در روایات نبوی کلمه اهل بیت و عترت به کار برده شده است. مصداق این کلمه نقش حیاتی در دین و ایمان مسلمانان دارد. عده زیادى از علماى اهل سنت مى گویند: پیامبر(صلى الله علیه وآله) قصدش از عترت، عموم نزدیکانش از بنى هاشم نبوده است و تنها اراده جماعتى خاص از آن ها را نموده است.
شیخ عبدالحقّ دهلوى مى گوید:
«والعتره رهط الرجل واقرباؤه وعشیرته الادنون، وفسّره(صلى الله علیه وآله) بقوله: واهلى، للإشاره إلى انّ مراده هنا من العتره اخصّ عشیرته واقاربه…»؛(۱) «مقصود از عترت، اقوام و عشیره نزدیک شخص است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)عترت را به اهل بیت تفسیر نمود، به جهت اشاره به این نکته که مقصود به عترت اخصّ عشیره و اقارب ایشان است…».
علامه مناوى مى گوید:
«و عترتى أهل بیتى تفصیل بعد اجمال بدلا او بیاناً، وهم اصحاب الکساء الذین اذهب الله عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً»؛(۲) «و عترتى أهل بیتى، تفصیل بعد از اجمال است به عنوان بدل یا عطف بیان، و مقصود به آن اصحاب کسا است که خداوند رجس و پلیدى را از آنان دور کرده و پاکشان نموده است».
حکیم ترمذى مى گوید:
«ما ان اخذتم به لن تضلّوا، واقع على الأئمه منهم الساده، لا على غیرهم»؛(۳) «گفتار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)که فرمود: ما إن اخذتم به لن تضلّوا مربوط به امامان از اهل بیت است، نه غیر آنان…».
ابوبکر علوى شافعى مى گوید:
«علما مى گویند: کسانى که به تمسک آنان از اهل بیت نبوى و عترت طاهره سفارش شده است، عالمان به کتاب خداوند عزّوجلّ اند؛ زیرا تنها به تمسک عالمان امر مى شود و آنان کسانى اند که هرگز بینشان و کتاب خدا افتراق و جدایى حاصل نمى شود، تا در کنار حوض بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شوند».(۴)(۵)
پی نوشت:
۱. اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۶۸۱.
۲. فیض القدیر، ج ۳، ص ۱۹.
۳. نوادر الأصول، ج ۱، ص ۲۵۹.
۴. رشفه الصادى، ص ۷۲.
۵. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(ج۲)، ص ۳۴۱.