اشاره:
یکی از اصول مشترک و بسیار مهم زندگی امامان (علیهم السلام) حالات عرفانی و معنوی و اصول اخلاقی، و شیوه های رفتاری آن بزرگمردان است که هم نقش به سزایی در پیشروی اسلام و جذب انسانها و طرد بیگانگان داشت، و هم خط اسلام ناب را نشان می داد ، و هم درسهای سازنده و بالنده و گنجینه پر بار معرفت و اخلاق برای همه انسانها در طول تاریخ بوده و هست .
ما در این بخش به تجزیه و تحلیل نمونه هایی از شیوه های رفتاری امامان (علیهم السلام) می پردازیم، و درسهای بزرگی که در این راستا وجود دارد، در معرض تماشای شما قرار می دهیم، با این امید که با توجه به این نمونه ها، با اصول و طرز زندگی معنوی و اخلاقی امامان (علیهم السلام) آشنا گردیم .
برای آنک با بصیرت بیشتر، به اصول اخلاقی امامان (علیهم السلام) پی ببریم لازم است در آغاز به چهار مطلب توجه عمیق گردد:
۱. امامان در سطح اعلای اخلاق
امامان ما (یعنی حضرت علی [علیه السلام ] تا امام قائم [ عج ] از نظر عرفان و اخلاق، در سطح اعلای آن بودند، و در این جهت نظیر نداشتند، آنها – با همه محدودیتهایی که از نظر مسجد، سخنرانی، تماس با مردم و … داشتند، بدون سر و صدا با شیوه های اخلاقی خود، مردم را می ساختند و جذب می نمودند، حتی دشمنان آنها با دیدن آن خصال برجسته و شیوه عالی اخلاقی، شیفته آنها شده و ناخود آگاه مجذوب آنها می شدند و زبان به مدح و ستایش آنها می گشودند به گونه ای که در مورد آنها، این سخن به صورت مثل در آمد که: الفضل ما شهدت به الاعداء؛ فضل و برتری آن است که دشمن به آن اقرار کند و گواهی دهد .
و در تاریخ نمونه های بسیاری وجود دارد که دشمنان سرسختی به عظمت مقام اخلاقی و عرفانی امامان (علیهم السلام) اعتراف می کردند، مثلا معاویه با اینکه از دشمنان سخت و پرکینه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بود، گاهی خصال عظیم آن رادمرد خدا را به یاد می آورد و او را می ستود.
به عنوان نمونه، معاویه از سخت ترین دشمنان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بود، حتی بخشنامه کرده بود که مردم آن حضرت را سب و لعن کنند، ولی گاهی ناگزیر به عظمت اخلاقی و فضائل امام علی (علیه السلام) اعتراف می کرد، مثلا در تاریخ آمده: روزی ضرار بن ضمره که از شیعیان بود به شام سفر کرد و بر معاویه وارد شد، معاویه با اصرار از او خواست تا مقداری از شأن علی (علیه السلام) را بیان کند، ضرار به ذکر مقداری از فضائل حضرت علی (علیه السلام) پرداخت، از جمله گفت:
«یعظم اهل الدین، و یقرب المساکین، لا یطمع القوی فی باطله، و لا ییئس الضعیف من عدله …»؛«علی (علیه السلام) کسی بود که دینداران را تجلیل و احترام می کرد، و مستمندان را به نزد خود نزدیک می نمود، زورمندان در نیل به اهداف باطل خود به او راه نداشتند، و مستضعفان از عدالت او مأیوس نبودند …»
معاویه با شنیدن این مطالب گریست و گفت:
«رحم الله اباحسن کان و الله کذلک» ؛ «خدا ابوالحسن علی (علیه السلام) را رحمت کند، سوگند به خدا او چنین بود .» (۱)
۲ . تجسم اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در وجود امامان (علیهم السلام)
امامان (علیهم السلام) از امام علی (علیه السلام) تا امام قائم (عج) در درجه اول، اخلاق نیک را از جدشان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به ارث برده بودند، آنها آئینه تمام نمای کمال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، به طوری که اگر فرضا توسط جبرئیل مجددا بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی می آمد، برای همه دوازده امام، این آیه را (که در شأن پیامبر ص آورد ) می آورد که:
و انک لعلی خلق عظیم : تو صاحب اخلاق عظیم و برجسته ای هستی . (قلم – ۴ )
امامان (علیهم السلام) در تمام صفات اخلاقی و شیوه های عالی زندگی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را میزان و الگو قرار داده بودند، و اخلاق نیک و خصلتهای عالی انسانی را در زندگی خود به عنوان یک اصل استوار و خلل ناپذیر حفظ می کردند، و آن را یگانه راه وصول به رضوان خدا و بهشت می دانستند و زیور کمال مؤمن را به داشتن صفات نیک اخلاقی، توصیف می نمودند، چنانکه امام باقر (علیه السلام) در سخنی فرمود:
«ان اکمل المؤمنین ایمانا احسنهم خلقا»؛« همانا از میان مؤمنان، کسی ایمانش از همه بهتر است که اخلاقش کاملتر باشد .» (۲)
۳. وسعت و فراگیری اخلاق امامان (علیهم السلام)
در جهان گاهی افرادی پیدا شده اند که دارای صفات برجسته و خصال نیک بوده اند، مثلا حاتم طائی ، یک انسان سخاوتمند و جوانمرد بود، و عمرو بن عبدود فردی شجاع و غیور بود … ولی این افراد برجسته و استثنائی هرگز قابل مقایسه با امامان (علیهم السلام) نبودند، زیرا آنها تنها در بعضی از صفات، افرادی برجسته بودند، ولی امامان (علیهم السلام) در همه خصلتهای انسانی و ویژگی های اخلاقی، برجسته بودند، و در این راستا جامعیت داشتند، چنین نبود که در جهتی کامل و در جهت دیگر ناقص باشند، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در همه صفات اخلاقی، ممتاز بود .
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سخنی فرمود:
«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛«من برای این مبعوث شده ام که فضائل اخلاقی را تکمیل کنم .» (۳)
قطعا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و امامان (علیهم السلام) به این سخن توجه داشته اند، و در راستای هدف از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گام نهاده اند، و خصلت های اخلاقی اسلام را تا سر حد کمال خود، در وجود خویش آشکار نموده اند، اگر غیر از این بود، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در شأن آنها نمی فرمود:
«مثل اهلبیتی کسفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق»؛« مثل خاندان من (فاطمه و امامان) همچون کشتی نوح است، هر کس که بر آن سوار شد، نجات می یابد و هر کس که از سوار شدن بر آن تخلف نمود، غرق می شود.» (۴)
این حدیث بیانگر آن است که هر کس از مسلمانان، روش اخلاقی امامان (علیهم السلام) را در زندگی خود الگو قرار نمی دهد، در پرتگاه غرق و سقوط و هلاکت قرار گیرد و سرانجامش غرق و نابودی است .
بنابراین برای همه ما واجب و ضروری است که روشهای اخلاقی امامان (علیهم السلام) را بشناسیم و با بهره گیری عملی از آن روشها، خود را به راه نجات و رستگاری برسانیم .
۴. معجزه اخلاقی امامان (علیهم السلام) و جاذبه آن
پیروزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) در مواضع مختلف، پس از امداد الهی، هر چند عوامل زیادی از نظر ظاهر داشت ولی یکی از مهمترین آنها جاذبه اخلاقی آنها بود، صفات برجسته اخلاقی آنچنان در وجود و شیوه رفتاری آنها جمع بود که دشمنان سرسخت را تحت تأثیر قرار می داد، و به تسلیم وادار می کرد، و دوستان را سخت مجذوب می نمود.
چقدر شایسته و زیبا است که امروز اخلاق اسلامی زنده شود، و در هر مسلمانی پرتوی از خلق و خوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، و امامان باشد، که قطعا می توان در این مسیر، بسیاری از مردم را به سوی اسلام جذب کرد و امتیازات بی شماری را کسب نمود، اینک در اینجا وقت آن فرا رسیده که با ذکر نمونه هایی از اصول اخلاقی امامان (علیهم السلام) ، تحت عنوان یازده اصل بپردازیم، و با توجه به همین نمونه ها، با روش رفتاری و حالات اخلاقی آنها آشنا شده، و با بهره گیری عملی از آنها، به زندگی خود شکوه و صفا و اعتبار ببخشیم، با اعتراف به اینکه: اصول اخلاقی امامان (علیهم السلام) ، بسیار است و ما در اینجا به ذکر نمونه ها و با اشاره و اختصار، وارد بحث شده ایم .
پی نوشت:
۱. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۲۲۶ .
۲. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۰۶ .
۳. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۳۳ .
۴. مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۳۴۳ .
منبع: مرکز اطلاع رسانی الغدیر( برگرفته از کتاب فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (نوشته: محمد تتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی)