نقش خانواده در بهداشت روانی از دیدگاه قرآن

نقش خانواده در بهداشت روانی از دیدگاه قرآن

۱۴۰۰-۰۸-۲۶

546 بازدید

مفهوم بهداشت روانی

روان پزشکان فردی را از نظر روانی سالم می‌دانند که تعادلی میان رفتارها و کنترل او در مواجهه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد. از این دیدگاه، انسان و رفتارهای او در مجموع، یک دستگاه در نظر گرفته می‌شود که بر اساس کیفیات تأثیر و تأثر متقابل عمل می‌کند.

با این نگاه ملاحظه می‌شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی ـ اجتماعی او اثر گذاشته و یا برعکس از آن اثر می‌پذیرد؛ به سخنی دیگر، در بهداشت و تعادل روانی، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آن چه مورد بحث قرار می‌گیرد، پدیده‌هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متأثّر می‌شوند.

برخی بهداشت روانی را عبارت از پیشگیری از پیدایش بیماری‌های روانی و سالم سازی محیط روانی و اجتماعی دانسته اند تا افراد جامعه بتوانند با برخورداری از تعادل روانی با عوامل محیط خود رابطه و سازگاری صحیح برقرار کرده تا بتوانند به هدف‌های اعلای تکامل انسانی برسند.

به سخنی دیگر از آن جایی که انسان ترکیبی از خیر و شر، ماده و معنویت و تن و جان است همواره در حالت کشمکش درونی است. از این رو، هر لحظه در معرض بحران‌های شخصیتی و خروج از تعادل است. برای حفظ تعادل شخصیتی، قرآن دستورها و آموزه‌هایی را بیان نموده است که در سایه آن شخصیت انسانی از تعادل لازم برخوردار خواهد شد.

بهداشت روانی عبارت است از ایجاد تعادل شخصیتی در درون، میان آن چه فطرت و غریزه نامیده می‌شود؛ و در بیرون، میان آن چه تعادل ارتباطی میان فرد و محیط را بر هم می‌زند.

قرآن تأکید می‌کند که خداوند آفریدگار انسان از یک غنای ذاتی برخوردار است و انسان به عنوان یک آفریده همواره گرفتار فقر ذاتی است؛(۱) از این رو هرگاه به علت عواملی این ارتباط خود را در هر جا نشان ندهد، آن بخش با اختلال مواجه خواهد شد،

هر چند که این اختلال هیچ گاه به نیستی و نابودی نخواهد انجامید ولی در زندگی دنیوی و اخروی دچار تنگنا می‌شود.

خداوند می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا»(۲) هر کس از یاد خدا و ارتباط با او اعراض کند در زندگی دچار تنگنا خواهد شد.

این تنگنا عبارت از همه مواردی می‌شود که انسان را از حالت تعادل شخصیتی بیرون می‌برد و دچار بحران‌های جسمی و روحی می‌نماید. بنابراین تنها با بهره‌گیری از توحید و یاد خداست که بهداشت روانی و تعادل درونی و بیرونی در انسان پدید خواهد آمد.

راهکارهای قرآنی در بهداشت روانی

در مناسب‌ترین راه حل مشکل تضاد میان جنبه‌های جسمانی و روانی انسان، ایجاد هماهنگی میان آن دو است. به این معنا که انسان در حدود شریعت نیازهای جسمانی خود را ارضا کند و همزمان با آن به ارضای نیازهای روانی خویش نیز بپردازد.

اگر انسان در زندگی به میانه‌روی و اعتدال و دوری از زیاده روی و افراط در ارضای انگیزه‌های جسمانی و روانی ملتزم باشد، ایجاد هماهنگی میان نیازهای جسم و روح کاملاً امکانپذیر است. خداوند در این باره می‌فرماید: «وَ ابْتَغِ فِیمَآ ءَاتَیکَ اللَّهُ الدَّارَ الاْءَخِرَهَ وَ لاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»(۳) در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن.

با برقراری تعادل میان جسم و روح، ماهیت انسان به طور حقیقی و کامل شکل می‌گیرد. تعادل جسم و روح در شخصیت انسان، نمایانگر توازن عمومی است. هر کس که بخواهد از این تعادل برخوردار باشد باید به آموزه‌ها و دستورهای قرآن توجه نماید، زیرا نه تنها ایمان به آن گزاره‌ها و عمل به آن آموزه‌ها و دستورها موجب تحقق بهداشت روانی است بلکه بهداشت جسمی بشر و سعادت دنیوی و اخروی او را نیز فراهم می‌آورد.

از نظر قرآن، تعادل شخصیتی و شخصیت بهنجار در صورتی حاصل می‌آید که جسم و روح در آن متعادل باشد و نیازهای هر یک به خوبی ارضا شود. انسانی که دارای شخصیت بهنجار است، به جسم و سلامت و نیرومندی آن اهمیت می‌دهد و نیازهای آن را در حدود شرع مقدس روا داشته و برآورده می‌سازد.

از آن جا که اسلام و قرآن، بنیادش، بر محوریت توحید است، تعادل شخصیتی و عدم تعادل را بر پایه عقیده به آن ترسیم و تصویر می‌کند. قرآن مردم را بر این اساس به سه نوع مؤمن، کافر و منافق دسته بندی می‌نماید.

به نظر قرآن مؤمن کسی است که از تعادل شخصیتی برخوردار است و کافر و منافق دچار عدم آن و نابهنجار هستند؛ زیرا به نظر قرآن کفر و نفاق بیماری است که می‌بایست درمان شوند و در حقیقت این افراد از چنین تعادلی برخوردار نمی‌باشند. آموزه‌ها و دستورهای قرآنی در راستای ایجاد تعادل و درمان این بیماری است؛ از این رو قرآن خود را به عنوان دارو و درمانگر معرفی می‌کند: «وَ شِفَآءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِین»(۴)؛ «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِین»(۵)

نقش خانواده در ایجاد تعادل شخصیتی

اسلام برای پیشگیری و بهداشت روانی در دوران مختلف، آموزه‌های دستوری و ارشادی دارد نخست به دوره جنینی پرداخته زیرا سهم عوامل ارثی و مادرزادی در ایجاد اختلالات روانی بیش از سایر عوامل است؛ از این رو اسلام به این دوره توجه ویژه مبذول داشته است.

ما بسیاری از صفات خود را از پدر و مادر به ارث می‌بریم. رنگ چشم و مو، قد، وزن و شکل صورت و سایر اندام‌های ظاهری از جمله صفاتی هستند که از والدین به فرزندان به ارث می‌رسند. این انتقال صفات از پدر و مادر به فرزندان، وراثت نام دارد. این صفات از طریق ژن‌های موجود در کروموزوم، از طریق لقاح به فرزندان منتقل می‌شوند. ژن‌های نگهدارنده‌های خصلت‌های اصلی هر موجود زنده هستند. به این ترتیب، می‌توان به منشأ بسیاری از فعالیت‌های حیاتی و همین طور اختلالات جسمی و روحی و روانی انسان پی برد که ریشه در وراثت دارد.

دکتر کارل می‌گوید: مستی زن یا شوهر در لحظه آمیزش، جنایت واقعی است؛ زیرا کودکانی در این شرایط به وجود می‌آیند اغلب از عوارض عصبی یا روانی درمان ناپذیر رنج می‌برند.(۶) و هر فرزندی که از او بزاید، پلید است.(۷)

آیه تأیید می‌کند که نتیجه اخلاق و رفتار انسان تنها متوجه خود او نمی‌شود بلکه به فرزندان او نیز می‌رسد.

در دوره کودکی توجه به شخصیت کودک او را از بحران‌های روحی و روانی در امان می‌دارد و تأکید اسلام به آن است که کودک را انسانی با شخصیت و مستقل بار آورد. در این میان، نقش مادر به مراتب مهم‌تر از نقش پدر است او ماهها طفل را در رحم با شیره جانش و پس از تولد ماهها از مجرای سینه اش پرورش می‌دهد.

در این مدت پدر و مادر وظیفه دارند که رعایت قوانین بهداشتی جسم و محیط زندگی خود را سالم نگه دارند، زیرا اگر آنها سلامت جسمی خود را به خطر اندازند طفل را گرفتار خطرات غیر قابل اغماضی می‌کنند و اثرات آن در آینده به صورت اندوه، افسردگی و اضطراب بروز می‌کند.

دوره بلوغ از مهم‌ترین دوره‌های رشد انسان است که ویژگی‌های خاص خود را دارد و توجه به آن می‌تواند در بهداشت روانی فرد بسیار مؤثر باشد.

این دوره از نظر فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیق و ژرفی در فرد ایجاد می‌کند. در این دوره شرایط ناخوشایند جدیدی در زندگی فرد بیدار می‌شود که آرامش روانی او را مختل می‌سازد.

