یکی از اولیای خداوند متعال که جایگاهی بس عظیم در فرهنگ دینی و اسلامی دارد، حضرت خضر (علیه السلام) است، برخی ایشان را از انبیای الهی می دانند، هر چند نام ایشان به صراحت در قرآن نیامده است، ولی بر اساس برخی روایات تفسیری در داستان حضرت موسی (علیه السلام) و شخص صالح، گفته می شود که آن شخص، حضرت خضر (علیه السلام) بوده است.
نام و نسب حضرت خضر (علیه السلام)
در منابع دینی پیرامون نام آن حضرت، اتفاق نظر وجود ندارد؛ ابن قتیبه از مورخین اهل سنت از «وهب بن منبه» گزارش نموده که نام واقعی وی «بلیا» فرزند ملکان است که نسب ایشان در نهایت به حضرت نوح (علیه السلام) می رسد.[۱]
در برابر این نظریه، دیدگاه با سابقه ترین تاریخ دان مسلمان یعنی ابن حبیب (متوفی ۲۴۵ق) است؛ وی با توجه به تاریخ فوتش اولین کسی است که از حضرت خضر (علیه السلام) سخن گفته است. ابن حبیب نام ایشان را «خضرون بن عمیایل» و وی را از نسل «اسحاق نبی» دانسته و نامش را «خضرون بن عمیایل» ذکر کرده است.[۲]
مقدسی در کتاب «البدا و التاریخ» بر این باور است که که خضر همان «ارمیا» یا «الیسع» است، او همچنین می گوید: بسیاری بر این باورند که خضر، پسر خاله و وزیر ذو القرنین بوده است.[۳]
دلیل نامگذاری خضر به این نام را این دانسته اند که ایشان بر هر مکانی که می نشست و یا نماز می خواند، زمین زیر پا و اطراف آن سبز و خرم می شد.[۴]
حضرت خضر (علیه السلام) در قرآن
اسم مبارک حضرت خضر (علیه السلام) به طور صریح در قرآن کریم ذکر نشده است ولی در سوره کهف در آیات ۶۰ تا ۸۲ داستان ملاقات حضرت موسی (علیهالسلام) با یک بنده صالح آمده است.
در قرآن کریم داستان جالبی از همراهی حضرت موسی و حضرت خضر (علیهما السلام) آمده است. در این داستان، سخن از این است که ایشان از حضرت موسی (علیه السلام) می خواهد که هیچ پرسشی از ایشان نکند؛ اما در مسیر راه، سه کار عجیب از حضرت خضر (علیه السلام) سر زد که برای حضرت موسی (علیه السلام) قابل تحمل نبود:
- کشتی را سوراخ کرد و خسارت وارد نمود.
- نوجوانی را به ظاهر، بی جهت به قتل رسانید.
- دیواری را تجدید بنا نمود.
پذیرش همه آنها برای حضرت موسی (علیه السلام) سخت و دشوار بود، دیدن این موارد برای ایشان قابل تحمل نبود و در هر سه مورد، به حضرت خضر (علیه السلام) اعتراض نمود و از علت این کار ها پرسش کرد و این سبب جدایی آنها گردید. حضرت خضر (علیه السلام) در پایان، فلسفه و حکمت کار هایی که انجام داده بود را به حضرت موسی (علیه السلام) شرح و بیان نمود.
حضرت خضر (علیه السلام) در منابع اهل سنت
در منابع روایی اهل سنت مانند «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است که ابن عباس و شخص دیگری، درباره اینکه آن بنده صالحی که با حضرت موسی (علیه السلام) همراهی نمود چه کسی بوده است، نزد «اُبی بن کَعب» رفتند و از او در این باره پرسش نمودند. «ابی بن کعب» سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به آنها بازگو نمود که در این باره فرموده بود:
«موسی در میان گروهی از بنی اسراییل بود که ناگهان مردی نزد او آمد و به او گفت از خود داناتر کسی را می شناسی؟ پاسخ داد: نه. وحی آمد که آری بنده ما خضر. حضرت موسی (علیه السلام) از خداوند راه دیدار او را پرسید. خداوند، یک ماهی را نشانه او قرار داد و به او گفته شد همین که آن ماهی را گم کردی، از همان راه که رفته بودی برگرد که به زودی به او برخواهی خورد.»[۵]
دیدگاه فخر رازی
فخر رازی یکی از مفسران بزرگ اهل سنت و نویسنده تفسیر کبیر یا مفاتیح الغیب است. او درباره حضرت خضر (علیه السلام) با توضیح نسبتا زیادی وارد بحث شده و این قضیه را از زوایای مختلف بررسی کرده است.
این مفسر اهل سنت بر این باور است که آن موسایی که با خضر همراهی نمود و از وی درباره علت کارهای عجیب سوال کرد، همان موسی بن عمران معروف است که از انبیای بزرگ الهی بود و در قرآن آیاتی متعددی درباره آن وجود دارد. اگر چنانچه موسای دیگری می بود، باید اوصاف و ویژگی های خاص او را خداوند ذکر می کرد و از این که به طور مطلق ذکر کرده است، معلوم می شود که جز موسی (علیه السلام) صاحب تورات کسی دیگری نیست.[۶]
نظر مقاتل بن سلیمان درباره جناب خضر (علیه السلام)
یکی از مفسران قرن دوم، مقاتل بن سلیمان است. تفسیر او از قدیمی ترین تفاسیر می باشد، وی در تفسیرش به دنبال مکان ملاقات حضرت موسی و جناب خضر (علیهما السلام) می باشد و علت سفر را بررسی نموده است. مقاتل، معتقد است که اسم حضرت خضر (علیه السلام)، «الیسع» بوده به این جهت که دانش وی به گستردگی و وسعت شش آسمان و زمین بوده است.
وی همچنین بر این باور است که حضرت خضر (علیه السلام) در جایی می زیست که دو رود «رس» و «کر» در آن سوی سرزمین آذربایجان به هم متصل می گردد؛ طبق گزارش مقاتل، حضرت موسی (علیه السلام) حضرت خضر (علیه السلام) را در حالی ملاقات کرد که لباسی پشمین به تن داشت و با علم موهوبی اش حضرت موسی (علیه السلام) را شناخت.[۷]
حضرت خضر (علیه السلام) در منابع شیعه
در منابع روایی شیعه، از امام رضا (علیه السلام) روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است که حضرت خضر (علیه السلام) در شکل پیرمردی تنومند و بلند قامت با محاسن انبوه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المومنین (علیه السلام) در کوچه های مدینه وارد شد و با آن دو بزرگوار گفت و گو کرد.[۸]
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که مسجد سهله در کوفه محل همان صخره ای است که ظهور خضر بر حضرت موسی (علیهما السلام) در کنار آن صورت گرفته است.[۹]
نبوت حضرت خضر (علیه السلام)
یکی از اختلافات مساله نبوت ایشان است که آیا وی پیامبر هم بوده است؟
شیخ طوسی یکی از عالمان بزرگ شیعی دو دیدگاه مخالف و متضاد درباره نبوت و عدم نبوت حضرت خضر (علیه السلام) نقل می کند؛ قول اول دیدگاه ابو علی جبایی و رمانی است که آن دو معتقدند که ایشان نبی بوده است و قول دوم مربوط به ابن اخشید است، وی معتقد به عدم نبوت خضر می باشد. با این حال، شیخ طوسی درباره نبوت و عدم نبوت حضرت خضر (علیه السلام) اظهار نظر خاصی نکرده است.[۱۰]
ثعلبی از علمای اهل سنت در کتاب «عرائیس المجالس» نبوت حضرت خضر (علیه السلام) را تایید می کند و او را پیامبری می داند که خداوند به ایشان عمر بسیار طولانی داده و او از دید خلق پنهان است.[۱۱]
بغوی، یکی از مفسرین اهل سنت است در تفسیرش معتقد است که خداوند تبارک و تعالی از راه الهام، علم باطنی را به خضر عطا کرده است و اکثر علما و دانشمندان معتقد به نبوت و پیامبری خضر نیستند.[۱۲]
مفسر بزرگ شیعه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به این نتیجه رسیده که حضرت خضر (علیه السلام) از پیامبران الهی است که خداوند عمر با برکت و طولانی به وی عطا فرموده و تاکنون زنده است.[۱۳]
مفسر بزرگ اهل سنت، فخر رازی صاحب تفسیر معروف «مفاتیح الغیب» دلایل شش گانه ای که دیگر مفسران در اثبات نبوت حضرت خضر (علیه السلام) در تفاسیر شان ذکر نموده اند رد کرده و او را پیامبر نمی داند.[۱۴]
نتیجه گیری
درباره حضرت خضر (علیه السلام) از طرف مفسران شیعه و اهل سنت دو دیدگاه بیان شده است، برخی معتقد است که ایشان از پیامبران و انبیای الهی است و برخی هم بر این باورند که او تنها از اولیایی الهی است و پیامبر نیست.
در اینکه مرد صالحی که با حضرت موسی (علیه السلام) همسفر شد حضرت خضر (علیه السلام) بوده است، اختلاف نظر چندانی در بین صاحبنظران به چشم نمی خورد.
پی نوشت ها
[۱] . ابن قتیبه، المعارف، ص۴۲
[۲] . ابن حبیب، المحبر، ص۳۸۸
[۳] . مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۴۵۶.
[۴] . طبری، جامع البیان، ذیل کهف: ۶۵؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۶، ص۱۸۲.
[۵] . بخاری، صحیح، ج۱، ص۲۶-۲۷، ج۴، ص۱۲۶-۱۲۷؛ مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۱۰۷-۱۰۸
[۶] . فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص۱۴۸-۱۴۹
[۷] . مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ذیل کهف: ۶۰، ۶۵
[۸] . رجوع کنید به: ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۴، ج۱، ص۲۳۲؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۲۷۷
[۹] . ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۹۱۰
[۱۰] . ذیل کهف: التبیان فی تفسیر القرآن، ۶۷-۶۸
[۱۱] . ثعلبی، عرائس المجالس، ص۱۹۸؛ نیز رجوع کنید به: نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، قسم ۱، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷
[۱۲] . بغوی، تفسیر البغوی، ج۳، ص۱۷۳
[۱۳] . طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۵۲.
[۱۴] . فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۴۸-۱۴۹
منابع
- ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
- ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۱۴.
- ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت، بی تا.
- ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۸۱م.
- احمد بن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: المکتبه الثقافیه، بی تا.
- حسین بن مسعود بغوی، تفسیرالبغوی، چاپ خالد عبدالرحمان عک، بیروت: دارالمعرفه، بی تا.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت، بی تا.
- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت، بی تا.
- محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۶ش.
- محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، بی تا. چاپ افست تهران، بی تا.
- مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، بی تا.
- مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۷۴ش.
- مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، چاپ عبداللّه محمود شحاته، قاهره، ۱۹۷۹-۱۹۸۹.
- یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، مصر: ادارهالطباعه المنیریه، بی تا، چاپ افست تهران، بی تا.