اشاره:
سید اسماعیل صدر در سال ۱۲۵۸ هـ . ق در اصفهان دیده به دنیا گشود. هنوز شش بهار از زندگى سید اسماعیل نگذشته بود که اندوه از دست دادن پدر، وى را غمگین و ماتم زده ساخت. برادر بزرگترش، سید محمد علی، معروف به «آقا مجتهد» سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت و در این راه از هیچ تلاشى مضایقه نکرد. سید اسماعیل از همان کودکى شروع به تحصیل کرد و صرف، نحو، بیان، منطق و مقدارى از فقه و اصول فقه را از برادرش آموخت. او ۱۴ ساله بود که برادرش مهربانش را که حق بزرگى بر گردنش داشت، از دست داد. سید اسماعیل پس از آن، در درس پسر خالهاش، شیخ محمد باقر فرزند شیخ محمد تقى اصفهانى (نویسنده کتاب هدایه المسترشدین) شرکت کرد و از شاگردان خاص وى گردید.
مهاجرت به نجف
شیخ محمد باقر اصفهانی، استاد سید اسماعیل در سال ۱۲۸۱ هـ . ق. براى انجام مراسم حج رهسپار مکه گردید. سید اسماعیل صدر نیز بار سفر بست و اموال و داراییهای خود را به برادرانش سپرد و به نجف اشرف مهاجرت کرد تا در درس شیخ مرتضى انصارى شرکت کند، امّا پس از ورود به نجف شهر را ماتم زده یافت و مشاهده نمود که در مساجد و محافل مختلف، مراسم ترحیم و عزادارى براى فوت شیخ انصارى برپاست. وى که از این حادثه بسیار ناراحت شده بود، پس از شرکت در مراسم، در درس شیخ راضى بن شیخ محمد شرکت کرد و در زمره شاگردان وى در آمد. وى هم چنین در درس شیخ مهدى آل کاشف الغطاء و میرزا محمد حسن شیرازى شرکت میکرد.[۱]
مهاجرت به سامرّاء
وقتی زمزمههاى مهاجرت میرزا محمد حسن شیرازى به سامرا شنیده شد، سید اسماعیل نیز خود را آماده کرد و در رکاب میرزای بزرگ، به سامرا رفت و در کلاس درس او شرکت کرد.
در سال ۱۳۰۷ هـ . ق. که سید اسماعیل در سامرا به سر میبرد، شیخ موسى آل شراره، عالم بزرگ جبل عامل «لبنان» از دنیا رفت و مردم آن منطقه از سید اسماعیل صدر دعوت کردند که به آن جا برود و سرپرستى امور آنان را عهدهدار گردد، امّا سید اسماعیل صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و هم چنان در محضر میرزا محمد حسن شیرازى باقى ماند.
میرزا محمد حسن شیرازى در سالهاى پیرى به علت مسئولیت سنگین مرجعیت و رهبرى جهان شیعه، از تدریس علوم حوزوى ناتوان مانده بود. او به سه تن از شاگردان بارزو برجسته خود: سید اسماعیل صدر، میرزا محمد تقى شیرازى و محمد اصفهانى فشارکی، دستور داد تا به تدریس بپردازند. سید اسماعیل صدر حدود ۱۰ سال پیش از رحلت میرزا محمد حسن شیرازی، به تدریس اشتغال داشت.
مهاجرت به کربلا
دو سال از رحلت میرزا محمد حسن شیرازى گذشته بود که سید اسماعیل صدر همراه پسر عمویش، سید حسن صدر به سبب موقعیت علمى مناسبى که در کربلا فراهم آمده بود، به حوزه علمیه کربلا راه یافت و کانون درس حوزوى کربلا را گرمتر ساخت. وى تا اواخر عمرش در کربلا، به تدریس مشغول بود.[۲]
استادان
سید اسماعیل صدر از محضر عالمان بسیاری استفاده نمود که به شرح حال تعدادى از آنان اشاره میشود:
۱. سید محمد علی، معروف به آقا مجتهد:
وى برادر بزرگتر و اولین استاد سید اسماعیل است، در سال ۱۲۵۰ هـ . ق. به دنیا آمد. او نوه دخترى شیخ جعفر کاشف الغطاء است. او تألیفاتى نیز دارد و در ۱۲ سالگی، کتاب البلاغ المبین فى احکام الصبیان و المجانین را نگارش نمود. برخى اجتهاد وى را در سنین نوجوانى تأیید کردند. حاج میرزا حسن، امام جمعه اصفهان هنگامى که سید محمد على ۷ ساله بود، به او گفت: «آقا مجتهد است». بدین سان، سید محمد على به «آقا مجتهد» معروف شد. استعداد و طبع شعر داشت و اشعارى به زبان فارسى نیز میسرود.
سید محمد على در ۳۰ سالگى دار فانى را وداع گفت و در کنار قبر پدرش، به خاک سپرده شد. سید بهاء الدین و سید محمد جواد پسران او هستند.[۳]
۲. شیخ محمد باقر اصفهانی، فرزند شیخ محمد تقى اصفهانى (نویسنده کتاب هدایه المسترشدین): وى در سال ۱۲۳۵ هـ . ق. در اصفهان به دنیا آمد. او پس از تکمیل مقدمات در محضر عالمان اصفهان، ادامه تحصیل داد. پدر خود را در سالهاى نخست جوانی از دست داد. مادرش که دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بود، عهدهدار تربیت وى گردید. شیخ محمد باقر براى ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر دائیاش، شیخ حسن کاشف الغطاء (نویسنده کتاب انوار الفقاهه)، شیخ محمد حسن نجفى (نویسنده کتاب جواهر الکلام) و شیخ مرتضى انصارى فرا گرفت و به درجه اجتهاد نائل آمد.
بازگشت او به اصفهان با فوت سید اسدالله بن سید محمد باقر اصفهانی، از عالمان سرشناس اصفهان (متوفا: ۱۲۹۰ هـ . ق) و برخی از فقیهان اصفهان، مقارن بود. لذا زعامت و کرسى تدریس و فتوا به وى منحصر گشت. او حدود شرعى و قصاص را اجرا میکرد و در مسجد شاه اصفهان نماز جماعت میخواند.
سید اسماعیل صدر، سید کاظم طباطبایى و شیخ الشریعه اصفهانى از مشهورترین شاگردان او هستند. وى تألیفاتى نیز از خود به جاى گذاشت، که برخى از آنها عبارتند از:
الف. رسالهاى در حجیت ظنّ طریقی، که با حاشیه پدرش بر کتاب معالم به چاپ رسیده است.
ب. لبّ الاصول.
ج. لبّ الفقه.
وی در سال ۱۳۰۱ هـ . ق. به نجف برگشت و در همان جا فوت کرد. نوهاش در کتاب «حلى الدهر العاطل فى من ادرکته من الافاضل» به شرح حال وى پرداخته است.[۴]
۳. شیخ راضى بن محمد، معروف به فقیه عراق: وى فقه را نزد دائیهایش، شیخ على و شیخ حسن (فرزندان شیخ جعفر کاشف الغطاء) فرا گرفت.
شیخ راضى علاقه وافرى به شیخ حسن داشت، به طورى که بیشتر تحصیلاتش را نزد وى فراگرفت.
شیخ راضى مدتى در درس شیخ محمد حسن نجفی (نویسنده جواهر الکلام) شرکت میکرد.
کتابی در زمینه فقه نگاشت که ناپدید گشت و باعث تأسف اهل علم و فضل گردید. وى نزدیک به ۷ سال در روستاى «حسکه» سکونت داشت، تا این که در سال ۱۲۶۶ هـ . ق به اصرار علماى عراق، به نجف بازگشت.
آخوند خراسانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نورى و سید محمد کاظم طباطبایى یزدى از شاگردان او بودند.
شیخ راضى در آخر شعبان سال ۱۲۹۰ هـ . ق. ۹ سال بعد از فوت شیخ مرتضى انصاری، در نجف اشرف در گذشت.[۵]
۴. شیخ مهدى آل کاشف الغطاء، فرزند شیخ على کاشف الغطاء و نوه شیخ جعفر کاشف الغطاء: وى در سال ۱۲۲۶ هـ . ق. در نجف به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان جا به پایان رساند. شیخ مرتضى انصارى احترام فوق العادهاى براى او قائل بود؛ تا جایى که در بیشتر امور شرعى و عمومی، او را بر دیگران مقدم میداشت. وى پس از رحلت شیخ انصاری، مرکز حلّ و فصل امور گردید و عده زیادى از مسلمانان قفقاز، تهران، اصفهان، تبریز و عراق از وى تقلید کردند.
وی ادیب، شاعر و سخنورى توانا بود. عدهاى از شاگردان او عبارتند از: شیخ حسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ فضل الله نورى و عبدالله مازندرانی.
الخیارات در شرح بحث خیارات کتاب شرایع، کتاب البیع و رسالهاى در باب روزه از آثار اوست. وى دو مدرسه علمیه براى طلاب علوم دینى در نجف و کربلا ساخت و آرامگاه جدّش، شیخ جعفر کاشف الغطاء را تعمیر کرد. وی در شب سه شنبه ۲۴ صفر سال ۱۲۸۹ هـ . ق. در نجف اشرف رحلت نمود.[۶]
۵. میرزا محمد حسن شیرازی: میرزاى شیرازی نیازى به معرفى ندارد.
مرجعیت
گروهی از مردم بعد از وفات میرزاى مجدد محمد تقى شیرازى (متوفا: ۱۳۳۸ هـ . ق.) نزد سید اسماعیل صدر آمدند و از وى تقاضا کردند رساله عملیه خود را در اختیار همگان قرار دهد و مرجعیت تقلید را بپذیرد، امّا او این پیشنهاد را نپذیرفت و تنها رساله عملیهاش را براى مشتاقان منتشر ساخت. عده زیادى در ایران، عراق و دیگر کشورهاى اسلامى از وى تقلید میکردند.[۷]
منادی وحدت
یکى از عوامل شکست مسلمانان در مقابل دشمنان بیگانه، نداشتن وحدت کلمه و اتحاد است. عدم رعایت این اصل مهم در صحنه زندگى اجتماعى مسلمانان، باعث عدم اعتماد به یکدیگر و شکست آنان در مقابل دشمن میگردد.
عالمان بیدار و آگاه شیعه همواره بر وحدت مسلمانان در مقابل بیگانگان و متجاوزان اصرار داشتند و خود منادى این حرکت عظیم بودند.
دولتهای غربی که به دنبال تجزیه و تصرف کشورهاى اسلامى بودند، شروع به تهاجمات فرهنگی، سیاسى و نظامى علیه دولت عثمانى کردند. اگر چه دولت عثمانى یک حکومت ایدهآل اسلامى نبود، امّا حفظ آن در مقابل کفار مهاجم، در آن مقط حساس زمانی، از ضروریات محسوب میشد.
تصمیم گیرى درست و به موقع عالمان دینی میتوانست مسیر این جنگ را تغییر دهد. به همین منظور، حاج آقا نور الله اصفهانى که یکى از چهرههاى سرشناس مبارزه با بیگانگان بود، همراه سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانى و شیخ عبدالله مازندرانی، طی اعلامیهاى خطوط سیاسى ـ فکرى وحدت اسلامى را تبیین و ترسیم نمودند. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنج گانه مسلمین، اختلافاتى که مربوط به اصول دیانت نیست، موجب انحطاط دول اسلام و استیلاء اجانب شده، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاواى مجتهدین عظام که رؤساى شیعه جعفریه هستند با مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام. چنان که خداوند عزوجل در آیه شریفه فرموده«واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا» و اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکتهاى اسلامى از عثمانى و ایرانى از تشبثات دول بیگانه و حملههاى سلطنتهاى صلیبیه.متحد شد رأى ما جمیعاً براى حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم.»[۸]
تألیفات
از سید اسماعیل صدر آثار بسیارى به یادگار نمانده است. تنها رساله علمیه وى که حاشیهای برکتاب «انیس التجار»، نوشته ملا مهدى نراقى است و در زمینه احکام بازرگان نگارش یافته، به چاپ رسیده است.
هجرت
سید اسماعیل صدر در سال ۱۲۸۱ هـ . ق. به مکه مشرف شد و اعمال پر فضیلت حج را به جاى آورد. او پس از بازگشت به نجف، مریض شد و برای رفع کسالت، به اصفهان سفر کرد. وى در اصفهان، به مناسبتهاى مختلف، منبر میرفت و با استعدادى که در این زمینه داشت، مردم را ارشاد و راهنمایى میکرد و روز به روز بر محبوبیتش افزوده میشد. او در سال ۱۲۹۴ هـ . ق. تصمیم گرفت از اصفهان عزیمت کند و به نجف بازگردد. وى در سال ۱۳۰۰ هـ . ق. به خراسان سفر کرد و مرقد منوّر امام هشتم شیعیان را از نزدیک زیارت کرد.[۹]
عالمی فرهیخته
وی در علوم عقلى و نقلی، اطلاعات بسیاری داشت و در مسائل علمی، دقت نظر زیادى به خرج میداد. او در فتواهاى خود، بسیار احتیاط میکرد و همه جوانب را میسنجید. وى به مباحثه دو نفره یا چند نفره علاقهاى وافر داشت و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد و میگفت: «استفاده من از این مباحثه کمتر از استادان نیست؛ زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن است و هم درس دادن و بحث کردن».[۱۰]
شاگردان
۱. شیخ عبدالحسین کرخی،معروف به «کاظمی» و «آل یاسین»
۲. میرزا محمد حسین نائینی.
۳. سید ابوالقاسم دهکردی.
۴. محمد هادى بیرجندی معروف به «هادوی».
۵. شیخ موسى بن محمد جعفر کرمانشاهی.
۶. محمد حسین طبسی.
۷. غلام حسین مرندى حائری.
۸. میرزا على نجل.
۹. سید على سیستانی، پدر بزرگ حضرت آیت الله سید على سیستانی.
۱۰. سید حسین بن سید ابراهیم فشارکى اصفهانی.
۱۱. سید محمدرضا پشت مشهدى کاشانی.
۱۲. شیخ محمد على ابن شیخ عباس هروى (هراتی) خراسانی.[۱۱]
اجازه نقل روایت
عدهای از عالمان دینى از وى اجازه نقل حدیث داشتند که عبارتند از:
۱. سید محمود مرعشى
وی در سال ۱۲۶۰ هـ . ق. در نجف اشرف به دنیا آمد.
وی علاوه بر این که فقیهى اصولى بود، در علم رجال نیز متخصص به شمار میآمد و در نسب شناسى سادات، تبحر فراوان داشت و کتابهاى زیادى از شجره نامه سادات علوى در اختیارش بود. وى در علم یونانى نیز سررشته داشت. از صفات اخلاقى او میتوان به خوش رویى و وقار اشاره کرد. این عالم فرزانه در سال ۱۳۳۸ هـ . ق. در نجف اشرف به لقاء الله پیوست. از وى دو فرزند به یادگار ماند:
۱. سید مرتضى که در علم روایت مهارت داشت.
۲. آیت الله سید شهاب الدین مرعشى نجفى که یکى از مراجع معاصر بود.[۱۲]
۲. محمد باقر بیرجندى
وى شاگرد میرزا حبیب الله رشتی، میرزاى شیرازى و میرزا حسین نورى بود. وى از مشایخ روایت آیت الله مرعشى نجفى نیز میباشد. از فتواهاى اوست:
الف. وجوب عینى نماز جمعه.
ب. وجوب بقاء بر تقلید میت اعلم.
القاء المکائد فى اصلاح المفاسد، انوار المعرفه (در علم کلام)، بدایه المعرفه (اصول فقه) و رسالهاى در ردّ فرقههاى صوفیه، خصوصاً فرقه گنابادیه، از آثار اوست.
وی در دوازدهم ذى حجه سال ۱۳۵۲ هـ . ق. در ۷۷ سالگى در بیرجند وفات یافت.[۱۳]
۳. آیت الله شیخ محمد على شاه آبادی، استاد اخلاق امام خمینى (ره(
۴. میرزا ابوطالب موسوى شیرازی، نویسنده کتاب اسرار العقائد.
۵. احمد شاهرودی.
۶. محمد حسین بن محمد خلیل امامى شیرازى (متوفا: ۱۳۲۹ هـ . ق).[۱۴]
وفات
سید اسماعیل صدر در اواخر عمرش به کاظمین مهاجرت کرد. وى در ۸۰ یا ۸۱ سالگى در روز سه شنبه ۱۲ جمادى الاولى سال ۱۳۳۸ هـ . ق. چشم از دنیا فروبست و به ملکوت اعلى پیوست.
تاریخ دقیق وفات این عالم بزرگ مشخص نیست. بنابر نقل کتاب ریحانه الادب، تاریخ وفات وى سال ۱۳۳۷ هـ . ق. است و بنابر نقل اعیان الشیعه، تاریخ وفات وى سال ۱۳۳۹ هـ . ق. میباشد.
جمعیت بسیارى در تشییع جنازه آیت الله سید اسماعیل صدر شرکت کردند. بدن مطهر وى را در اتاقى که در پایین رواق مطهر حرم کاظمین قرار داشت، به خاک سپردند.پس از وفات این عالم متقى در بلاد اسلامى مراسم ترحیم برگزار شد.[۱۵]
پی نوشت:
[۱] . معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج ۱، ص ۱۱۵.
[۲] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
[۳] . دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۲۲۴.
[۴] . همان، ج ۲، ص ۲۲۳ و معارف الرجال، ج ۱، ص ۹۴.
[۵] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۳۰۸ ـ ۳۱۳.
[۶] . همان، ج ۳، ص ۹۶ ـ ۱۰۰.
[۷] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
[۸] . حاج آقا نور الله اصفهانی، موسى نجفی، ص ۴۲.
[۹] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵ و گلشن ابرار، ج ۱،ص ۲۹۲.
[۱۰] . ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۱.
[۱۱] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۷.
[۱۲] . همان، ج ۲، ص ۳۹۶ ـ ۲۹۸.
[۱۳] . ریحانه الادب، ج ۱، ص ۳۰۴.
[۱۴] . گلشن ابرار، ج ۲، ص ۶۰۲ و اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۴.
[۱۵] . معارف الرجال، ج ۱، ص ۱۱۷؛ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۰۳ و ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۲۲ و ۴۲۳.
منبع: مهدی احمدى