تحکیم مبانی خانواده و فرهنگ آن، به عنوان یکی از ساز و کارهای مهم در جهت پیگیری و بهداشت روانی مورد توجه اسلام است. با تحکیم مبانی خانواده و بالا بردن فرهنگ آن می‌توانیم در تأمین بهداشت روانی انسان گام‌های مؤثری را برداریم. توجه به روابط ظریف زوجین و توجه آنان در زمینه ی نقش‌ها و وظایفی که نسبت به یکدیگر عهده دار هستند و نیز نقش هر یک در تأمین سلامت روانی طرف مقابل و ارضای کامل نیازهای یکدیگر و آموزش آنها به خانواده ها، نقش تعیین کننده ای در حفظ سلامت روانی آحاد اجتماع دارد.

خانواده با تأثیر قطعی بر ساخت شخصیت کودکان می‌باید از لحاظ آشنایی با نظام تعلیم و تربیت اسلامی و با تأثیرات گوناگون رفتارها بر روی شکل گیری شخصیت کودک آشنا شود. توجه به مراحل رشد کودک و وظایف والدین در هر یک از مراحل، آشنا شدن با تنبیه و تشویق و چگونگی اعمال آن، توجه به تفاوت‌های روانی ـ تربیتی دختر و پسر و بسیاری از ظرایف دیگر از اهم وظایف خانواده در رابطه با تأمین سلامت روانی برای فرزندان خود به شمار می‌آید، خانواده از دیدگاه اسلام اهمیت به سزایی در حفظ عفت و حدود اجتماع دارد.

مرزهایی که لذت طلبی‌ها را در خود حفظ کرده و اجتماع را از آلودگی محفوظ دارد. خداوند در این باره در بُعد آموزش عفت خانوادگی و حفظ مسایل زناشویی در چارچوب زن و مرد مسأله اذن پیش از ورود به اتاق در زمان‌هایی که احتمال تنها شدن زن و مرد می‌رود را مطرح می‌سازد و دستور می‌دهد، که هرگز فرزندان نمی‌بایست بدون اذن پدر و مادر به خوابگاه ایشان وارد شوند.

«یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسْتَـءْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَـنُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَـثَ مَرَّ تٍ مِّن قَبْلِ صَلَوهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَهِ وَ مِن بَعْدِ صَلَوهِ الْعِشَآءِ ثَلَـثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ کَذَ لِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الاْءَیَـتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛(نور/ ۵۸)

ای مؤمنان! باید که مُلک یمینتان و کسانی از شما که هنوز به حد بلوغ نرسیده اند، سه بار پیش از نماز صبح و هنگامی که در ظهر لباس هایتان را در می‌آورید و پس از نماز شام که سه هنگام برهنگی شماست، از شما برای شما ورود به اتاقتان اجازه بگیرند و پس از آن سه هنگام نه بر شما و نه بر ایشان گناهی نیست، چرا که در پیرامون شما در گردش اند و با هم در حشر و نشر هستید. بدینسان خداوند آیات خویش را برای شما روشن می‌گرداند و خداوند دانای فرزانه است»

نقش بهداشت جنسی در قرآن

درباره حفظ فروج و عفت آن، به عموم مؤمنان دستور می‌دهد که چگونه بهداشت جنسی را رعایت نمایند؛ زیرا یکی از پیامدهای ناهنجاری در بهداشت جنسی، بحران‌های روحی و روانی در افراد جامعه است:

«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئهِنَّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَآئهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِیآ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِیآ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسَآئهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَـنُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الاْءِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُواْ عَلَی عَوْراتِ النِّسَآءِ وَ لاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوآاْ إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّها الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون؛(نور/ ۳۱)

به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه مردان اجنبی فرو بندند و فرج‌های خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آن چه آشکار است هویدا نسازند. باید که مقنعه و روپوش‌های خویش را به گریبان‌ها افکنند و زینت خویش نمایان نسازند جز برای شوهرانشان یا پدران، یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران یا برادران یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان یا زنان و یا آن چه مالک آن شده اند و یا مردانی که دیگر هوس زن ندارند و طفل خانواده‌اند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند. زنان نباید پای بر زمین بکوبند تا زینت هایشان که نهان است آشکار نشود.»

قرآن در این آیات و آیاتی دیگر برای پیشگیری از بحران‌های روانی و نابهنجاری‌های اجتماعی از کارها و اعمالی که باعث می‌شود بهداشت روانی جامعه به خطر افتد، بازداشته است. قرآن با بیان این مطالب و آموزه‌های دستوری و ارشادی پیشگیری را بر معالجه و درمان مقدم داشته است.

