روابط دختر و پسر و بیان ضرورت ها و بایسته ها

۱۴۰۰-۱۲-۱۴

249 بازدید

نگاه ویژه بازخوانى روابط دختر و پسر

بایسته ها

به نظر مى رسد در بیان بایسته هاى موضوع روابط دختر و پسر، باید میان بایسته هاى پژوهشى، بایسته هاى حکومت و بایسته هاى فردى و خانوادگى تفکیک شود. در اینجا به برخى از مهمترین بایسته هاى اشاره مى شود:

۱- توسعه پژوهش هاى لازم در روابط دختر و پسر

همان گونه که پیشتر اشاره شد، پژوهش هایى جدى و بسنده درباره موضوع روابط دختر و پسر وجود ندارد. فقر پژوهشى از یک سو در حوزه واقعیت هاى روابط دختر و پسر است و از سوى دیگر در حوزه تبیین چرایى آن. فروکاستن ابعاد این قبیل ارتباطات به روابط اجتماعى و عادى،‌ موجب مى شود واقعیت هاى این روابط تأثیر اجتماعى خود را بدون مزاحمت تدبیر و یا کنترل اجتماعى، برجاى بگذارد.

انگیزه پژوهشگران و نظریه پردازان به پرداختن در ابعاد این گونه روابط، از آگاهى آنان به چنین واقعیت هایى حکایت دارد.

به نظر مى رسد سازمان ها و نهادهاى متولى امر جوانان، باید بیشتر به این قبیل پژوهش ها بپردازند و بدون اعمال سلیقه ها انقباضى، نتایج آن را در اختیار پژوهشگران و نظریه پردازان قرار دهند.

۲- سیاستگذارى در جهت کاهش سن ازدواج

افزایش سن ازدواج به تنهایى طیف وسیعى از آسیب هاى اجتماعى را سبب مى شود و یا دست کم شرایط وقوع آن را تسهیل مى کند. سیاستگذارى جهت کاهش سن ازدواج یکى از پیش شرط هاى کنترل این گونه آسیب هاى اجتماعى از جمله روابط دختر و پسر است.

کاهش سن ازدواج به عوامل گوناگون اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى بستگى دارد؛ بنابراین در برنامه ریزى و سیاستگذارى براى کاهش سن ازدواج نباید بر یک ساحت تمرکز کرده و از ساحت هاى دیگر غفلت نمود.

۳- تسهیل ازدواج و تنوع الگوهاى آن

دین اسلام با رسمیت بخشى به ابراز نیاز جنسى و تسهیل در ارضاى آن، وجود غریزه جنسى را از ابتداى دوران بلوغ جدى مى گیرد. تنها محدودیت دین اسلام براى ارضاى غریزه جنسى، حدود دینى است که آن هم به صورتى آسان و مبتنى بر تساهل وضع شده است.

سنت هاى مسلمانان در جوامع اسلامى نیز بر حداقلى بودن پیش شرط هاى ازدواج استوار بوده است. اگرچه الگوى پذیرفته شده در اسلام، منحصر به روابط جنسى میان دو فرد است، اما این الگو قابلیت تنوع پذیرى فراوانى دارد.

ازدواج مطلوب آن است که مجموعه اى از تعهدات و اهداف، از جمله بقاء نسل را دربرداشته باشد، اما اسلام ازدواجى را که در آن فقط به جنبه هاى جنسى و یا عاطفى صرف پرداخته مى شود، تأیید کرده است. دیدگاه هاى متصلبانه و غیر منطقى درباره تنوعات ازدواج به دلیل آسیب دیدن خانواده، در درازمدت خانواده را بیشتر دچار آسیب خواهد کرد.

۴- تقویت هویت و احیاى مرجعیت هاى گذشته

اگرچه بخش مهمى از آسیب پذیرى هویت و مرجعیت ها، معلول حاکمیت تفکر مدرنیته است، اما نباید از این امر غفلت شود که بخش مهمى از این آسیب ها، معلول ناکارآمدى ها و کژکار کردى هاى ساختارى و خرد مى باشد. احیاى نقش خانواده، روحانیت، تأکید بر هویت ملى و دینى، محدودیت پذیرى و قانون گرایى، از جمله مواردى است که به احیاى هویت ها و مرجعیت هاى از دست رفته ها کمک خواهد کرد.

در اینجا نکته‌ حائز اهمیت ضرورت مدیریت آرمان ها و تمایلات نسل جوان است. در دوران دفاع مقدس به دلیل آنکه توجه نسل جوان به آرمان هاى متعالى معطوف بود و احساسات عمومى توسط مسئولان نظام، به ویژه امام، مدیریت و هدایت مى شد، ارزش هاى مورد نظر نظام به ارزش هاى نسل جوان تبدیل گردید و ذهنیت هاى آنان، الگوى مشارکت اجتماعى زنان و مردان و فعالیت‌ اساسى آنان را تحت تأثیر قرار داد. این خود در تقویت پیوندهاى اجتماعى و تقویت یا احیاى مرجعیت هاى مورد نظر، نقش مهمى داشت.

۵- احیاء باورهاى بنیادین دینى

در بیان عوامل تأثیرگذار بر روابط دختر و پسر، به حاکمیت تفکر مدرنیته و غلبه روحیه فردگرایى و سکولاریسم اشاره کردیم. به نظر مى رسد به میزانى که دامنه تأثیر این عامل در آسیب هاى اجتماعى گسترش دارد، ارائه راه هاى برون رفت از آن نیز با دشوارى ها و پیچیدگى هاى فراوانى مواجه است.

در گام نخست مى ‌توان با ترویج فرهنگ جمع گرایى،‌ ایثار،‌ خانواده گرایى و قناعت، به حذف برنامه ها و سیاست هایى که با این باورها در تقابل است اقدام کرد. اراده جمعى بر احیاى باورهاى بنیادین دینى، بر نظریه پردازى و سیاستگذارى هاى همسو با این باورها مبتنى است. اما باید پذیرفت که بسیارى از آموزه ها، برنامه ها، نظام ها و ساختارهاى مبتنى بر تفکر مدرنیته با باورهاى بنیادین دینى تعارض دارد. البته این مطلب هنوز مورد پذیرش و اجماع عمومى نخبگان جامعه ایرانى نیست.

۶- بازترسیم شاخص هاى رشد فرهنگى اجتماعى

شاخص هاى رشد از این جایگاه برخوردارند که مى توانند مقیاسى براى ارزش‌ گذارى تحولات در حوزه‌هاى مختلف باشند. پذیرش شاخص هاى فرهنگى اجتماعى استاندارد شده از سوى نهادهاى بین المللى که بر پیش فرض هاى الحادى و مدرن استوار است،‌ تحولات فرهنگى و اجتماعى را به سمت اهداف مادى جهت دهى خواهد نمود و نتیجه ى آن غلبه ى فرهنگ مدرن بر ذهنیت نسل جوان و نخبگان ما و همچنین ظهور پدیده هاى نامیمونى است که با فاصله‌ى زمانى کم و یا زیاد در کشورهاى مرجع شاهد آن بوده ایم.

آیا این نکته که کشورى مانند سوئد با احراز رتبه ى اول در رعایت شاخص هاى حقوق بشر و حقوق زنان با معضلات مهمى چون نرخ ۵۵ درصدى فرزندان نامشروع و نرخ ۶۳ درصدى همزیستى هاى خارج از چارچوب ازدواج رسمى رو به‌ روست به ما نشان نمى دهد که شاخص هاى نظام هاى مادى قابلیت سنجش تحولات در نظام هاى دینى را ندارد؟

۷- اصلاح نظام آموزشى

مهمترین رسالت نظام آموزشى رسمى و غیر رسمى در هر جامعه اى، اصلاح ذهنیت‌ ها، تمایلات و رفتار آحاد جامعه به سمت اهداف تعریف شده و مطابق با آرمان ها و نیازهاى آن جامعه است. از آنجا که نظام آموزشى مدرن نسبت به ارزش هاى اخلاقى و مقوله ى جنسیت حساسیت مثبتى نداشته است لازم است با اصلاحات اساسى در نظام آموزشى و پرورشى، مقوله ى تربیت فرزندان را بر اساس مفاهیم و آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد.

امروزه متون تربیتى در لفافه اى از آموزه هاى دینى، واقعیت نظام تربیتى را از دید صاحب نظران مخفى کرده است و به نظر مى رسد تحولات اخیر، به ویژه در مقطع آموزش ابتدایى، به ترویج فرهنگ تساهل و تسامح و نفى مرجعیت اخلاقى منجر شود و انگیزه ى والدین و مربیان را در انتقال ارزش هاى اخلاقى به نسل آتى کمرنگ تر سازد. توجه به تربیت جنسى و تربیت جنسیتى نیز از محورهاى مهم در اصلاح نظام آموزشى است.

از سوى دیگر لازم است سیاست هاى تربیتى و اخلاقى رسانه ها به ویژه صدا و سیما باز ترسیم شود و رسانه ها نسبت به اجراى سیاست ها پاسخگو باشند. جاى تعجب است با آن که رسانه ى ملى، به اعتراف صاحب نظران و به ادعاى مدیران رسانه، از تأثیرگذارترین عوامل در تربیت فرزندان است اما هیچ نهادى، خارج از سازمان صدا و سیما، مسئولیت نظارت بر عملکرد این سازمان را بر عهده ندارد.

منبع: حوراء؛ دى ۱۳۸۷؛ شماره ۲۸

حوزه نت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *