بحث آموزش مهارتهاى زندگى و شیوههاى آن که به عنوان عاملى در راه ارتقاى سلامت و سعادت روانى اجتماعى همگان و بالاخص جوانان و نوجوانان تلقى شده است، از جمله مباحث جذاب و شیرین و تلویحا (اگر بخواهیم با طرح چنین مباحثى، صرفا کاسبى کنیم) فریبندهاى است که در بسیارى از محافل و مراکز جامعهشناسى و روانشناسى دنیا و از جمله ایران، مورد توجه قرار گرفته است.
(این که چرا چنین مباحث و دیدگاههایى در بعضى جوامع با شدت وحدت بیشترى مورد استقبال قرار مىگیرد، خود نیازمند کالبدشکافى جدىتر و عمیقترى است که به نوشتارى دیگر موکول مىشود و فعلا به همین مسأله اکتفا مىکنیم که استقبال همهجانبه و همهگیر از چنین مباحثى، خود گویاى وجود معضلات و مشکلات جدى در سطوح فردى و اجتماعى است).
منظور از مهارتهاى زندگى، همه آن چیزهایى است که زندگى اجتماعى و فردى انسانها را در بر گرفته و بر شیوه، نحوه و نگرش آنها، تأثیر جدى و همه جانبه مىگذارد و بنابراین آموزش چنین مهارتهایى، طبعا توانایى و دانایى اجتماعى و فردى را فزونى داده و منجر به اتخاذ تصمیمات و برخوردهاى مناسبتر از جانب افراد با یکدیگر، اجتماع با فرد و فرد با اجتماع شده و در راستاى حل مشکلات و ارتقا و بالندگى زندگى کمکهاى مؤثرى نموده و مانع بروز و شکلگیرى بیمارىهاى اجتماعى روانى شده و در نتیجه با پیشگیرىهاى علمى و توصیهاى خود، هر چه بیشتر هزینههاى درمان چنین معضلاتى را کاهش داده و به حداقل مىرساند.
بحث آموزش مهارتهاى زندگی، بحثى موردى و مقطعى نیست بلکه همانند مباحث توسعه پایدار و متوازن، امرى فرآیند و مستمر است و به همین لحاظ آموزشى مادامالعمر و از جمله ى برنامههاى بلند مدت و نیازمند جدیت و پشتکار تلقى مىگردد، زیرا مباحث اجتماعى فردى به هیچ عنوان و در هیچ کجاى جهان با حرکتهاى بارى به هر جهت و کوتاهمدت و چند روزه، نه حل شدهاند و نه حل مىشوند، پس ارتقاى سطوح بهداشتى روانى و اجتماعى جامعه که مهارتهاى زندگى جزئى از آنهاست بدون برنامهریزى همهجانبهنگر و دراز مدت حل نشده و برگزارى دوره و سمینار و سخنرانى صرفا از جمله ابزارهاى بسترساز بهبود مورد نظر است و نه هدف کلى آن.
در این راستا و به عنوان نمونه و مثال این که، یکى از مهمترین و پایهاىترین مهارتهاى زندگى که لازم است همگان از آن برخوردار شوند همانا توان «نه» گفتن (مهارت در قاطعیت) و همچنین قدرت و شهامت ابراز وجود (اعتماد به نفس) است، زیرا بدون برخوردارى از این دو مهارت پایهاى که حتما و قطعا از ریشههاى عمیق اجتماعى فردى برخوردارند صحبت از مهارتها و باورهاى دیگر گمراهکننده است، زیرا انسان بدون توان در گفتن «نه»، انسان بدون شهامت در بیان آراء، انسان بدون اعتماد به خود؛ چگونه مىتواند مانع پایمال شدن حقوق اجتماعى خود و جامعه شود؟ و چگونه مىتواند به نادرستىها، نامردمىها و ناراستىها «نه» بگوید؟ و دست رد بر سینه آنچه که غیر انسانى و نامعقول است، بزند؟
آنگاه که فرد راحتتر «نه» گفت و راحتتر از آن خواستههاى خود را مطرح نمود، از ارتباط و تعامل بیشترى برخوردار شده (ارتباطاتى معنادار، با مفهوم و راضى کننده) و جایگاهى در شأن انسان را به خود اختصاص مىدهد، و اینجاست که او مهارت زندگى را آموزش دیده و آموزش خود را به کار بسته است.
بنابراین از آنجایى که «مهارت زندگی» خود مجموعهاى درهم تنیده از دانایى و توانایى و تعهدى است که توان تعامل و انطباق و کارآمدى فرد و جامعه را افزایش مىدهد، پس به لحاظ اهمیت و در خور توجه بودن و مهمتر از آن اخلاقى و انسانى بودن چنین موضوعى بایستى به همان سنگینى و با همان ظرافت نیز به آموزش مهارتهاى زندگى نگریسته شود، زیرا که نگاه متعهدانه به موضوعات انسانى بسیار پربار و سودآور است.
در انتها در راستاى حرکت بر مبناى اعتماد به نفس و قاطعیت محترمانه، پیشنهاد ما این است که:
۱- نترسید؛
۲- مستقیم و دقیق نگاه کنید (از اعمال قاطعیت و نگاه مستقیم نترسید، تمرین کنید، عادت مىکنید و مسلط مىشوید)؛
۳- بدون جهت و دلیل جدی، به کسى لطف نکنید؛
۴- به خودتان احترام بگذارید؛
۵- آن گونه که مایلید زندگى کنید؛
۶- واقعگرا باشید؛
۷- موارد آزاردهنده را فراموش کنید؛
۸- افراد با اعتماد در پى جلب رضایت همگان نیستند؛
۹- از قناعت پیشگى و انزواطلبى دست بردارید ولى در عین حال صبور، مؤدب و متواضع باشید؛
۱۰- از اتفاق نترسید؛
۱۱- غیرمترقبه باشید؛
۱۲- مثل دیگران زندگى کنید؛
۱۳- متمایز از دیگران کار کنید؛
۱۴- همه خوبند و شما از همه خوبترید؛
۱۵- به خودتان، زندگیتان، کارتان و دیگران عشق بروزید؛
۱۶- «نه» گفتن را تمرین کنید؛
۱۷- شما بزرگتر از آن هستید که فکر مىکنید؛
۱۸- شادى زندگى را هیچگاه فراموش نکنید؛
۱۹- دیگران نیز به اندازه شما حق دارند ولى شما اندکى بیشتر؛
۲۰- هیچگاه خودتان را تحقیر نکنید؛
۲۱- همیشه زیبا، جذاب و شیکپوش باشید؛
۲۲- با صراحت و شفافیت صحبت کنید، از متهم شدن به وقاحت نترسید؛
۲۳- نگفتن و بیان ننمودن بعضى چیزها ضرورى است، نیازى نیست که همه چیز را براى همه کس توضیح دهید؛
۲۴- صراحت را با کله شقى بدون جهت و سرسختى بدون دلیل یکسان نگیرید؛
۲۵- تا حد امکان مهارتهاى شنیدارى خود را تقویت کنید؛
۲۶- سکوت، سکوت و باز هم سکوت؛ سکوت را بیاموزید زیرا افراد مطمئن و با اعتماد به راحتى سکوت مىکنند؛
۲۷- از حریم شخصى خود به طور جدى دفاع کنید و به حریم دیگران احترام بگذارید؛
۲۸- همیشه مثبت و کاملا منطقى و واقعگرایانه فکر کنید؛
۲۹- سؤالات خود را با احترام بیان کنید؛
۳۰- زیاد تعارف نکنید؛
۳۱- همیشه (به جز در مواقعى که با جدیت صحبت مىکنید) لبخند بزنید زیرا خنده، نشانى از عزت نفس است؛
۳۲- خیلى راحت به اصل موضوع بپردازید و از انتقادهاى نامفهوم و گوشه زننده خوددارى کنید؛
۳۳- معمولا خشم خود را کنترل کنید و فقط در مواردى خاص و کمیاب بروز دهید. ولى آنگاه که خشمگین مىشوید قاطعانه خشمگین شوید و به هیچ عنوان به عواقب آن نیاندیشید؛
۳۴- اگر دیگران برخورد خشمگینانه با شما نمودند خیلى جدىتر و در همان لحظه پاسخگو باشید، چه در غیر این صورت هیچگاه امکان پاسخ نخواهید یافت؛
۳۵- اشتباهات خود را بپذیرید ولى حتىالمقدور کمتر عذرخواهى کنید؛
۳۶- روحى بلند، دستنایافتنى و دیدگانى با عظمت داشته باشید؛
۳۷- همیشه و در همه حال انسان باشید؛
۳۸- به زندگىتان بیش از هر چیز عشق بورزید.
منبع: سید مسعود مدنى؛ برگرفته از مجله دنیاى سلامت شماره ۲۷