احترام به پدر و مادر در اسلام و ادیان قبل از اسلام-3

احترام به پدر و مادر در اسلام و ادیان قبل از اسلام-۳

۱۴۰۰-۰۸-۱۷

148 بازدید

۵) «و لقد اتینا لقمان الحکمه ان اشکر الله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنی حمید و اذ قال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهناً علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر و ان جاهداک علی ان تشرک بی‌ما لیس من اناب الی ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون».(لقمان ۱۵-۱۲)

و آدمی را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوان‌تر می‌شد و پس از دو سال از شیرش باز گرفت. و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را شکر گوی که سرانجام تو نزد من است. اگر آن دو به کوشش از تو بخواهد تا چیزی را که نمی‏‌دانی چیست با من شریک گردانی، اطاعتشان مکن. در دنیا با آنان به وجهی پسندیده زندگی کن و خود، راه کسانی را که به درگاه من باز می‌گردند. در پیش گیر، بازگشت همه شما به سوی من است و من از کارهایی که می‌‏کرده‏‌اید، آگاهتان می‏‌کنم.

در آیه اول، نتیجه «شکر» و «کفران» نعمتها، به این صورت بیان شده که شکر نعمت، به سود خود انسان، و کفران هم به زبان خود او است. خداوند از همگان بی‌نیاز است. اگر همه ممکنات شکر کنند، چیزی بر عظمتش افزوده نمی‏‌شود و اگر جمله موجودات کافر شوند. بر دامن کبریایی‌اش گردی ننشیند. «ل» در جمله «ان اشکرالله»، برای اختصاص و در «لنفسه» برای نفع است.

بنابراین، سود شکرگزاری که همان دوام نعمت، و افزایش آن به اضافه ثواب آخرت است، به خود انسان بر می‌گردد؛ همان گونه که زیان کفران، فقط دامان خودش را می‏‌گیرد. تعبیر: «غنی حمید»، اشاره به این است که شکر گزار در برابر افراد عادی، یا چیزی به بخشنده نعمت می‏‌دهد یا اگر چیزی نمی‏‌دهد، با ستایش او مقامش را در انظار مردم بالا می‌برد. ولی درباره خداوند، هیچ یک از این دو، معنا ندارد.

او از همگان بی‏‌نیاز، و شایسته ستایش همه ستایشگران است. فرشتگان حمد او را می‏‌گویند، و تمام ذرات موجودات به تسبیح و حمد او مشغولند. اگر انسانی به زبان قال کفران کند، کمترین اثری ندارد؛ زیرا ذرات وجود خودش، به زبان حال مشغول حمد و ثنای اویند. شکر با «صیغه مضارع» نشانه تداوم و استمرار است، و کفر با «صیغه ماضی» که حتی بریک مرتبه است بیان شده است.

این نکته، اشاره به این است که کفران حتی برای یک بار، ممکن است عواقب دردناکی بار آورد اما شکر لازم است که مستمر و مداوم باشد تا انسان مسیر تکامل خود را طی کند.

بعد از معرفی لقمان و مقام و حکمت او، به نخستین اندرز وی- که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش می‌باشد- اشاره شده است. حکمت لقمان ایجاب می‏‌کند که قبل از هر چیز، به سراغ توحید، اساسی‌ترین مسئله عقیدتی، برود؛ زیرا هر حرکت تخریبی و ضد الهی، همچون: دنیا پرستی، مقام پرستی و هوا پرستی، شاخه‏ای از شرک به شمار می‏‌روند. نکته قابل توجه این که لقمان حکیم، دلیل بر نفی شرک را این ذکر می‏‌کند که شرک، ظلم عظیم است؛ آن هم با تعبیری، که از چند جهت تاکید دارد. و چه ظلمی از این بالاتر، که هم درباره خدا انجام بگیرد و موجود بی‏‌ارزشی را همتای او قرار دهند، و هم درباره خویشتن انجام شود. و انسان از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط کند.

دو آیه بعد، در حقیقت جمله‏‌های معترض ه‏ای است که در لابه لای اندرزهای لقمان از سوی خداوند بیان شده است. البته معترضه، به معنای بی‏ارتباط نیست، بلکه به معنای سخنان الهی است که ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد.