آنچه مهم است این است که اسباب و وسایل تحریک جنسی و هیجان شهوی کودکان فراهم نشود. از این روی اسلام بوسیدن دختر شش ساله برای مرد و بوسیدن پسر هفت ساله را برای زن ممنوع کرده است.(۸) زیرا این گونه کارها افزون بر این که موجب انحراف جنسی نوجوانان می‌شود موجب بلوغ زودرس آنان نیز می‌گردد.

همچنین اسلام دستور داده است تا کودکان پس از شش سالگی، جدا از یکدیگر بخوابند.(۹) و در رابطه با آمیزش جنسی پدر و مادر دستور می‌دهد تا کاری نکنند که فرزندان به مسائل این چنینی اطلاع یابند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: به خدا سوگند اگر مردی با همسر خود در آمیزد و در خانه کودکی بیدار باشد که آنها را بنگرد و سخن آن‌ها را بشنود و صدای نفس‌های آنها را احساس کند هرگز آن کودک رستگار نگردد، اگر پسر باشد یا دختر زناکار می‌شود.

روان شناسان بر این باورند که بایستی ریشه بیشتر بیمارهای روانی و اختلال‌های رفتاری را در محیط خانواده فرد در دوران کودکی و محیط اجتماعی وی جستجو کرد. در مراحل ابتدایی زندگی و در خانواده است که فرد با رفتارهای متضادی رو به رو می‌شود که ناتوان از جمع‌بندی بین خوب و بد، هنجار و نابهنجار، درست و نادرست میان آنها می‌شود.

بنابراین به تضاد شخصیتی گرفتار می‌شود. در حالی که بخشی از او رفتارهایی را می‌شناسد که با آن در محیط خانواده انس گرفته است و بخشی دیگر رفتاری را می‌یابد که جامعه آن را نادرست می‌شمارد؛ پس دچار ناتوانی در تبیین و ترکیب می‌شود و از درک درست و نادرست باز می‌ماند. در پی این تضاد رفتاری میان الگوهای خانوادگی و اجتماعی است که شخصیت وی دچار تزلزل روانی می‌شود و بازتاب‌های آن را در رفتار نشان می‌دهد.

نقش بهداشت فردی در بهداشت اجتماع

از آن جایی که توجه هر جامعه به مسایل بهداشت روانی، رابطه مستقیمی با رشد و اعتلای اجتماعی آن جامعه دارد، از این رو، ارایه خدمات بهداشت روانی که هدف آن، سالم‌سازی محیط روانی است، از اهمیت بسیاری برخوردار است. بهسازی محیط از انحرافات و نابهنجاری مختلف و گوناگون می‌تواند انسان را از گرفتار شدن به تضاد رفتاری و تناقض روانی باز دارد.

تصحیح گفتار و رفتار و هماهنگی میان آن‌ها که از سوی الگوها به افراد جامعه‌پذیر (کودک تا جوان) القا می‌شود می‌تواند کمک شایانی در بهداشت روانی جامعه ایفا کند. هرگاه میان گفتار و رفتار الگوها تضادی مشاهده شود کودک و نوجوان از نظر روانی خود را در میان تضادی گرفتار می‌بیند که برایش قابل هضم نیست.

افزایش این تضادها همراه با سرزنش از سوی الگوهای خانوادگی و اجتماعی می‌تواند فرد جامعه‌پذیر را دچار بحران‌های روانی و شخصیتی و دوگانگی آن نماید. از این رو، اسلام همواره درباره هماهنگی میان گفتار و رفتار تأکید ورزید و آن را به عنوان عامل مهم در صحت و سلامت روانی فرد و جامعه و یا بیماری‌های روحی فرد و جامعه مطرح ساخته است؛ خداوند درباره تضاد رفتاری و گفتاری و تأثیرات سوء آن می‌فرماید:

«لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ *کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لاَ تَفْعَلُون؛(صف/ ۳) چرا آن چه می‌گویید عمل نمی‌کنید بسیار گناه بزرگی است که بگویید آن چه را خود عمل نمی‌کنید».

پی‌نوشت‌ها

۱-فاطر/۱۵

۲- طه/ ۱۲۴

۳- قصص/ ۷۷

۴- یونس/ ۵۷

۵- اسراء/ ۸۲

۶- راه و رسم زندگی، آلکسیس کارل، ص ۸۱

۷- لآلی الاخبار، ص ۲۶۷

۸- روضه المتقین، ج ۸، ص ۳۵۷

۹- همان.

منبع: پاسدار اسلام؛ مرداد ۱۳۸۳؛ شماره ۲۷۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *