اشاره:
میرزا ابوالقاسم بن محمدحسن شفتی قمی معروف به میرزای قمی، از مراجع تقلید شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم قمری. میرزای قمی با برخی پادشاهان قاجار معاصر بود و آنان را به مدارا با مردم و ثبات در مذهب سفارش میکرد. برپایی نماز جمعه و جماعت از دیگر فعالیتهای او به شمار میرفت.مهمترین اثر او کتاب قوانین است که به همین جهت او را «صاحب قوانین» لقب دادهاند. این نوشته درباره زندگی و آثار و خدمات این شخصیت علمی شیعه سخ گفته است.
ولادت
گردش زمان سال ۱۱۵۱ هجری قمری[۱] را نشان میداد. در خانه محقّر و پر صفا و صمیمیّت آخوند ملا محمد حسن در جاپلق[۲] کودکی دیده به جهان گشود که او را ابوالقاسم نام نهادند. رفته رفته این کودک سعادتمند در دامان پاک مادری دلسوز ومهربان و زیر نظر پدر گرامیاش پرورش یافت. وی درس های نخستین زندگی را که شالوده شخصیّت علمی و معنوی او و سنگ بنای ایمانش بود در همان ایام به نزد پدر بزرگوار و مادر گرامیاش آموخت و شخصیّت معنویاش شکل گرفت. پدر بزرگوار میرزا، آخوند ملا محمد حسن، از اهالی شفت گیلان بود که در آغاز جوانی برای تحصیل و فرا گرفتن علوم اسلامی، گیلان را به قصد اصفهان ترک گفته و به آن دیار مهاجرت کرده و پس از تحصیل از محضر دو تن از مدرسان آن شهر به نام میرزا هدایت الله و برادرش میرزا حبیب الله همراه استاد به جاپلق ره سپار شده بود. مادر وی نیز دختر میرزا هدایت الله (از بانوان برزگوار و پرهیزگار) بوده است.[۳]
آغاز تحصیل ابوالقاسم دارای استعدادی خدادادی بود و از کودکی نشان رشد و پویایی در چهره او دیده میشد و از آینده درخشان وی حکایت میکرد. او مقدمات تحصیل خود را در محضر پدر بزرگوار گذراند و بعدها برای ادامه تحصیل به خوانسار مسافرت کرد و از محضر آقا سید حسین خوانساری (متوفای ۱۱۹۱ ق.) که از بزرگان علمای آن عصر و از اساتید اجازه نقل روایت واز محققان علم رجال بود فقه و اصول را آموخت، و در این زمینه به مقام والایی ازعلم و کمال نایل گردید. او در همان شهر با خواهر استادش آقا حسین خوانساری ازدواج کرد.
وی سرانجام برای تکمیل تحصیلات و فراگیری بیشتر، در سال ۱۱۷۴ هجری به سوی کشور عراق رهسپار شد و در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین (علیهالسلام) اقامت گزید. در این دوران مدتی از محضر آیت الله وحید بهبهانی که در آن روزها استاد کرسی فقاهت بود به شاگردی پرداخت و از مشعل علم و سرچشمه کمال آن استوانه بزرگ علمی کسب نور کرد و از آن جناب به گرفتن اجازه اجتهاد و نقل روایت نایل آمد. میرزای قمّی پس از اقامت طولانی، در حوزه علمیه کربلا و فراگیری های شایسته از آن مهد دانش و معرفت به منظور انجام رسالت مهم دینی به زادگاه خویش (جاپَلَق) بازگشت و در روستایی به نام «دره باغ» که جای زندگی او و پدرش بود ساکن شد و مدتی نیز به روستای «قلعه بابو» رفت و در آنجا به تبلیغ و تدریس مشغول شد.[۴]
مهاجرت به قم میرزا در جاپلق و روستای قلعه بابو همچنان به ترویج مسائل دین و تدریس فقه و اصول مشغول بود ولی از طرفی چون در آنجا طالب علم و محصل چندانی وجود نداشت به ناچار به قم مهاجرت کرد و آن سرزمین مقدس را برای سکونت برگزید و از برکت حضرت فاطمه معصومه (علیهالسلام) در مدت زمانی اندک رشد و ترقی شایانی کرد و شهرت عالم گیر یافت و ریاست و مرجعیت شیعه به وی رسید. او پس از آن به کار تألیف و تصنیف، تدریس و صدور فتوا، و تبلیغ و ترویج دین پرداخت و مسجد جامع شهر را برای اقامه نماز جمعه و جماعت برگزید.[۵]
و بدین گونه رفته رفته آن شهر علم و دین که پس از فتنه افغانها از عالم تهی گشته بود رونق پیشین خود را بازیافت و در شمار مراکز مهم علمی شیعه درآمد. در نتیجه حوزه علمیه قم حوزه اصفهان را ـ که در آن زمان حوزه فعّال و پر تحرک و دارای مدرسان بزرگ بود ـ تحت شعاع خود قرار داد و توجه مسلمانان را به سوی خویش جلب کرد.[۶] فتحعلی شاه قاجار در این ایام بود که در نخستین سفرش به قم به فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی و مراتب فضل میرزا پی برد و برای زیارت او به مسجد جامع شهر آمد و در شمار مأمومین وی قرارگرفت و نماز ظهر و عصر را به آن بزرگوار اقتدا کرد و در نخستین ملاقات حلقه ارادت و محبّت آن جناب را به گردن افکند. آثار علمی میرزای قمی در اکثر علوم اسلامی چون فقه و اصول و کلام و علم معانی و بیان و غیر آنها تألیفات و تصنیفات ارزنده و بیسابقهای از خود به یادگار گذاشته است که هر یک از آنها بیانگر نبوغ فکری و احاطه علمی افزون و حسن سلیقه اوست.
گرچه این محقق عالی قدر اکثر آثار قلمی خود را در دوران سکونت در قم تألیف کرده است،[۷] آغاز فعالیت تألیفی و تصنیفی وی به دوران جوانی و همان ایامی که در حوزه علمیه خوانسار و خدمت آقا حسین خوانساری مشغول تحصیل بوده مربوط میشود. زیرا به طوری که آقا بزرگ تهرانی ذکر میکند منظومهای که ایشان در علم بیان تصنیف کرده است در ربیع الثانی سال ۱۱۷۳ بیست و دو سالگی و در خوانسار پایان یافته است.[۸]
و از تألیف کتاب «مجموعه فوائد و بعض رسائل» در ماه محرم سال ۱۱۷۵ یعنی در اوایل تحصیل در کربلا (در ۲۴ سالگی) فارغ شده است.[۹]
اکنون برخی از آثار قلمی او را معرفی مینماییم:
۱. قوانین الاصول: مهمترین و مشهورترین تصنیف میرزا همین کتاب بوده که به زبان عربی نوشته شده و مؤلّف در سال ۱۲۰۵ از تألیف آن فراغت یافته است. این کتاب یک دوره کامل علم اصول است که جلد اول آن شامل مباحث الفاظ و جلد دوم آن حاوی مباحث عقلی است.
۲. حاشیه بر قوانین: این کتاب در علم اصول است، و در آن به ایرادهای وارد بر قوانین الاصول پاسخ داده شده است.
۳. حاشیه بر زبده الاصول شیخ بهائی.
۴. حاشیه بر تهذیب الاصول علاّمه حلّی.
۵. حاشیه بر شرح مختصر ابن حاجب عضدی. (این سه کتاب هر سه در علم اصول است.)
۶. جامع الشّتات یا اجوبه المسائل
(در سه جلد) حاوی یک دوره فقه از بحث طهارت تا مبحث بیان دیهها به صورت سؤال و جواب. بعلاوه برخی از سؤال های متفرقه و عقاید دینی و مسائل کلامی، از جمله ردّ بر صوفیه در آخر کتاب ذکر شده است.
۷. مناهج الاحکام (در فقه)
۸. غنائم الایّام فیما یتعلق بالحلال و الحرام: (فقه استدلالی)
۹. معین الخواص: ( در فقه ـ بخش عبادات)
۱۰. مرشد العوام: (رساله عملیه ـ به زبان فارسی)
۱۱. منظومهای در علم بدیع (در ۱۴۰ بیت) و منظومهای در علم بیان.
۱۲. فتحیّه: (در علم کلام)
۱۳. دیوان شعر: (پنج هزار بیت شعر فارسی و عربی)
۱۴. رسالهای در اصول الدین: (به زبان فارسی)
۱۵. رسالهای پیرامون موضوع و حکم غناء.
۱۶. رسالهای در عمومیت حرمت ربا در تمام معاوضات.
۱۷. مجموعهای از نصایح و
مواعظ (نامه مفصل به فتحعلی شاه)
۱۸. رسالهای در رد صوفیه و غلات.
شاگردان برجسته
یکی از خدمات بزرگ و فعالیت های ارزنده این شخصیت علمی تربیت شاگردان ممتاز و نمونهای است که هر یک از آنها از مشعلداران علم و فقاهت و از بزرگان و شخصیت های برجسته علمی به شمار میآیند. شاگردان برجسته میرزا عبارتند از:
۱. آقا سید محمد باقر شفتی معروف به حجه الاسلام (متوفای ۱۲۶۰ ق.): او در قم نزد میرزای قمّی شاگردی نمود. پس از آن به کاشان مسافرت کرد و مدتی نیز نزد حاج ملا مهدی نراقی بهره علمی جست. آنگاه به اصفهان رفت و در آنجا ساکن شد. معروف ترین تصنیف وی کتاب مطالع الانوار (شرح شرایع) است.[۱۰]
۲. حاج محمد ابراهیم کلباسی (۱۱۸۰ـ۱۲۶۱ ق)
او از مفاخر علمای امامیّه و از مجتهدان بزرگ شیعه به شمار میرود و در زهد و تقوا و عبادت زبانزد خاص و عام است، در دوران زعامت و مرجعیت استادِ کل وحید بهبهانی برای تحصیل به عراق مهاجرت کرد و از محضر بزرگانی هم چون آقا محمد باقر بهبهانی، علاّمه بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، آقای سید علی طباطبائی (مؤلف ریاض المسائل) و میرزای قمی استفاده کرد. برخی از تألیفات و آثار ارزشمند او عبارت است از:
۱. الایقاعات
۲. الارشاد
۳. شواهد الهدایه
۴. منهاج الهدایه
۵. ارشاد
المسترشدین
۶. الارشاد
۷. النخبه ۸.
۸. مناسک الحج.[۱۱]
۳. آقا محمد علی هزار جریبی (متوفی ۱۲۴۵ ق.): او از بزرگان علما بود و در علوم عقلی و نقلی مهارت خاصی داشت. کتابهای «البدر الباهر» در تفسیر، «السراج المنیر» در علم رجال، «تبصره المستبصرین» در امامت، کتاب الصلوه و «انیس المشتغلین» آثار قلمی این دانشور بزرگ است.[۱۲]
۴. آقا احمد کرمانشاهی (نوه وحید بهبهانی): از آن بزرگوار آثاری چون «مرآت الاحوال» درموضوع رجال (به زبان فارسی) «العمودیه فی شرح الصمدیه»،
«نور الانوار»، «الدّرر الغرویّه» و شرح مختصر النافع و کتب دیگر به جای مانده است.[۱۳]
۵. سید محمد مهدی خوانساری
(متوفای ۱۲۴۶ ق.) او نوه آقا حسین خوانساری است. از جمله تألیفات و آثار قلمی این سید بزرگوار رساله مشهور و مبسوطی در احوال ابوبصیر است که «عدیمه النظیر فی احوال ابی بصیر» نامیده شده است.[۱۴]
۶. سید علی خوانساری.
۷. میرزا ابواطالب قمّی.
۸. حاج سید اسماعیل قمّی.
۹. میرزا علی رضا قمّی.
۱۰. شیخ حسین قمّی.
۱۱. حاج ملا اسدالله بروجردی.
۱۲. حاج ملا محمد کزازی.[۱۵]
۱۳. ملا غلامرضا آرانی.
بسیاری از این بزرگان از میرزای قم اجازه روایت و حدیث دریافت کردهاند.[۱۶]
تبلیغ و ارشاد فعالیت های فرهنگی این شخصیت عالی قدر تنها به مطالعه و تحقیق، تألیف و تصنیف و تدریس و تربیت شاگرد محدود نمیشد و کثرت
اشتغالات علمی و اجتماعی، او را از وظیفه اصلیش، یعنی تبلیغ دین و ترویج و نشر آیین مقدس اسلام وارشاد و هدایت بندگان خدا باز نمیداشت. او در حالی که پناه محکم و مطمئن برای اهل علم بود مرشد و معلّمی دلسوز و پدری مهربان برای مردم شناخته میشد. به همین سبب به موازات برنامههای درسی که برای دانش پژوهان و اهل فضل داشت خطابهها و سخنرانی هایی نیز برای سایر افراد برپا میداشت.[۱۶]
از میرزا بیاموزیم – ویژگی هایی که رمز موفقیت و عامل پیروزی و سربلندی این مرد بزرگ بوده است عبارت است:
الف) صبر و استقامت:
شکیبایی و استقامت و پایمردی از ویژگی ای بارز میرزا است. او در طول زندگی پر نشیب و فرازش همواره در برابر مشکلات چون کوه مقاوم و پایدار بود و هرگز در مقابل حوادث ناگوار و انبوه سختی ها زانو به زمین نزد. با اینکه در طول زندگی هشتاد سالهاش مخصوصاً دوران تحصیل با مشکلات فراوانی مواجه بود، با استفاده از شکیبایی توانست بر همه مشکلات پیروز شود.[۱۷]
ب) جدیت در تحصیل:
او در فراگیری علوم اسلامی چنان کوشا بود که شبها کمتر به خواب میرفت و بیشتر وقت را مشغول مطالعه بود.[۱۸]
ج) تلاش پیگیر:
تلاشگری فوقالعاده او سبب شده که او را یکی از پرکارترین فقهای شیعه به شمار میآورند. او تمام عمر مبارکش را به درس و بحث، مطالعه و تحقیق و هدایت و ارشاد خلق سپری کرد و لحظهای آرام ننشست. گاه در سنگر محراب و مسجد به اقامه جمعه و جماعت و ارشاد و هدایت مشغول بود و گاه بر کرسی تدریس به نشر علوم اسلامی و تربیت و پرورش شاگرد، زمانی در مسند فتوا و استنباط احکام شریعت و جواب استفتاءات و گاهی نیز به مطالعه و تحقیق و تألیف و تصنیف سرگرم بود.
د) ذوق شعری:
او علاوه بر مقام فقاهت، دارای طبع شعر بود و دیوان شعر آن بزرگوار در حدود پنج هزار بیت که به زبان فارسی و عربی سروده شده است.
ه ) خوشنویسی:
میرزای قمی علاوه بر مزایای علمی و اخلاقی از زیبایی خط برخوردار بوده است. مؤلف کتاب «روضات الجنّات» در این باره مینویسد:
«مرحوم میرزا بسیار خوش خط بود و با هر یک از دو نوع خط مرسوم زمانش ـ یعنی نسخ و نستعلیق ـ آشنایی کامل داشته و هر دو را به طرز جالب و زیبایی مینگاشته است. نوشتههای زیبایی که با زبان فارسی و عربی، با خط نسخ و نستعلیق از آن بزرگوار در نزد ما موجود است خود بهترین شاهد و گواه بر این مطلب است.»[۱۹]
وفات
سرانجام آفتاب زندگی این شخصیت بزرگ علمی و دینی که سال ها وجود مبارکش منشأ خیر و درخشندگی بود در سال ۱۲۳۱ ق.[۲۰] غروب کرد او در هشتاد سالگی دعوت حق را لبیک گفت و روح پاکش به سوی معشوق شتافت و در جوار رحمت حق تعالی قرار گرفت. پیکر این مرد بزرگ با نهایت تجلیل و احترام تشییع گردید و در قبرستان شیخان قم، مقابل مقبره زکریا بن آدم به خاک سپرده شد. محمد حسین عرفانی
پی نوشت:
[۱] . بنا به نقل دیگری ۱۱۵۳ و بر طبق نقل سومی سال ۱۱۵۰ ق.
[۲] . منطقهای از توابع شهرستان الیگودرز (در استان لرستان) و در ۱۲ فرسخی بروجرد. (فرهنگ فارسی)
[۳] . ر. ک: اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج ۲، ص ۴۸۱.
[۴] . وحید بهبهانی، علی دوانی، ص ۱۹۶.
[۵] . ر.ک: قصص العلماء، محمد تنکابنی، ص ۱۸۰؛ اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۱. [۶] . گنجینه آثار قم، ج ۱، ص ۳۱۳.
[۷] . اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۲۱.
[۸] . الذریعه، ج ۲۳، ص ۱۲۴.
[۹] . همان، ج ۲۰، ص ۹۴.
[۱۰] . ر. ک: الکرام البرره، ج ۱، ص ۱۹۲، ۱۹۴.
[۱۱] . همان، ص ۱۴.
[۱۲] . اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۶.
[۱۳] . الکرام البرره، ج ۱، ص ۱۰.
[۱۴] . معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۳، ص ۸۷.
[۱۵] . ر. ک: روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۷۰؛ اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۵۲؛ تاریخ قم، ص ۲۵۱، ۲۵۹، ۲۷۷، ۲۷۹؛ گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۱۴۶.
[۱۶]. روضات الجنات، همان؛ وحیظ بهبهانی، ص ۲۶۱.
[۱۹] . اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۲.
[۱۸] . ر. ک: قصص العلماء، ص ۱۸۰.
[۲۰] . روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۷۸.