در این آیه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شکر آنان در کنار شکر خداوند است. به علاوه، تاکیدی بر خالص بودن اندرزهای لقمان، به فرزندش نیز شمرده می‌شود، زیرا پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت، ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند. آنگاه، به زحمات بسیار مادر اشاره می‌شود.

این مسئله از نظر علمی ثابت شده و تجزیه نیز نشان داده است، که مادران در هنگام بارداری گرفتار سستی می‌شوند؛ زیرا شیره جان و مغز استخوان را به پرورش جنین خود اختصاص می‏‌دهند، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او می‏‌کنند. به همین دلیل، مادران در دوران بارداری گرفتار کمبود انواع ویتامین‌ها می‌شوند که اگر جبران نشود، ناراحتی‌هایی را برای آنان به وجود می‏‌آورد.

این ویژگی، در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه می‌یابد؛ چرا که شیر، شیره جان مادر است. لذا به دنبال آیه، آمده است که پایان نکته، اشاره شده است: «و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین»(بقره ۲۳۳) مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر دهند. البته، منظور دوران، کمتر از دوسال انجام شود.

به هر حال، مادر در این ۲۳ ماه، دوران حمل و دوران شیر خوارگی، بزرگترین فداکاری راهم از نظر روحی و عاطفی، هم از نظر جسمی، و هم از جهت خدمات، درباره فرزندش انجام می‏‌دهد. جالب این که در آغاز توحید، پدر و مادر را ذکر می‏‌کند، ولی به هنگام بیان زحمت و خدمات، تکیه روی زحمات مادر است تا انسان متوجه ایثارگری‌ها و حق عظیم او شود.

سپس، به شکر خداوند و شکر پدر و مادر سفارش شده است. شکر خدا را باید کرد، زیرا خالق و منعم اصلی انسان، خداست که چنین پدر و مادر مهربانی را به ما داده است. و هم شکرگزار پدر و مادر باید بود، که به واسطه این فیض و عهده‏ دار انتقال نعمت‌های خداوند به انسان می‏باشند. و در پایان، آیه با لحنی که خالی از تهدید و عتاب نیست، می‌فرماید: «بازگشت همه شما، به سوی من است».

اگر در اینجا کوتاهی کنید، در بارگاه الهی تمام این حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسی و محاسبه می‌شود. بعضی از مفسران در اینجا به نکته‏ای توجه کرده اند که در قرآن مجید، تاکید بر رعایت حقوق پدر و مادر بارها آمده است. اما سفارش به فرزندان جز درباره نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنایی در عصر جاهلیت بود- کمتر دیده می‌شود.

این نکته به دلیل آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان، کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشی بسپارند. در حالی که بسیار دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را به ویژه به هنگام پیری و از کار افتادگی، فراموش می‌کنند: این دردناکترین حالت برای پدر و مادر، و بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب می‌شود.

از آنجا که توصیه نیکی درباره پدر و مادر ممکن است این توهم را برای بعضی ایجاد کند که حتی در مسئله عقاید، کفر و ایمان باید با آنان مماشات کرد، در آیه بعد تاکید می‏‌کند که هرگز نباید رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد.

پس، هرگز نباید عواطف خویشاوندی، حاکم بر اعتقاد مکتبی انسان شود. تعبیر به «جاهداک»، اشاره به این است که پدر و مادر، گاه به گمان این که سعادت فرزندشان را می‌‏خواهند، تلاش و کوشش می‏‌کنند که او را به عقیده انحرافی بکشانند. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند، استقلال فکری خود را حفظ کنند، و عقیده توحید را با هیچ معاوضه نکنند.

همچنین، جمله «ما لیس لک به علم». اشاره به این است که اگر فرضاً دلایل بطلان شرک را نادیده بگیریم، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست. از آنجا که ممکن است این فرمان این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل داشت و بی‏‌حرمتی کرد، بلافاصله اضافه می‌کند که اطاعت نکردن از آنان در کفر و شرک، دلیل بر طرز شایسته‌‏ای رفتار کرد، ولی از نظر اعتقاد و برنامه‏‌های مذهبی تسلیم افکار و پیشنهادهایشان نشد.

این رفتار، درست نقطه اصلی اعتدال، و راه پیامبران و مومنان راستین است. لذا، بعد می‏‌افزاید که مومنان باید راه کسانی را پیروی کنند، که به سوی خداوند باز می‌گردند؛ چرا که بازگشت همه به سوی خداوند است، و خداوند انسان را ازکارهایشان آگاه می‌سازد و طبق آن پاداش و کیفری می‏‌دهد.

نفی و اثبات های پی در پی، و امر و نهی ‏ها در آیات فوق، برای این است که مسلمانان در این گونه مسائل که در بدو نظر تضادی در میان انجام دادن دو وظیفه لازم تصور می‌شود خط اصلی را پیدا کنند و بدون کمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرند. این دقت و ظرافت قرآن در این ریزه‌کاری‌ها، از چهره‌های فصاحت و بلاغت عمیق آن است.

وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی‌ ما لیس لک به علم فلا تطعهما الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون».(عنکبوت ۸)

و به آدمی سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند و اگر آن دو بکوشند که تو چیزی را که بدان آگاه نیستی شریک من قرار دهی، اطاعتشان مکن. بازگشت همه شما به سوی من است و شما را به کارهایی را می‏‌کرده‌اید، آگاه می‏‌کنم.

روایات مختلفی در شان نزول این آیه آمده، که چکیده آن این است که «بعضی از مردانی که در مکه بودند، ایمان و اسلام را پذیرفتند. هنگامی که مادرشان از این مسئله آگاه شدند، تصمیم گرفتند که غذا نخورند و آب ننوشند تا فرزندانشان از اسلام باز گردد. گر چه هیچ کدام از این کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند. ولی این آیه نازل شد و خط روشنی در برخورد با پدر و مادر در زمینه ایمان و کفر به دست همگان داد یکی از مهمترین آزمایش‌های الهی، مسئله تضاد خط ایمان و تقوا با پیوندهای عاطفی و خویشاوندی است.
قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنی بیان کرده است. در این بخش، آیات آمده در این زمینه، بررسی می‌شود:

۱) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً»(حقاف ۱۵) و انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند.

اگر چه این حکم، یک حکم تشریعی است، ولی این مسئله پیش از آنکه یک لازم تشریعی باشد، به صورت یک قانون تکوینی درنهاد همه انسانها وجود دارد. تعبیر به «انسان» در اینجا جلب توجه می‌کند؛ زیرا این قانون مخصوص مومنان نیست، بلکه هر کس شایسته نام انسان است، باید همیشه به پدر و مادر حق شناس باشد.

هر چند با این اعمال، هرگز نمی‏‌تواند دین خود را به آنان ادا کند. سپس، برای این که تصور نکند که پیوند عاطفی با پدر و مادر می‏‌تواند بر پیوند انسان با خدا و مسئله ایمان حاکم شود، با یک استثنای صریح تاکید می‏‌کند که اگر پدر و مادر تلاش و کوشش کنند که فرزندشان برای خدا شریکی قایل شود که به آن علم ندارد، از آنان نباید اطاعت کند.

تعبیر: «مالیس بک به علم» اشاره به منطقی نبودن شرک است. چون اگر واقعاً شرک صحیح بود، دلیلی بر آن وجود داشت. به تعبیر دیگر، جایی که انسان علم به چیزی نداشته باشد، باید از آن پیروی نکند؛ تا چه رسد به این که علم به بطلان آن داشته باشد. پیروی از چنین چیزی پیروی از جهل است. اصولاً، تقلید کورکورانه غلط است، حتی اگر درباره ایمان باشد؛ تا چه رسد به شرک و کفر.

به این ترتیب، از اینجا یک اصل کلی استفاده می‌شود: « هیچ چیز نمی‏‌تواند بر ارتباط انسان با خدا حاکم شود؛ حتی پیوند با پدر و مادر، که نزدیکترین پیوندهای عاطفی است.

حدیث معروف امام علی(علیه السلام): «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق» اطاعت از مخلوق در عصیان خالق روا نیست، معیار روشنی را در این مسائل به دست می‏‌دهد. از این آیات و روایات نتیجه می‌شود که اسلام، برترین احترام را برای پدر و مادر قائل است. پس، در صورت مشرک بودن و دعوت به شرک- که منفورترین کارها در نظر اسلام است- باز حفظ احترام آنان در عین نپذیرفتن دعوت آنان به شرک، واجب شمرده می‌شود.

در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که شخصی خدمت ایشان آمد و عرض کرد: من به چه کسی نیکی کنم»؟ فرمودند: «به مادرت». دوباره آن شخص سئوال کرد: «بعد از او به چه کسی»؟ فرمودند: «به مادرت». بار سوم، آن شخص سئوال کردم: «بعد از او، به چه کسی»؟ باز فرمودند: «مادرت». و در چهارمین بار، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) توصیه پدر و مادر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکی آنان، به ایشان فرمودند. در حدیث دیگری، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) توصیه پدر و دیگر بستگان را به ترتیب نزدیکی آنان، به ایشان فرمودند.

در حدیث دیگری، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الجنه تحت اقدام الامهات»(بهشت، زیر پای مادران است). یعنی فقط از طریق خضوع و همچون خاک راه بودن در برابر آنان، می‏‌توان به بهشت برین راه یافت.

۲) «و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرهاً و وضعته کرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان شکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحاً ترضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین».(احقاف ۱۵)

و آدمی را به نیکی کردن با پدر و مادر خود سفارش کردیم. مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد. و مدت حمل تا از شیر باز گرفتنش، سی ماه است تا چون به سن جوانی رسد و به چهل سالگی در آید. گوید: ای پروردگار من! به من بیاموز تا شکر نعمتی که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای به جای آرم. کاری شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوی و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیم شدگانم.

این آیه، از نیکی و شکر به پدر و مادر که مقدمه‌ای برای شکر پروردگار است، شروع می‏‌کند. «وصیت» و توصیه، به معنای مطلق سفارش است. و مفهوم آن، منحصر به سفارشهای مربوط به پس از مرگ نیست. لذا جمعی از مفسران آن را در این آیه، به معنای دستور و فرمان تفسیر کرده‌اند. سپس به دلیل لزوم حق‌شناسی از مادر، تاکید می‌شود که در طول ۳۰ ماه بارداری و شیردهی، وی بزرگترین ایثار و فداکاری را درباره فرزندش انجام می‏‌دهد.

این که قرآن در اینجا فقط از ناراحتی‏‌های سخن می‌گوید، و سخنی از پدر در میان نیست، نه به خاطر اهمیت ندادن به پدر است؛ چرا که هم در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است. اما چون سهم بیشتری دارد، بیشتر بر او تاکید شده است.

هنگامی که انسان به کمال قدرت نیروی جسمانی رسید و به مرز ۴۰ سالگی وارد شد، سه چیز را از خدا تقاضا می‏‌کند: شکر پدر و مادرش، انجام دادن کارهای خوب و تداوم در رستگاری‏‌اش در فرزندانش، این تعبیر، نشان می‏‌دهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمت‌های خدا بر او، و هم از نعمت‌های که پدر و مادر به او کرده است، آگاه می‌شود؛ زیرا در این سن و سال، معمولاً خودش پدر یا مادر می‌شود و با درک زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو، بی‌اختیار به یادشان می‌افتد و به جایشان در پیشگاه خدا شکر می‌کند. تعبیر: «لی»(برای من)، ضمناً اشاره به این است که صلاح و نیکی فرزندان من در چنان باشد، که نتایجش عاید من نیز بشود.

تعبیر: «فی ذریتی»(فرزندان من)، به طور مطلق اشاره به تداوم صلاح و نیکوکاری در تمام دودمان است. جالب این که در دعای اول، پدر و مادر را و در دعای سوم، فرزندان را شریک می‏‌کند. ولی در دعای دوم، برای خود دعا می‏‌کند.

انسان صالح این گونه است که اگر با یک چشم به خویشتن می‌نگرد، با چشم دیگر به افرادی که بر او حق دارند. نگاه می‏‌کند. پس از بررسی موضوع احترام به پدر و مادر از نگاه قرآن کریم و ارتباط آن با اطاعت از دستورهای خداوند، اکنون می‏‌توانیم این گونه جمع‏‌بندی کنیم که احترام به والدین، از دستورهای اکید دینی است.

درباره تعامل اطاعت از والدین با اطاعت از خدا، می‏‌توان گفت که ما ابتدا اطاعت از دستورهای خداوند را واجب می‌دانیم. سپس، خداوند دستور داده است که از پدر و مادر اطاعت کنیم، و به آنان احترام بگذاریم. پس، اطاعت از این دستور خداوند، احترام به والدین را به همراه می‌آورد. البته، اگر اطاعت از والدین موجب زیر پا نهادن دستورهای الهی شود، بر اساس نظر اسلام نباید از آنان اطاعت کرد، و دستور خداوند بر دستور والدین ارجحیت داده شده است.

با این حال، در چنین مواردی، اسلام تاکید می‏‌کند که باید با نرمی و متانت با پدر و مادر برخورد کرد. و اسلام، اجازه پرخاش را حتی در زمانی که پدر و مادر بر خلاف دین دستور داده باشند، به فرزندان نداده است. نیکی به پدر و مادر چنان اهمیتی دارد که حتی پدر و مادری که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کرده اند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکی کند.

مادر حق ویژه‌ای دارد و نیکی به او مقدم است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: شخصی نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و پرسید: ای پیامبر! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به پدرت.

اسلام برای پدرانی که وظیفه ی خود را به درستی انجام می‌دهند، ارزش و احترم قائل است. این ارزش و احترام به حدی است که در آیات قرآن پس از انجام وظیفه، احترام به خدا و اطاعت از فرمانش از احترام به والدین یاد شده است. در اینجا چند نمونه از موارد ارزش و احترام پدر را ذکر می‌کنیم: اصل بر رعایت حکم پدر است و بدون اجازه ی او‏، جز در واجبات نمی‌توان گام برداشت. فرزند وظیفه دارد بال رحمت و عنایت خود را در زیر پای پدر و مادر بگستراند.

فرزند حق اهانت به پدر را ندارد، حتی گفتن اف. حرمت پدر چون حرمت خداست و نمی‌توان آبروی پدر را زیر سؤال برد و شخصیت او را خدشه‌دار کرد. حال این همه احترام برای پدری است که تمرین عظمت و لیاقت کرده باشد، عواملی که سبب بغض و نارسایی در رشد و حیات خود و کودک است از خود دور کند و برای صلاح و فساد فرزندش و جامعه بیندیشد.

● اهمیت نقش پدر

پدر در جنین، از دو لحاظ سهم دارد: وراثت، محیط. از نظر وراثت نیمی از کروموزوم‌های جنین از پدر و نیمی از مادر است. ممکن است پدر، بیماری داشته باشد و از طریق کروموزوم‌ها به کودک نیز منتقل می‌شود. رفتار پدر الگو و غرور او کارساز است. شیوه محبت یا خشونت، اتکای به نفس، قاطعیت پدر و… همه برای کودک درس و آموزنده می‌باشد.

رابطه ی پدر با فرزند باید بر اساس انس و تفاهم باشد، بر اساس اندیشه و تدبر، تحسین و تشویق، بکارگیری شیوه الگویی مناسب و همت گذاشتن برای سازندگی و رشد و شخصیت او باشد. پدر از لحاظ محیط نیز نقش دارد.

اگر پدر فردی پاک، شریف، مؤمن و متعبد باشد کودک از او تأثیر می‌پذیرد و اگر پدر آلوده باشد ناخواسته کودک نیز آلوده خواهد شد. طرز فکرها، فلسفه‌ها، ادبیات و هنر، اخلاق و رفتار و جرائم و انحرافات، مواضع سیاسی و اقتصادی همه در کودک مؤثر است و شخصیت کودک را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

طفل از زمان تولد تا حدود دو ماهگی شدیداً وابسته به مادر است و مادر را مرکز آرزوها و آمال خود می‌داند. به تدریج که کودک وارد دو ماهگی می‌شود، پدر وارد زندگی و ذهن و تصور او می‌شود. کودک این را در می‌یابد که پدر برای او پناهگاه است، معلم است، رهبر و قانونگذار است.

تصور این که پدر از مادر کم اهمیت‌تر است از جهاتی درست است اما در مواردی نیز نقش پدر مهمتر از مادر می‌باشد. تجسم عالم شعور، مظهر عقل و دانش در خانواده در قبضه ی پدران است و طفل پدر را به این گونه می‌شناسد. کودک به تدریج که بزگتر می‌شود، تصوراتی از پدر را در ذهن خود پرورش داده و آنها را پر و بال می‌دهد. از جمله تصوراتی که کودک از پدر خود دارد عبارتند از:

الف) چهره برجسته خانواده
ب) همانندی با پدر
ج) ضامن رفع نیازها
د) عامل تأمین امنیت
ه)مرکز دانایی و اندیشه

الف) چهره برجسته خانواده

کودک در سن ۳-۲ سالگی پدر را بزرگترین شخصیت و عاقل ترین افراد می‌داند. اگر کسی علیه پدر چیزی بگوید، او از پدر خود دفاع می‌کند. کودک در خانه با پدر رفتاری رسمی دارد و بیشتر اوقات از کانال مادر با پدر ارتباط برقرار می‌کند.

ب) همانندی با پدر

از نظر روان شناسان، کودک ۶-۳ ساله مخصوصاً پسر بچه‌ها، پدر را الگوی خود قرار می‌دهند. پدر از نظر کودک، سمبل قدرت است؛ ضامن خانواده است و همه ی آرزوی کودک این است که مثل پدرش باشد.

ج) ضامن رفع نیازها

پدر از نظر کودک، ضامن رفع نیازهاست. هر چیزی را که اعضای خانواده احتیاج دارند، پدر تهیه می‌کند، کودک در سایه پدر، نیکو پرورش می‌یابد. هر چقدر سن کودک بیشتر شود، دید او نسبت به ضمانت پدر، بیشتر می‌شود به طوری که در سنین نوجوانی مادر را عامل مهر و محبت و پدر را عامل تأمین زندگی و انضباط می‌داند.

د) عامل تأمین امنیت

اگر خطری برای کودک پیش آید، به پدرش پناه می‌برد.

ه) مرکز دانایی و اندیشه

پدر نماینده ی دنیای خارج کودک است، مرکز دانایی و آگاهی است. کودک گمان دارد که پدرش در همه ی اصول و قواعد داناست. حتی کودکانی که نسبت به پدر دید منفی دارند باز هم درباره ی پدر تعصب دارند و عقل و فکر او را تحسین می‌کنند. جلب رضایت و خشنودی مادران از وظایف اساسی و مهم فرزندان است.

در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: الجنه تحت اقدام الامهات، بهشت زیر پای مادران است. این حدیث شریف بیان می‌کند که اگر فرزندی رضایت مادرش را با اطاعت و احترام و سپاسگزاری جلب نکند، وارد بهشت نمی‌شود. اگر انسان تمام دستورهای دینی را انجام دهد، ولی به پدر و مادرش توهین کند، آنان را خشمگین سازد، بی‌احترامی و بی‌ادبی به آنها روا دارد، و به طور کلی کاری کند که پدر و مادر از وی ناراضی باشند در این صورت هیچ عملی از او در پیشگاه خداوند پذیرفته نمی‌شود.

مردی به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و گفت: ای رسول خدا! در دنیا هیچ کار زشتی نیست که من انجام نداده باشم. آیا توبه من قبول می‌شود؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا هیچ کدام از پدر و مادرت زنده هستند. گفت: پدرم زنده است. فرمود: برو و به پدرت نیکی کن(که همین نیکی به پدر موجب پذیرفتن توبه تو خواهد بود). وقتی او رفت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای کاش مادر این گناهکار زنده بود و به مادرش نیکی می‌کرد. زیرا نیکی به مادر، به قبولی توبه‌اش نزدیکتر بود یعنی نیکی به مادر زودتر موجب قبولی توبه در پیشگاه خدا می‌شود. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: آن کسی که به بزرگترها احترام نگذارد و به کوچکترها محبت نکند، از ما نیست.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *