« الجوهر الثمین فى تفسیر القرآن المبین»، به زبان عربى، اثر سید عبد الله شبر، متعلق به قرن ۱۳ ق، مجموعهاى تفسیرى از کل آیات قرآن کریم است.
ساختار
کتاب، در شش جلد، تدوین شده است و تفسیر سورهها در مجلدات ششگانه آن، به ترتیب، به شکل زیر است:
- از آغاز قرآن تا پایان سوره آل عمران؛
- از آغاز سوره نساء تا پایان سوره اعراف؛
- از آغاز سوره انفال تا پایان سوره نحل؛
- از آغاز سوره اسراء تا پایان سوره نمل؛
- از آغاز سوره قصص تا پایان سوره جاثیه؛
- از آغاز سوره احقاف تا پایان قرآن.
نویسنده، در این مجموعه، روىکردى ادبى، بلاغى و لغوى به آیات داشته و با شرح لغات، اصطلاحات و عبارات آیات، سعى در تبیین مفهوم آیه دارد. وى، از روایات تفسیرى نیز در تفسیر آیات کمک گرفته و بهصورت شرح مزجى به توضیح مفاد و مندرجات آیات پرداخته است. در داخل پرانتز آیات مورد نظر و در بیرون آن مفهوم آیات بیان شده است.
گزارش محتوا
مؤلف، ابتدا، از جایگاه نزول سوره سخن مىگوید و پس از آن، با اشارهاى به شماره آیات سوره و اختلاف موجود در آن، قسمتى از سوره را انتخاب کرده، اول آیات را ذکر مىکند و سپس به تفسیر آنها مىپردازد. در تفسیر آیات، ابتدا، ثواب قرائت است و بعد از آن تشریح و تبیین جملهها و غالبا با اتکاء به روایات و برخى از اقوال مفسران.
در نقل اقوال مفسران، توجهى شایسته است به اقوال تمام مفسران شیعه و سنى، متقدم و متأخر، گاهى با نقد و تحلیل و گاه صرفا با نقل و اشاره. مسائل عقیدتى، بسیار خلاصه و فشرده آمده است تا جایى که از محدوده توضیح آیات بیرون نرود. نقل قصص و تاریخ، به تفصیل نیست و آنچه آمده، غالبا بدون نقد و تحلیل است، با انتخابى شایسته. به قرائتهاى مختلف در آیات، توجه شده و با توجیه معانى انتخاب شده، غالبا به استدلال و توجیه پرداخته است و این همه با نثرى روان، روشن و رسا بیان شده است و این، شیوه تفسیرى مؤلف است که پس از این، به آن اشارهاى خواهیم داشت.
دکتر سید محمد بحر العلوم، در ضمن مقدمه مفصل و سودمند خود براین تفسیر، در باره آن نوشتهاند:
در چهارچوپ جریان تفسیرنگارى شیعى، در روشن تفسیرى، پس از« مجمع البیان»، این تفسیر را مىتوان حلقه مفقودهاى دانست که در جمع بین جنبههاى عقلانى در تفسیر و تلاش براى دست یافتن به روشى سهل و آسان در تعبیر و عرضه مطالب، همت ورزیده است. در نگارش و تبیین مطالب، توضیح روشن و رسا، نثر روان و استوار محدود ساختن مطالب در محدوده روشنگرى پیرامون آیات و پرهیز از« اطناب ممل» و« ایجاز مخل»، دقت شایسته در انتخاب روایت و منقولات و… از جمله ویژگىهاى برجسته این تفسیر است. این تفسیر، تفسیر متوسط مؤلف است؛ از تفسیر« الوجیز» وى، گستردهتر است و از« صفوه التفاسیر»، کوچکتر و خلاصهتر.
وضعیت کتاب
در پایان هر جلد از این تفسیر، فهرست محتویات آن جلد ذکر شده است.
در پاورقى نیز برخى از عبارات مغلق توضیح داده شده است.
آقاى دکتر سید محمد بحر العلوم، بر این تفسیر، مقدمهاى نوشتهاند مفصل و سودمند و در ضمن آن، از تفسیر و مفسران شیعه، میراث تفسیرى شیعه و گستردگى آن، زندگانى مؤلف و آثار وى، اشارهاى به تفسیر« الجوهر الثمین» و روش تفسیرى مؤلف و… سخن گفته است.
منبع:
متن و مقدمه کتاب.
منبع مقاله: کتابشناسی جامع تفاسیر