده.
دعوت به مباهله یک دلیل روشن بر حقانیت پیامبر اسلام
در آیه فوق خداوند به پیامبر خود دستور مى دهد که هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین کسى درباره عیسى با تو گفتگو کند و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد “مباهله” کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.مسئله “مباهله” به شکل فوق شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر مى کرد.
چگونه ممکن است کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى کند، مسلما ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود نتیجه اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت، چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله اى گام بگذارد؟ از اینجا است که گفته اند دعوت پیامبر به مباهله، یکى از نشانه هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعدا از مباهله به دست آمد.
نصاری نجران آماده مباهله شدند ولی وضع پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نحوه حضور او در میدان مباهله، آنان را از ورود به مباهله منصرف ساخت و فهمیدند که در این مباهله عذاب قطعی خدا، آنان را خواهد گرفت.نه تنها آنان حاضر نشدند، بلکه با وجود چنین ندای وسیع، تا پیامبر زنده بود کسی حاضر به مباهله نشد، درست است که اعجاز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خاطر انصراف مسیحیان نجران، جامه عمل نپوشید اما از این که پیامبر آماده چنین اعجازی گردید پاسخ دندان شکنی است برای کسانی که می گویند پیامبر هیچ گاه مدعی اعجاز نبود و هر موقع معجزه می طلبیدند، از آوردن آن سرباز می زد و می گفت که من تنها منذر و مبشرم.
منـابـع:
۱.جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد۷- صفحه ۲۱۷
۲٫ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه جلد۲- صفحه ۵۸۱