چرا خداوند با وجود این که بزرگ است،شیطان را از بین نمیبرد؟
پاسخ:
قرار نیست که هر کس از دیگری بزرگ تر وقدرت مند است دیگری را از بین ببرد ؛ زیرا این کار چیزی شبیه قانون جنگل خواهد بود. که هر کسی نافرمانی و گناه می کند ، خداوند او را از بین ببرد تا سوال کنیم ، چرا با شیطان چنین نکرده است و او را از بین نبرده است؟.
همان گونه که انسان های بسیاری نافرمانی و گناه می کنند ، اما خداوند تا زمانی که به اجل خود نرسیده باشند ، آن را از دنیا نمی برد و تفاوتی از این جهت با انسان های دیگر ندارند .
ابلیس از آفریدگان خداوند واز جنیان است و مدتهای طولانی خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانی از خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته میشود. شیطان بر هر موجودی گفته میشود که انسان را فریب دهد، خواه از جنیان باشد یا از انسانها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. او در ابتدا پاک بود. او مخلوقی چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربوبی بود، اما بر اثر یک امتحان که احترام به آدم بود، لغزید (۱) و از درگاه الهی رانده شد.(۲)
شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضای زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد.شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسانها را بفریبد مگر کسانی را که مؤمن باشند.(۳) و خداوند نیز این مهلت را به شیطان داد .اما چرا این مهلت را از طرف خداوند یافت ، میتوان گفت فلسفه وجود شیطان برای انسان، همانند وجود قواها و غرایز و نفس اماره درون انسان است که انسانها را به سوی بدی و دور شدن از خدا امر میکنند. از طرف دیگر گرایش به سوی کمال و نیکی و خرد و رسولان و پیامبران الهی، در مقابل آنها قرار میگیرند تا انسانها را به کمال و خوشبختی سوق دهند. تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وی میتواند با اختیار خود، یکی از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد. بنابراین اگر نفس اماره و نیروهای سرکش و شیطانها نبودند، انسان نمیتوانست در معرض آزمون الهی قرار گیرد و با نفی و طرد و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهای عالی انسانی و سیر در مسیر کمال و خوشبختی و سعادت ابدی شود، پس شیطان شر مطلق نیست.
“علامه طباطبایی” فرموده است: “اگر شیطانی نبود، نظام عالم انسانی هم نبود، و وجود شیطانی که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفی برای جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمیشود”.(۴) البته وجود نیروهای شر ، خلاصه در ابلیس یا شیطان بزرگ نمی شود ، بلکه بسیاری از انسان ها و جنیان نیز با او همراه و در کنار او هستند و همه اینها به منزله همان لبه جاده و دره های سقوط اندهم چنین به تجریه و تحقیق ثابت شده است که فلزات برای آن که از ناخالصی و زوائد پاک شوند، باید در کوره های داغ قرار گیرند تا پس از آن به شکل فلزی با ارزش درآیند. انسان نیز برای خالص شدن، نیازمند امتحانی سخت است تا جوهره اصلی اش نمایان شود که در نتیجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهی گردد و با خطاب “ارجعی” لایق دیدار پروردگارش شود. دنیا میدان آزمایش است و انسان هدف این آزمایش، پس حریف قدری چون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهای خارقالعاده خود را شکوفا کند.