تفاوت ریاضت تصوف با زهد اسلامی

تفاوت ریاضت تصوف با زهد اسلامی 

۱۴۰۰-۰۵-۰۳

434 بازدید

فهرست محتوا

اشاره:

زهد در دین مبین اسلام یکی از اوصاف بسیار پسندیده و مورد تأکید اهل بیت (علیهم‌السلام) است. اما ریاضت چیزی است که در دین اسلام تشریع نشده و از این رو هیچ ریشه ای در آموزه های اسلام ندارد. ریاضت چیزی است که در عرفان مسیحیت و هندوئیسم جایگاهی خاصی داشته و صوفیان اسلامی در این امر متأثر از عرفانهای بیگانه شده اند. در این نوشته تفاوت بین زهد اسلامی و ریاضت صوفیانه بیان گردیده است.

 

برای بهتر روشن شدن مطلب لازم است اندکی به تعریف بعضی از عناوین و اصطلاحات پرداخته شود.

ریاضت در لغت رنج و تعب و محنت کشیدن است و در اصطلاح عبارت است از استبدال حال مذمومه به حال ممدوحه و اعراض از اغراض شهوانی و ملازمتِ عبادت و بیداری شب و ترک معاصی و انجام مستحبات کثیره.(۱)

تصوف بر اساس ژنده‌پوشی، ریاضت نفس از طریق گرسنگی و تشنگی، و پرهیز از لذات و ضروریات زندگی قرار دارد. چنان که جنید از اقطاب صوفیه در تأکید این مطلب گفته است: ما تصوف را از تحمل گرسنگی و ترک دنیا و بریدن از تعلّقات و خوشی‌ها به دست آورده‌ایم.(۲)

بنابراین ریاضتِ مورد نظر تصوّف، شکنجه دادن نفس، خواه از طریق گرسنگی و تشنگی، به مدت هفت یا سی‌ روز (همانند شبلی)، خوردن به مدت سی روز، و بسنده کردن به خوراکی که بهای آن ۳ درهم بوده برای مدت سه سال (همانند سهل بن عبدالله تستری) می‌باشد که مغایر با تعالیم اسلام است. آنجا که خداوند می‌فرماید: «بگو چه کسی زینت‌های الهی را که برای بندگانش آفریده، و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟ …»(۳)

و اما زهد. در لغت چیز اندک و ناچیز،(۴) عدم تمایل و گرایش قلبی نسبت به چیزی(۵) و اعراض از اشیاء جهت کوچک دانستن آنها به کار رفته است.(۶)

از جمله دستاویزهای اسلام‌ستیزان، مسأله زهد و زهدپیشگی است. آنان می‌گویند زهد باعث فرار انسان‌ها از زندگی اجتماعی و رکود بازار کار و تلاش است. بر این اساس اسلام نمی‌تواند زندگی مادّی بشر را رونق بخشیده و جهان را آباد کند.

اسلام با طرح زهد اسلامی که بر خلاف زهد مسیحی و هندی (رهبانیگی و صوفیگری) به اصلاح ساختار روحی انسان، در رابطه با مسائل مادّی می‌پردازد و در این‌باره برای زندگی دنیوی و امور مادّی، به خاطر درآمدی بر مسائل معنوی و زندگی اخروی اهمیت بسیاری قائل است، چنان که امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: زهد، کلید خانه آخرت است.(۷)

برای روشن شدن موضوع نگاهی کوتاه به زندگی سرور زهد پیشگان، امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ داریم: سالی از سالها درآمد کشاورزی حضرت چهل هزار دینار بود. امام علی ـ علیه السّلام ـ همه آنها را میان مستمندان تقسیم کرد و در پایانِ آن روز با فروش شمشیرش مایحتاج منزل خود را تهیه کرد.(۸)

همچنین تصریح شده است که حضرت هنگام شهادت فقط ششصد درهم اندوخته داشتند که آن هم برای خرید خادم بود. او در حالی که خلیفه مسلمانان بود و سرزمین پهناور اسلامی تحت فرمان او قرار داشت بالای منبر گفت: چه کسی شمشیر مرا می‌خرد؟ و افزود: اگر پولی به اندازه بهای یک پیراهن داشتم آن را نمی‌فروختم.(۹)

خداوند به موسی کلیم فرمود: ای موسی! آراسته‌ترین فرد در نزد من کسی است که خود را به زینت زهد بیاراید، زهد برترین زینت‌هاست.(۱۰)

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تبیین حقیقت زهد فرمودند: زهد آن نیست که نعمت‌های حلال خدا را حرام کنی. و یا اموال و ثروت خود را ضایع سازی، بلکه زهد آن است که مال و دارایی، تو را از خدا غافل نسازد و در تو احساس غرور و بی‌نیازی نسبت به خدا ایجاد نکند. و در برابر مصائب صبور باشی و به سرانجام آن و ثواب و پاداش خود در پیشگاه خدا بیندیشی.(۱۱)

از امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: زهد چیست؟ فرمودند: همان دوری از محرّمات است.(۱۲) همچنین در بیان ماهیت زهد از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده که فرمودند: تمام زهد در دو آیه قرآن خلاصه شده است که: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بماآتاکم»(۱۳) آنچه از اموال و دارایی از دست شما رفت متأسف و آزرده خاطر نشوید، و برای آنچه که از اموال و دارایی به چنگ می‌آورید خود را نبازید و مغرور و دلشاد نگردید.(۱۴)

بنابراین ریاضت اصطلاحی تصوّف هیچ رابطه‌ای با زهد مورد نظر قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ندارد. زیرا زهدِ مورد نظر اسلام، مراعاتِ حد اعتدال است به گونه‌ای که خود را بنده آنچه که به دست می‌آورد نسازد، بلکه مالک آن شده در راه خیر و صلاحِ خود و دیگران به کار برد.

پی نوشت:

  1. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ دهخدا، ج ۲۶، ص ۲۴۶، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۹، تهران.
  2. معروف الحسنی، هاشم، تصوّف و تشیع، ص ۲۰۴، ترجمه سید محمد صادق عارف، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.
  3. سوره اعراف، آیه ۳۲.
  4. ابن اثیر، النهایه، ج ۲، ص ۳۲۱، نشر مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷، قم.
  5. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۹، نشر دارالمکتبه الهلال، بیروت.
  6. فرهنگ دهخدا، ج ۲۷، ص ۵۵۹.
  7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۱۵، نشر مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ هـ . ق، بیروت.
  8. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه، ج ۳، ص ۷، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۱۳ هـ . ق، تهران.
  9. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۹.
  10. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۹۵.
  11. نهج‌الفصاحه، ج۱، ص ۴۴۶، حدیث ۲۷۱۸، گردآورنده: غلام حسین مجیدی، نشر مؤسسه انصاریان، ۱۴۲۱ هـ . ق، قم.
  12. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص ۳۳۶، حدیث ۸۴۹، نشر دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۵ هـ . ق، بیروت.
  13. سوره حدید، آیه ۲۳.
  14. نهج البلاغه، ص ۷۵۰، حکمت ۴۴۸، گرد آورنده: مرحوم سید رضی، انتشارات فاطمه الزهرا ـ سلام الله علیها ـ ، قم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *