ابو رافع

ابو رافع

۱۴۰۰-۰۴-۰۶

440 بازدید

ابو رافع، صحابی معروف، بزرگ خاندان آل ابی رافع، آزاد کرده و مولای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود، که نجاشی او را در زمره سلف صالح برشمرده است.
ابورافع در کوفه خزانه‌دار بیت المال در زمان حکومت امام علی (علیه السلام) بود.
ابورافع (د پس از ۴۰ق/۶۶۰م)، از قبطیان بود. درباره نام او اختلاف نظر است و در کتابهای گوناگون نام هایی چون اَسْلَم، ابراهیم، ثابت، هرمز، سِنان، قَرَمان، صالح، یزید، یسار و عبدالرّحمن را برای او یاد کرده‌اند، ولی بیشتر نام او را اسلم دانسته‌اند
ابورافع نخست برده عباس بن عبدالمطلب بود. عباس او را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخشید. چون ابورافع خبر مسلمان شدن عباس‌ بن‌ عبدالمطلب را به پیامبر داد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) او را به مژدگانی این پیام آزاد کرد. ابورافع در مکه پیش از هجرت مسلمان شد. او از جمله کسانی بود که برای فرار از ستم کفّار قریش، با جعفربن‌ابی طالب به حبشه مهاجرت کرد
مشهور است که ابورافع با پیامبر به مدینه هجرت نکرد، بلکه تا جنگ بدر در مکه ماند و پس از آن در مدینه به پیامبر پیوست. اما روایتی دیگر  ناقض این قول است. پس از ورود به مدینه، پیامبر مولاه خود سَلمی را به ازدواج او درآورد و عبیدالله از او زاده شد.

حضور در همه غزوه ها

ابورافع پس از مهاجرت به مدینه، در همه جنگ ها حضور داشت و از نزدیکان و یاران پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به شمار می‌رفت، چنانکه حضرت رسول درباره او فرمود: «هر پیامبری امینی دارد و امین من ابورافع است»

پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

ابورافع پس از درگذشت پیامبر، ملازمت امام علی (علیه السلام) را اختیار کرد و همراهش بود تا خلافت به وی رسید. وقتی معاویه در شام و طلحه و زبیر در بصره با خلافت امام علی (علیه السلام) به مخالفت برخاستند، ابورافع گفت که پیامبر اسلام این واقعه را پیش از این به او خبر داده و فرموده بود که علی (علیه السلام) بر حق است و مخالفان او بر باطلند.

هجرت به کوفه

او در ۸۵ سالگی زمین و خانه‌اش را در خیبر و مدینه فروخت و در رکاب امام علی (علیه السلام) به کوفه مهاجرت کرد. در همین اوقات بود که می‌گفت «سپاس خدای را که به منزلتی دست یافتم که هیچ کس به آن نرسید، زیرا دو بیعت کردم: عقبه و رضوان؛ و به سوی دو قبله نماز گزاردم و سه‌بار هجرت کردم » او در کوفه از سوی امام علی (علیه السلام) به خزانه داری بیت‌المال منصوب شد و دو فرزندش عبیدالله و علی‌ نیز به دبیری امام پرداختند.

پس از شهادت امام علی (علیه السلام)

براساس روایتی، ابورافع تا روزگار امام حسن (علیه السلام) زنده بود و پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) همراه امام حسن (علیه السلام) به مدینه بازگشت. اگر این روایت درست باشد باید پنداشت که در آن هنگام سن او از ۹۰ در گذشته بود. پس از بازگشت به مدینه، چون ابورافع قبلاً زمین و خانه خود را فروخته بود، امام حسن (علیه السلام) نیمی از خانه امام علی (علیه السلام) و یک قطعه زمین در اطراف مدینه به اقطاع به او داد  که پس از مرگ او، فرزندش عبیدالله آن را به ۰۰۰‘۱۷۰ (احتمالاً درهم) فروخت

درگذشت

در مورد تاریخ درگذشت ابورافع اختلاف است:
برخی مرگ او را در سال شهادت امام علی (علیه السلام) نوشته‌اند.
واقدی می‌گوید: او کمی پیش از عثمان یا کمی بعد از او درگذشته است
برخی نیز تاریخ مرگ او را در روزگار خلافت امام علی (علیه السلام) دانسته‌اند.
اما چنانکه اشاره شد یکی از روایات نجاشی بر پیوند او با امام حسن (علیه السلام) تأکید دارد.

تألیف نخستین کتاب فقهی

ابورافع به جمع آوری و تدوین و تبویب احادیث همت گماشت و کتاب‌ السنن والاحکام والقضایا را گردآوری کرد ظاهراً در تاریخ اسلام، او نخستین کسی است که کتاب فقهی نوشته است. این کتاب شامل باب های: نماز، روزه، حج، زکات و قضاء است و در آن از امام علی (علیه السلام) روایت شده است
از ابورافع روایت های فراوانی به وسیله فرزندان و همسرش سَلْمی و دیگران نقل شده است. مسلمانان و به‌ویژه شیعیان او را در شمار راویان «ثقه» نهاده‌اند.

پی نوشت ها:

آقابزرگ، الذریعه، ج ۱۰، ص ۸۴، ج ۱۲، ص ۲۳۸-۲۳۹.
ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن‌علی‌، الأصابه‌ فی‌ تمییز الصحابه، بیروت، داراحیاءالتّراث‌العربی، ۱۳۲۸ق.
ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق، ج ۵، ص ۲۲۴، ج ۷، ص۲۹۷.
ابن‌سعد، محمد، الطبقات‌الکبری، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر، ج ۱، ص ۴۹۷-۴۹۸، ج ۴، ص ۷۳-۷۵.
ابن‌عبدالبر، محمد، الاستیعاب، به کوشش علی‌محمدالبجاوی، قاهره، ج ۱، ص ۸۳-۸۵.
امین، محسن، اعیان‌الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص ۸۸.
حائری غروی، محمدبن‌علی، جامع‌الرواه، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۳م، ج ۱، ص ۵۲۷، ۵۵۱، ج ۲، ص ۱۴۷.
حسینی، هاشم معروف، تاریخ‌الفقه‌الجعفری، بیروت، ۱۹۷۳م، ج ۲، ص ۲۸۳.
حلی، علی‌ بن‌داود، کتاب‌الرجال، به کوشش محدث اموی، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش، ص ۲۳۶.
خاقانی، علی، رجال، تهران، مرکز‌النشر، ۱۴۰۴ق، ص ۱۱۵-۱۲۰.
خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب، ج ۱۰، ص ۳۰۴-۳۰۵.
خویی، ابوالقاسم، معجم رجال‌الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج، ص ۴۵-۴۸، ج ۱۱، ص ۶۲-۶۳.
صدر، حسن، تأسیس‌الشیعه، عراق، شرکه‌النشر والطباعه، ص ۲۸۱-۲۸۲، ۲۹۸.
طوسی، محمد ابن‌حسن، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه شهد، ۱۳۵۱ش، ص ۲۰۲-۲۰۳.
قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، مکتبه صدر، تهران، ۱۳۶۸ش.
قهپایی، عنایه‌الله، مجمع‌الرجال، به کوشش علّامه اصفهانی، اصفهان، ۱۳۸۷ق، ج ۴، ص ۱۱۸، ج ۵، ص ۲۵۷.
مامقانی، محمدحسن، تنقیح‌المقال، نجف، ۱۳۵۲ق، ج ۱، ص ۹-۱۰، ج ۲، ص ۱۶۲-۱۶۳، ج ۳، ص ۱۴۴.
مفید، محمدبن‌نعمان، الاختصاص، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم.
نجاشی، احمدبن‌علی، رجال، قم، مکتبه‌الداوری، ۱۳۹۷ق، ص ۲-۶، ۶۱-۶۲، ۲۵۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *